در پی سرعت گرفتن حرکت انقلابی مردم در سال 56 و افزایش ناآرامی ها در سال 57 شاه برای بازگرداندن آرامش به کشور مجبور به استفاده از ارتش شد. شاه به دلیل آگاه نبودن به عمق نارضایتی مردم بر این نارضایتی ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوری که در مصاحبه مطبوعاتی روز 23 اردیبهشت 1357 در مورد اوضاع بحرانی ایران گفت: «این شورش ها را دو گروه تجزیه طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می کنند تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلا متی پیشه وری شراب می خورند و با کسانی که می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش ها به عقاید بچه گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می شوند.» 

با افزایش ناآرامی ها، دولت شریف امامی با پیشنهاد ساواک و اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران، در روز 17 شهریور 1357 در تهران و 11 شهریور 1357 در تهران و 11 شهر بزرگ دیگر حکومت نظامی برقرار کرد. بدین ترتیب شهربانی و ژاندارمری تحت فرماندهی نظامی که خود زیرنظر وزارت جنگ بود قرار گرفت. در اولین روز حکومت نظامی 17 شهریور، فاجعه میدان ژاله رخ داد و سبب نفرت و انزجار مردم از نیروهای مسلح شد. 

در آبان ماه 1357، اعتصاب ها و شورشها به طرز گسترده ای آغاز شد برای رفع این مشکل سه راه حل ممکن به نظر می رسید. 1.تشکیل حکومت از سوی مخالفان و توافق با گروههای مخالف برای اصلاح سیستم. 2. راه حل نظامی و برخورد خشونت آمیز با مردم یا انجام کودتا 3. وقوع ناگهانی انقلاب با تبعات پیش بینی نشده. 

دولت برای آرام کردن اوضاع دست به عزل و نصب های جدیدی زد تا شاید بتواند تمام مشکلات را متوجه چند نفر کند و اساس و کلیت دولت را مبرا جلوه دهد.

به همین منظور دولت عده ای از سران نظامی بازنشسته و غیربازنشسته را محاکمه کرد یا مجبور به استعفا کرد. از جمله ارتشبد نصیری و سرلشگر مزین در بین نظامیان عالیرتبه استعفا کردند و پرونده ای مبنی بر فساد مالی ارتشبد نصیری و وزیر دارایی دولت شریف امامی مطرح شد. همچنین پرونده هایی بر ضد ارتشبد نصیری به اتهام زندانی کردن غیرقانونی و دادن دستور شکنجه به دادرسی فرستاده شد.

پس از اعتصاب کارگران و کارمندان پالایشگاه نفت آبادان، نیروهای مسلح در این پالایشگاه مستقر و حتی در برخی قسمت ها مشغول به کار شدند. در پی اعتصابات کارمندان وزارت دارایی ارتش در این نهاد نیز مستقر شد. 

در 14 آبان در گفت وگویی فضل الله قاضی، وزیر آموزش عالی به روزنامه کیهان گفت که نیروهای نظامی نباید در اجتماع و تظاهرات دانشجویان وارد شوند و این عمل را خلاف سیاستهای دولت در زمینه حفظ حرمت دانشگاه ها عنوان کرد.

تشکیل دولت نظامی

وابستگی شاه به نیروهای مسلح برای حفظ تاج و تخت سلطنتی وی در 15 آبان (6 نوامبر) که نظامیان ارشد خود را برای اداره یک دولت نظامی جدید به جلوی صحنه آورد، آشکارتر شد. در این روز به دنبال استعفای شریف امامی، ارتشبد ازهاری (رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران) به فرمان شاه مامور تشکیل دولت شد. 7 نفر از اعضای کابینه ازهاری نظامی و 3 نفر باقیمانده، غیر نظامی بودند. این نظامیان مانند نخست وزیر خود دارای تجربه سیاسی نبودند و ضمن قبول مسئولیت وزارت در کابینه مقام و منصب نظامی خود را نیز در اختیار داشتند در کمتر از 2 ماه، در برابر اوجگیری قیام مردم، این دولت مجبور به استعفا شد. البته، کشور تا دو ماه دیگر که رژیم سلطنتی سقوط کرد، تحت حکومت نظامی قرار داشت.

در اواخر آبان و هفته اول آذر 57 در تهران، شیراز، اصفهان و بسیاری از شهرها تظاهراتی بر ضد دولت نظامی به وقوع پیوست که باعث کشته و مجروح شدن مردم شد. دولت نظامی برای برخورد با اعتصاب ها و تظاهرات ضددولتی ناگزیر از انتشار روزنامه های اصلی کشور جلوگیری کرد. تنها وسیله ارتباطی جمعی تعطیل نشده صداوسیما بود که زیرنظارت مستقیم ارتش فعالیت می کرد.

ورود بختیار به صحنه سیاسی ایران

در روز 10 دی 1357 (31 دسامبر 1978) اعلام شدکه شاهپور بختیار به مقام نخست وزیری تعیین شده است و شاه برای تعطیلا ت و معالجه به خارج از کشور خواهد رفت.

برخی از فرماندهان نظامی تندرو به جناح اردشیر زاهدی ملحق شدند و با جدیت کوشیدند تا شاه را از خروج از ایران منصرف کنند. در این هنگام برخی از امیران ارتش برای حفظ امنیت فردی و خانوادگی خود، با سرعت خانواده و دارایی های خود را از کشور خارج کردند.

تیمسار اویسی فرمانده نیروی زمینی و فرماندار نظامی تهران در روز 14 دی به آمریکا سفر کرد. تیمسار نجیمی به جانشین او و تیمسار قره باغی هم به ریاست ستاد مشترک نیروهای مسلح منصوب شد.

نام ارتشبد اویسی و 77 نفر دیگر در لیست افرادی که از کشور به طور غیرقانونی از مرز خارج شدند بود و توسط دادستانی تهران ممنوع الخروج شدند ولی با این وجود ارتشبد اویسی از کشور خارج شد و در پی آن در 18 دی ماه خبر خروج ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر پیشین، به منظور معالجه منتشر شد. 

عباس امیر انتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت درباره فعالیت های ضدانقلاب این اشخاص گزارشهایی ارائه کرد. بدین ترتیب افسران عالیرتبه و سرسخت ارتش شاهنشاهی یکی پس از دیگری فرار کردند.

در پی انتصاب بختیار و کابینه وی درروز 26دی از سوی مجلس شورای ملی شاه با همسرش تهران رابه مقصد مصر ترک کرد. پس از فرار شاه فرماندهان نظامی به ظاهر پشت سر بختیار موضع گرفتند با این حال بختیار همواره از وقوع کودتای نظامی بر ضد خود بیمناک بود و اگر چه به وی اطمینان داده شده بود که هایزر (ژنرال آمریکایی که به تهران اعزام شده بود تا فرماندهان ارشد ارتش را متقاعد کند که به جای شاه به بختیار وفادار باشند) از رهبران ارشد نظامی قول گرفته است که علیه بختیار کودتا نکنند. تقریبا بلافاصله پس از عزیمت شاه برخی از واحدهای نظامی در چندین شهر به غارت پرداختند و به تظاهرکنندگان تیراندازی کردند و برخی دیگر از آنها به جرگه انقلابیون ملحق شدند. هزاران سرباز گریختند و به خانه هایشان رفتند. افسران ارشد باقی مانده در کشور از اطلاعات دستور یکدیگر یا فرمانبرداری از غیرنظامیان سرباز زدند و به منظور آمادگی برای تحولات احتمالی شروع به برقراری ارتباط هایی با گروههای اسلا می و انقلابی کردند. بنابراین تنها گروهی که می توانست شاه را بر صدر قدرت نگه دارد به علت رفتارهای شخص شاه از دور خارج شد.

به این ترتیب سران ارتش به سه دسته تقسیم شدند:

1- کسانی که برای بازگشت شاه فعالیت می کردند. 2- کسانی که به حمایت از بختیار برخاستند. 3- کسانی که با رهبران انقلابیون به مذاکره مشغول شدند.

سیاست نرمش و سازش انقلابیون در برابر نظامیان

در پی فرمان امام خمینی مبنی بر برخورد مهرآمیز با نظامیان و بالاخص سربازان مردم تهران و شهرهای دیگر در تظاهرات با انداختن صدها شاخه گل به سر ورودی سربازان در طول مسیر راهپیمایی از آنها می خواستند که به توده مردم بپیوندند. به گزارش روزنامه های داخلی، مردم عکس هایی از امام خمینی (س) را بر کامیونها و زره پوشهای ارتش چسبانده بودند و به هنگامی که تظاهرکنندگان از کنار آنان می گذشتند گاهی سربازان را بر روی دوش می گرفتند و مسافتی را با خود می بردند. برخی از سربازان عکس های امام خمینی را به تظاهرکنندگان نشان می دادند و به مردم دست تکان می دادند.

در پی این سیاست انقلابیون روند گرایش نظامیان رده پایین به جنبش انقلابی افزایش پیدا کرد حتی در مواردی سربازان، درجه داران و افسران جز» اقدام به حذف فیزیکی ماموران شهربانی یا فرماندهان نظامی کردند.

مساله بازگشت امام خمینی و کودتای احتمالی

بختیار در اول بهمن 57 هنوز به نخست وزیری خود امیدوار بود در پاسخ به این پرسش خبرنگار رادیو و تلویزیون ملی ایران که «در صورتی که حضرت امام خمینی به تهران بیایند و تشکل یک دولت بدهند، وضع شما به عنوان نخست وزیر ایران چگونه خواهد بود؟» بختیار پاسخ داد: همان طور که گفتید من نخست وزیر هستم و وظیفه ای جز ادامه نخست وزیری نخواهم داشت. هنگامی که از وی پرسیده شد: کودتا این روزها مساله روز شده است. نظر دولت در این مورد چیست؟ بختیار به این پاسخ بسنده کرد که اعتصابات هم مساله روز است ولی اعتصاب هست، کودتا هم مساله روز است ولی وجود ندارد. این هم یک جنگ اعصاب است که هر روز به راه می اندازند. من نمی دانم کجا ممکن است کودتا شود ولی در ایران تا آنجا که من اطلاع دارم از کودتا خبری نیست. در روز دوشنبه 2 بهمن، هایزر به واشنگتن گزارش کرد ورود امام خمینی (س) تهدید بالقوه ای برای سقوط رژیم پهلوی و دولت بختیار است و همچنین توانایی سران ارتش را برای اداره امور کشور پس از انجام کودتای موفقیت آمیز بدبینانه ارزیابی کرد.

در روز سه شنبه 3 بهمن ماه 1357 ارتشبد قره باغی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران در مراسم فارغ التحصیلی ستاد مشترک دانشگاه پدافند ملی، بر عدم دخالت ارتش در سیاست تاکید کرد.

در روز 4 بهمن 1357 چند هزار ایرانی شامل افسران، همافران و درجه داران نیروی هوایی و اعضای خانواده های آنها برای نشان دادن حمایت خود از امام خمینی (س) به منزل آیت الله طالقانی رفتند و شعار «ما پرسنل هوایی هستیم - ما منتظر خمینی هستیم» سر دادند.

در روز 5 بهمن بیش از 1000 نفر از کارکنان بانک ملی ایران هنگامی که تصمیم داشتند قطعنامه استقبال خود را از امام خمینی (س) صادر کنند توسط نیروهای ارتش در محاصره قرار گرفتند. همچنین هایزر از دستگیری عده ای از افسران نیروی هوایی و همافران به علت حمایت از امام خمینی (س) خبر داد.

در روز 7 بهمن در سال روز رحلت پیغمبر اکرم و حضرت امام حسن مجتبی (ع) حدود یک میلیون نفر از مردم در خیابانها راهپیمایی کردند در این راهپیمایی ماموران فرمانداران نظامی و ماموران انتظامی وارد عمل نشدند. در این روز مردم شعارهایی مانند «سرباز برادر ماست، ارتش دشمن ماست»، «ارتش خلقی به پا کنیم، میهن خود را رها می کنیم» و «تنها راه رهایی، جنگ مسلحانه» سر دادند.

در روز 8 بهمن، امام خمینی در مصاحبه ای مطبوعاتی در نوفل لوشاتو بر غیر قانونی بودن دولت بختیار تاکید و قاطعانه اعلام می کرد که هر چه زودتر به ایران باز می گردد و از کودتای نظامی ترسی ندارد. (صحیفه امام؛ ج 5، ص 538 -540) ایشان در پاسخ به پرسش مربوط به ملاقات خود با بختیار اظهار کرد: من مکرر گفته ام که اصولًا شاه سابق قانونی نبود، مجلسین قانونی نیست، بختیار قانونی نیست. پس کسی را که قانونی نیست نخواهم پذیرفت.» (صحیفه امام؛ ج 6، ص 3)

در روز 9 بهمن 1357 امام خمینی (س) در پیامی خطاب به نظامیان بیان داشتند: «من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان آلوده نشده است می خواهم که ننگ اطاعت از جنایتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابله با ملت بازدارند. ملت از خود شماست، برای منافع اجانب برادرکشی نکنید و با پشتیبانی از اسلام و ملت، نام خود را در تاریخ جاوید کنید.» (صحیفه امام؛ ج 6، ص 2)

حضرت آیت الله طالقانی در روز 10بهمن 1357 از نظامیان خواست که به صفوف ملت بپیوندند و همه تلا ش خود را در جهت یکپارچگی و در خدمت ملت به کار گیرند و با توطئه برخی عناصر ارتش مبارزه کنند. در بخشی از پیام آیت الله طالقانی آمده است:شما قاطبه ارتش از سرباز، درجه دار، افسران بعضی از امرا که به حق از افتخارات استثنایی ملت ایران هستید در این ایام موقعیت خود را سخت بشناسید، ضمن این که به روی مرم تیغ نگشائید، هستی والای خود را صرف این بکنید که ارتش ملی و منسجمی در خدمت هدفهای انقلاب باشید و از هر گونه وابستگی به امپریالیسم و استعمار و اجنبی مبرا باشید.

رابطه ارتش و مردم پس از ورود امام خمینی به ایران

سرانجام در روز 12 بهمن 1357 رهبرانقلاب اسلا می ایران پس از 14 سال تبعید با هواپیمای ایرفرانس وارد تهران شد. 

هواپیمای حامل امام پس از چند بار مانور بررسی فرودگاه مهرآباد و بازدید اوضاع فرودگاه در ساعت 03 / 9 به زمین نشست. در ساعت 35 / 9 امام خمینی (س) در حالی که توسط مهمانداران ایرفرانس همراهی می شد، در بالای پلکان هواپیما دیده شد و طنین الله اکبر تمام محوطه فرودگاه را پر کرد.

نیروهای مسلح مستقر در ساختمان های تلویزیون، صبح 12 بهمن از ادامه پخش مستقیم برنامه ورود امام خمینی به کشور، به بهانه پخش نشدن سرود شاهنشاهی و تصویر شاه در ابتدای برنامه جلوگیری کردند گروهی از کارکنان اعتصابی این نهاد بلافاصله پس از قطع پخش با روزنامه کیهان تماس گرفتند و گفتند: «ما در ابتدای برنامه آرم برنامه را به این شکل پخش کردیم که به دست دو شیر، دو گل به جای دو سرنیزه دادیم و به جای سرود شاهنشاهی سرود ملی ایران یعنی «ای ایران، ای مرز پرگهر» را پخش کردیم. نظامیان پس از ورود به این عمل اعتراض کردند و ما را از استودیو بیرون راندند. آنها گفتند که شاه از ایران خارج شده است ولی استعفا نداده است و باید به عنوان پادشاه قانونی کشور در اول برنامه پخش شود. شورای موسس رادیو و تلویزیون پس از قطع پخش برنامه به واحد سیار تلویزیون دستور داد که مراسم تاریخی را دقیقا ضبط کنند ولی فیلم آن را به تلویزیون نیاورند، زیرا امکان توقیف و از بین رفتن آنها وجود دارد.»

استراتژی انقلابیون

استراتژی انقلابیون در قبال نظامیان با تحلیل سخنان امام خمینی (س) در بهشت زهرا در روز 12 بهمن 1357 آشکار می شود ایشان خطاب به ارتش چنین نصیحت کرد: «و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت می کشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی خواهید، آقای سرلشکر، شما نمی خواهید مستقل باشید؟ شما می خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید - ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم - شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا می گویید من باید مستقل باشم! ما می خواهیم تو آقا باشی. » (صحیفه امام؛ ج 6، ص:17 - 18)

از سخنان امام می توان این گونه به راحتی فهمید که سیاست انقلابیون سیاست عفو عمومی است و جنایت های عده ای خاص را به پای تمام ارتشیان نمی نویسند و خواستار روحیه ملی بودن و وطن پرستی به جای شاه پرستی و اجنبی پرستی بودند.

درباره برخورد ارتش با گروههای انقلابی، می توان گفت یک سردرگمی در رفتار ارتش وجود داشت به طوری که حتی امام هم برای اعلام تشکیل دولت خود منتظر آگاهی از رفتار ارتش ماند و همواره بیم این که یک حرکت انفعالی در ارتش رخ دهد وجود داشت.

پیام امام به ارتش

هزاران هزار ایرانی تا محل اقامت امام خمینی (س) راهپیمایی کرده و فریاد زدند: «ما همه سرباز توئیم ای امام» در روز 15 بهمن خبرگزاری رویترز گزارش کرد که «علیرغم تهدید آیت الله خمینی به جنگ داخلی، نظامیان به وی خاطرنشان کرده اند که با هر گونه تلا شی جهت به دست گرفتن قدرت از راه های غیرقانونی مقابله خواهند کرد.» همچنین به نقل از منابع دیپلماتیک گفته می شد: «سه روز آینده برای ایران بسیار حساس خواهد بود و در این دوره کوتاه، تکلیف ارتش با یک رویارویی خونین روشن خواهد شد. همچنین گفتند فرماندهان بلندپایه ارتش پنجشنبه (12 بهمن) با نمایندگان آیت الله خمینی دیدار کردند و از این که آیت الله خمینی از دست زدن به اقداماتی قاطعانه برای به دست آوردن قدرت در کشور خودداری کرده است قدردانی کرده اند. این عمل همچنین وفاداری ارتش به قانون اساسی که وجود یک شاه را تامین می کرد نشان می داد.

پیدایش نشانه هایی از تغییر مواضع برای ارتش

ارتشبد قره باغی، رئیس ستاد بزرگ ارتشداران در روز 18 بهمن 1357 طی سخنانی خطاب به فارغ التحصیلا ن دانشگاه پدافند ملی بار دیگر بر جایگاه غیرسیاسی ارتش تاکید کرد و به نظامیان دستور داد که از سیاست کناره گیری کنند، این در حالی بود که قره باغی به عنوان عضو شورای سلطنت دارای مقام سیاسی نیز بود.

در روز 17 بهمن نیز تیمسار ربیعی فرمانده نیروی هوایی دربین پرسنل نیروی هوایی اعلام کرد که حتی خود او در مقام فرماندهی نیروی هوایی در سیاست فعالیت نمی کند.

در 19 بهمن گزارش شد که پس از راهپیمایی بزرگ مردم به طرفداری مهندس بازرگان، ملاقاتی بین بختیار و بازرگان با حضور مقام های ارشد نظامی صورت می گیرد، بدین ترتیب در آن زمان تصور می شد که ارتش برای نخستین بار به طور مستقیم در مذاکرات سیاسی شرکت کرده است. در خبرهای آن روز نقش ارتش ناگهان به مراتب بیش از پیش اهمیت یافته تعریف شد.

در شب 20 بهمن در پی ابراز احساسات هما فران دوشان تپه نسبت به پخش برنامه تلویزیونی مربوط به بازگشت امام خمینی (س) درگیری سختی بین آنها و گارد شاهنشاهی در گرفت و مردم برای کمک به آنها وارد پادگان شدند.

امام خمینی (س) در روز 21 بهمن طی اعلامیه ای به مردم توصیه کردند که به مقررات منع عبور و مرور توجه نکنند. متن پیام امام به شرح زیر است:

«ملت شجاع ایران! اهالی محترم تهران!

به طوری که می دانید اینجانب بنا دارم که مسائل ایران به طور مسالمت آمیز حل شود لکن دستگاه ظلم و ستم، چون خود را به حسب قانون محکوم می بیند، دست به جنایت زده و در شهرهای گرگان و گنبدکاووس به مردم شجاع مسلمان حمله کرده و کشتار نموده است؛ و در تهران لشکر گارد به طور ناگهانی به نیروی هوایی که به ملت پیوسته است حمله نموده؛ و نیروی هوایی به کمک مردم، شجاعانه آنان را شکست داده اند. من این تعرض غیر انسانی و عمل گارد را محکوم می کنم. اینان با این برادرکشی می خواهند دست اجانب را در کشور ما باز نگه دارند و چپاولگران را به موضع خود برگردانند. من با آنکه هنوز دستور جهاد مقدس نداده ام، و نیز مایلم تا مسالمت حفظ و قضایا موافق آرای ملت و موازین قانون عمل شود لکن نمی توانم تحمل این وحشیگری ها را بکنم؛ و اخطار می کنم که اگر دست از این برادرکشی برندارند و لشکر گارد به محل خودش برنگردد و از طرف مقامات ارتشی از این تعدیات جلوگیری نشود، تصمیم آخر خود را به امید خدا می گیرم و مسئولیت آن با متجاسرین و متجاوزین است. من از مردم شجاع تهران می خواهم در صورتی که قوای متجاوز عقب نشینی کردند، با حفظ آمادگی و هوشیاری از خدعه دشمن، آرامش و نظم را حفظ کنند ولی مجهز و مهیا برای دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین باشند. اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم! هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است. از خداوند تعالی پیروزی ملت اسلام را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

روح الله الموسوی الخمینی

«صحیفه امام؛ ج 6، ص: 121 – 122»

سرلشکر مدنی درباره وقایع روز 22 بهمن گفت: در آن روز هنگامی که از سوی سران فرماندهی نظامی منع عبور و مرور در تهران از ساعت 30:16 اعلام شد و امام خمینی آن را نقض کردند نمایانگر این واقعیت بود که مردم از دستورات امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران پیروی می کنند و این تاثیر به سزایی روی نظامیان که در جهت مردم بودند داشت.

اعلامیه بی طرفی ارتش

شورایعالی ارتش در ساعت 20 / 10 روز 22 بهمن 1357 در جلسه خود به اتفاق آرا تصمیم گرفت تا بی طرفی خود را در درگیری های سیاسی اعلام کند. در این روز، به تمام واحدهای نظامی دستور داده شد که به پادگان های خود برگردند. به طور مسلم بختیار از اعلامیه بی طرفی ارتش ناخرسند بود; زیرا وی پس از انقلاب در تبعید گفت: ساعت 30 / 10 بود، قره باغی پای تلفن بود. 22 بهمن روز یکشنبه بود. گفتم: تیمسار پس چه شد، چه کار می کنید شما اون جا؟ گفت که جناب آقای نخست وزیر! ارتش اعلان بی طرفی کرده! این را گفت. من رفتم در یک دنیای دیگری گفتم: بی طرفی مابین کی و کی؟ بی طرفی ما بین قانون و بی قانونی؟ بی طرفی برای ایران و ضد ایران؟ چه طور چنین چیزی را من پیش بینی نکرده بودم. گفتم: مرسی، تیمسار! متشکرم، گوشی را گذاشتم. انتخاب کنیم. دو مرتبه بحث ها ادامه پیدا کرد. بالاخره اون تعداد اقلیتی که طرفداران اعلان همبستگی بودند اون ها هم طرفدار اعلان بی طرفی بودند. انقلابیون نیز خواهان بی طرفی ارتش بودند. مهندس بازرگان می گوید: بله، ما بی طرفی می خواستیم؛ یعنی قول و قرار و ترتیبی بود که از طرف تیمسار مقدم داده شده بود و یک طرف قضیه هم اون را من مستقیما اطلاع ندارم، ولی یک طرف قضیه هم خود آمریکایی ها بودند که اون ها هم می خواستند ارتش در این جریان برکنار باشه و این جریان انقلاب ایران بدون خونریزی و بدون فاجعه و این ها صورت بگیره. ما هم که خوب همین را می خواستیم که اون ها ممانعتی با مسلسل وبا تانک از اجتماعات مردم نکنند. خونریزی از مردم نشه و بعد هم این با حداقل آشوب و آشفتگی و خون و خرابی صورت بگیره. ساعت 10 صبح روز یکشنبه 22 بهمن 1357، 74 ساعت پیش از اعلام همبستگی ارتش و در حالی که جدال امرای ارتش هنوز ادامه داشت، سپهبد برزین، جانشین فرماندهی نیروی هوایی، وارد پادگان آموزش های نیروی هوایی شد تا با افراد مبارز نیروی هوایی مذاکره کند. برزین گفت: من به نیروی زمینی قول داده ام که شما (افراد نیروی هوایی) به پایگاه های خود برگشته و از هرج و مرج جلوگیری شود. وی برای متقاعد کردن این افراد هشدار داد: 8 شب یکشنبه قرار بود صد تانک از نیروی زمینی به پادگان حمله کند ولی ما (امرای ارتش) در مذاکراتی که با هم داشتیم، از این حمله جلوگیری کردیم. وی اضافه کرد: برای محافظت پادگان یک سوم افراد نیروی هوایی کافی است و بقیه باید اسلحه خود را تحویل داده و به خانه هایشان برگردند. با وجود دو ساعت مذاکره، افراد مبارز مسلح که در پادگان حضور داشتند گفتند: تیمسار! ما دشمن خود را که شاه و بختیار است شناخته ایم و تا زمانی که رژیم عوض نشود به پادگان برنمی گردیم.

متن اعلامیه بی طرفی شورای عالی ارتش

شورایعالی ارتش در روز یکشنبه 22 بهمن 1357 تلفنی در ساعت 30 / 1 بعد از ظهر متن اعلامیه ای را به شرح زیر اعلام کرد و در اختیار روزنامه کیهان قرار داد: ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در آشوب های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت های قانونی این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت 30 / 10 روز 22 بهمن 1357 تشکیل و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان های نظامی دستور داده شد که به پادگان های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شریف ایران با تمام قدرت پشتیبانی می نمایند.

اعلامیه فرمانداری نظامی تهران

در اعلامیه شماره 43 فرمانداری نظامی تهران و حومه در 22 بهمن به اطلاع عموم رسید: اهالی محترم پایتخت! اکنون که بر عموم همشهریان عزیز مسلم گردید عوامل آموزش یافته بیگانه در سطح شهر شروع به تخریب، آتش سوزی و تیراندازی علیه مردم و پرسنل نظامی نموده و با تحریک احساسات مذهبی مردم را به سطح خیابانها ریخته و در نظر داشتند که درگیری هایی به وجود آورده و موجبات خونریزی وحشتناک هم میهنان را فراهم نمایند، علیهذا با توجه به اعلامیه ها از آیات عظام که در آن برای جلوگیری از خونریزی مسائل را مطرح فرموده اند لذا فرمانداری نظامی به کلیه یگانها و عناصر انتظامی دستور داده است شبانه ضمن حفظ نقاط حساس به یگان های مربوط مراجعه نمایند.

فرمانداری نظامی تهران و حومه - سپهبد رحیمی

پیام امام خمینی (س) به ملت پس از خنثی سازی ارتش

امام خمینی (س) در شب 22 بهمن، در پی انتشار بیانیه ارتش، به ملت ایران پیامی به شرح زیر فرستاد:

«ملت شجاع ایران! خواهران و برادران آگاه تهران! اکنون که به خواست خداوند متعال پیروزی نزدیک است و نیروی ارتش عقب نشینی و عدم دخالت خودشان را در امور سیاسی ابراز و پشتیبانی خودشان را از ملت اعلام کرده اند، ملت عزیز و شجاع با کمال مراقبت از اوضاع و در عین حفظ آمادگی برای دفاع احتمالی، در صورتی که نیروی ارتش به پادگانهای خود رفته اند، آرامش و نظم را حفظ نمایند. اگر اخلالگران بخواهند با آتش سوزی و خرابکاری فاجعه به بار آورند، آنان را به وظیفه شرعی و انسانی شان آگاه گردانند و نگذارند این قبیل کارها موجب هتک حرمت ملت شود؛ و به سفارتخانه ها حمله نکنند. و اگر خدای نخواسته ارتش باز به میدان آمد، واجب است آنان را با شدیدترین وجه دفع کرده با تمام نیرو و قدرت از خود دفاع نمایند. این جانب به امرای ارتش اعلام می کنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان می دانیم و مانند برادران با آنان رفتار می نماییم. از خداوند متعال پیروزی مردم دلاور ایران را خواستارم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی»

(صحیفه امام؛ ج 6، ص 124)

در همان شب 22 بهمن، مهندس مهدی بازرگان با عنوان نخست وزیر دولت موقت، در سخنرانی تلویزیونی، درباره اعلام همبستگی ارتش با مردم سخنانی بیان داشت: خوشوقتم بدین وسیله به ملت مبارز و مسلمان ایران که امروز در راه پر پیچ و خم و پرگردنه انقلاب نجات بخش خود با شنیدن اعلامیه مورخ 22 بهمن 1357 شورای عالی ارتش به پیروزی دیگری نایل شده است تبریک بگویم. در این تصمیم امرای ارتش با کمال قدرت اعلام بی طرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواسته های ملت کردند و تیمسار ریاست ستاد ارتش (تیمسار قره باغی) در ملاقات حضوری همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نمود. جا دارد از کلیه آقایان، افسران و سربازان نیز تشکر کنم. چه آنها که قبلا اعلام همبستگی به جنبش ملی و پیروی از رهبری عالیقدر انقلاب کرده و به صفوف ملت پیوسته بودند سهم به سزایی در این پیروزی داشتند و چه کسانی که با توجه به حقانیت انقلاب ملی و اطاعت از اعلامیه شورای عالی ارتش دست از تعرض مردم برداشته به واحدهای مربوط برگشتند. از طرف دیگر به کلیه هموطنان عزیز و جوانان پرشور توصیه می نمایم همانطور که امام خمینی (س) ارتشیان را از ملت و ملت را از آنان دانسته اند برادروار با افسران و سربازان رفتار نمایند و نه تنها از هرگونه حمله، خرابکاری، آتش سوزی، آزار، دخالت، تصرف نسبت به موسسات ارتشی و نیروهای نظامی خودداری نمایند و از ساختمان ستاد رفع محاصره کنند بلکه عمارات و تاسیسات و تجهیزات ارتش و کلیه اموال و عمارات دولتی و عمومی را که ملک مطلق کشور و متعلق به مردم می باشد حفاظت نموده و نگذارند اخلالگران و بدخواهان یا بیخردان خسارت و مزاحمتی فراهم آورند.

آغاز فرآیند شکل گیری ارتش جمهوری اسلامی ایران

مهندس بازرگان، نخست وزیر ایران در روز 23 بهمن 1357 در ساعت 20 / 2 بعد از ظهر در محل ساختمان نخست وزیری به طور رسمی کار خود را آغاز کرد. در همان روز تیمسار سرلشکر محمد ولی قرنی به سمت ریاست کل ستاد ارتش و تیمسار احمد علی محققی به طور موقت به سرپرستی ژاندارمری کل کشور منصوب شد. در 28 بهمن از سوی رئیس ستاد کل ملی ارتش ایران، دریادار احمد مدنی به سمت فرماندهی نیروی دریایی منصوب شد. سرتیپ احمد مدنی از افسران مخالف رژیم شاه بود که در سال 1350 با تنزل دو درجه در درجه سرهنگ دومی بازنشسته شد. سرهنگ ستاد ناصر مجللی نیز به عنوان رئیس شهربانی کل برگزیده شد و از 28 بهمن وظایف خود را در این سمت آغاز کرد. وی در اواخر دوران حکومت دکتر مصدق (از فروردین تا مرداد سال 1332) سرپرست شهربانی های فارس بود. مجللی در سال 1340 به علت مخالفت با رژیم شاهنشاهی بازنشسته و زندانی شده بود. سرهنگ ستاد عزت الله ممتاز از سوی وزیر کشور به عنوان رئیس ژاندارمری کشور انتخاب شد. آخرین پست سرهنگ ممتاز، فرماندهی یکی از تیپ های تهران و محافظ دکتر مصدق بود. وی در روز 28 مرداد 1332 تا غروب با طرفداران شاه مبارزه کرد. اما در پی پیروزی کودتاگران دستگیر و زندانی شد.

منبع: مردم سالاری – 21 / 11 / 1386 صفحه 3 

. انتهای پیام /*