امام‌ و اصلاحات‌ شاه‌ در اوایل‌ دهه‌ 40

شاه‌ که‌ بعد از کودتای‌ 28 مرداد 1332 با کمک‌ آمریکاییان‌، مدرنیزاسیون‌ را در حوزه‌ اقتصادی‌ در قالب‌ برنامه‌های‌ عمرانی‌ پنج‌ ساله‌ کشور آغاز کرده‌ بود، در اواخر دهه‌ 30 و با فشار کندی‌ (که‌ به‌ عنوان‌ کاندیدای‌ حزب‌ دمکرات‌ در انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ به‌ پیروزی‌ رسید) و با کمک‌ عناصر داخلی‌ هوادار اصلاحات‌، اقداماتی‌ را به‌ منظور گسترش‌ این‌ اصلاحات‌ در صحنه‌های‌ اقتصادی‌، فرهنگی‌ و اجتماعی‌ آغاز کرد. فشارهای‌ آمریکا بر ایران‌ به‌ دنبال‌ گزارشات‌ سازمان‌ سیا مبنی‌ بر لزوم‌ اصلاحات‌ در ایران‌ انجام‌ شد. این‌ سازمان‌ در نوامبر 1958 طی‌ گزارشی‌ اعلام‌ کرد که‌ اگر شاه‌ یک‌ برنامه‌ اصلاحات‌ را آغاز نکند سرنگون‌ خواهد شد. در این‌ گزارش‌ تأکید شده‌ بود که‌ باید به‌ شاه‌ فشار آورد تا به‌ منظور جلوگیری‌ از پیروزی‌ کمونیست ها در ایران‌ این‌ اقدامات‌ را انجام‌ دهد. (گازیوروسکی‌ 1373: 220)

با روی‌ کارآمدن‌ کندی‌ در 1961 در آمریکا، وی‌ برنامه‌ سیاست‌ خارجی‌ خود را در خصوص‌ کشورهای‌ جهان‌ سومی‌ که‌ در معرض‌ تهدید کمونیست ها قرار دارند، بر اساس‌ تشویق‌ اصلاحات‌ مسالمت‌آمیز از بالا به‌ منظور متوقف‌ کردن‌ انقلاب‌ خشونت‌بار از پایین‌ تدوین‌ کرد. محور اصلی‌ این‌ برنامه‌ «اتحاد برای‌ پیشرفت‌» بود که‌ در مارس‌ 1961 در مورد آمریکای‌ لاتین‌ به‌ اجرا گذاشته‌ شد. این‌ برنامه‌ درصدد بود رژیم های‌ ناتوان‌ و غیرمحبوب‌ آمریکای‌ لاتین‌ را تحت‌ فشار قرار دهد تا با اعلام‌ اصلاحات‌ از انقلاب‌ مصون‌ بمانند. (بیل‌ 1371: 216) سیاست‌ جان‌ کندی‌ در قبال‌ ایران‌، اجرای‌ روشن‌ و جامع‌ این‌ برنامه‌ عمومی‌ یعنی‌ انجام‌ اصلاحات‌ از بالا در سایه‌ حمایت‌ قدرت‌ نظامی‌ رژیم‌ بود.

مهمترین‌ جریانی‌ که‌ در آن مقطع توانست‌ با جلب‌ نظر سردمداران‌ آمریکا، پرچمداری‌ اصلاحات‌ را مطرح‌ کند «گروه‌ منفرد» دکتر علی‌ امینی‌ بود. وی‌ و گروهش‌ با انتقادات‌ تند و تیز از دولت‌ اقبال‌ و سپس‌ شریف‌ امامی‌ در سال‌ 39 شعار لزوم‌ اصلاحات‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ را مطرح‌ کرده‌ بودند. (بهنود 1374: 436)

در ادامه شاه‌ با ابلاغ‌ حکم‌ نخست‌وزیری‌ امینی‌ و فرمان‌ انحلال‌ مجلس‌ بیستم‌ و دادن‌ وعده‌ انتخابات‌ آزاد، قدمهای‌ اولیه‌ را در راستای‌ همگامی‌ با سیاست های‌ جدید آمریکا برداشت‌. (بهنود: 456 ـ 466)

امینی نیز‌ یک‌ معاون‌ نخست‌ وزیر در امور مذهبی‌ برای‌ خود تعیین‌ کرد و در فرصت های‌ مختلف‌ به‌ ملاقات‌ مراجع‌ قم‌ می‌رفت‌. در یکی‌ از سفرها او به‌ دیدار امام‌ خمینی ره‌) رفت‌ و امام‌ از وی‌ خواست‌ تا با عمل‌ به‌ قوانین‌ اسلام‌ به‌ سِمت‌ خود مشروعیت‌ بدهد.(بهنود: 456) در عین‌ حال‌ در این‌ دوره‌ حضرت امام‌(ره) مخالفت‌ مشهودی‌ با برنامه‌های‌ امینی‌ از خود نشان‌ نداد و حتی‌ در مقابل‌ اجرای‌ برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ در این‌ دوره‌ سکوت‌ کرد. (هوشنگ‌ مهدوی‌ 1372: 11)

شاه‌ که‌ به‌ شدت‌ از اقدامات‌ امنیتی‌ و گسترش‌ شعارهای‌ اصلاح‌طلبانه‌ امینی به‌ وحشت‌ افتاده‌ بود طی‌ سفری‌ به‌ آمریکا موفق‌ شد اعتماد مسئولین‌ کاخ‌ سفید را به‌ خود جلب‌ کرده‌، شخصاً زمام‌ حرکت های‌ اصلاحی‌ پیشنهادی‌ آمریکا را به‌ عهده‌ گیرد. (بیل‌: 228 )

به‌ دنبال‌ این‌ سفر شاه‌ علی‌ امینی‌ را بعد از چهارده‌ ماه‌ زمامداری‌ برکنار و اسدالله علم‌ را به‌ جای‌ وی‌ گمارد که وی‌ خود را نوکر خانه‌زاد دربار می‌دانست‌. وی‌ بر اساس‌ برخی‌ اسناد یکی‌ از عوامل‌ مهم‌ جاسوسی‌ آمریکا در ایران‌ بود. شاه‌ رئوس‌ نظرات‌ کندی‌ را بعدها تحت‌ عنوان‌ اصول‌ شش‌گانه‌ انقلاب‌ سفید اعلام‌ کرد. (بهنود: 467) گام های‌ مقدماتی‌ در جهت‌ این‌ اصطلاحات‌ با برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ و انجام‌ اصلاحات‌ در لایحه‌ انتخابات‌ انجمن های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ و اعلام‌ اصول‌ انقلاب‌ سفید (که‌ ابتدا در قالب‌ شش‌ اصل‌ مطرح‌ شد) برداشته‌ شد و در کنار آن‌ تحول‌ در فرهنگ‌ جامعه‌ سنّتی‌ مهم ترین‌ هدف‌ هواداران‌ مکتب‌ مدرنیزاسیون‌ بود که‌ اسلام‌ ستیزی‌ و جایگزینی‌ عناصر فرهنگی‌ ایران‌ باستانی‌ و غربی‌ را دنبال‌ می‌کرد. در این‌ قسمت‌ به‌ بررسی‌ مواضع‌ امام‌ با برنامه‌های‌ مقدماتی‌ مذکور می‌پردازیم‌.

واکنش حضرت امام به برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌:

در سال‌ 1340 دو عامل‌ مهم‌ خارجی‌ و داخلی‌ (یعنی‌ روی‌ کارآمدن‌ کندی‌ در آمریکا و فوت‌ آیت‌ الله بروجردی‌ در داخل‌ کشور) باعث‌ شد که‌ اصلاحات‌ ارضی‌ مجدداً مطرح‌ گردد. به‌ این‌ منظور دولت‌ امینی‌ که‌ با حمایت‌ دمکرات ها در آمریکا در ایران‌ روی‌ کار آمد قانونی‌ را تحت‌ عنوان‌ الحاقیه‌ به‌ قانون‌ اصلاحات‌ ارضی‌ در بهمن‌ 40 به‌ مجلس‌ ارائه‌ داد که‌ در واقع‌ قانون‌ کاملاً جدیدی‌ بود. (کدی‌ 1375: 271) و از تصویب‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ گذشت‌. این‌ قانون‌ در سال‌ 1342 (که‌ شاه‌ موفق‌ شد حمایت‌ آمریکاییان‌ را در عزل‌ امینی‌ و حمایت‌ از خود جلب‌ کند و خود ابتکار عمل‌ را در اصلاحات‌ به‌ دست‌ گیرد) به‌ عنوان‌ مهم ترین‌ و اولین‌ اصل‌ برنامه‌ اصلاحاتی‌ شاه‌ تحت‌ عنوان‌ انقلاب‌ سفید مطرح‌ شد و طی‌ سه‌ مرحله‌ بین‌ سال های‌ 1341 ـ 1348 به‌ اجرا درآمد و در نهایت‌ باعث‌ تحولات‌ سیاسی‌ در ساختار جوامع‌ روستایی‌ کشور شد.

در بررسی‌ نحوه‌ برخورد امام‌ خمینی‌(س‌) با برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ دو نظر اصلی‌ وجود دارد؛ برخی‌ در اثبات‌ این‌ ادعا که‌ امام‌ با اصلاحات‌ ارضی‌ مخالف‌ بوده‌ است‌، و به‌ نقش‌ وی‌ در زمان‌ حیات‌ آیت‌الله بروجردی‌، در مخالفت‌ آیت‌ الله بروجردی‌ با قانون‌ تحدید مالکیت‌ در 1339 اشاره‌ دارند.

برخی‌ از تحلیل‌گران‌ غربی‌ و سیاستمداران‌ دوره‌ پهلوی‌ و همچنین‌ خود شاه‌ نیز از موضعی‌ متفاوت‌ این‌ نظر را مورد تأکید قرار می‌دهند و معتقدند که‌ امام‌ خمینی (س‌) یکی‌ از مخالفین‌ اصلی‌ اصلاحات‌ ارضی‌ بوده‌ است‌. شاه‌ وقایع‌ 15 خرداد را ناشی‌ از اتحاد ارتجاع‌ سرخ‌ و سیاه‌ می‌دانست‌ و معتقد بود در این‌ واقعه‌ بیگانگان‌ با پول‌، دسته‌ای‌ از مالکین‌ مشمول‌ قانون‌ اصلاحات‌ ارضی‌ را خریده‌ و به‌ اعتراض‌ واداشته‌اند. (پهلوی‌ 1346: 46)

در همین‌ حال‌ عده‌ دیگری‌ از مورخین‌ و صاحبنظران‌ معتقدند امام‌ اصولاً مخالف‌ اصلاحات‌ ارضی‌ نبود بلکه‌ مخالفت‌ وی‌ دلایل‌ سیاسی‌ داشت‌ و از موضعی‌ متفاوت‌ با سایر علما، با اصلاحات‌ ارضی‌ شاه‌ برخورد می‌کرد. از جمله‌ این‌ تحلیلگران‌ مهدی‌ عراقی‌ و هاشمی‌ رفسنجانی‌ می‌باشند.

به‌ هر حال‌ موضع‌گیری های‌ بعدی‌ امام‌ (مخصوصاً بعد از انقلاب‌)‌ نیز نشان‌ می‌دهد که‌ در بررسی‌، دیدگاه‌ دوم‌ از قوت‌ بیشتری‌ برخوردار است‌. زیرا اصولاً موضع‌گیری‌ مشخصی‌ از امام‌ که‌ بتواند اصل‌ اصلاحات‌ ارضی‌ را زیر سؤال‌ ببرد دیده‌ نمی‌شود بلکه‌ تنها مورد در زمان‌ آیت‌الله بروجردی‌ است‌ که‌ موضع‌ امام‌ به‌ خوبی‌ نشان‌دهنده‌ آن‌ است‌ که‌ وی‌ با اقدام‌ خودسرانه‌ شاه‌ برای‌ اصلاحات‌ مخالف‌ بوده‌، معتقد است‌ که‌ هر نوع‌ برنامه‌ اصلاحات‌ باید روند قانونی‌ خود یعنی‌ تأیید توسط‌ نمایندگان‌ مردم‌ را با خود داشته‌ باشد و مغایر قانون‌ اساسی‌ نباشد و به‌ همین‌ دلیل‌ در جلسه‌ مشاوره‌ آیت‌الله بروجردی‌ می‌گوید انجام‌ اصلاحات‌ بر اساس‌ دستور شاه‌ خلاف‌ قانون‌ اساسی‌ است‌، زیرا کشور مشروطه‌ است‌ و مجلس‌ دارد. (حوزه‌ 1370: 102)

اما امام‌ به‌ دنبال‌ فوت‌ آیت‌الله بروجردی‌، و اجرای‌ اولین‌ مرحله‌ اصلاحات‌ ارضی‌ توسط‌ شاه‌ تقریباً سکوت‌ کرد و به‌ انتظار نتیجه‌ برنامه‌ها نشست‌. در این‌ مرحله‌ که‌ با تبلیغات‌ فراوان‌ تصویب‌ شد و به‌ اجرا درآمد و تلاش‌ می‌شد تا در صورت‌ مخالفت‌ احتمالی‌ مراجع‌ و علما، آن ها را مخالف‌ اصلاحات‌ ارضی‌ و رعایا و طرفدار فئودال ها و زمینداران‌ معرفی‌ کنند و بدین‌وسیله‌ حیثیت‌ اجتماعیشان‌ را خدشه‌دار کنند، امام‌ در این‌ دوره‌ سیاست‌ سکوت‌ و انتظار را پیش‌ گرفته‌ و منتظر نتایج‌ عملی‌ اصلاحات‌گشت. (رجبی‌: 250)

در دی‌ ماه‌ سال‌ 1341 که‌ شاه‌ تصمیم‌ به‌ برگزاری‌ رفراندم‌ برای‌ اصول‌ شش گانه‌ از جمله‌ اصلاحات‌ ارضی‌ داشت‌، امام‌ به‌ مخالفت‌ با رفراندم‌ برخواست‌ و آن‌ را غیرقانونی‌ دانست‌. ایشان معتقد بود که‌ شاه‌ با رفراندم‌ (که‌ در قانون‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ بود) قصد توجیه‌ و مشروعیت‌ بخشیدن‌ به‌ برنامه‌ای‌ را دارد که‌ معلوم‌ نیست‌ به‌ مصلحت‌ ملت‌ باشد، زیرا برنامه‌ای‌ تحمیلی‌ است‌. وی‌ می‌گوید: او (شاه‌) مأمور است‌ که‌ این‌ برنامه‌ را به‌ هر قیمتی‌ است‌ به‌ اجرا بگذارد.

امام‌ و انقلاب‌ سفید:

شاه‌ در 19 دی‌ ماه‌ 41 (سالروز اصلاحات‌ ارضی‌) رسماً اعلام‌ کرد که‌ قصد دارد اصول‌ ششگانه‌ای‌ را به‌ رفراندم‌ بگذارد که‌ از آن‌ بعدها به‌ عنوان‌ انقلاب‌ سفید یاد کرد. تصمیم‌ به‌ اعلام‌ این‌ اصول‌ بعد از بازگشت‌ شاه‌ از آمریکا و به‌ دنبال‌ توافق‌ کندی‌ و شاه‌ آغاز شد که‌ در پی‌ آن‌ شاه‌ با کنارگذاردن‌ امینی‌، خود ابتکار عمل‌ را در دست‌ گرفت‌ و برنامه‌ انقلاب‌ شاه‌ و ملت‌ را که‌ شامل‌ 6 اصل‌ زیر بود اعلام‌ کرد: اصلاحات‌ ارضی‌ (که‌ مرحله‌ اول‌ آن‌ در دوره‌ امینی‌ آغاز شده‌ بود)، ملی‌ کردن‌ جنگلها، اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌ شامل‌ اعطای‌ حق‌ رأی‌ و وکالت‌ مجلس‌ به‌ زنان‌، عرضه‌ سهام‌ انحصارات‌ دولتی‌ به‌ مردم‌ برای‌ تأسیس‌ منابع‌ ملی‌ اصلاحات‌ ارضی‌، سهیم‌ کردن‌ کارگران‌ در سود کارخانه‌ها، ایجاد سپاه‌ دانش‌ از طریق‌ فرستادن‌ دیپلمه‌های‌ وظیفه‌ به‌ روستاها برای‌ مبارزه‌ با بی‌سوادی‌.

در واکنش‌ به‌ اعلام‌ این‌ اصول‌، امام‌ برای‌ تبادل‌ نظر با مراجع‌ و علمای‌ قم‌ آنها را به‌ جلسه‌ای‌ دعوت‌ کرد. در این‌ جلسه‌ آیات‌ عظام‌ گلپایگانی‌، نجفی‌، شریعتمداری‌، حاج‌ شیخ‌ مرتضی‌ حائری‌ و داماد شرکت‌ داشتند. امام‌ به‌ تشریح‌ ابعاد مسأله‌ پرداخت‌ و اهداف‌ شاه‌ و آمریکا را از انقلاب‌ سفید مطرح‌ کرد و خواستار موضع‌گیری‌ مناسب‌ از سوی‌ علما شد. اما در جلسات‌ اولیه‌ نتیجه‌ای‌ حاصل‌ نشد و جلسات‌ ادامه‌ یافت‌ تا بالاخره‌ قرار شد که‌ از دولت‌ خواسته‌ شود تا نماینده‌ای‌ را به‌ قم‌ اعزام‌ و اهداف‌ و انگیزه‌های‌ شاه‌ را از طرح‌ این‌ اصول‌ تشریح‌ کند و نظرات‌ علمای‌ قم‌ را نیز به‌ شاه‌ ابلاغ‌ نماید. (روحانی‌: 223) به‌ دنبال‌ اعلام‌ این‌ تصمیم‌، یکی‌ از مقامات‌ دولتی‌ به‌ نام‌ بهبودی‌ و بنا به‌ درخواست‌ علما، روانه‌ قم‌ شد و با علما به‌ گفتگو نشست‌. اما این‌ جلسه‌ نتوانست‌ ابهامات‌ را رفع‌ کند و علی‌رغم‌ اینکه‌ وی‌ چندین‌ بار بین‌ قم‌ و تهران‌ رفت‌ و آمد کرد و نظریات‌ و پیشنهادات‌ مقامات‌ روحانی‌ قم‌ و دربار را به‌ یکدیگر منتقل‌ کردند، اما نتیجه‌ مشخصی‌ به‌ دست‌ نیامد و ابهام‌ درخصوص‌ لوایح‌ ششگانه‌ هنوز وجود داشت‌ و جواب های‌ غیردقیق‌ درباره‌ این‌ ابهامات‌ را نزد علما افزایش‌ داد. (رجبی‌: 263)

امام‌ در ادامه‌، اهداف‌ این‌ اقدامات‌ فریبنده‌ را گرفتار کردن‌ کشور در دام‌ استعمار دانسته و در بامداد روز 2 بهمن‌ 1341 امام‌ خمینی(س‌) طی‌ اعلامیه‌ای‌ برگزاری‌ رفراندم‌ را برای‌ تصویب‌ اصول‌ انقلاب‌ سفید بی‌اعتبار دانست‌. به‌ نظر می‌رسید که‌ امام‌ جدای‌ از ماهیت‌ اقدامات‌ شاه‌، مهمترین‌ حمله‌ را متوجه‌ استفاده‌ از ابزار رفراندم‌ توسط‌ شاه‌ به‌ منظور توجیه‌ و پیشبرد اقدامات‌ خود می دانست و معتقد بود که‌ استفاده‌ از این‌ ابزار ظاهر فریب‌ در جامعه‌ فاقد آزادی‌ ایران‌ می‌توانست‌ زمینه‌ای‌ برای‌ پیشبرد دیگر اقدامات‌ ضد اسلامی‌ و ضد ملی‌ شاه‌ باشد. به‌ همین‌ منظور مبارزه‌ با رفراندم‌ مهمترین‌ هدف‌ امام‌ خمینی(س‌) در این‌ مقطع‌ محسوب‌ می‌شود.

به‌ هر حال‌ به‌ دنبال‌ این‌ اعلامیه‌ مردم‌ و دانشجویان‌ در تهران‌ و طلاب‌ در قم‌ با شعار «رفراندم‌ قلابی‌ مخالف‌ اسلام‌ است‌» به‌ خیابان ها ریختند و با مأمورین‌ درگیر شدند و دیگر علما نیز به‌ حمایت‌ از امام‌ خمینی (س‌) و مخالفت‌ با رفراندم‌ پرداختند. (رجبی‌: 265)

شاه‌ در 4 بهمن‌ وارد شهر قم‌ شد. امام‌ از مراجع‌ خواستند به‌ دلیل‌ حمله‌ نیروهای‌ انتظامی‌ به‌ مردم‌ (در بازار تهران‌، دانشگاه‌ تهران‌ و مدارس‌ علمیه‌ در قم‌ که‌ به‌ مجروح‌شدن‌ جمع‌ زیادی‌ انجامید) تا زمانی‌ که‌ شاه‌ نخست‌وزیر را برکنار نکرده‌ است‌، از ملاقات‌ با وی‌ خودداری‌ کنند. (کوثر 1373: 41 ـ 43) به‌ همین‌ دلیل‌ شاه‌ در قم‌ با استقبال‌ مناسبی‌ مواجه‌ نگردید و همین‌ امر موجب‌ شد تا در سخنرانی‌ خود روحانیون‌ را به‌ عنوان‌ «ارتجاع‌ سیاه‌ قشری‌» و مخالف‌ اصلاحات‌ و «خائن‌تر از حزب‌ توده‌» بنامد و آنها را شدیداً مورد توهین‌ قرار دهد. و در چنین‌ شرایطی‌ در روز 6 بهمن‌، رفراندم‌ در جوی‌ از ارعاب‌ و فشار پلیسی‌ و سرکوب‌ برگزار گردید. اما روحانیون‌ به‌ پیشنهاد امام‌ خمینی‌(س‌) در ماه‌ رمضان‌ آن‌ سال‌ با تعطیل‌ مساجد دست‌ به‌ اعتراض‌ منفی‌ علیه‌ اقدام‌ شاه‌ زدند. مبارزه‌ نیروهای‌ مذهبی‌ بعد از این‌ تحولات‌ ادامه‌ یافت‌ و این‌ امر به‌ تشدید عدم‌ اعتماد نیروهای‌ مذهبی‌ نسبت‌ به‌ اقدامات‌ دولت‌ انجامید. در دوم‌ فروردین‌ سال‌ 1342 بار دیگر در حالی‌ که‌ نوروز آن‌ سال‌ را علما عزای‌ عمومی‌ اعلام‌ کرده‌ بودند، نیروهای‌ نظامی‌ با حمله‌ به‌ مدرسه‌ فیضیه‌ در قم‌ به‌ ضرب‌ و شتم‌ طلاب‌ پرداختند و جمع‌ زیادی‌ از آنان‌ را مجروح‌ کردند. حضرت امام خمینی(ره)‌ به‌ دنبال‌ این‌ تحولات‌ که‌ به‌ شفافیت‌ مواضع‌ طرفین‌ کمک‌ کرد ضمن‌ اشاره‌ به‌ اقدامات‌ سرکوب‌گرانه‌ رژیم‌ مطرح می کند که‌ ما از خدا می‌خواستیم‌ که‌ این‌ دستگاه‌ ماهیت‌ خود را بروز دهد و خود را رسوا کند وی‌ افزود.

این‌ جریان‌ از روز عاشورا و در حرکت‌ انبوه‌ عزادارانی‌ که‌ شعارهای‌ سیاسی‌ به‌ نفع‌ امام‌ خمینی(س‌) در تهران‌ و قم‌ می‌دادند و با سخنرانی‌ امام‌ خمینی‌(س‌) در قم‌ در عصر عاشورا که‌ حمله‌ اصلی‌ آن‌ متوجه‌ شاه‌ و وابستگی‌ او بود، تشدید شد. در این‌ سخنرانی‌ بود که‌ امام‌ خمینی(س‌) ضمن‌ فریب‌خواندن‌ انقلاب‌ سفید، از شاه‌ به‌ عنوان‌ مرتجع‌ سیاه‌ نام‌ برد که‌ با حمایت‌ از اسرائیل‌، احکام‌ اسلام‌ را در خطر قرار داده‌ است‌. به‌ دنبال‌ این‌ سخنان‌، امام‌ خمینی(س‌) در شب‌ 12 محرم‌ (15 خرداد 1342) دستگیر و به‌ زندان‌ منتقل‌ شد. این‌ امر واکنش های‌ مردمی‌ گسترده‌ای‌ را به‌ دنبال‌ داشت‌ و قیام‌ 15 خرداد را شکل‌ داد که‌ به‌ کشته‌ و مجروح‌شدن‌ حدود 15 هزار نفر در شهرهای‌ تهران‌، قم‌، ورامین‌ و دستگیری‌ و تعدادی‌ از علما و مراجع‌ انجامید. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374 ج‌ 1: 128)

جمع‌ بندی‌ مواضع‌ امام‌ در روند قیام 15 خرداد؛

در این‌ یادداشت‌ ضمن‌ بررسی‌ نحوه‌ برخورد حضرت امام‌ با اصلاحات‌ پیشنهادی‌ پهلوی‌ دوم‌، از جمله‌ اصلاحات‌ ارضی‌، اصلاحات‌ اجتماعی‌ در قالب‌ برنامه‌ انقلاب‌ سفید، برنامه‌های‌ عمرانی‌ و اصلاحات‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ پیشنهادی‌ دولت‌ و حزب‌ رستاخیز، مشخص‌ گردید که امام‌ در عین‌ اینکه‌ بر اساس‌ مبانی‌ نظری‌ عقل‌گرایانه‌ خود حامی‌ هر نوع‌ اصلاحات‌ واقعی‌ در حوزة‌ فرهنگ‌، سیاست‌ و اقتصاد است‌ اما عوامل‌ اجرایی‌ نوسازی‌ در کشور را عمال‌ استعمار می‌داند و اهداف‌ اصلاحات‌ را نیز اهدافی‌ دیکته‌ شده‌ در جهت‌ منافع‌ استعمار در کشور تلقی‌ می‌کند که‌ شاه‌ مأمور است‌ آنها را انجام‌ دهد. بنابراین‌ همواره‌ با دیده‌ تردید به‌ اقدامات‌ انجام‌ شده‌ می‌نگریست‌ و این‌ عوامل‌ را ادامه‌ همان‌ عناصر وابسته‌ای‌ می‌دانست‌ که‌ از زمان‌ رضاخان‌ کشور را تحت‌ سلطه اجانب‌ درآورده‌اند. بر این‌ اساس‌ امام‌ خمینی‌(س‌) از ابتدا تلاش‌ می‌کرد تا آن ها را به‌ عمل‌ در چارچوب‌ قانون‌ اساسی‌ (که‌ می‌توانست‌ حافظ‌ شریعت‌ نیز باشد) وادار کرده‌، از اقدامات‌ خودسرانه‌ و قانون‌ ستیز آنها جلوگیری‌ نماید. نمونه‌ بارز آن‌ مخالفت‌ وی‌ با تغییر قانون‌ انتخابات‌ و همچنین‌ رفراندم‌ انقلاب‌ سفید بود که‌ این‌ اقدامات‌ را عملی‌ غیرقانونی‌ می‌دانست‌. اصولاً امام‌ همواره‌ در این‌ ارتباط‌ از استبداد، قانون‌ ستیزی‌ و عدم‌ مشارکت‌ سیاسی‌ و محدود کردن‌ آزادی های‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ بشدت‌ انتقاد می‌کرد. اما بعد از کشتار 15 خرداد و برخورد خشن‌ رژیم‌ با مخالفان‌، امام‌ استراتژی‌ رادیکال‌تری‌ را اتخاد کرد و معتقد بود که‌ رژیم‌ پهلوی‌ اهدافی‌ را دنبال‌ می‌کند که‌ در نهایت‌ به‌ سلطه‌ کامل‌ استعمار بر کشور و هدم‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ کشور منجر می‌شود.

منابع‌:

  • بهنود، مسعود (1374). از سید ضیاء تا بختیار. تهران‌: انتشارات‌ جاویدان‌.
  • بیل‌، جیمز (1371). عقاب‌ و شیر. تهران‌: انتشارات‌ کوبه‌.
  • پهلوی‌، محمدرضا (1346). انقلاب‌ سفید . تهران‌. کتابخانة‌ سلطنتی‌ پهلوی‌. چاپ‌ دوم‌.
  • رجبی‌، محمد حسن‌ (1369). زندگی‌نامة‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌. تهران‌. انتشارات‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌. چاپ‌ اول‌.
  • کدی‌، نیکی‌ (1375). ریشه‌های‌ انقلاب‌ ایران‌. ترجمة‌ عبدالرحیم‌ گواهی‌. تهران‌: دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامی‌.
  • کوثر (1373). تهران‌: مؤسسة‌ تنظیم‌ و نشر آثار امام‌.
  • گازیوروسکی‌، مارک‌ (1373). دیپلماسی‌ آمریکا و شاه‌. ترجمة‌ جمشید زنگنه‌. تهران‌: نشر رسا.

· مجلة‌ حوزه‌ (1370) دفتر تبلیغات‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌. ویژة‌ حوزه‌های‌ علوم‌ دینی‌.

  • مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌ (اطلاعیه‌ها، اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها، تلگرافها و نامه‌های‌ آیات‌ عظام‌ و مراجع‌ تقلید). (1374). انتشارات‌ مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌.
  • هوشنگ‌ مهدوی‌ ، عبدالرضا (1372). انقلاب‌ ایران‌ به‌ روایت‌ بی‌ بی‌ سی‌ . تهران‌: نشر طرح‌ نو.

* عضو هیات علمی و دانشیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام و معاون آموزشی پژوهشکده امام خمینی(س)

. انتهای پیام /*