
بامنبیا ...
دوست من سلام
من ماهی قرمز سفرهی هفت سین هستم. تمام عید را پیش تو بودم. توی تنگ پر از آب، چرخیدم و رقصیدم و بـازی کردم. حالا وقت رفتن است. میدانی که تنگ آب برای من خیلی کوچک است. دلم میخواهد یک جای بزرگ شنا کنم. جایی مثل دریـا، رودخانه، یا حتی حوض پر از آب. اگر بـا بزرگترهایت به جـایی رفتی که رود یـا دریـا داشت، مرا هم ببر. حتی اگر توی میدان شهر، حوض بزرگی دیدی، مـرا فراموش نکن. بـگذار تا در آن جا شاد و آزاد شنا کنم. قول میدهم عید سال بعد باز هم پیش تو بیـایم. حالا قبل از رفتن بیا تا با هم مجلهی دوست خـردسـالان را ورق بزنیم، شعر و قصه بخوانیم و شادشاد بازی کنیم.
با من بیا...
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 27صفحه 3