مجله کودک 10 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 10 صفحه 14

تاجری که وارد نقاشی شد «پل گوگن» یک آدم خیلی معمولی بود. او. 53 سالپیش­در کشور فرانسـه بدنیـا آمـد. او در رشتـۀ «بازرگانی» درس خواند. پل گوگن در سالهای جوانی سوار کشتی می­شد و مرتب به سفرهای دریایی می­رفت. وقتی سن او به 23 سال رسید، مجبور شد که سفرهای دریایی را ول کند و در یک بانک مشغول بکار شود. او با دختری از یک خانواده ثروتمند ازدواج کرد. پل گوگن از آن پس زندگی راحتی داشت، او به کنده کاری روی چوب علاقه داشت. یـک روز وقتی گوگن به دیدن نمایشگاههای نقاشی رفت، از نقاشی خوشش آمد. او از آن به بعد سرگرم جمع­کردن نقاشی­های دیگران شد. کمی بعد گوگن، یکشنبه ها را که روز تعطیل آنها بود، به کلاس نقاشی رفت و خودش هم نقاشی کشید. مدتها گذشت و گوگن با نقاش معروفی به­اسم «پیارو» آشنا شد. پیارو مهربان بود و باعث پیشرفت گوگن می­شد، گوگن وقتی 32 ساله شد، اولین نمایشگاه نقاشی خود رابرپا کرد. صدیقه آل داود نمایشگاه او فقط 5 تابلو و یک مجسمه داشت. گـوگن چون در رشته بازرگانی درس خوانده بود، تاجر باهوشی هم بود، اما زنش او را مسخره می­کرد که تو نمی­توانی نقاش بشوی.گوگن برای این که به زنش نشان بدهد که این طور نیست، کارش را ول کرد و با پول پس­اندازش، به زندگی و نقاشی کردن ادامه داد. یک سال گذشت. ذخیره پول گوگن تمام شد. او به خاطر خانواده­اش مجبور شد دوباره تاجر شود؛ اما این دفعه ورشکست شد. او بسیار فقیر شد و کارش به جـایی رسید که برای نجـات از گرسنگی، به دیوارهای شهر آگهی می­چسباند، در همین موقع بود کـه زن و 5 بچه­اش او را ترک کردند. از آن پس گوگن در یک مهمانسرای ارزان قیمت که مخصوص هنرمندهای بی­پول بود، زندگی کرد. او در 36 سالگی با 19 تابلو در یک نمایشگاه بزرگ شرکت کرد. او اصلاً احساس نمی­کرد کـه در زندگی شکست خـورده و هنوز ماجراجویی را دوست داشت. به همین دلیل، نقاشی با رنگهای گرم و درخشان را شروع کرد. چند ماه بعد گوگن بهمراه یکی از دوستانش با کشتی به پاناما سفر کرد. او به یاد مسافرت­های دریایی­اش­درجوانی افتاد، اما این بار مجبور بود به عنوان کارگر تنها در گوشه­ای از کشتی بنشیند و کار کند. او اصلاً ناراحت نبود؛ چـون به این ترتیب جزیره­های مناطق استوایی را تماشا کرد. این کار باعث می­شد گوگن نقاشی­هایی بکشد که گرمی آب و هوای استوا توی آنها معلوم باشد. گوگن بعد از آن سفر، تحقیقات فراوانی راجع به هنر کرد، او به این نتیجه رسید که درنقاشی باید روشهای ایرانی­ها و مصری­ها را هم یاد گرفت. گوگن این­بار،30 تا از تابلوهایش را به قیمت خیلی ارزان فروخت تا به بندر «تاهی­تی» سفر کند و مدتی در بین اهالی آنجا بماند. گوگن در آنجا با یک دختر ازدواج کرد، در بنـدر تاهی­تی، خورشید همیشه طلایی بود و همه چیز باشکوه به نظر می­رسید. اهالی آنجا هم همه بااو مهربان بودند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 10صفحه 14