دلنوشته ای از دکتر حمید انصاری درباره مرحوم حبیب الله عسگراولادی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1392

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : انصاری، حمید

دلنوشته ای از دکتر حمید انصاری درباره مرحوم حبیب الله عسگراولادی

دلنوشته ای از دکتر حمید انصاری درباره مرحوم حبیب الله عسگراولادی


‏بسم الله الرحمن الرحیم.


‏  ‏‏«السابقون السابقون ، اولئک المقربون»‏

‏در توصیف مردی از تبار اصحاب امام که اکنون در سوگ او هستیم، همین بس که مرجع و مقتدایش، حضرت امام خمینی (س) در وصف او- پس از کناره گیری از هیئت دولت در سال‏


1362- فرمود: « ... مثل آقای عسکر اولادی، که ایشان هم نظیر آقای مرحوم عراقی از اول نهضت همراه بود و زحمت کشید، و من او را مرد بسیار صالحی، بسیار فداکاری می دانم.» ‏‏(صحیفه امام ، ج 18 ص 81) ‏‏و پیش از آن در سال 1361 در باره ایشان چنین نوشته اند: «جناب آقای حبیب الله عسکر اولادی را که سوابق طولانی با این جانب دارند و ایشان شخص صالح و کارآمد متدینی هستند به سمت....» ‏‏(صحیفه امام ، ج 16 ص 255)‏

‏سابقه آشنایی و همراهی مرحوم حاج حبیب الله عسگر اولادی مسلمان با نهضت امام خمینی مربوط به دوران اوج گرفتن نهضت در سال 56 و 57 و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی – که جمع کثیری از چهره های سیاسی و روحانی و مذهبی در این برهه به نهضت امام پیوستند – بازنمی گردد. بلکه آن مرحوم قبل از قیام 15 خرداد سال 42 از نخستین ایامی که حضرت امام خمینی در ماجرای انجمنهای ایالتی قیام خویش علیه بیدادگری رژیم پهلوی را علنی نمود، با تجربه ارزنده ای که از حوادث دهه 20 و 30 از نهضت روحانیت به رهبری آیت الله کاشانی، مراوده با فدائیان اسلام و نهضت ملی شدن صنعت نفت اندوخته بود - طبق روایتی که شخصا از زبان ایشان شنیدم - وی در اولین دیدارش با امام خمینی مجذوب نگاه و کلام او شده و از همان زمان دلباخته امام می گردد و به شهادت همه کسانی که در حوادث سیاسی 5 دهه اخیر ایران دخیل و ناظر بوده اند - علیرغم تمامی اختلاف سلیقه های سیاسی که دارند - آن مرحوم تا آخر، در کلیت نسبت به حقانیت راه امام وفادار ماند.‏

‏شرح مبارزات و خدمات آن مرحوم و همفکرانش در حمایت از قیام امام خمینی در جمع بازاریان و اصناف تهران و هیئت های فعال مذهبی در این مختصر نمی گنجد. نقل متن یک سند از گزارشات رسمی منبع مخفی ساواک که در پرونده اسناد مبارزات امام درج شده است نشا ن دهنده گوشه ای از این خدمات است. در این سند ساواک به تاریخ 29 / 8 / 1346 چنین آمده است: «سید محمود نوری واعظ که در قم، مبارک آباد سکونت دارد و از طرفداران سرسخت خمینی است، روز 25 / 8 / 46 اظهار داشت: من سابقا بنا به معرفی حبیب الله عسگری یا عسگر اولادی (متهم به قتل حسنعلی منصور) با عده ای از افسران برجسته دوست شده بودم و ‏


‏آنان مبالغ زیادی پول به من داده بودند که عینا به دفتر خمینی تحویل نمایم و چون هنگام پرداخت وجوه مشخصات من در آنجا یادداشت شده بود، می ترسیدم مبادا آن مدارک در بازرسی منزل خمینی به دست سازمانی ها بیفتد که بحمد الله در تماسی که با اطرافیان خمینی بعمل آوردم، آقای [حسن] صانعی گفت: نگران نباش، چون صورتی را که من با مقدار زیادی پول از تهران آورده بودم در اختیار شهاب اشراقی است و گفت که مشخصات افرادی را که با ما حساب دارند محفوظ نگه می داریم. محمود نوری افزود: حبیب الله عسگری اهل دماوند است و در بازار تهران عامل فروش قند و شکر می باشد و من هنگامی که در اطراف دماوند منبر می رفتم با او آشنا شده و حتی با کمک وی مسجدی به نام خمینی در دو فرسخی دماوند، بنا کردیم و خمینی طی نامه ای وی را نماینده مخصوص خود در بازار تهران معیّن، و حتی به اطرافیان خود سفارش نموده بود که مشارالیه آزاد است در هر موقع نزد خمینی بیاید. نوری اضافه نمود: عسگر اولادی پیشنهاد جمع آوری پول از طرف خمینی برای تعمیر مدرسه فیضیه را نموده بود و حتی صاحب شماره حساب 10 بانک صادرات را نیز راضی کرده بود که آن را در اختیار خمینی و شریعتمداری قرار دهد» ‏‏(کتاب 22 جلدی : سیر مبارزات امام خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک ، از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی، ج9، ص406). ‏

‏برای جوانانی که در فضای امروز جهان و ایران تنفس می کنند اهمیت مطالب این سند و شرایط دشوار روزهای غربت مبارزین در دوران استبداد و دیکتاتوری پهلوی چندان محسوس و قابل درک نیست. مرحوم عسگر اولادی در زمانی به فعالیت به نفع نهضت امام آن هم در سطح برقراری رابطه با افسران برجسته رژیم، و مراوده با رهبری نهضت و جمع آوری کمک ها برای تعمیر مدرسه فیضیه- که در 15 خرداد بر اثر یورش بیرحمانه مأمورین رژیم شاه آسیب دیده بود - اهتمام داشته است که حتی بردن نام امام در یک جلسه خصوصی و داشتن عکسی از امام و یا رساله عملیه امام جرمی بود که مجازاتش سالها زندان و گرفتاری و تبعید بوده است. در آن روزهای سیاه خفقان و استبداد که سایه دهشتناک حاکمیت سازمان امنیت رژیم پهلوی تا درون خانه ها و محافل خصوصی نیز گسترش یافته بود، مجاهدانی مخلص و از جان گذشته با امام ‏


خمینی پیمان حمایت و همراهی بستند.  ‏

‏برای جوانانی که در فضای امروز جهان و ایران تنفس می کنند اهمیت مطالب این سند و شرایط دشوار روزهای غربت مبارزین در دوران استبداد و دیکتاتوری پهلوی چندان محسوس و قابل درک نیست. مرحوم عسگر اولادی در زمانی به فعالیت به نفع نهضت امام آنهم در سطح برقراری رابطه با افسران برجسته رژیم، و مراوده با رهبری نهضت و جمع آوری کمکها برای تعمیر مدرسه فیضیه- که در 15 خرداد بر اثر یورش بیرحمانه مأمورین رژیم شاه آسیب دیده بود - اهتمام داشته است که حتی بردن نام امام در یک جلسه خصوصی و داشتن عکسی از امام و یا رساله عملیه امام جرمی بود که مجازاتش سالها زندان و تبعید بوده است. در آن روزهای سیاه خفقان و استبداد که سایه دهشتناک حاکمیت سازمان امنیت رژیم پهلوی تا درون خانه ها و محافل خصوصی نیز گسترش یافته بود، مجاهدانی مخلص و از جان گذشته با امام خمینی پیمان حمایت و همراهی بستند. مرحوم عسگر اولادی بحق یکی از این مقلدین مخلص و مبارزی بود که علی رغم فراهم بودن شرایط بهره مندی از ثروت و مکنت و موقعیت اجتماعی، مخاطرات پیوستن به نهضت امام را به جان خرید و در سخت ترین شرایط دست بیعت به امام داد.‏

‏تحمل رنج 13 سال حبس در زندان های مخوف رژیم پهلوی به اتهام همکاری در قتل حسنعلی منصور (نخست وزیر شاه، نام وی را در فهرست زندانیان متدین سیاسی در دوران نهضت امام خمینی برجسته کرده است. هرچند به استناد تصریحات مرحوم آیت الله انواری و خود آقای عسگر اولادی، حضرت امام پیشنهاد صدور حکم قتل مذکور را رد کرده و حتی به تصریح مرحوم عسگر اولادی، امام از آن نهی نیز نموده است و سر انجام، این اقدام توسط اعضای هیئتهای موتلفه بر اساس حکمی که از مرحوم آیت الله میلانی گرفتند عملی شد اما مطمئنا از دیدگاه موتلفه در آن زمان – که در روشهای مبارزه و مشی سیاسی متأثر از فدائیان اسلام و جریان ترور رزم آرا بودند، این اقدام گامی لازم برای ضربه زدن به رژیم شاه و در اعتراض به تبعید امام خمینی ارزیابی، و عملی شده است.‏

‏مرحوم عسگر اولادی پس از آزادی از زندان در سال 56 در افزایش فعالیتهای بسیار موثر اصناف ‏


و بازاریان و هیئتهای موتلفه در حمایت همه جانبه مادی و معنوی از انقلاب اسلامی با تأکید ویژه بر خلوص جریان مبارزه با محوریت رهبری حضرت امام خمینی و روحانیت نقش بسزایی داشت. مأموریتی که حضرت امام تنها بفاصله چند روز بعد از پیروزی 22 بهمن طی حکمی به مرحوم شهید محلاتی با همراهی آقای عسگر اولادی و آقای لبانی در واگذاری مسئولیت صندوق تعاون اصناف پایتخت (که نقش عمده ای در حمایت مالی از انقلاب اسلامی و کمک به آسیب دیدگان نهضت داشت) داده است نشان دهنده شناخت امام از مراتب تدین و مبارزات آن مرحوم است. همچنین مأموریت حفظ و فروش اموال متعلق به هژبر یزدانی(ازعوامل سرسپرده شاه و زمین خوار و سرمایه دار فراری) و حکم عضویت وی درهیئت سه نفره برای تصدی اموال موضوع اصل 49 قانون اساسی(اموال مجهول المالک و بلاوارث و دیگر اموالی که اختیار آن به ید ولی فقیه می باشد) و حکم عضویت در هیئت امنای بنیاد 15 خرداد از دیگر مواردی است که اعتماد حضرت امام به مرحوم عسگر اولادی را در سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب نشان می دهد. آن مرحوم یکی از چند نفر معدودی است که بدون تلبس به کسوت روحانیت، از امام خمینی حکم وکالت شرعی در اخذ و صرف وجوهات شرعی داشته است.‏

‏به گمان بنده، زرین ترین برگ افتخار در کارنامه خدمات فراوان آن مرحوم، توفیق خدمت گزاری در مقیاسی بسیار بزرگ به محرومین و مستضعفین جامعه است. حضرت امام از آغاز پیروزی انقلاب بر اولویت رسیدگی به رفع نیاز محرومان تأکید فراوان داشت و آن را از عبادات بزرگ می نامید. برکات فرمان امام - که در فاصله ای کمتر از یک ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (18 اسفند 1357) صادر شد - و تلاش صادقانه و پایداری منصوبین حضرت امام در کمیته امداد امام باعث گردید که این تشکیلات عظیم خیریه اکنون به لحاظ تنوع خدمات و گستره افراد تحت پوشش و قلمرو جغرافیایی خدمت رسانی بعنوان بزرگترین موسسه خیریه در سطح جهان شناخته شود. بدون تردیـد در خـدمات و موفقـیت های کمیته امـداد امـام، مرحوم عسگر اولادی نقشی تعیین کننده، از آغاز تأسیس تا کنون داشته است. وجهه همت اصلی ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با فعالیتهای سیاسی و دینی و اجتماعی معطوف به حضور ‏


موثر در کمیته امداد امام بوده است. ثواب و اجری که بر این خدمت صادقانه 35 ساله مترتب است ، که مطمئنا منشأ گره گشایی از رنجهای هزاران هزار محروم نیازمند گردیده است، شاید قابل قیاس با هیچ چیز دیگر نباشد.‏

‏مرحوم عسگر اولادی در دیدارهای متعدد مسئولین و اعضای کمیته امداد امام و دیدارهای اعضای هیئت های موتلفه اسلامی با امام حاضر بود. علی رغم اختلاف نظرهای مهمی که بین نیروهای موسوم به خط امام و جناحی که مرحوم عسگر اولادی به آن تعلق داشت، وی رابطه ای صمیمی و فراتر از اقتضای احکام و مأموریتهایی که از امام گرفته بود با مرحوم حاج احمد آقا داشت. بعد از رحلت حضرت امام مقید بود بطور مرتب در مناسبتهای مختلف به همراه دوستان و همرزمانش آقایان امانی، شفیق، لبانی، رخ صفت، نیری، انواری و... و یا بطور خصوصی با ایشان مستمرا دیدار و گفتگو داشته باشد. بعد از آن نیز ایشان مقید بود که ارتباط جمعشان با بیت حضرت امام و یادگار امام همچنان برقرار باشد و این ارتباط مستمراً و حتی بیش از پیش تا آخر ادامه داشت.  در توصیف مردی از تبار اصحاب امام که اکنون در سوگ او هستیم، همین بس که مرجع و مقتدایش، حضرت امام خمینی(س) در وصف او- پس از کناره گیری از هیئت دولت در سال 1362- فرمود: « ... مثل آقای عسکر اولادی، که ایشان هم نظیر آقای مرحوم عراقی از اول نهضت همراه بود و زحمت کشید، و من او را مرد بسیار صالحی، بسیار فداکاری می دانم.» ‏‏(صحیفه امام، ج 18، ص 81) ‏‏و پیش از آن در سال 1361 درباره ایشان چنین نوشته اند: «جناب آقای حبیب الله عسکر اولادی را که سوابق طولانی با این جانب دارند و ایشان شخص صالح و کارآمد متدینی هستند به سمت....» ‏‏(صحیفه امام ، ج 16 ص 255)‏

‏آخرین باری که با آن مرحوم دیداری صمیمی و گفتگوی نسبتا مفصلی داشتم در همان دفتر ساده و بدون تکلفش در کمیته امداد (خیابان طالقانی) در چندین ماه قبل بود. با وجود کسالت مشهودی که داشت بسترش را در کنار میز کارش قرار داده بود. از وی بخاطر اظهارات مکرری که بمنظور تلطیف فضای جامعه و رفع کدورتهای پدید آمده در سالهای اخیر بین نیروهای اصیل انقلاب داشته است تشکر کردم و از انگیزه و علت طرح مسأله و اصرار بر تکرار آن، با وجود ‏


مخالفتهای تند برخی از همفکران ایشان، سوال کردم. در جواب قاطعانه گفت: «آخرت! مهیای رفتنم. برای آخرتم گفته ام و باز می گویم . فقط در صورتی که رهبری معظم نهی کنند ادامه نمی دهم». در همین رابطه پیشنهادات و انتظاراتی از همه دوستان امام و انقلاب داشت و معتقد بود تداوم وضع موجود به زیان انقلاب و نظام است. از رواج اختلافات و بداخلاقیهای سالهای اخیر آزرده خاطر بود. سخنانش دردمندانه و حاکی از دغدغه برای انقلاب و نظام بود. ایشان در این گفتگو - مثل دیگر جلساتی که شاهد بودم - از عمق اعتقادش به حضرت امام و ارادت به یادگار و بیت امام گفت و از لزوم وحدت همه نیروهای انقلاب.‏‏ ‏‏بیان مراتب اعتماد رهبر معظم انقلاب اسلامی به این مبارز با سابقه و این چهره خدوم و صالح خود نیازمند مقالتی دیگر است که آگاهان این عرصه باید آنرا بازگویند. افزون بر ابقای مسئولیت افتخار آمیز در کمیته امداد امام، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام افتخاری دیگر برای آن مرحوم است که با حکم رهبری معظم انقلاب بدان نایل آمده است.‏

‏در طول یک و نیم دوره عضویتم در هیئت منصفه مطبوعات ، از نزدیک شاهد بودم که آن مرحوم علیرغم اینکه بعنوان چهره ای شاخص در متن فعالیت یکی از دو جناح عمده سیاسی کشور قرار داشت و علیرغم اینکه غلبه گرایش سیاسی ترکیب اعضا نیز با ایشان همسو بود اما در اظهارنظرها حقا و انصافا بر لزوم عدل و بی طرفی نسبت به داوری در قبال جرایم مطبوعاتی از هر جناحی که باشد پافشاری داشت.‏‏ ‏‏مرحوم عسگر اولادی با وجود آنکه خود در رأس یکی از تشکلهای با سابقه سیاسی کشور بود اما منش و مشی تعاملی و ارتباطی او با جناح دیگر و جریانهای مختلف سیاسی درون نظام، و رفاقتش با بسیاری از چهره های موثر هر دو جناح زبانزد بود و حقیقتا گام های بلند و بعضا منحصر بفردی در این مسیر برداشت. امیدواریم همین راه و رسم را همفکران و همراهانش تداوم بخشند. با آنکه خاستگاه فعالیت های طولانی مدت سیاسی اش از هیئت های مذهبی بود اما از این منظر وی از معدود کسانی است که عمیقا به کار تشکیلاتی و تحزب اعتقاد داشت. آن مرحوم بواسطه اصالت خانوادگی و معارف دینی که فراگرفته بود در آداب معاشرت و رفتار فردی نیز مقید به ضوابط شرعی و حسن برخورد و تأدب ‏


و تکریم بود. اختلاف سلیقه سیاسی را در اینگونه امور دخالت نمی داد. نسبت به برخی تندروی ها در تشکل های متبوعش منتقد بود. در انتساب مسائل به بزرگان و نقل خاطرات مراقب ، دقیق و متحفظ بود. هر کس که با مرحوم حاج حبیب الله عسگر اولادی آشنایی و معاشرت داشته است دیانت، انصاف، مردم داری، خدمت به خلق خدا، و تعهد نسبت به کشور و انقلاب و نظام و همراهی صادقانه با امام و رهبری انقلاب در کنار سوابق ارزنده جهادی او را گواهی می دهد و البته شاهد حقیقی، خدای علیم و رحیم است. اختلاف نظر سیاسی در بینش ها و برداشت ها و روش ها ربطی به صدق شهادت مذکور ندارد. بدینسان رحلت این مبارز همراه و خدمتگزار فداکار، ضایعه ای است برای همه نیروهای دلسوز کشور و نظام. غفران و رحمت سرشار الهی بر او باد که در آغازین روز محرم حسینی بدیدار معبود شتافت. رحمه الله علیه.‏

‎ ‎

‎ ‎