سؤال سه بخش دارد.
گرچه پس از فتح خرمشهر در رابطه با ادامه جنگ، نظر صریحی از طرف حضرت امام اعلام نشد، اما مرحوم حاج سید احمد آقا، پس از رحلت حضرت امام در مصاحبهای اعلام کرد که حضرت امام زمان پس از فتح خرمشهر را، زمان مناسبی برای صلح و ایستادن پشت مرزهای بین المللی به صورت آتش بس اعلام کرده بودند؛ و این بیانگر مخالفت آن حضرت با ادامه جنگ، پس از فتح خرمشهر بوده است. (آیینه آفتاب، ص۱۵۷ و ۱۵۸) اما این نظر شخصی حضرت امام، مبنای عمل قرار نگرفت و در جمع بندی نظرات کارشناسان نظامی و سیاسی، نظر بر ادامه جنگ داده شد که مورد تأیید حضرت امام قرارگرفت، یعنی حضرت امام در این امر اجتماعی، نظرات دلسوزان و کارشناسان نظام را بر نظر شخص خودشان ترجیح دادند.
اما بخش دوم پرسش که چرا جنگ چند سال دیگر نیز ادامه یافت، لازم به ذکر است که البته هیچ جنگی برای همیشه ادامه نمییابد. چنانکه دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنی نبود. و البته برای پاسخ گویی دقیقتر به این بخش از پرسش باید بخش اول را هم مورد ملاحظه قرار داد. چنان که اگر شواهدی دلالت دهد که نظر امام خمینی(س) این بود که پس از فتح خرمشهر جنگ به پایان برسد، آنگاه یک علت بر علل ادامهی جنگ تا سال ۶۷ افزوده میشود و آن اینکه نظرات فرماندهان جنگ نیز مزید بر علل موجبهی تحمیل جنگ بوده است. چرا که آنها معتقد بودند که آن همه کمکهای مالی و تسلیحاتی که از سوی غرب و شرق سیاسی به صدام داده شده بود و نیز حمایتهای مالی و سیاسی برخی کشورهای عربی از رژیم صدام، احتمال آنکه جنگ با یک پیروزی مانند خرمشهر به پایان برسد، وجود نخواهد داشت و اگر به فرض آتش بس پذیرفته شود، بلافاصله صدام به تجهیز دوبارهی قوا اقدام خواهد کرد و حملات خود را با نیروی بیشتری از سر میگیرد.
در مقابل، افراد مخالف نظر فوق، میتوانند استدلال کنند که صدام در خلأ قدرتی که با پیروزی انقلاب و فروپاشی بخشی از ارتش به وجود آمد، توانست خود را با کمکهای فراوان خارجی آماده حمله سازد. بنابراین وقتی در خرمشهر با آن فضاحت شکست خورد، دیگر فرصت و جرأت زیادی برای حملهی مجدد نداشت و اگر به فرض دوباره حمله میکرد، آنگاه جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان آمادگی دفاعی بیشتری نسبت به ابتدای جنگ داشت، به دفاع جانانه بر میخواست و نیز برای همهی جهانیان ثابت میشد که صدام به واقع جنگ طلب است. به هر حال این موضوع هنوز به قدر کافی از سوی اهل سیاست مورد بحث واقع نشده است و در آتیهی دورتری باید نسبت به آن قضاوت نمود، اما قابل توجه است که چون امام خمینی(س) فرماندهی کل قوا را به عهده داشتند، بر حسب مسئولیت و اخلاق اسلامی و جوانمردی، تمام مسئولیت ادامهی جنگ را شخصاً به عهده گرفتند و از منظر فرماندهی کل قوا به خود اجازه نمیدادند که روحیهی نظامیان را با نپذیرفتن مسئولیت ادامهی جنگ تضعیف کنند؛ چه نظرات کارشناسان نظامی یا سیاسی با ایشان همسو بوده باشد یا نه. بدیهی است که فقط با این سلک مردانگی و مسئولیت پذیری است که فرماندهان دفاعی میتوانند همواره آمادهی مقابله با تهدیدات احتمالی متجاوزین به کشور باشند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که وقتی ملتی به مسئولین نظامی خود برای دفاع از کشور اعتماد میکند، حتی اگر اشتباهات استراتژیکی هم داشته باشند، نباید به خود حق دهد که آنها را محکوم کند. البته باید توجه کرد که محکوم نکردن با انتقاد نکردن یکی گرفته نشود. البته انتقاد برای شناسایی دقیقتر نقاط ضعف و قوت یک استراتژی دفاعی، مانند هر رشتهای تخصصی، توسط کسانی که دانش کافی در آن زمینه دارند، ضرورت دارد.
برای پاسخگویی به بخش سوم پرسش که به دلایل پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ اشاره دارد، نکات زیادی از وجوه مختلف مطرح است و به طور خلاصه، دلایل زیر مقصود را میرسانند:
- در طول دفاع مقدس برآیند تصویری که جهانیان از رفتار نیروهای دفاعی جمهوری اسلامی گرفتند، رفتاری بسیار انسانی بود و در واقع افکار عمومی ملتها به حقانیت دفاع جمهوری اسلامی آگاه شده بود و بیشتر ملتها دریافته بودند که رژیم بعث متجاوز است. بنابراین افکار عمومی جهان، اعضای شورای امنیت را ناگزیر کرد که در تنظیم محتوای قطعنامه ۵۹۸ جانب جمهوری اسلامی ایران را بگیرند.
- شورای امنیت که چنین قطعنامهای را تنظیم کرد، این احتمال را نیز میداد که جمهوری اسلامی ایران مانند هفت قطعنامهی قبلی آن را نپذیرد و در آن صورت میتواند افکار عمومی را متقاعد کند که جمهوری اسلامی ایران جنگ طلب است و حتی قطعنامههایی که به طور آشکار به نفع خود میباشد، را نیز نمیپذیرد و جز به جنگ نمیاندیشد.
- دستگاه دپیلماسی کشور درهنگام تنظیم قطعنامه، تجربیات بیشتری نسبت به ابتدای انقلاب کسب کرده بود و توانایی آن را یافته بود که به طریق دپیلماسی افکار عمومی بسیاری از دولتها را متوجه متجاوز کند و خطر تهدیدات دشمن را کاهش دهد.
- در سالهای پایانی جنگ، آمریکا سکوهای نفتی ایران را که دور از دسترس نیروهای عراقی بود، هدف قرار میداد و نیز کشتیهای نفت کش امیرنشینان خلیج فارس را اسکورت میکرد تا به این وسیله حضور بیشتر خود را در خلیج فارس تثبیت کند. همچنین در ۱۲ تیرماه ۶۷ یک فروند هواپیمای مسافری ایران را با شلیک موشک از ناو وینسنس هدف قرار داد و به فرماندهی ناو جایزه نیز داد تا نشان دهد که تا چه میزان علاقه مند به گسترش جنگ در خلیج فارس میباشد و با پذیرش قطعنامه این بهانه تا حدودی از دست آمریکا خارج میشد.
- فرماندهان ایران برای انجام عملیاتی که به شکست کامل ارتش بعث بیانجامد، درخواست امکانات فراوانی داشتند که در شرایط تحریم و کمبود منابع ارزی تأمین آنها ممکن نبود.
این عوامل در کنار وضعیت نامناسب اقتصادی، التهابات درونی سیاسی به تناسب اوضاع اقتصادی، شرایط نامطلوب نظامی و فشارهای اقتصادی، سیاسی، نظامی، بین المللی و... ایجاب میکرد که ایران قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد. با حملهی مجددی که عراق پس از پذیرش قطعنامه به ایران کرد و نیز با عملیات فروغ جاودان توسط منافقین که پاسخ دندان شکن ایران به آن، به عملیات مرصاد مشهور شد؛ به واقع خوی تجاوزگری رژیم صدام دیگر محتاج استدلال نبود و دفع تجاوز منافقین و نیروهای عراقی این معنا را نیز اثبات کرد که نیروی دفاعی ایران به رغم تحریم، در دفاع از کشور توانمند است و پذیرش قطعنامه از روی ضعف نیست.
اما اینکه چرا امام خمینی(س) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ فرمودند: «جام زهر نوشیدم»؟ چند دلیل میتواند داشته باشد. یکی از علل آن را فرماندهی خارجی که در جنگ جهانی دوم شرکت فعال داشته است، قریب به این مضمون بیان کرده است: «امام خمینی(س) با گفتن چنین جملهای بی آنکه خط بطلانی بر گذشتهی نیروهای رزمنده بکشد، راه جدیدی پیش پای ملت خود قرار داده است. » هرچند امام(س) پذیرش قطعنامه را از زاویهی دید انجام تکلیف الهی و کسب رضایت پروردگار مینگرد و این امر برای رضایت خداوند، امری بسیار پسندیده و فراتر از معادلات رایج است
.
انتهای پیام /*