با سلام و تبریک میلاد خجسته حضرت حجت (عج) در پاسخ باید گفت که در این خصوص حضرت امام (ره) طی سخنانی به این مهم اشاره کرده اند. معظم له با واکاوی برداشتها و قرائتهای پنج گانه ای که از موضوع انتظار فرج در طول تاریخ وجود داشته، به آسیب شناسی آن پرداخته و وظایف منتظران حقیقی امر فرج را تشریح و لزوم انجام تکلیف و تشکیل حکومت در عصر غیبت را یادآور شده اند که برای آگاهی بهتر و دقبق تر، به متن فرمایشات ایشان که در سال ۱۳۶۷ و در روز نیمه شعبان ایراد شده اشاره می گردد:

‌‏«این عید سعید ان شاءالله، بر همۀ مسلمین جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما،‌‎ ‌‏مبارک باد. آنچه که امروز می خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایی که از انتظار فرج‌‎ ‌‏شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم. بعضیها انتظار فرج را به این می دانند که در‌‎ ‌‏مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان ـ سلام الله علیه ـ را از خدا‌‎ ‌‏بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را‌‎ ‌‏که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری‌‎ ‌‏هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام الله علیه ـ بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان‌‎ ‌‏هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن‌‎ ‌‏همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.‏

‌‏یک دستۀ دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به‌‎ ‌‏اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این‌‎ ‌‏چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از‌‎ ‌‏این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله ، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم.‌‎ ‌‏تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در‏ مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح‌‎ ‌‏بودند.‏

‌‏یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر ‌‏[‌‏از‌‏]‌‏ معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما‌‎ ‌‏باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛‌‎ ‌‏گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.‏

‌‏یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم‌‎ ‌‏را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت ـ سلام الله علیه ـ تشریف بیاورند. این هم‌‎ ‌‏یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح‌‎ ‌‏هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.‏

‌‏یک دستۀ دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود،‌‎ ‌‏این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر‌‎ ‌‏نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود‌‎ ‌‏قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی‌‎ ‌‏باشد، در صورتی که آن روایات ‌‏[‌‏اشاره دارد‌‏]‌‏ که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به‌‎ ‌‏عنوان «مهدویت» بلند کند، ‌‏[‌‏باطل است.‌‏]‏

‌‎حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که‌‎ ‌‏تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا‌‎ ‌‏که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که‌‎ ‌‏تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه‌‎ ‌‏حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفۀ قرآن‌‎ ‌‏دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را‌‎ ‌‏برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند، می خواهند‌‎ ‌‏همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه‌‎ ‌‏تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت، که‏ بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر‌‎ ‌‏کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر می آیند! و هر‌‎ ‌‏کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد می کند، ما باید دعاگوی امریکا باشیم و‌‎ ‌‏دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها‌‎ ‌‏عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند،‌‎ ‌‏چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا‌‎ ‌‏می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت می خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان‌‎ ‌‏می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف‌‎ ‌‏شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند‌‎ ‌‏از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.‏

ما تکلیف داریم که، اینکه می گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج‌‎ ‌‏و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد،‌‎ ‌‏آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه می گوید حکومت‌‎ ‌‏نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند‌‎ ‌‏برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک‌‎ ‌‏آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را‌‎ ‌‏نکرده باشد که بازی بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری‌‎ ‌‏می خواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد!‏

‏اما مسئله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طوری که تزریق کرده بودند‌‎ ‌‏به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهای دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید‌‎ ‌‏سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها.‌‎ ‌‏خوب، آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت‏ و به دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروی، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها‌‎ ‌‏هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را‌‎ ‌‏ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون‌‎ ‌‏دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازی دادند و گفتند: شما کار به‌‎ ‌‏سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز‌‎ ‌‏بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟‏

اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر‌‎ ‌‏حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمی فهمند چی دارند می گویند. اینها‌‎ ‌‏تزریق کرده اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمی دانند دارند چی چی می گویند. حکومت‌‎ ‌‏نبودن، یعنی اینکه همۀ مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند،‌‎ ‌‏برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در‌‎ ‌‏این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم؛ برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر‌‎ ‌‏روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت‌‎ ‌‏قابل عمل نیست. و این نفهمها نمی دانند چی می گویند، هر حکومتی باشد حکومت‌‎ ‌‏[‌‏باطل‌‏]‌‏ است! بلکه شنیدم بعضی از اشخاص گفته اند که خوب با این وضعی که هست،‌‎ ‌‏الآن در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم؛ دیگر غلط است این حرفها!‌‎ ‌‏چیزی نیست دیگر حالا؛ حتماً باید استاد اخلاق در یک محیطی باشد که همۀ مردم‌‎ ‌‏فاسدند، شرابخانه ها همه بازند و ـ عرض می کنم که ـ جاهای فساد همه بازند! اگر یک‌‎ ‌‏جایی باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمی شود، باطل است!‌‎ ‌‏اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها‌‎ ‌‏می فهمند دارند چی می کنند. آنها می خواهند ما را کنار بزنند.‏

‌‏بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمی توانیم ‌‏[‌‏پر‌‏]‌‏ بکنیم. اگر‌‎ ‌‏می توانستیم، می کردیم، اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم‌‎ ‌‏است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را‏ بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن ‌‏[‌‏است،‌‏]‌‏ تکلیف ما کرده‌‎ ‌‏است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی توانیم بکنیم؛ چون نمی توانیم بکنیم، باید او‌‎ ‌‏بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک‌‎ ‌‏بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه ـ در هر‌‎ ‌‏صورت، این مصیبتهایی که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهای خارجی‌‎ ‌‏دامن بهش زده اند، برای چاپیدن اینها و برای از بین بردن عزت مسلمین ‌‏[‌‏است‌‏]‌‏. و‌‎ ‌‏باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیاری باور بکنند که نه، حکومت نباید‌‎ ‌‏باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتی در غیر زمان حضرت‌‎ ‌‏صاحب، باطل است؛ یعنی، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید‌‎ ‌‏درستش کند! ما درستش می کنیم تا حضرت بیاید.‏

‌‏ان شاءالله ، خداوند اصلاح کند اینها را. و امیدوارم که خداوند این روز را بر همۀ ما، بر‌‎ ‌‏همۀ شما مبارک کند و دست ظالمها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملتهای مظلوم برای‌‎ ‌‏سرکوب کردن ظالمها.»‏

منبع: صحیفه امام، ج۲۱، صص: ۱۷-۱۳

. انتهای پیام /*