چکیده
اسم در عرفان از جایگاه ویژهای برخوردار است. در عرفان نظری، هر موجودی از موجودات و هر عالمی از عوالم مظهر اسما الهی است. در عرفان عملی هر حالتی از احوال موجودات و هر مرتبه و مقامی از مقامات انسانی تحت تأثیر یک یا چند اسم است. در نتیجه ارتباط تمام موجودات با حق تعالی همواره از طریق اسما امکانپذیر است. و این ارتباط اعم از ارتباط وجودی و شهودی است، زیرا تمام تجلیات الهی از مجرای اسم تحقق مییابد. این تحقیق با نگاهی جامع به مباحث اسما سعی دارد این مباحث را در حوزههای مهم عرفان نظری و عملی از منظر دو عارف بزرگ ابن عربی و امام خمینی بررسی نماید.
در تنزلات وجود پس از ذات که هیچ اعتبار و ملاحظهای و هیچ اسم و رسمی در آن راه ندارد اسما خلیفه حق در ظهور میباشند. اگرچه اسما و صفات نسبتهای الهی هستند و به خودی خود وجود عینی ندارند ولی موجودات عینی وابسته به آنها میباشند. حضرت واحدیت مرتبه ظهور اسما و لوازم آنها یعنی اعیان ثابته است. در وجود عینی نیز عوالم و نشات هر کدام مظهر یک اسم کلی حق تعالی میباشند. در میان اسما اسم اعظم «الله» اسم جامع الهی است که مجمع تمام اسما و صفات حق تعالی است. او تمام اسما را به منصه ظهور میرساند و بقیه اسما در واقع مظهر او هستند. انبیا و اولیا نیز بر حسب مقام خود مظاهر اسما الهی هستند بدین سبب در بحث عوالم و فلکیات ابن عربی به ارتباط اسمی خاص با هر فلک و همچنین ارتباط آن فلک با یک نبی از انبیا اشاره دارد که در رأس ایشان نبی ختمی و ائمه معصومین علیهمالسلام قرار دارند که مظهر اسم جامع الهی میباشند. لذا عالم در واقع بسط وجود ایشان و بقیه انبیا و اولیا نیز مظاهر این حقایقند. در سیر و سلوک و احوال سالک اسما در هر منزل از منازل سلوک، سالک را تحت تأثیر قرار میدهد، مثلاً توبه با اسم التواب حق میسر میشود و تا این اسم بر کسی ظهور نکند وی توفیق توبه حقیقی نمییابد. همچنین عبادات هر کدام با یک اسم حق تعالی در ارتباطند و در واقع هر عبادت ثنای حق به یک یا چند اسم است، مثلاً نماز با اسم اعظم الله و روزه با اسم الصمد مرتبط است. بر همین دیدگاه حالاتی از قبیل قبض و بسط، خوف و رجاء و ... ناشی از تجلیات اسما الهی است.
تحقیق حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی به مقایسه دو دیدگاه ابن عربی و امام خمینی در زمینه اسما و کارکردهای آن در حوزه عرفان نظری و عملی میپردازد. از ابتکارات این رساله میتوان به جامعیت مباحث آن و مقایسه نظرات دو عارف بزرگ در این مباحث اشاره نمود. زیرا کتب و رسائل در این زمینه به شرح الاسما پرداختهاند و این مباحث به طور پراکنده در کتب و آثار این دو عارف و بقیه عرفا آمده است. نکته دیگر، توجه نگارنده به تفکیک مقامات انبیا و اولیا با یکدیگر و اشاره به مقام ولایت مطلقه کلیه الهیه ائمه هدی علیهمالسلام است که صراحت آن در آثار عرفا کمتر به چشم میخورد. به نظر نگارنده که میتواند برداشتی از آثار امام خمینی باشد انسان کامل که مظهر اسم اعظم الله است فقط در حضرات چهارده معصوم علیهمالسلام تحقق یافته است و سایر انبیا و اولیا مظاهر سایر اسما هستند.
پایان نامهجایگاه اسماء الهی در عرفان اسلامی از منظر ابن عربی و امام خمینی (س)صفحه 1