1. این پرسش در حقیقت سه پرسش را در بر می‌گیرد:
    ۱- حضرت امام(س) چه انتظاری از دانشگاه داشتند؟
    ۲- چه برداشتی از دانشگاه داشتند؟ (شاید منظور این باشد که نوع شناختشان از دانشگاه چگونه بود؟)
    - آیا از دانشگاه رضایت داشتند؟ (باید منظور دانشگاه‌های کشور اعم از دولتی و آزاد باشد و نه هر دانشگاهی در هر کجای جهان)
    اما پیش از پرداختن به این سه پرسش لازم به یادآوری است که امام خمینی(س) حدود ۳۵۰۰ بار از واژه‌ی دانشگاه و واژه¬های مرتبط با آن سخن گفته اند و اگر موضوعات دیگر مرتبط با موضوع مانند تحصیل کرده، دانشمندان، استادان، دانشجویان، روشنفکران... را بر آن بیفزاییم از ۷۰۰۰ بار فراتر می‌رود. همچنین اگر خاطرات دیگران در مورد نگاه امام(س) به دانشگاه را به آن بیفزاییم که به طور مستقیم در آثارشان نیامده است، با عدد بزرگتری مواجه می‌شویم. چنین کثرتی پرسشی مقدم بر پرسش‌های بالا را ایجاد می‌کند که چه عواملی سبب توجه امام(س) تا این حد به دانشگاه و دانشگاهیان و تحصیلکردگان علوم مختلف شد؟
    اگر بخواهیم به این پرسش پاسخی بسیار کوتاه بدهیم، این عبارت ایشان کفایت می‌کند: «دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود. دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند می‏کند. و دانشگاه غیر اسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را به عقب می‏زند. » (صحیفه‌ی امام، ج‏۸، ص۶۱)
    این عبارت پاسخ به دو پرسش اول هم می‌باشد، اما پرسش سوم باقی می ماند که آیا از دانشگاه های خودمان رضایت داشتند؟
    پیش از پاسخ لازم است گفته شود با وجود ارتباط تنگاتنگ بین دانشگاه و دانشگاهیان تا جایی که نادیده گرفتن یکی از آنها نادیده گرفتن دیگری است، ولی از لحاظ منطقی با دو مفهوم روبرو هستیم. یکی خود دانشگاه که دست کم این ویژگی‌ها را دارد:
    - مکانی فیزیکی برای تحصیل و پرسنل تدارکاتی و خدماتی.
    - کثرت و تنوع رشته های تحصیلی و تخصصی بودن آنها.
    - روش پذیرش دانشجو، روش تدریس و محتوای دروس.
    - دانشجو و استاد.
    - مهمترین عنصر دانشگاه، فلسفه وجودی آن است که از وجهی می توان آن را هدف یا اهداف تأسیس نام نهاد.
    با این وصف دانشگاه به طور کامل با دانشگاهیان و فارغ التحصیلان دانشگاهی مطابق نیست. مسلم است که پیش از شروع نهضت، بسیاری از دانشگاهیان داخل و خارج از کشور، مقام علمی امام خمینی(س) را کشف کردند و مقلد ایشان شدند و با شروع نهضت همگامی بسیار کردند و در قوام بخشی انقلاب چنان نقش حیاتی بازی کردند که امام(س)، مهر ۱۳۵۴ در پیامی به دانشجویان خارج از کشور، نقطه‌ی امید خود را «نهضت روشنفکران» بیان کردند.
    دانشجویان با پیروزی انقلاب در نهضت سوادآموزی و جهادسازندگی کمک های مؤثری در رفع مشکلات کردند. همچنین پس از تسخیر لانه‌ی جاسوسی توسط دانشجویان، امام عمل آنها را انقلاب دوم نامیدند و در دفاع مقدس دانشگاهیان چه از لحاظ بکارگیری دانش علمی خود و چه با حضور مستقیم در جبهه ها به وظایف خود عمل کردند. بنابراین دانشگاهیان به نحو غالب بارها مورد ستایش امام قرار گرفته اند.
    و اما درمورد خود دانشگاه، باید گفت کدام آشنا با موضوع با توجه به نواقص و ایرادهای اساسی آن چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوای علمی، از آن رضایت داشته که امام خمینی(س) با دید فیلسوفانه اش، از آن رضایت داشته باشند؟ ولی به این نکته‌ی ظریف باید توجه داشت که امام(س) این گونه نبودند که اشکالات ریشه ای را که بخش عمده ای از آن به رژیم گذشته مرتبط بود، به رخ امروزی¬ها بکشند. ولی در فرصت های پیش آمده به دانشگاهیان تذکراتی می‌دادند که مرور آنها نمایان گر دانشگاه مطلوب از نظر ایشان است و این که عدم رضایتشان بیشتر در چه اموری بوده است که شاید بتوان گفت مهمترین آن غرب گرایی در متون درسی است. حال آنکه از دانشگاه انتظار می رود که ضمن توجه به یافته های غرب و دیگرملل، به عنوان مولد وارد عرصه‌ی آموزش و پژوهش شود که البته در این زمینه تحقیقاتی هر چند نه با شتاب آغاز شده و ثمرات قابل توجهی نیز داشته است.

. انتهای پیام /*