چکیده
در این تحقیق به روش تحلیل مقایسهای به مقایسه بین مبانی، مفاهیم و پیشفرضهای علم سیاست غربی با نهضت امام خمینی (ره) پرداختهایم و نشان دادهایم که تعارض مبنایی و ماهوی دارند. سپس نشان دادهایم کهاین تعارض از سه جهت موجب ناکارآمدی علم سیاست غربی در تحلیل نهضت امام خمینی (ره) میشود. جهت اول این است که این تقابل موجب تفاوت بین نظام صدق آنها میشود در اینصورت وقتی علم سیاست غربی بر اساس نظام صدق خود به تحلیل جزئیات این پدیده میپردازد از شرط لازم برای فهم این پدیده که توجه به گنجینه واژگانی و نظام صدق حاکم بر آن است، برخوردار نیست و لذا در فهم آن دچار مشکل میشود. جهت دوم این است که به دلیل این تقابل و تعارض، بسیاری از مفاهیم و معانی موجود در نظام اندیشگی و نظام معنایی حرکت امام خمینی (ره) از اساس در نظام معنایی گفتمان مدرن نمیگنجد و اساساً علم سیاست غربی از ابزار و ظرفیت لازم برای درک و توضیح آن برخوردار نیست. جهت سوم این است که این تقابل مبنایی و ماهوی موجب شده است که بسیاری از مبانی و اصول موضوعه گفتمان مدرن زیر سوال رفته و مورد چالش قرار بگیرد در این صورت نظریهپرداز غربی یا بایداین شالودهشکنی را بپذیرد و از اصول موضوعه خود دست بردارد و یا باید برای خروج از این بنبست به تخریب و تحریف این حرکت بپردازد که همواره راه دوم را برگزیده است. در نهایت هم مصادیق این ناکارآمدی را در تحلیل نیکی کدی بهعنوان نمونهای از تحلیلهای غربی نشان دادهایم.
پایان نامهتبیین ناکارآمدی علم سیاست غربی در تحلیل نهضت امام خمینی (س) (با تکیه بر تحلیل نیکی آر.کدی)صفحه 1