
حتماً شما هم در میان دوستان،
آشنایان و یا اعضای فامیل کسانی را
میشناسید که به آنان «حاج آقا« یا «حاجیه خانم»
گفته میشود. معمولاً با شنیدن نام حاج آقا، یا حاجیه خانم
بسیاری به یاد پدربزرگها و مادربزرگها میافتند. امّا فراموش
نکنیم که سفر حج نه تنها مخصوص پدربزرگها و مادربزرگها
نیست، بلکه هر سال تعداد زیادی از کودکان مسلمان دنیا هم
در زمان مخصوص حج به مکّه سفر میکنند و آداب زیارت
خانه خدا و کارهای مخصوص حج را به جا میآورند.
«حاجیه خانم رقَیّه محمّدی« یکی از همین حاجیان کوچک
است. او در سنّ شش سالگی موفق به حفظ کامل
قرآن کریم شده است. با نزدیک شدن به عید قربان
و روزهای مخصوص حج به دیدار رقیّه محمّدی
رفتیم تا ضمن آشنایی با او از ماجرای سفرش
به خانۀ خدا برایمان بگوید:
تا به حال چند مرتبه برای زیارت خانه خدا به سفر
حج رفتهاید؟
دو بار، اولین بار در هشت سالگی به اتفاق پدر و مادرم به
سفر عمرۀ، یعنی سفری که در روزهای مخصوص حج انجام
نمیشود و به اصطلاح غیر واجب است، رفتم و برای دوّمین بار
در سنّ نه سالگی وقتی که برای دریافت مدرک دکترا ازدانشگاه
حجاز انگلستان به این کشور سفر کرده بودم، به اتفّاق پدر و
خواهر بزرگم به حجّ واجب، یعنی حجّی که در روزهای
مخصوص حج انجام میشود، رفتم و حاجیه خانم شدم.
یعنی شما مستقیم از کشور انگلستان برای سفر
حج به عربستان سفر کردید؟
بله، اتفاقاً شاید این سفرطولانیترین وسختترین و البتّه
شیرینترین سفری بود که رفته بودم.
چرا طولانی، چرا سخت و چرا شیرین؟
طولانی به این خاطر که چیزی حدود چهار ماه از کشورم،
دوستانم و از مادر عزیزم دور بود. سخت به این دلیل که
انجام اعمال حجّ واجب آن هم در شلوغی خانۀ خدا در روزهای
مخصوص به حج بسیار سخت است. و شیرین، چون که در
آن سفر بالاخره به آرزویم رسیدم و اگر خدا قبول کرده باشد
حاجی شدم.
از سختی و شیرینی اعمال حج گفتید، حالا بگوئید
شیرینترین و سختترین مراحل حج کدام است؟
شاید هر کس در این مورد نظری داشته باشد امّا به نظر
من شیرینترین مرحلۀ حج «رمی جمرات» و سنگ زدن به
شیطان است و سختترین آنها طواف خانۀ خدا در میانِ جمعیّت
بسیار زیاد حاجیان.
وقتی برای اولین بار چشمتان به خانۀ خدا یعنی
«کعبه» افتاد، چه احساسی داشتید؟
م
مجلات دوست کودکانمجله کودک 72صفحه 26