شهید رجایی رئیسجمهور و شهید باهنر نخستوزیر چند روز قبل از شهادتشان به جماران آمدند تا به خدمت امام برسند. پس از طی مراحل معمول بازرسی به مقابل درب حسینیه رسیدند. کشمیری ملعون که همراه آقای رجایی بود اشارهای به ایشان کرد. رئیسجمهور برگشت و خطاب به ما و تیم بازرسی گفت: بگذارید ایشان بیاید. من در پاسخ به آقای رجایی گفتم: چشم، منظور آقای رجایی این بود که کشمیری بازرسی نشود. تا آقای رجایی و باهنر با عجله داخل منزل امام شدند، خیال ما راحت شد، چون در غیر این صورت ممکن بود در حضور آقای رجایی و بهخاطر اینکه حرف رئیسجمهور بر زمین نماند ناچار شویم احیانا کشمیری را بدون بازرسی به بالا بفرستیم. پس از آنکه رئیسجمهور از دید ما دور شد، کشمیری را برای بازرسی نگه داشتیم و به او گفتیم باید کیف سامسونتی را که به همراه داری باز کنی تا محتویات درون آن را بازرسی کنیم.