چکیده
در این پژوهش ضمن بررسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی موسوم به انقلابهای رنگی و متمایز نمودن آنها از دیگر انواع انقلابها، چرایی انقلابهای رنگی با توجه به دو کشور پسا ـ کمونیستی گرجستان و اوکراین مورد مطالعه قرار گرفته است.
بدین منظور به دلیل متمایز بودن جنبشهای اجتماعی از نوع انقلابهای رنگی از دیگر انواع جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون، به جای بهرهگیری مستقیم از ادبیات نظری موجود در خصوص دو حوزه جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون، الگوی نظری جدیدی با کمک نظریات موجود و فاکتورهای استخراج شده از مطالعه انقلابهای رنگی در سطح تجربی گرجستان و اوکراین پیشنهاد شده است. سپس دو مدل پیشنهادی با استفاده از روش توافقی میل در دو سطح تجربی به محک آزمون گذاشته شد و یکسری فاکتورهایی به عنوان فاکتورهای نهانی و مشترک بین دو کشور گرجستان و اوکراین استخراج شدند.
در فصل پایانی پژوهش مصادیق فاکتورهای نهائی شده در سطح جامعه کنونی ایران (دولت احمدینژاد و انتخابات دهم ریاست جمهوری) به منظور بررسی امکان یا عدم امکان وقوع انقلاب رنگی ردیابی شدند. برای ردیابی هر فاکتور علاوه بر اظهارات طرفداران دو جناح رقیب انتخاباتی از شاخصهای استاندارد و رتبهبندی و اندیسهای بینالمللی نیز بهره گرفته شده است.
مطابق بررسیهای انجام شده امکان وقوع یا عدم وقوع انقلابهای رنگی در شرایط کنونی جامعه ایران پاسخ سر راست و قاطعی همراه ندارد. زیرا اگر وجود تمامی 14 فاکتور مذکور به طور همزمان برای وقوع انقلابهای رنگی ضروری باشد، آنگاه چنین تحولی در سطح جامعه کنونی ایران به دلیل عدم حضور همزمان هر 14 فاکتور قابل طرح نیست. همچنین اگر قدرت برخی از فاکتورها بر قدرت برخی دیگر فائق آید، آنگاه باز هم نتیجه، منتفی بودن امکان وقوع انقلابهای رنگی است. این در حالی است که اگر وجود تمامی فاکتورهای علی به طور همزمان برای رخداد انقلاب رنگی ضروری نباشد و همچنین امید ریاضی تمامی فاکتورها یکسان باشد، آنگاه میتوان چنین نتیجهگیری کرد که احتمال وقوع انقلاب رنگی در ایران دور از ذهن نیست.
پایان نامهتبیین جامعه شناختی انقلاب رنگی در دو کشور گرجستان و اوکراین و مقایسه آن با شرایط کنونی جامعه ایرانصفحه 1