حیات اجتماعی بشر امروز و گسترۀ آفاق معنوی تفکر امام خمینی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1379

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : شعردوست، علی اصغر

حیات اجتماعی بشر امروز و گسترۀ آفاق معنوی تفکر امام خمینی

‏ ‏

 حیات اجتماعی بشر امروز و گستره آفاق معنوی تفکر امام خمینی

‏ ‏

متن سخنرانی دکتر علی اصغر شعردوست

‏ ‏

‏به نام خداوند جان و خرد‏

‏کزین برتر اندیشه برنگذرد‏

‏در یکصد و پنجاه سال اخیر بیشترین منجیان و رهبران انقلابی در عرصۀ حیات اجتماعی بشر پای به عرصۀ حیات نهاده اند و هر یک به گونه ای کوشیدند تا انسان را به آفاق برتری از زندگی راهنمایی کنند و زنجیرهای مختلفی را که طی قرنها بر دست و پای وی برنهاده بودند، باز کنند.‏

‏اگر بخواهیم تعالی و ترقی که طی یک قرن اخیر پدید آمده برشماریم عوامل متعددی را می توان برشمرد، اما بی تردید یکی از مهمترین این عوامل کوشش انسان برای نزدیک شدن به ساحتی از زندگی  است که غایت نهایی بشر است و نقش منجیان و رهبران را در این میان نمی توان نادیده انگاشت. گرچه در میان این رهبران اجتماعی کسانی بودند که به دستاویز تعالی انسان او را به حضیض ذلت کشاندند و راهی که فراروی او گشودند چیزی بر ذلّت و انحراف نبود و به جای کوشش برای بازگرداندن هویت از دست رفتۀ انسانی او را به مغاک و گردابی افکندند که رهایی و ‏


‏نجات او به تناسب از گذشته دشوار شد و آدمی رنگ رستگاری و فلاح را ندید.‏

‏حضرت امام خمینی در میان مجموعۀ رهبرانی که در طی قرن اخیر ظهور کردند، آخرین آنان بود و در نزد  ملت بزرگ ایران که تحت تعالیم و آموزه های وی شب سیاه را به روز روشن تبدیل کردند، او تنها یک منجی و نجات بخش ملی نیست بلکه آفاق معنوی تفکر او به اندازه ای گسترده و وسیع است که می تواند حیات اجتماعی بشر را در کل کرۀ زمین دگرگون کند. اگر امروز در جمع اهل فضل و دانشمندان روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز در این مکان گرد آمده ایم، بواقع برآنیم که بر همین نکته تأکید کنیم و پیام آسمانی و روشن او را که فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی ایران مشتاقان زیادی دارد، به گوش دوستداران این سروش آسمانی برسانیم.‏

‏برگزاری جشنهای یکصدمین سال میلاد امام خمینی(ره) در ایران و جهان بواقع تأکیدی بر این امر است که امام خمینی یک شخص نبود، پیامی بود که در پی یافتن مخاطبان خود به هر گوشه ای از جهان طنین انداز خواهد شد. در هر کجا که انسان را حرمت ندارند، در هر جا که ظلم و ستم باشد، در هر کجا که روابط انسانی بر مبنای بیداد و ناراستی باشد این پیام فارغ از زمان و مکان به گوش همگان خواهد رسید و مخاطبان خاص خود را پیدا خواهد کرد. همان گونه که امروز در خاورمیانه و افریقا و جهان اسلام او تبدیل به مقتدای فکری و سیاسی ملتهای مشتاقی شده است که برآنند صبح را به حیات خویش بخوانند و از شب و ظلمت و زنجیر گریزانند.‏

‏هنر امام خمینی در این بود که ملت ما را به خویشتن شناسی دعوت کرد، این در حالی بود که دشمن با تمام قوا سعی می کرد، ایرانیان را از هویت اصلی خویش باز دارد و این مصلح بزرگ با دست خالی ندای انذار را در شب سیاهی طنین افکن کرد که دشمن سعی می کرد آن را به انواع ترفندها بیاراید. به گونه ای که هیچ کس احساس نکند در پس این خیمه شب بازی دروغین رفاه و آزادی، گمشده ای نیز وجود دارد. طنین ملکوتی آوای او صرفاً هشداری بود به آنان که زندگی را از لونی دیگر می خواستند و با دستهای خالی به رویارویی با آهن و آتش می رفتند. آنچه اکنون در جنبش اصلاح طلبی دوم خرداد در ایران بر آن تأکید می شود، بواقع بازگشت به همان آموزه ای است که امام خمینی به ما آموخت، و آن پرهیز از خشونت و دل سپردن به راستی و صداقت است.‏

‏ساده آمد و ساده زیست و ساده از دنیا رفت. در همان روزهایی که یک ملت با اشاره او بسیج می شدند و تمامت هستی خود را نثار او می کردند، او همچون طلبه ای ساده به دنیا توجه می کرد و هرگز حاضر نشد به خوان تنعمات دنیوی دست بیالاید، اما از سوی دیگر این زهد و پارسایی هرگز به معنای ‏


‏بی توجهی به دنیا نبود. او دنیای مردمان را همچون آخرت آنان پربار و زیبا می خواست و بدرستی بر این نکته تأکید می کرد که بدون دنیای روشن و آباد، آخرت مشعشع و نورانی مشکل است که به دست بیاید. زهد امام اعراض از لذائذ بود نه دست شستن از دنیا و مافیهایش و رها کردن آن به شیوۀ راهبان، بلکه اگر دنیا را هم می خواست آن را زمینه ای می دانست که تعالی و کرامت انسانی را شکوفا کند و راه را بر ناراستی و کج اندیشی مسدود کند.‏

‏پیری جهان دیده که در سالهای پایانی عمر خویش ناخدایی کشتی انقلاب اسلامی ایران را به عهده گرفت تا آخر عمر همچنان با جوانان و  نسل پرنشاط دمخور بود این قشر اجتماعی کانون توجه او بود هیچ طبقه و گروه و قشر اجتماعی باندازه جوانان در نزد او عزیز و مورد توجه نبود. این در حالی بود که در سالهای پایانی حیات آسمانیش جامعۀ ایرانیان نیازمند آرامش و وفاق بود و جوانان عموماً ناآرام و پرجنب و جوش هستند، اما پیر در دیرسال همچنان پرتوان این نسل را مخاطب کلام خویش قرار می دهد تا طراوت و جوانی به عرصۀ جامعه سریان و جریان یابد و سستی و رخوت و فترت بدان راه نیابد.‏

‏این طراوت و جوانی تنها در صحنۀ عملکرد اجتماعی او خلاصه نمی شد. در نظام فکری و تربیتی او نیز این خصلت بروزی آشکار داشت. سنت شکنی او در نظام آموزشی و تربیتی حوزه های علمیه فصل تازه ای گشود. فصلی که آکنده از تنوع جویی و نوآوری فکری است و راههایی تازه که بن بستهای عقیدتی و فکری نسل جدید را پاسخ می دهد و در عین حال ریشه در میراث فرهنگی پیشینیان دارد.‏

‏دارویی که امام خمینی برای درمان معضل جهان سوم تجویز کرد، بواقع رویکرد جدی همراه با نقادی به سنت فرهنگی بود. از مجموعۀ دستگاه فرهنگی مشرق زمین عناصر سازنده و فعال را برگرفت و بخش کم تحرک و کم ارزش آن را فرو نهاد، تا نسلی که در جستجوی زندگی است به یک باره از محیط زندگی فرهنگی خویش به خلأ پرواز نکند، بلکه به گلستانی پای نهد که ماحصل کوشش باغبانان بیداردل و روشن‏‏ ‏‏اندیش است.‏

‏بر سر اصولی که بدان معتقد بود و آنها را به محک تجربه و عقل آزموده بود به هیچ وجه معامله نکرد. دشواریها را به جان خرید و ملتی را که سالها ضعف و سختی را تحمل کرده بود از کریوه های دشوار گذراند تا در این گذار همچون پولاد آبداده شود و با گذر از رنجها، شاهد زیبای آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی را در آغوش کشد. این گذر از دشواریها، اصلی بود که آن حکیم فرزانه پایبند و معتقد بود و با اندکی نرمش گذر از این عقبه های دشوار آسان می شد، اما خویشتن شناسی ملی و انسانی به دست نمی آمد، این معلم بزرگ برای ‏


‏رسیدن به آینده ای باثبات و روشنی، این دشواریها را به جان خرید، ماحصل این گذر پررنج را امروز در ایران می بینیم که چگونه با اتکاء به خویش ملتی سرفراز در عرصۀ گیتی حضور یافته و در معماری جهان جدید سهمی آن چنان که شایستۀ این فرهنگ و ملت بزرگ است، طلب می کند. رویارویی او با امپریالیسم در وجوه مختلف، ناشی از همین عقیده بود بیرون راندن امریکائیها از ایران، تأیید تسخیر سفارت امریکا ـ که بعداً به نام لانۀ جاسوسی امریکا ـ خوانده شد، بواقع هدایت یک ملت به عرصه ای بود که در آن با کوشش و سختی و مجاهدت، گوهر انسانی شکوفا می شد و زوایای ناپیدای تواناییهای خویش را کشف می کرد.‏

‏امام خمینی رابط بین آسمان و زمین بود، آسمان را برای انسان معاصر قابل فهم کرد و زمین را از صورت دجّالی و یک چشمی و همه چیز را در تولید و مصرف خلاصه کردن، خارج کرد به کار رنگ عبادت داد و عبادات را به گونه ای تفسیر کرد که خداوند هم که کل عبادت برای اوست، کارگر شد. کشف رمزهای رفتاری و گفتاری این پیوند زنندۀ آسمان و زمین کاری است بسیار لازم و در دنیای جدید که در عین بهره وری بیش از گذشته از تنعمات دنیوی، در جستجوی دریچه ای به روشنی و نور و هدایت است. امام خمینی خورشیدی است که نور هدایت را بر کرانه های حیات انسانی باز می تاباند تا انسان زندگی متعادل را تجربه کند.‏

‏هنر بزرگ این بزرگمرد روزگار ما بازگرداندن نیمۀ خدایی وجود آدمی به خود اوست. در زمانۀ طوفان خیز حاضر بخش عظیمی از بشریت را از درک معنویت محروم کرده است و این محرومیت موجب به هم خوردن تعادل زندگی انسان عصر حاضر شده است و او انسان را به زیستی انسانی دعوت کرد.‏

‏تأکید امام خمینی بر صدور انقلاب اسلامی ایران، قبل از آنکه رنگ تهاجم و تحریک برای شورش اجتماعی باشد ـ آن چنان که دشمنان انقلاب اسلامی تفسیر می کنند ـ تأکید بر هم اندیشی برای حل مشکلات جوامع انسانی است که  امروز با انواع مصیبتها روبرو هستند. امری که عصر حاضر بیش از گذشته ضرورت طرح پیدا کرده است، زیرا کم شدن فاصله ها و فرو ریختن مرزهای جغرافیایی امکان حل یک طرفۀ مسائل را از دولتها سلب کرده است.‏

‏در این میان دنیای اسلام وضعیتی خاص دارد. نیروها و امکانات بالقوه ای که در این حوزۀ جغرافیایی و فرهنگی قرار دارد، در صورت هدایت شدن در مجرای درست و اصولی می تواند، شکوه و شوکت گذشته را دوباره به این قلمرو بازگرداند و نقشۀ دشمنان را نقش بر آب کند. تأکید او بر اتحاد مسلمانان در مقابل اسرائیل بواقع تأکید بر همین بسیج امکانات مادی و معنوی بود ‏


‏برای رویارویی با دشمن انسان و آزادی.‏

‏تکه تکه شدن جهان اسلام راه را برای تسلط دشمنان باز کرده است. گویی روزنه هایی که به روشنی و آیندۀ بهتر باز بود، به سنگ تفرقه بسته شده اند و این همواره مایۀ تأسف و تألم این بیدارگر اقلیم قبله بود.‏

‏برگزاری مراسم یکصدمین سال این مرد بزرگ در این مکان یادآور هشداری است که قبل از تحولات حادث شده با عنوان گلاسنوست و پروستاریکا به رهبران این حوزه داد و دیدیم که امام با درایت بسیار خویش چگونه پاشنۀ آشیل نظام قبلی را دریافته بود و بحران اساسی آتی این حوزه را بحران معنویت و هویت تشخیص داد که به تبع آن بحرانهای مختلف اجتماعی و اقتصادی حادث شدند.‏

‏کنگرۀ نقش امام خمینی در احیای معنویت در حقیقت برای بررسی بخشی از آثار وجودی امام تشکیل شده است. این کنگره آخرین برنامه از مجموعه کنگره ها و کنفرانسهای یکصدمین سال میلاد امام خمینی می باشد پیش از این کنگره های مشابهی در اروپا، افریقا، امریکای شمالی و کانادا برگزار شده است که دانشمندان شرکت کننده در هر کدام تلاش کرده اند با ارائۀ محصول تحقیقات خود گوشه هایی از حیات نورانی امام خمینی را مورد بررسی قرار دهند. کنگرۀ حاضر نیز که از سوی ستاد برگزاری بزرگداشت یکصدمین سال میلاد و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مسکو با همکاری سفارت ج.ا.ا برگزار می شود. اقدامی در این راستا می باشد. در اینجا لازم می دانم که از جانب آقای صفری سفیر محترم ج.ا.ا در مسکو و جناب آقای سنایی رایزن محترم فرهنگی ج.ا.ا که مسئولیت سازماندهی این همایش را بر عهده داشته اند سپاسگزاری کنم. همچنین از مسئولین انجمن دوستی روسیه با ایران، اتحادیۀ نویسندگان و انستیتوی خاورشناسی آکادمی علوم روسیه که در برگزاری این مجمع مساعدت کرده اند صمیمانه سپاسگزاریم از استاد راویل عین الدین مفتی مسلمانان روسیه، جناب آقای اسقف کریل معاون کلیسای روسیه، اعضا و مسئولین دومای دولتی روسیه و مسئولین و دانشمندان آسیای مرکزی، قفقاز و ماوراء قفقاز که دعوت برگزار کنندگان را پذیرفته اند صمیمانه تشکر می کنیم. و امیدواریم برگزاری مراسمی از این دست ما را به شناخت واقعی از امام خمینی و نقش آن بزرگمرد در گشودن دریچۀ روشن اندیشی در باب انسان معاصر هدایت کند، زیرا که بدان بسیار نیازمندیم.‏