پس از پیروزی انقلاب امام خمینی(س) فقط ده سال سکان رهبری را به عهده داشتند و در طی این مدت تحت زعامت ایشان کارهای بزرگی صورت گرفت. از جمله تدوین قانون اساسی، شکل گیری نهادهای انقلاب و نیز دفع دشمنانی که به کمتر از شکست انقلاب نمی اندیشیدند و مهمتر اداره دفاع مقدس که در تاریخ دویست ساله اخیر ایران، اولین باری بود که اغلب دشمنان خارجی ایران به نحوی در جنگ شرکت کردند، ولی نتوانستند بخش هایی از خاک ایران را از آن منفصل کنند.
با این حال در دوران زعامت امام(س)، عربستان با کشتار حجاج ایرانی و برخی حجاج کشورهای دیگر به طور رسمی رو در روی انقلاب اسلامی قرار گرفت و تا زمانی که امام(س) در قید حیات بودند، مردم ایران به حج تمتع نرفتند ولی این تصمیم برای حکومت عربستان چنان مشکل ساز شد و چهره او را در جهان اسلام مخدوش کرد که تلاش نمود با نزدیک شدن به دولت آقای هاشمی بخشی از حیثیت برباد رفته را جبران نماید. لذا صلابت و پیشروندگی انقلاب اسلامی غالباً دشمنی دشمنان انقلاب را لااقل از حیث ظاهر تعدیل می کرد.
حال با این مقدمه کوتاه آیا اگر امام خمینی(س) دو دهه دیگر نیز در قید حیات بودند، آیا تحولات عمده ای در جهان اسلام رخ نمی داد و بخش های دیگری از ظرفیت های سیاست های مبتنی بر دین محوری خود را به فعلیت نمی رساند؟ و آیا از جمله وحدت جهان اسلام شتاب بیشتر نمی گرفت و به عنوان مثال آیا مردم کشورهای مسلمان از جمله عربستان همبستگی بیشتری با انقلاب اسلامی نمی یافتند و رفتار حکومت خود را نسبت به موضوعات جهان اسلام تصحیح نمی کردند؟
اگر بپذیریم که توانمندی های بنیانگذار جمهوری اسلامی منحصر به فرد بود، شاید هم اکنون در وضعیت دیگری قرار داشتیم و سوال فوق سالبه به انتفاع موضوع می شد. با این حال اگر فرض کنیم همین شرایط فعلی موجود بود، آنگاه شاید امام خمینی(س) موضوع را به مجلس ارجاع می دادند تا در چنین موردی نمایندگان مردم تصمیم گیری نمایند. چنانکه در مورد گروگان های لانه جاسوسی چنین کردند.

. انتهای پیام /*