دیدگاه امام نسبت به موضوعاتی نظیر احزاب بسیار متفاوت خواهد بود با موضوع فعالیت مجاز و غیر مجاز و حدود آزادی آنها در کشور. زیرا در اندیشه امام کشف قانون یا وضع قوانین موضوعه جزو وظایف نهادهایی قانونگذاری است که حوزه فعالیت احزاب و جواز و حدود فعالیت های آنها را تعیین می نماید و نه نظر رهبری.
حتی مسائل مهمتری هم هست که دیدگاه های حضرت امام مبنای عمل قرار نمی گیرد. مثلا امام از لحاظ اعتقادی یک مسلمان شیعه دوازده امامی بوده اند و به اعتقادات خود سخت پایبند اما نمی توان به مسلمانان سنی مذهب و اقلیت های مذهبی گفت چون رهبر انقلاب در مورد نبوت و امامت چنین اعتقادی دارند، شما هم باید همان اعتقادات را داشته باشید. در برخی مسائل جزئی تر نیز چنین است. مثلا در مورد کثرت و وحدت فلسفی. در امور کشورداری نیز ممکن است مثلاً نظر امام این باشد که فلان شخص برای ریاست جمهوری مناسب تر است اما این را حق مردم می دانستند که اصلح را خود تشخیص دهند. بنابراین حدود آزادی¬های احزاب را قانون تعیین می کرده و نه نظر امام خمینی(س) اما به طور طبیعی نظرات بنیانگذار در برخی امور از جمله نگاه به احزاب تاثیرگذار بوده است و چون احزاب در ایران نه در زمان مشروطه و نه در دوران ملی شدن نفت و نه در قیام پانزده خرداد و نه در زمان شکل گیری انقلاب با همه فراز و نشیب هایش چندان موفق نبوده به رغم آنکه ایشان شخصیتی حزبی مانند مرحوم مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت برگزیدند در حکم ایشان چنین مرقوم داشتند: «جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مى‏ نمایم.» (صحیفه امام، ج‏6، ص 54).
نکته مهم در مورد حزب در دیدگاه امام که البته حق آن با یک جمله ادا شدنی نیست اینکه: آیا اصالت با هدف است و به تبع آن تشکیل حزب؛ یا اصالت به حزب داده می شود و به تبع آن هدف تعیین می گردد؟ در مورد دومی است که نظر ایشان موافق نبوده و با برخی احزاب نیز به همین دلیل برخورد کرده اند. البته ایشان حتی با گروه اول که اصالت را به هدف داده اند، هر گاه از اهداف عدول کرده اند برخورد کرده اند. مثلاً افرادی خوشنام و معتقد به مبانی اسلام با اهدافی نسبتا روشن نهضت آزادی را تشکیل دادند اما در جایی که به خلاف هدف اولیه در مورد لایحه قصاص با جبهه ملی هم موضع شدند، امام شدیداً با آنها برخورد نمودند.

. انتهای پیام /*