قانون اساسی اصالت را به چه چیز می دهد؟ فرد، جامعه یا نظام؟

قانون اساسی بر مبنای نظر اسلام درباره اصالت آمیخته فرد و اجتماع است. یعنی از دیدگاه اسلام و نه فرد اصل است به معنای اینکه نظام و محیط اجتماعی هیچ نقشی ندارد و فرد بازیچه سرنوشتی است که محیط اجتماعی برایش تعیین می کند، بلکه هر انسانی خودش سرنوشت ساز است. همان "لاجبر و لا تفوض بل امر بین الامرین". در اینجا مشکل دیگری معنا پیدا می کند یعنی انسان نه محکوم جبر اجتماعی و جبر محیط اجتماعی است و نه در صدد حاکم بر محیط اجتماعی است، بلکه انسان تا حدودی (که این حدود هم هندسی نیست، حدودی است که نوسان دارد) می توان سرنوشت خود را بسازد. در بدترین نظامات اجتماعی و هم در بهترین آنها انسان سرنوشت ساز است. انسان هم خودساز است و هم محیط ساز اما تسلطش بر خودسازی و محیط سازی مطلق نیست و بالاخره به جایی می رسد که عوامل دیگر، تسلط او را محدود می کند.

در رابطه با نظم اجتماعی اگر موردی پیش بیاید آیا اصالت با نظام است یا فرد؟

منظورتان مصلحت است؟ در اینجا مسئله این است که در اسلام مصلحت فرد یا مصلحت جامعه کدام مقدم است؟ بی شک مصلحت جامعه بر مصلحت فرد مقدم است. اما دقت کنید که مصلحت جامعه باز بهه افراد برمیگردد یعنی مصلحت جامعه برمیگردد به مصلحت فرد در جامعه. موضوع مصلحت به هر حال افراد انسان هستند، اما مصلحت فردی، به فرد برمی گردد و به دیگران هم چندان ارتباطی ندارد و مصلحت اجتماعی، یعنی اینکه به فرد برمی گردد، ولی نه به یک فرد، بلکه به مجموعه افراد. بی شک در آنجا که مصلحت جامعه مطرح باشد، مصلحت جامعه مقدم بر فرد است.(برگرفته از کتاب بهشتی از زبان بهشتی)

 

 

 

. انتهای پیام /*