ارتباط با همه ملل و دولت های دیگر یک اصل معقول در نظام اندیشه ای امام خمینی (س) می باشد و فقط دو کشور استثنا شدند: یکی اسرائیل به سبب اشغالگری و آواره کردن اکثر بومیان فلسطین، و دیگری افریقای جنوبی به علت داشتن نظام سیاسی مبتنی بر آپارتاید که مشروعیت خود را از دست داده بود که دومی چندی پس از رحلت امام (س) تغییر روش داد و جمهوری اسلامی با آن کشور به سرعت رابطه برقرار نمود.

برای پاسخ به سؤال فوق توجه به مقدمات زیر ضروری است:

موضوع استکبارستیزی علاوه بر وجود قاعده فقهی «نفی سبیل» که به «نفی سلطه» نیز قابل تعبیر می باشد، داخل در منظومه اندیشه ای امام خمینی (س) است، اما تعیین مصادیق نظام های استکباری جزو آراء امام (س) محسوب می شود.

از قدیم برخی کشورها در سیاست خارجی تسلط بر کشورهای ضعیف تر را در سرلوحه برنامه های خود داشتند، که در قرون اخیر به شکل استعمار سنتی و نیز استعمار نوین عرصه بروز یافت. پس از جنگ جهانی دوم تا رحلت امام خمینی (س) علاوه بر آمریکا؛ شوروی و انگلیس و به ‌صورت کم رنگ تری برخی کشورهای غربی جزو  سلطه گران سنتی و مدرن محسوب می شدند اما دخالت آمریکا پس از جنگ جهانی در بخش عمده ای از جهان روزافزون شده بود.

قوام گیری شعار «نه شرقی و نه غربی» در انقلاب اسلامی مصداقی از مفهوم استقلال خواهی و نفی سلطه می باشد که جزو گفتمان غالب انقلابیون بر اساس آموزه های ملی و دینی بود، و علت پررنگ مطرح شدن چنین شعاری وجود ملموس دخالت رقابت گونه ابرقدرت های شرق سیاسی با محوریت شوروی سابق و غرب سیاسی با محوریت آمریکا در بخش عمده ای از جهان اسلام و از جمله ایران بود.

از دگر سو ارتباط با همه ملل و دولت های دیگر یک اصل معقول در نظام اندیشه ای امام خمینی (س) می باشد و فقط دو کشور استثنا شدند: یکی اسرائیل به سبب اشغالگری و آواره کردن اکثر بومیان فلسطین، و دیگری افریقای جنوبی به علت داشتن نظام سیاسی مبتنی بر آپارتاید که مشروعیت خود را از دست داده بود که دومی چندی پس از رحلت امام (س) تغییر روش داد و جمهوری اسلامی با آن کشور به‌سرعت رابطه برقرار نمود.

- آمریکا از جهت ساختار نظام سیاسی مانند رژیم اشغالگر قدس و آفریقای جنوبی مشکل مشروعیت نداشت. بنابراین با پیروزی انقلاب قطع ارتباط توسط جمهوری اسلامی به انجام نرسید، بلکه به علت کشف توطئه هایی که علیه انقلاب توسط عواملی از سوی آمریکا صورت می گرفت، موجبی شد که سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام اشغال و لانه جاسوسی نام بگیرد و قطع ارتباط رسمی از سوی آمریکا صورت گرفت.

- نظر به آن که در اندیشه امام خمینی (س) از سویی نفی سلطه دارای مبنای فقهی است و از سویی ارتباط با همه ملل مبنای عقلانی دارد، پس هرگاه شواهدی حکایت از آن داشت که آمریکا دیگر قصد توطئه و سلطه گری و دخالت در شئونات ایران را ندارد، خود به ‌خود ارتباط مستقیم با آن کشور موضوعیت می یافت. چنان که امام خمینی (ره) در جملات زیر تکلیف هر سه مورد یعنی آمریکا، اسرائیل و افریقای جنوبی را روشن کرده اند: «ما تا آخر ایستاده ‏ایم و با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این‌ که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن‌ طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به ‌طرف خلیج فارس دراز کند. مادامی که امریکا این طور است و آفریقای جنوبی آن طور عمل می ‏کند و اسرائیل هست، ما با آن ‌ها نمی ‏توانیم زندگی بکنیم. اسرائیل آدم شدنی نیست.» (صحیفه امام ج‏19ص 95)


در اواخر جنگ تحمیلی، آمریکا به سکوهای نفتی ایران حمله کرد و نیز بابت سرنگون کردن هواپیمای مسافربری نه ‌تنها عذرخواهی صورت نداد، بلکه پس از چندی به فرمانده ناو وینسنس که موشکی به‌ سوی هواپیمای مسافری ایران پرتاب کرده بود، نشان لیاقت داد. بنابر این با چنین عملکردی ارتباط از سوی ایران با آمریکا در زمان حیات امام (ره) منتفی به نظر می رسید.

با این حال نقل یا تحلیل هایی وجود دارد که امام خمینی (س) علاقه مند بودند، مسئولین سیاسی وقت، ارتباط با آمریکا را در زمان حیات ایشان به ‌نحوی که آمریکا روش سیاست خارجی خود را در مورد ایران تغییر دهد و از اعمال گذشته خود اظهار پشیمانی کند، جلو ببرند اما چنین نقل و تحلیل هایی به دلیل کافی نبودن شواهد و مدارک، تنها ارزش آن را دارد که در بوته تحقیق بیشتر گذاشته شود و در حال حاضر نمی توان به آن‌ ها استناد نمود. بالاخص آن که یکی از ظرایف گفتار و رفتار سیاسی امام خمینی (س) و توصیه به مسئولین در برخورد با زمامداران کشورهایی که به نحوی موجب تحقیر ملت ایران شده بودند این بود که از موضعی چنان عزتمندانه صورت گیرد تا جبران کننده تحقیرهای قبلی باشد. ازجمله کشورهایی که سالها سابقه بدی در میان اکثریت ملت به جای گذارده بودند، می توان به طور آشکار به شوروی سابق اشاره داشت که وارث بخشی از سیاست روسیه بود، که قراردادهای گلستان و ترکمنچای را به ایران تحمیل کرد و در استبداد صغیر از محمدعلی شاه حمایت کرد و در جنگ جهاتی دوم شمال ایران را اشغال نموده بود. انگلیس نیز علاوه بر تقسیم ایران بین خود و روس در قرارداد 1907 در جنگهای جهانی اول و دوم فجایع زیادی در ایران مرتکب شد و موجب کودتای سوم اسفند گردید و نیز آمریکا که علاوه بر کودتا علیه نهضت ملی نفت، در جنگ تحمیلی هشت ‌ساله علاوه بر کمکهای اطلاعاتی به صدام به نحوی نیز شرکت مؤثر داشت. لذا امام خمینی (س) همواره از موضعی با آن دسته از زمامدارن آن ها که ادامه دهنده سیاستهای قبلی بودند، برخورد می کرد که عزت ملی مخدوش نشود. بنابراین اگر این موضوع را در نظر داشته باشیم، آن گاه قابل تصور است که اگر آمریکا به‌ طور آشکار از عملکرد گذشته خود اظهار ندامت نمی کرد، امام خمینی (س) اجازه ارتباط مجدد را به مسؤلین نمی دادند و اگر این گونه مصلحت می دانستند که در زمان حیات ایشان موضوع رابطه با آمریکا حل شود، بی تردید در صورتی چنین اجازه ای می دادند که آمریکا قدمهای بسیار مؤثر و ملموسی برای جبران گذشته بردارد.

. انتهای پیام /*