گاهی هم محافظین، مشکلاتی به وجود میآوردند که جمعکردن آن کار سادهای نبود. آیتالله خامنهای همیشه تابع نظم بودند و به قانون و مقررات وضع شده احترام میگذاشتند و دوست داشتند برادران با نظم و انضباط باشند. برادران پاسداری که گاه در سهراه بیت قرار میگرفتند، به رغم سفارشهای مکرری که به آنها شده بود، دوست داشتند دست بعضی از علما را ببوسند و به آنها اظهار علاقه نمایند.
یک روز که ملاقات شخصیتها بود آقای خامنهای که در آن زمان رئیسجمهور بود میخواستند از سهراه بیت به سمت حسینیه بروند. قبل از آن به پاسداران سفارش کرده بودم که مبادا با دیدن ایشان از محل پست خود خارج شوید و بینظمی و به هم ریختگی به وجود بیاورید، چون آقای خامنهای از این کار خوشش نمیآید. به خصوص که شما اتیکت انتظامات را هم بر سینه دارید، آنها قول دادند موقع عبور ایشان سر پست خود بمانند. در میان پاسداران برادری بود که حالا پزشک شده و قدری احساساتی بود، وقتی آقای خامنهای تشریف آوردند نتوانست جلوی خودش را بگیرد آقای خامنهای که بینظمی را نمیپسندید با دیدن این صحنه به من گفتند: آقای رضایی بهتر است اتیکت انتظامات را از این آقایان بگیرید.