کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»
با ابن ادریس در کتاب سرائر
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : سلطانی، محمدعلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

با ابن ادریس در کتاب سرائر

با ابن ادریس در کتاب السرائر

محمّد علی سلطانی


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 77


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 78

‏بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم‏

مقدمه

‏نقش زمان و مکان، در تحولات فقه از واقعیّات توصیف نشده به شمار‏‎ ‎‏می آید. کمتر فقیهی را می توان یافت که به گونه ای زمان و مکان، در آرای فقهی‏‎ ‎‏وی تأثیر نداشته باشد. نظم فکری و شیوۀ تعقّل هر فردی در چهار چوب شرایط‏‎ ‎‏زمانی و مکانی شکل می گیرد. از طرفی چنین تعقّل و اندیشه ای آثار خود را در‏‎ ‎‏گسترۀ زمان و مکان به جای می گذارد. از سوی دیگر، شرایط زمانی و مکانی نیز‏‎ ‎‏همواره بر فقیه حاکمند، به طوری که فقیه نمیتواند به دور از شرایط مزبور، دست‏‎ ‎‏به اقدامی بزند. تحولاتی که در روند کلّی فقه از سویی و در جریان هر مسأله از‏‎ ‎‏سویی دیگر پیدا می شود، معلول همین تأثیر و تأثر از زمان و مکان است. چنانکه‏‎ ‎‏سکون، آرامش و دنبالهروی فقیهانی در بُرهه ای از زمان. و عصیان و خروش‏‎ ‎‏فقیهانی دیگر آرای گذشتگان در عصری دیگر؛ معلول تأثیر از زمان و مکان‏‎ ‎‏است. پیگیری تأثیر و تأثر از زمان و مکان، در روند تحوّلات فقهی را، از چند‏‎ ‎‏زاویه میتوان به بحث کشید؛ ممکن است بطور مستقل و مستقیم وارد بحث شد و‏‎ ‎‏یا در روند تحوّل یک مسألۀ خاص، آن را به نمایش گذاشت و ممکن است آن را در‏‎ ‎‏آیینۀ اعتراض فقیهی به آراء و نظریات گذشتگان، نشان داد.‏

‏این نوشته بر آن است با ترسیم چهرۀ اعتراضی مرحوم ابن ادریس بر آرای‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 79

‏گذشتگان، (بویژه مرحوم شیخ الطائفه) نقش زمان و مکان را، در تحوّل فقهی‏‎ ‎‏باز نماید. شرایط خاص پیروی از آرای شیخ الطائفه که تأثیر خود را در رکود فقه‏‎ ‎‏بجای گذاشته بود؛ پیدایش فکر اعتراض و انتقاد بر آراء شیخ را در ابن ادریس‏‎ ‎‏موجب گردیده و نتیجۀ آن، کتاب «سرائر» گشت که انباشته از اعتراض و ایراد‏‎ ‎‏بر آرای شیخ است و این خود نقطۀ تحولی در روند تحولات فقه شیعه به شمار‏‎ ‎‏می آید.‏

‏ابی جعفر محمدبن منصوربن احمدبن ادریس، مشهور به ابن ادریس‏‎[1]‎‏؛‏‎ ‎‏محدّث، ادیب، اصولی و فقیه جسور و بیباک قرن ششم هجری قمری به علّت کار‏‎ ‎‏سترک و دلیرانۀ خویش، در شکستن جوّ رکود و سکون حاکم بر حوزههای علمیه،‏‎ ‎‏خود را در هاله ای از ردّ و قبول قرار داده؛ به گونهای که امروز پس از گذشتن‏‎ ‎‏هشت قرن از فوت وی و برخورداری حوزههای علمیه از فداکاری و از‏‎ ‎‏خودگذشتگی او، در گشودن دوبارۀ اجتهاد، هنوز هم دفاع از وی شهامتی خاص‏‎ ‎‏لازم دارد. اگر کار وی به دیدۀ انصاف و دقّتنظر بازنگری شود در تأثیر آن، بر‏‎ ‎‏روند کار حوزههای علمیه چیزی کمتر از کار شیخ الطائفه در بازکردن پای اجتهاد به‏‎ ‎‏کانون اندیشه دینی شیعه نیست؛ جز آنکه عظمت علمی و سطوت دینی شیخ و نفوذ‏‎ ‎‏کلام وی راه را بر منتقدان خویش بسته و کسی را یارای مقابله و ستیز در برابر‏‎ ‎‏فراورده های فکری و ابتکارات علمی وی نبوده؛ بویژه آنکه شیخ الطائفه نخست با‏‎ ‎‏پیمودن راه پیشینیان در تألیفات اوّلیه خویش، وِزانت علمی خود را در آن وادی‏‎ ‎‏به اثبات رساند و آنگاه گام در عرصه تفریع فروع نهاد و ابن ادریس نه تنها از این‏‎ ‎‏پیشینه محروم بود؛ بلکه در برابر خود سطوت چون و چراناپذیر شیخ را داشته و‏‎ ‎‏یک تنه به میدان پرآوزهترین فقیه تاریخ شیعه تا آن روز رفته بود. از این رو از دیدگاه‏‎ ‎‏اخلاقی و ارزشگذاری، باید از خودگذشتگی ابن ادریس را بسیار برتر از فداکاری‏‎ ‎‏شیخ دانست؛ زیرا که در کار شیخ درصد موفقیت بالاتر بود اما در کار ابن ادریس‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 80

‏میزان شکست و طرد وی از سوی طرفداران اندیشه شیخ الطائفه، افزونتر بود.‏

‏این نوشته بر آن است که نگاهی دوباره به شخصیت و مقام علمی ابن ادریس‏‎ ‎‏افکنده و وی را از روزنه کتاب مشهور و در دسترسش یعنی «کتاب السرائر الحاوی‏‎ ‎‏لتحریر الفتاوی» باز شناسد. این نوشته در چند گفتار به شرح ذیل سامان‏‎ ‎‏خواهد یافت:‏

‏1 - انگیزۀ ابن ادریس در تألیف کتاب «سرائر»‏

‏2 - ابن ادریس و شیخ الطائفه‏

‏3 - ویژگیهای کتاب «سرائر»‏

‏4 - مبانی ابن ادریس‏

‏5 - شذو ذات ابن ادریس (آرای ویژه)‏

‏6 - ابن ادریس ومسأله زمان و مکان‏

‏7 - ما و ابن ادریس.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 81

1 - انگیزه ابن ادریس در تالیف کتاب «سرائر»

‏ابن ادریس در مقدمه کتاب خود، با تعبیراتی گوناگون، انگیزه خویش را‏‎ ‎‏در تألیف کتاب «سرائر» بیان میکند که در اینجا به چند نمونه از آن اشاره‏‎ ‎‏می شود:‏

 (1 - 1) جاودان سازی اندیشه:

‏وی یکی از انگیزه های خویش را در نگارش این کتاب، نقش آن در‏‎ ‎‏جاودانسازی اندیشه می بیند و با نقل قول از بزرگان ادب، این نقش را‏‎ ‎‏باز می نماید. بدیهی است که نگارش، مهمترین علّت بقاء و حیات اندیشهها‏‎ ‎‏در طول تاریخ است. امروزه بخش اعظم از آنچه که در دست داریم و به عنوان‏‎ ‎‏میراث فرهنگی خود بدان افتخار می کنیم هنوز به صورت مکتوب درنیامده است.‏‎ ‎‏گسترش و اندیشه رژفایی آن خود و امدار کتب و تألیفاتی است که پیشرفتهای‏‎ ‎‏گذشتگان را به ما منتقل کرده و ما را بر آن داشته تا به دوباره کاری ها گرفتار نگردیم‏‎ ‎‏و ابتکارات خویش را بر بنایی که بزرگان و اندیشمندان قبل بر جای نهادهاند، مبتنی‏‎ ‎‏کرده و راه آنان را ادامه دهیم.‏

‏ابن ادریس به این مهم کاملاً واقف بود چنانچه بر این واقعیت، در آغاز کتابش‏‎ ‎‏تصریح کرده و می نویسد: «کتاب، در هر جایی خوانده میشود و بر هر زبانی‏‎ ‎‏جاری می گردد و علیرغم تفاوت ادوار و فاصله شهرها در هر زمانی یافت می شود‏‎ ‎‏کاری که بر نویسنده کتاب ناممکن است؛ چرا که پرسش و پاسخهای حضوری،‏‎ ‎‏ارشاد و هدایتهای شفاهی از مجلس گفتگو فراتر نمی رود. چه بسا حکیمی دار‏‎ ‎‏فانی را وداع می گوید و نوشتههایش می ماند و اندیشمندی درمی گذرد و اثرش‏‎ ‎‏باقی می ماند. از این روی است که اکثر محققان و دینداران با فکر و ژرف اندیش.‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 82

‏در نگارش کتاب و اشتغال به آن و کوشش در راستای جاودان سازی، آن را بر‏‎ ‎‏روزهداری و شب زندهداری ترجیح می دهند؛ که اگر نگارش پیشینیان،‏‎ ‎‏جاودان سازی شگفتیهای حکم و تدوین سر گذشتها نبود، به گونهای که نقاب بر‏‎ ‎‏چهره کشیدگان را فرا رویمان یابیم ودشواریها را باز گشایم، فرآوردههای فراوان‏‎ ‎‏آنان را بر کمبودهایمان بیفزائیم، و آنچه را نمی دانستیم از طریق آنان بفهمیم و‏‎ ‎‏دریابیم، بهرهمان از حکمت بسیار کم می شد و راه شناخت بر ما دشوار می گشت.‏‎ ‎‏اگر بر توان خویش تکیه می زدیم و به مقدار اندیشه مان بسنده می کردیم و بر‏‎ ‎‏تجربه های حسی و شاهدات خود اکتفاء می کردیم. شناختها کم، همتها کوتاه،‏‎ ‎‏آرزوها ناقص، اندیشهها نازا و خردها بیمار می گشت»‏‎[2]‎‏.‏

‏این برداشت از نقش کتاب، در تاریخ فکر انسانی، ابن ادریس را بر آن داشت تا‏‎ ‎‏اندیشه و ابتکارات خود را در زمینه فقه و دیگر مباحثی که وی به مناسبت در کتابش‏‎ ‎‏مطرح کرده است؛ در شکل کتابی برای آیندگان به یادگار گذارد. ودر همین جا‏‎ ‎‏باید اذعان کرد که اگر کتاب پر ارزش «السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی»‏‎ ‎‏نگاشته نمی شد؛ دست کم نسلهای بعدی از تأثیری که سطوت علمی شیخ الطائفه‏‎ ‎‏تا سالهای سال بر حوزه های علمی داشت آگاه نمی شدند.‏

 (2 - 1) شکستن رکود علمی

‏انگیزه دیگر ابن ادریس در تألیف کتاب «سرائر»، خارج ساختن جامعۀ خود از‏‎ ‎‏رکود و بی توجّهی به علم و اندیشه بوده است. وی عصر خویش را به دوران نازایی‏‎ ‎‏عقول و واماندگی اذهان توصیف می کند؛ دورانی که مردم از فهم‏‎ ‎‏شریعت محمدی(ص) روی برتافتهاند و بر پایه ناآگاهی خویش، با آن به عناد‏‎ ‎‏برخاستهاند. کهنسالان به روزمره گی افتاده و اعتباری به میراث گذشتگان‏‎ ‎‏علم و دانش قایل نبوده بلکه جوانان - دانش پژو در بوالهوسی ها غوطه ور بوده و بر‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 83

‏رکاب سمندر را هوار اندیشه هیچ صاحب همّتی گام نمی نهد. چنین جامعهای‏‎ ‎‏نیازمند آگاهانی است که بانگ برآرد و جرس رحیل بر گوش خفتهگان در بستر‏‎ ‎‏بی همّتی بنوازد و ابن ادریس که ازخودآگاهی خوبی برخوردار بود و درنگ جامعه‏‎ ‎‏خویش را می دید، بر خود لازم می شمرد تا با نگارش کتابی چون «سرائر» جامعۀ‏‎ ‎‏خویش را به سوی علم و اندیشه، سوق دهد. وی در توصیف جامعۀ خویش و‏‎ ‎‏وظیفه خود در قبال آن، می نویسد: «وقتی روی تافتی و کسالت مردم این روزگار‏‎ ‎‏را از علم شریعت محمدی(ص) و احکام آن و کینهورزی آنان به خاطر آنچه که‏‎ ‎‏نمی دانند و کوتاهیشان در آنچه میدانند را، دیدم؛ و اندیشمندان روزگارم را‏‎ ‎‏به خاطر سیطرۀ ناآگاهی و سلطه جهل، در حال کوتاهی در نگهداری امانت‏‎ ‎‏روزگاران و بحث از آنچه که آگاهی بدان لازم است مشاهده کردم؛ گویی که برای‏‎ ‎‏همان روز و ساعتشان زندهاند و نوباوگان را، که توانمند و پرتلاش هستند‏‎ ‎‏غوطه ور در بوالهوسی و روی گردان از راه خوبی یافتم و عنان دانش را یله و‏‎ ‎‏میدان مسابقه را خالی دیده به نجات زندگی نیم رمق آن شتافتم و به حفظ جان بر لب‏‎ ‎‏رسیده اش دست یازیدم»‏‎[3]‎‏.‏

 (3 - 1) شکستن جوّ تقلید

‏یکی دیگر از انگیزههای ابن ادریس در تألیف «سرائر» که گویا عامل اصلی در‏‎ ‎‏نگارش این کتاب بود، شکستن جوّ تقلید و از بین بردن رکود تحقیق و زنده کردن‏‎ ‎‏دوباره ابتکار و نوآوری است. سیطره و سطوت علمی شیخ الطائفه بر حوزههای‏‎ ‎‏علمیه چنان عمیق و گسترده بود که تا سالهای سال حوزه های علمیه را به نوعی‏‎ ‎‏تقلید و بازنگاری آراء شیخ، سوق داده بود ! بدان سان که جسارت علمی از بین رفته‏‎ ‎‏و آراء شیخ، قداست پیدا کرده بود. تداوم چنین شرایط و اوضاع آفتزده که اگر‏‎ ‎‏همّت و از خودگذشتگی ابن ادریس نمی بود؛ آثار و عواقب آن سالهای سال سایۀ‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 84

‏خویش را بر حوزه های علمیّه می گستراند و فقه و اجتهاد تشیّع در دوران کودکی‏‎ ‎‏به خاک سپرده می شد و این همه آثار عظیم و با برکت به وجود نمی آمد. ابن ادریس‏‎ ‎‏رکود تحقیق زمان خویش را چنین توصیف می کند:‏

‏ «در روزگار ما در دید این غافلان غرق شده، اگر کسی اندیشهای نو‏‎ ‎‏عرضه کند و یا بیهودگی سخن معیوبی را بیان کند و بیراهگی اندیشۀ نادرستی را‏‎ ‎‏باز گوید، چیزی جز متجدّد نوآور شمرده نخواهد شد و اگر نیک بیندیشند آیا در‏‎ ‎‏روزگار نازایی اندیشهها و بازماندگی اذهان این نوآوری جز معصیت، و ارزشی‏‎ ‎‏برای صاحب آن است؟»‏‎[4]‎‏.‏

‏ابن ادریس با جامعه ای سر و کار دارد که اندیشه نو را به عنوان اینکه حرف تازه‏‎ ‎‏است و پیشینیان نگفتهاند، پذیرا نیست و آن را به تمسخر می گیرد. مدعیان فقه و‏‎ ‎‏فقاهت که هیچ چون و چرایی را در اندیشه و آراء شیخ نمی پذیرند به جای نظر بر ما‏‎ ‎‏قال دیده بر من قال می دوزند و ابن ادریس از این وضع در رنج بود و تقلید و پیروی‏‎ ‎‏از قول بزرگان را تنها به این انگیزه که کهنسال و یا متقدم هستند برنمی تافت و ضمن‏‎ ‎‏آوردن آراء اندیشمندان علوم مختلف در ردّ این بینش به سخن مبرّد استدلال کرده و‏‎ ‎‏لزوم توجّه به اصل سخن، به جای صاحب سخن را توصیه میکند و می نویسد:‏‎ ‎‏پیش بودن در روزگار موجب برتری صاحب سخن نمی گردد و جوان بودن صاحب‏‎ ‎‏سخن درست مجوز ستم روا داشتن نمیگردد بلکه هر کسی را به میزان،‏‎ ‎‏استحقاقش میدهند. خردمند فهیم با انصاف از متقدّم بخاطر تقدّمش اگر چه‏‎ ‎‏ناارزشی را ارائه دهد نمی پذیرد و از متأخر اگر ارزشمندی را ارائه کند به علّت‏‎ ‎‏تأخرش از حق فضیلت محروم نمی دارد. چه بسیار متأخری که به خاطر توانمندی‏‎ ‎‏و یا به گونۀ اتّفاق آرایی ارائه کرده که پیشینیان بدان دست نیافته اند. پس انصاف آن‏‎ ‎‏است که نیکویی از هر کسی که باشد ستوده شود و حقّ فاعل آن هر که باشد‏‎ ‎‏ارج گذاری گردد و بر تقدّم متقدم و تأخر متأخر نظر نشود»‏‎[5]‎‏.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 85

‏تأکید ابن ادریس بر ضرورت نقّادی سخن بزرگان و پذیرش آراء مبتنی بر‏‎ ‎‏دلیل محکم در جای جای کتابش به چشم میتوان دید. و آن را نه تنها با حرمت‏‎ ‎‏و شخصیت صاحب سخن منافی نمی داند بلکه بینقد از کنار سخن‏‎ ‎‏ناصواب گذشتن را اهانت تلقّی می کند و از آن گذشته دلیلی نمی دید که پذیرش‏‎ ‎‏سخن بزرگان بدون نقّادی و چون و چرا در حق پارهای جاری باشد و در حق گروه‏‎ ‎‏دیگر به کار گرفته نشود. وی در بخش احکام صلاة الجمعه از کتاب الصلواة‏‎ ‎‏می نویسد:‏

‏ «اگر تقلید روا باشد – که از آن به خدا پناه می بریم - گفتار شیخ ابو جعفر –‏‎ ‎‏خدایش رحمت کند در کتاب نهایه سزاوارتر به تقلید از ابن براج و یا شیخ مفید در‏‎ ‎‏کتاب ارکان و مقنعه اش نیست.‏

‏ابن ادریس وقتی این گونه مرگ اجتهاد و ابتکار را پیش روی خود دید‏‎ ‎‏بر آشفت و دست به نگارش کتابی بزرگ یازید تا حیات اجتهاد و استباط را‏‎ ‎‏تضمین نماید.‏

2 - ابن ادریس و شیخ الطائفه

‏همانگونه که گذشت ابن ادریس بر این اعتقاد بود که برای نجات اجتهاد و‏‎ ‎‏استنباط از رکود و خمودی باید فاصله ای بین قداست شخصیّتی شیخ الطائفه و آراء‏‎ ‎‏وی ایجاد کرده و ضمن تکریم و تجلیل از مقام علمی و خدمات انکارناپذیر شیخ،‏‎ ‎‏آراء و استنباطات فقهی وی را قابل نقد و بررسی ساخت. وی در کتاب «سرائر» به‏‎ ‎‏بررسی کتب فقهی، روایی ونظرات شیخ الطائفه پرداخت و به تعبیری میتوان‏‎ ‎‏گفت «کتاب السرائر» تعلیقه ای تفصیلی بر مجموعه آثار شیخ الطائفه است.‏‎[6]‎‎ ‎‏در واقع چنین می توان گفت که ابن ادریس نقاد شیوه اجتهادی شیخ الطائفه و‏‎ ‎‏کتابهای وی است گرچه در موارد فراوانی به آثار دیگر نویسندگان و فقیهان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 86

‏پرداخته است لکن آنکه نمود بیشتری در «سرائر» دارد؛‏

‏در این بخش دیدگاه ناقد را نسبت به شخصیت شیخ الطائفه و آثار و مبانی‏‎ ‎‏علمی او بیان می داریم:‏

 (1 - 2) احترام شیخ الطائفه

‏ابن ادریس از سوی عدهای متّهم به بی احترامی نسبت به شخصیت شیخ‏‎ ‎‏است. این اتّهام به هیچ وجه پایۀ درستی ندارد بلکه سخنی است که بر زبانها جریان‏‎ ‎‏داشته و دلیلی بر صحّت آن اقامه نشده است. اینان کسانی هستند که احترام به شیخ‏‎ ‎‏را ملازم با قبول بی چون و چرای آراء شیخ دانسته اند و چون ابن ادریس را چنین‏‎ ‎‏نیافتند لذا پنداشتند که ابن ادریس قصد اهانت و جسارت بر شیخ را داشته است در‏‎ ‎‏حالی که وی تکریم والایی از شیخ دارد ودر موارد گوناگون به آن تصریح‏‎ ‎‏کرده است:‏

‏ابن ادریس، در کتاب بیع درمسأله بیع محاقله و مزابته می نویسد: «‏فلا یظن‎ ‎بالرّجل انّ جمیع ما اورده فی نهایته اخبار متواترة یعمل بها یعتقد صحّتها‎ ‎–معاذالله - فانی لا استجمل لذوی البصائر و التحصیل ان یعتقدوا فی شیخنا – مع‎ ‎جلال قدره - ‏»‏‎[7]‎‏. ‏

‏و در جای دیگر وقتی سخن سیّد مرتضی منقول توسط شیخ الطائفه را در آثار‏‎ ‎‏سیّد نمی یابد می گوید: «‏و لعلّ شیخنا اباجعفر سمعه من المرتضی فی الدرس‎ ‎و عرفه منه مشافهة دون المسطور و هذا هو العذر البیّن فانّ الشیخ مایحکی‎ ‎بحمدالله – الّا الحقّ الیقین فانّه اجلّ قدراً و اکثر دیانةً من ان یحکی ما لم یسمعه‎ ‎و یحقّقه منه‏»‏‎[8]‎‏. ‏

‏بنابراین نقد آراء شیخ از دیدگاه ابن ادریس تشکیک در دیانت و یا جلالت قدر‏‎ ‎‏شیخ نیست. زیرا دیانت و جلالت وی شبه ناپذیر است. بلکه اگر مواردی از‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 87

‏دوگانگی ظاهری در کلام شیخ و کتب مختلفش دیده می شود باید به گونه ای‏‎ ‎‏درست توجیه شود. و ابن ادریس در جای جای کتابش این تلاش را انجام می دهد‏‎ ‎‏که در مباحث بعدی، به نمونه هایی از آن اشاره خواهد شد. و در جایی که نمی تواند‏‎ ‎‏تناقض ظاهری در گفتار شیخ را توجیه نموده آن را به اشتباه منتسب کرده بلکه و تنها‏‎ ‎‏معصومان را برّی از اشتباه می شمارد.‏

‏به عنوان نمونه؛ در احکام صلاة المیّت می نویسد: «این تناقض در استدلال را‏‎ ‎‏بر شیخمان زیبا نمی پندارم در کشته اهل بغی می گوید چون کفرش به دلیل‏‎ ‎‏ثابت شده نماز بر وی گذاشته نمی شود. و ولد زنا که بدون از طریق ادله کفرش‏‎ ‎‏ثابت شده است [چنین نمی گوید] چگونه این دو مسأله را مطرح کرده و به این دو‏‎ ‎‏دلیل استدلال می کند، معصوم جز کسی که خدا معصومش دارد نیست.» و آنگاه‏‎ ‎‏می گوید: «این از سوی وی - خدا رحمتش کند – غفلتی است که در نکارش پیش‏‎ ‎‏آمده است»‏‎[9]‎‏ و به تعبیر امروزی سهو القلم است.‏

‏ابن ادریس غالباً وقتی به شیخ ایراد می گیرد، از تعبیرات ظریفی بهره می گیرد؛‏‎ ‎‏تا مراعات ادب را کرده باشد. و معمولاً عبارتهایی نظیر «لا استجمل لشیخنا» به کار‏‎ ‎‏میگیرد. بنابراین پندار اسائه ادب از سوی ابنادریس بر شیخ پنداری بیش نیست و‏‎ ‎‏تصور جوانمرگی که گروهی آن را معلول تندروی ابن ادریس در حقّ شیخ می دانند‏‎ ‎‏پایه و اساس ندارد. زیرا اولاً؛ تندروی وجود نداشت. ثانیاً؛ جوانمرگی در کار‏‎ ‎‏نبود و ابن ادریس یک عمر متعادل و معمولی داشته که حدود 55 سال عمر‏‎ ‎‏کرده است‏‎[10]‎‏. ‏

 (2 - 2)ـ کتب و آراء شیخ

‏ابن ادریس معتقد بود هر آنچه در کتب شیخ موجود است آراء شیخ نیست بلکه‏‎ ‎‏شیخ قصد گردآوری همه آنچه که در مورد هر مسألهای گفته شده است را‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 88

‏داشته است. بنابراین؛ برای یافتن و برکشیدن آراء شیخ نخست باید مبانی فقهی‏‎ ‎‏شیخ را بدست آورد و هر نظریهای که بر مبانی شیخ استوار نمی باشد اگر چه‏‎ ‎‏در کتب شیخ باشد، نباید آن را رأی و نظریۀ شیخ پنداشت. ابن ادریس چنان‏‎ ‎‏بر این امر تأکید میکند که خواننده بر این توهّم نزدیک می شودکه وی قصد آن‏‎ ‎‏را داشت تا به آیندگان بگوید تصمیم وی رد آراء شیخ نیست بلکه قصد بر کشیدن‏‎ ‎‏آراء شیخ از درون کتابهایش را دارد. و تا آنجا که ممکن است نمی خواهد از‏‎ ‎‏آراء واقعی شیخ دور باشد. وبه تعبیر دیگر؛ آراء ابن ادریس با آراء شیخ‏‎ ‎‏اختلافی ندارد بلکه با آراء منسوب به شیخ است که ناهمخوانی دارد. به عنوان‏‎ ‎‏نمونه؛ به مواردی از این تأکیدات که به وفور در کتاب «سرائر» وجود دارد‏‎ ‎‏اشاره می گردد: ‏

‏در احکام میاه می نویسد: «‏و قد اعتذرنا للمصنّفین من اصحابنا رحمهم الله فی‎ ‎خطبة کتابها هذا ما فیه کفایة و قلنا: انما یوردون فی الکتب ما یوردونه علی‎ ‎جهة الروایة بحیث لایشذّ من الأخبار شییء دون تحقیق العمل علیه و الفتوی به‎ ‎والأعتقاد له فلا یظنّ ظانّ فیهم خلاف هذا فیخطی علیهم‏»‏‎[11]‎‏.‏

‏و در جای دیگر از همین باب می گوید:. ‏...و هذا یدلّ علی انّه ما جعله فی‎ ‎باب المیاه علی جهة الفتیا بل اُورده علی جهة طریق الروایة والأیراد دون العمل‎ ‎والأعتقاد‏»‏‎[12]‎‏. ‏

‏و در کیفیت وضو مینویسد: ‏و قد ذهب بعض اصحابنا فی کتاب له الی جواز‎ ‎مسحهما من الکعبین الی رؤوس الأصابع و ذکر منه علی جهة لفظ الخبر و ایراده‎ ‎لاعلی سبیل الفتوی و العمل لأنّ هذا القائل هو شیخنا ابو جعفر الطوسی‎ ‎ـ رحمه الله ـ اورد ذلک فی نهایته ایراداً لا اعتقاداً و مذهبه و فتواه ما حقّقه فی جمله‎ ‎و عقوده فانه ذهب الی ما اخترناه فی الجمل والعقود‏»‏‎[13]‎‏.‏

‏و در باب غسل می نویسد: «‏فامّا ما یوجد فی بعض کتب شیخنا ابی جعفر‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 89

_رحمه الله_ ممّا یخالف ما اخترناه و یقتضی ظاهره ضد ما بینّاه فیمکن تأویل ما اورده‎ ‎بالمذکور و ایضاً فقد اعتددنا له فی مواضع و قلنا اورده ایراداً لا اعتقاداً‏»‏‎[14]‎‏. ‏

‏همان گونه که از عبارات فوق برمی آید ابن ادریس عمیقاً بر این باور بود که‏‎ ‎‏شیخ الطائفه در تألیف کتب خویش، قصد جمع آوری آراء گوناگون را داشت و این‏‎ ‎‏بدان معنی نیست که همه آراء متناقض مورد تأیید شیخ است؛ و در مواردی نیز‏‎ ‎‏بر این اعتقاد خویش استدلال می کند. به عنوان نمونه؛ در جلد دوّم سرائر در مورد‏‎ ‎‏ (خرید عبد لا علی التعیین پس از نقل قول شیخ از کتاب خلاف مینویسد: «‏الا تری‎ ‎الی ایراده الأدلة الکثیرة علی بطلان ذلک ثم جعله روایة و ان کان من جهة اصحابنا‎ ‎لأنّ اصحابنا قدرو وا الأحاد و المتواتر فلا یظنّ ظانّ بشیخنا انّه اذا وجد فی کتبه انّ‎ ‎هذا رواه اصحابنا انّ جمیعهم رووه او کلّهم قائل به عامل علیه لأنّ ذلک یکون‎ ‎اجماعاً او توانزاً و انّما مقصوده انّ هذا روی من جهة اصحابنا و طریقهم لا من جهة‎ ‎المخالفین و طرقهم‏.»‏‎[15]‎

‏و درمبحث «حمی» کتاب السرائر از قول شیخ در کتاب عدة الاصول‏‎ ‎‏بهره گرفته و اثبات می کند که همه آراء مطروحه در کتب شیخ از آراء وی نیست و در‏‎ ‎‏این باره می نویسد: «‏و بعد هذا کلّه فهذه کلّها اخبار آحاد اورد شیخنا فی نهایته‎ ‎لئلّا یشذّ من الاخبار شییء علی ما اعتذر به – رحمه الله - فی عدّته‎[16]‎‏»‏‎[17]‎‏. ‏

 (3 - 2) ـ توجیه آراء شیخ

‏همانگونه که گذشت ابن ادریس در بسیاری از موارد تلاش کرده با این‏‎ ‎‏استدلال که همه آراء مطروحه درکتب شیخ از آراء وی نیست. گامی در راستای‏‎ ‎‏رفع تناقض از اقوال مطروحه در کتب مختلف شیخ بردارد. وی به این مقدار‏‎ ‎‏بسنده نکرده بلکه در مواردی به توجیه اقوال شیخ پرداخته و کوشیده است وجوه‏‎ ‎‏قابل قبولی برای هر کدام از آنها ارائه دهد که به عنوان نمونه می توان به مبحث ضمان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 90

‏و عدم ضمان آنچه که عبد مستأجر موجب افساد آن شده است در جلد دوّم سرائر‏‎ ‎‏اشاره کرد‏‎[18]‎‏. در موارد فراوانی ادّعا کرده است که شیخ از قول خود در کتاب‏‎ ‎‏خاصی برگشته و به قول دیگری که در کتاب دیگری مطرح کرده است روی‏‎ ‎‏آورده است. ایرادی که بر این توجیه اخیر وارد است این است که این ادّعا یک‏‎ ‎‏توجیه جامعی نیست و تنها در مواردی صدق میکند که قول اوّل شیخ در کتب قبلی‏‎ ‎‏وی مذکور باشد و قول دوّم در کتب جدید وی مطرح شده باشد. در حالی که‏‎ ‎‏ابن ادریس، این موضوع را در نظر نگرفته و در مواردی ادعای رجوع از قول‏‎ ‎‏مطروحه در کتب متأخر شیخ به قول مطروحه در کتب قدیم شیخ را کرده است. که‏‎ ‎‏قهراً نمیتواند ادعایی درست باشد. لکن از فرط علاقه ای که ابن ادریس به توجیه‏‎ ‎‏اقوال شیخ داشت این قبیل موارد را به دقّت ننگریسته است.‏

 (4 - 2) ـ شیخ و آراء عامّه

‏ابن ادریس بر این باور است که آراء عامّه گاه آگاهانه و گاه نا آگانه از سوی‏‎ ‎‏شیخ الطائفه برگزیده شده است. این باور نمی تواند چندان به دور از واقعیّت‏‎ ‎‏باشد. تلاقی افکاری که قبل از حمله هلاکوخان در محیط بغداد بود و طرح مسایل‏‎ ‎‏از سویِ فرق مذهبی تقریباً آزاد بود. زمینه این گونه تأثیر گذاری را چه آگاهانه و چه‏‎ ‎‏ناآگاهانه پدید می آورد. شاید پذیرش وثاقت پارهای از راویان عامّه نظیر سکونی‏‎ ‎‏از سوی شیخ و پارهای از معاصران وی، معلول همین تلاقی افکار و نزدیک شدن‏‎ ‎‏فریقین به یکدیگر بود شرایطی که دوران ابن ادریس از آن محروم بود. و محیط‏‎ ‎‏تبادل اندیشه جای خود را به دیدگاههای تند داده بود. به گونهای که همان سکونی‏‎ ‎‏موثق، به اعتقاد شیخ در بیان ابن ادریس، به سکونی کافر ‏‎[19]‎‏ چهره عوض کرده بود.‏‎ ‎‏ابن ادریس، موارد زیادی را نشان میدهد که شیخ رأی عامّه را برگزیده است.‏‎ ‎‏به عنوان نمونه؛ در کتاب سلف می نویسد: «‏المسألة الأولی القول فیها هو الصحیح‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 91

دون الأخیرة لأنّ الأخیرة اختار شیخنا - رحمهالله - فیها احد قولی الشافعی»‎[20]‎ و در‎ ‎همین باب در جای دیگر می نویسد: «لم یذهب الی هذا احد من اصحابنا و لا ورد‎ ‎به خبر عن ائمتنا(ع) و انّما هذا احد قولی الشافعی اختاره شیخنا ابوجعفر‎ ‎–رحمه الله – الا تراه فی استدلاله لم یتعرض لأجماع الفرقة و لا اورد خبراً فی ذلک‎ ‎لامن طریقنا و لا من طریقة المخالف‏»‏‎[21]‎‏ و در باب حکم ضمان العهدة می نویسد:‏

‏ «‏فاختار – رحمه الله - فی تلک المسألة الّتی فی کتاب الرهن قول ابی حنیفة ثم اختار‎ ‎فی هذه المسألة التی ذکرها فی کتاب التفلیس قول الشافعی‏»‏‎[22]‎‏. ‏

‏این قبیل عبارات در کتاب «سرائر» به وفور پیدا می شود. بویژه وقتی که آراء‏‎ ‎‏شیخ را از کتاب خلاف وی نقل می کند.‏

‏و گاه به سختی به مناقشه با شیخ برمی خیزد. به عنوان نمونه، می توان‏‎ ‎‏به جلد دوّم، صفحه 382 کتاب السرائر رجوع کرد. و گاه از این که پاره ای از‏‎ ‎‏علماء بی توجّه به مبدأ مسأله و صاحب اوّلیه قول به نقل آن منتسب به شیخ‏‎ ‎‏اقدام می کنند؛ آزرده خاطر می شود. که نمونها ی از آن را می توان در بحث «اجرة‏‎ ‎‏سمسار و دلّال در جلد دوّم سرائر» دید‏‎[23]‎‏. و همان جلد در حکم الزکاة فی من‏‎ ‎‏منه البذر‏‎[24]‎‏. ‏

‏در مجموع، دیدگاه ابن ادریس نسبت به غیر امامیّه بسیار تند است. و از‏‎ ‎‏این روی برخوردهای شیخ الطائفة با آراء عامّه را برمی تابد. و بر آن ایراد می گیرد.‏‎ ‎‏و اصل خذ ما خالف العامّه را در فتاوایش به دقت اجراء می کند.‏

 (5 - 2) ـ شیخ الطائفه و خبر واحد

‏ابن ادریس بر این باور بود که ترک عمل به اخبار آحاد دأب شیعه و طریقۀ مکتب‏‎ ‎‏اهل البیت است. و در مبحث میراثالمجوس می نویسد: «‏انّ المخالفین من‎ ‎اصحاب المقالات یذکرون؟ فی کتبهم و مقالات اهل الآراء والمذاهب انّ الشیعة‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 92

الأمامیّه لا تری العمل فی الشرعیّات باخبارالآحاد و شیخنا المفید ذکر ذلک ایضاً فی‎ ‎کتاب المقالات الّذی صنّفه‏ ‏‎[25]‎و مذهب السیّد المرتضی و مقالته فی ذلک، اشهر من ان‎ ‎یذکر‏»‏‎[26]‎‏ از این روی اصرار دارد تا ثابت کند که شیخ الطائفة نیز عمل به خبر واحد را‏‎ ‎‏روا نمیدارد. و استدلال شیخ درمواردی به اخبار آحاد به مفهوم عمل به خبر واحد‏‎ ‎‏نیست بلکه دأب شیخ آوردن همه اقوال در مسأله می باشد. به همین خاطر است که‏‎ ‎‏در باب «‏من مات و علیه دین مؤجّل» می نویسد: «اخبار الآحاد لایجوز العمل بها‎ ‎قد شهد بذالک شیخنا فی مسائل الخلاف و قال: الّا روایة شاذّة رو اها اصحابنا، انها‎ ‎تیسر حالةً فلو کان رحمه ا... عاملاً باخبار الآحاد لما قال ذلک و لا ساغ له‎ ‎ترک العمل بالروایة ویخبر الواحد و کل من قال عنه انّه کان یعمل بأخبار الآحاد فهو‎ ‎محجوج بقوله هذا‏»‏‎[27]‎‏. ‏

‏با آنکه ابن ادریس از این قبیل استدلا لات برای اثبات رأی خویش در خصوص‏‎ ‎‏ترک عمل به خبر واحد از شیخ به وفور در کتاب السرائر دارد لکن نمیتوانست‏‎ ‎‏پارهای از تصریحات شیخ را هم در نظر نگیرد از این روی در این موارد مجبور‏‎ ‎‏شده است که آن را از باب تسلیم جدلی بپندارد‏‎[28]‎‏. ‏

‏در خصوص ابن ادریس و شیخ الطائفه بحث های فراوانی وجود دارد که طرح‏‎ ‎‏همه آنها در این مقاله نمی گنجد. از این روی این بخش را کوتاه و به بحثهای دیگر‏‎ ‎‏در کتاب «سرائر» می پرداریم.‏

3 - ویژگیهای کتاب «سرائر»

‏کتاب السرائر گر چه یک کتاب فقهی است و همان گونه که گذشت نظیر‏‎ ‎‏تعلیقهای بر کتب فقهی و روایی شیخ الطائفه در مباحث احکام می باشد؛ لیک در‏‎ ‎‏جای جای آن مباحث مهم اصولی، رجالی، درایة الحدیث فقه مقارن بوده و‏‎ ‎‏نکتههایی که از باب استطراد مطرح شده است؛ وجود دارد. که در ذیل نمونه هایی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 93

‏از آن مباحث ارائه می گردد:‏

 (1 - 3) ـ مباحث اصولی 

‏ابن ادریس گر چه کتابی مستقل در مباحث اصولی ندارد لکن بسیاری از‏‎ ‎‏آراء اصولی خود را به مناسبت در کتاب «سرائر» مطرح کرده است. که اگر‏‎ ‎‏صاحب همتی به استخراج آن دست یازد نه تنها کتابی خواندنی در مباحث‏‎ ‎‏اصولی ارائه خواهد شد بلکه کمک شایان توجّهی به تاریخ مسایل اصولی‏‎ ‎‏خواهد کرد. از باب نمونه؛ وی در صفحه 65 جلد اوّل بحث اشتراک الفاظ را‏‎ ‎‏مطرح کرده، در صفحه 74 و 76 بحث عام و خاص و الفاظ اجناس، در‏‎ ‎‏صفحه 377 طرق استنباط حکم، در جلد دوم صفحه 354 استعمال عموم‏‎ ‎‏مخصص در باقی افراد، در صفحه 359 مقتضی امر در وجوب و یا‏‎ ‎‏ندب، صفحه 126 بحث تلبس و عدم تلبس مشتق در حین استعمال، در جلد سوم‏‎ ‎‏صحفه 238 حقیقت ومجاز را یاد کرده است. و در ابواب گوناگون مباحث‏‎ ‎‏مختلف از اصول را بیان داشته است که استخراج موارد آن از توان این مقال بیرون‏‎ ‎‏است.‏

 (2 - 3) ـ مباحث لغوی

‏از امتیازات دیگر کتاب «سرائر» مباحث لغوی وشناخت معانی و ریشه لغات‏‎ ‎‏است که به فراوانی در این کتاب یافت میشود. که به عنوان نمونه؛ میتوان به‏‎ ‎‏جلد اوّل صفحات: 327، 338، 389، 438، 439 و در جلد دوّم صفحات: 312‏‎ ‎‏312، 318، 320، 370، 373، 303 و در جلد سوّم صفحات: 130، 183،‏‎ ‎‏260، 628 و اشاره کرد.‏

‏نکته جالب توجّه در این بخش استخراج لغات فارسی و مستعمل در زبان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 94

‏عربی است که برای مباحث زبان بسیار سودمند است. به عنوان نمونه؛ میتوان از‏‎ ‎‏لغات ستّوق (2 / 270) البار نامج (2 / 293) و غیره یاد کرد.‏

 (3 - 3) ـ مباحث رجالی

‏از جمله مباحث مفید در کتاب «سرائر» مباحث رجالی است. ابن ادریس‏‎ ‎‏گر چه خود به خبر واحد عمل نمی کرد لیک از محدثان بنام به شمار می رفته است.‏‎ ‎‏و با توجّه به دیدگاه خاص وی در خصوص غیر معتقدین به مذهب حقّه در‏‎ ‎‏جایجای کتاب «سرائر» به تبع نقل روایات به مباحث مهمّ رجالی می پردازد. این‏‎ ‎‏آراء برای کسانی که در زمینه علم رجال کار می کنند، حائز اهمیّت و قابل مطالعه‏‎ ‎‏است. که به عنوان نمونه؛ می توان به جلد اوّل صفحه 429 در مورد‏‎ ‎‏ابی عقیل نعمانی و صفحه 495 در مورد حسن بن فضال صفحه 382 در مورد‏‎ ‎‏یونس بن عبدالرحمان، صفحه 126 در مورد سماعه، جلد دوّم صحفه 196‏‎ ‎‏در مورد سکونی، صفحه 194 عبدالعزیزبن محمد دارا وردی، جلد سوم‏‎ ‎‏صفحه 604 در مورد بن مسکان، صفحه 603 درمورد العمرکی البوفکی و برقی‏‎ ‎‏اشاره کرد.‏

 (4 - 3) ـ درایة

‏ابن ادریس از آنجائی که عمل به خبر واحد را روا نمی شمرد. به اجبار در هر‏‎ ‎‏موردی که استدلال به اخبار پیش می آید به مباحث درایه کشانیده است و از آنجائی‏‎ ‎‏که در روزگار ابن ادریس کتب اصول گسترش کنونی را نیافته بود مباحث اصولی‏‎ ‎‏بطور عمده در حول و حوش روایات دور می زد. و جریان عمل به خبر واحد و عدم‏‎ ‎‏عمل به آن بسیار داغ بود. درایة الحدیث نیز اهمیّت خاص داشت. و ابن ادریس،‏‎ ‎‏در این باب سخنان فراوان دارد که در جای جای کتابش ذکر شده است. که به عنوان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 95

‏نمونه؛ می توان به مورد ذیل اشاره کرد: جلد دوم صفحه 187 و. ... ‏

 (5 - 3) ـ فقه مقارن

‏همان گونه که گذشت کتاب «سرائر» نوعی تعلیقه بر کتب شیخ است. و از‏‎ ‎‏آنجائی که شیخ، در آغاز گشودن راه تفریع فروع بود و بر آراء عامّه نظر خاص‏‎ ‎‏داشت؛ بسیاری از آراء و اقو ال عامّه در کتب شیخ مطرح و بحث شده است. و از‏‎ ‎‏این راه مباحث یاد شده به کتاب «سرائر» نیز راه پیدا کرده است. و در خیلی موارد‏‎ ‎‏ابن ادریس به موضوع مقارنة بین مذاهب دست می یازد و به نقل و ردّ اقوال عامّه‏‎ ‎‏همت می گمارد. به عنوان نمونه؛ مراجعه شود به جلد اول صفحات:‏‎ ‎‏296، 376، 383 جلد دوم، صفحات: 392، 401 و. ... ‏

 (6 - 3) ـ مباحث حاشیه ای 

‏ابن ادریس، افزون بر مباحثی که به نوعی با موضوع فقه مرتبط است؛ گاه‏‎ ‎‏مباحثی را بطور حاشیهای مطرح می کند که خالی از فایده نیست. به مثل در جلد‏‎ ‎‏اوّل صفحه 430 از جُنید به عنوان سازنده شاذروان در منطقه نهروان یاد می کند. در‏‎ ‎‏صفحات 460 - 461 درمورد نسبت بنی هاشم بحث می کند، و در صفحه 479‏‎ ‎‏بحثی از قادسیه به میان می آورد. در صفحه 651 مطالبی خواندنی در مورد مکه و‏‎ ‎‏مدینه آورده است. و در فصل خاص مربوط به زیارات در صفحه 654 در مورد‏‎ ‎‏علی اکبر فرزندان امام حسین(ع) و اینکه کدام یک در کربلا شهید و کدام یک زنده‏‎ ‎‏بود بحث می کند. و نیز تحقیقی در مورد ام البنین مادر حضرت عباس(ع) دارد. و‏‎ ‎‏به همین طریق در مجلدات دیگر مباحث خواندنی به مناسبت ذکر کرده است که‏‎ ‎‏بسیار مفید است.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 96

4 - مبانی فقهی ابن ادریس

‏هر فقیهی دارای مبانی فقهی خاص خود است ومستنبطاتش مبتنی بر‏‎ ‎‏مبانی شان است. ابن ادریس نیز مبانی خاص خود را دارد که بسیار بدانها وفادار‏‎ ‎‏است. که در ذیل به چند مورد از این مبانی اشاره می شود:‏

 (1 - 4) عدم حجّیت خبر واحد

‏اعتقاد به عدم حجّیت خبر واحد پر اهمیت ترین و مؤثرترین مبنای‏‎ ‎‏ابن ادریس است و همین عدم اعتقاد به حجّیت خبر واحد موجب شده است تا‏‎ ‎‏آراء وی در بسیاری موارد رنگ و بوی آراء شاذه را به خود بگیرد. ابن ادریس،‏‎ ‎‏اگر روایات به حد تواتر نرسد و یا با قراین دیگری موجب علم نشود آن را‏‎ ‎‏حجّت نمی داند. درجلد اوّل در مبحث قسمة الغنائم و الأخماس می نویسد: «‏فقد‎ ‎بینّا انّه لایجوز العمل بأخبار الآحد و ان کانت رواتها ثقات عند اهل البیت‎ ‎–علیهم السلام - لانها لا توجب علماً و لا عملا و اکثر ما یثمر غلبة الظنّ و لا یجوز‎ ‎العدول عن المعلوم الّذی هو کتاب الله تعالی الی المظنون و ادلة العقول تعضد ذلک و‎ ‎تشهد به‏»‏‎[29]‎

‏ابن ادریس، در موارد گوناگون به این امر تأکید می کند. و همان گونه که‏‎ ‎‏گذشت فقه شیعه را به عنوان فقهی که به خبر واحد عمل نمی کند ‏‎[30]‎‏ معرفی می کند و‏‎ ‎‏آن را از ضروریات فقه شیعه می شمارد.‏‎[31]‎‏ این مبنا موجب شده است که ابن ادریس‏‎ ‎‏درهر جایی که دلیلی از احماع شیعه امامی، نص و یا ظهوری از قرآن و یا‏‎ ‎‏سنّت متواتر پیدا نکند به اصول عملی مراجعه کند. و به همین خاطر در کتاب‏‎ ‎‏«سرائر» موارد فراوانی از اجراء اصل برائت و یا اصل احتیاط دیده میشود. وی در‏‎ ‎‏ادامه مبحث فوق می نویسد: ‏فالمسألة الشرعیه لانعلمها الّا من اربع طرق؛‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 97

کتاب الله العزیز، و سنة رسوله المتواتر و اجماع الشیعة الأمامیه لدخول المعصوم فیه‎ ‎فاذا فقدنا الثلاث الطرق فدلیل العقل المفزع الیه فیها فهذا معنی قول الفقهاء؛ دلالة‎ ‎الاصل‏»‏‎[32]‎

 (2 - 4) ـ اعتبار متلقّی

‏با آنکه ابن ادریس عمل به خبر واحد را حجّت نمیداند و از سوی دیگر‏‎ ‎‏به شدّت با اصل تقلید مخالف است و همواره نصیحت می کند «‏فانظر ارشدک الله‎ ‎بعین قلبک و اترک تقلید الرجال جانبا‏» در عین حال بسیار به اقوال مجمع علیه فقهاء‏‎ ‎‏ارج مینهد. در موردی که مسأله بین علماء شیعه خلافی نباشد بدون چون و چرا‏‎ ‎‏بدان فتوی می دهد. گویی که در عدم خلاف اصحاب نوعی اجماع کاشف از‏‎ ‎‏قول معصوم می بیند. در مقدمه کتابش مینویسد: «‏و هاهنا طریق آخر یتوصّل به‎ ‎الی العلم بالحق و الصحیح فی عند فقد ظهور الأمام و تمیز شخصه و هو اجماع الفرقة‎ ‎المحقّه و هی الأمامیّه التّی قد علمنا انّ قول الأمام – و ان کان غیر متمیز الشخص» - داخل‎ ‎فی اقوالها و غیر خارج عنها فاذا اطبقوا علی مذهب من المذاهب علمنا انّه هو الحقّ‎ ‎الواضح و الحجة القاطع لأنّ قول الأمام هو الحجّة فی جملة اقوالها فکانّ الأمام قائله‎ ‎و متفرد به‏»‏‎[33]‎‏. ‏

‏با اینکه عبارت مزبور تنها حجّیت اجماع مصطلح را شامل میگردد لکن‏‎ ‎‏تفحّص در گفتار ابن ادریس در مجموع کتاب «سرائر» به خوبی نشان میدهد که‏‎ ‎‏وی حتی اتّفاقات پایینتر از حدّ اجماع را هم معتبر می داند و بدان فتوی می دهد‏‎ ‎‏و از آن به مقتضی اصول مذهب یاد می کند. تعبیری که نزدیک به اصول متلقّی‏‎ ‎‏است. به عنوان نمونه؛ رجوع شود به جلد دوم صفحه 394 در مبحث اخذ به‏‎ ‎‏شفعه.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 98

 (3 - 4) - اهمیت دادن به عقل

‏ابن ادریس، در استنباطات خویش بسیار به فهم بشری اهمیّت میدهد و در‏‎ ‎‏موارد فراوان به دلیل عقل و مقتضی عقل استناد می کنند. در مقدمه کتابش در موارد‏‎ ‎‏حوادث واقعه که امامیّه رأیی در آن ندارد؛ رجوع به متقضای عقل و حکمت‏‎ ‎‏می کند.‏

‏ «‏...اللهمّ اِلّا ان یفرض وحود حادثة لیس للامامیه فیها قول علی سبیل اتفاق‎ ‎و اختلاف و قد یجوز عندنا فی مثل ذلک ان اتفق ان یکون لله تعالی فیها حکم‎ ‎شرعی فاذا لم نجد فی الأدلّة الموجبة للعلم طریقاً الی علم حکم هذه الحادثة کنّا فیها‎ ‎علی ما یوجب العقل و حکمه‏»‏‎[34]‎‏. به خاطر همین مبنی است که ابن ادریس تعابیری‏‎ ‎‏نظیر «‏و دلیل العقل قاض بما اخترناه‏» ‏‎[35]‎‏ را بسیار بکار می گیرد.‏

‏و از این نمونه رجوع به مقتضیات عقل و حکمت فراوان دیده می شود. از‏‎ ‎‏این روی می توان ابن ادریس را با مقداری مسامحه فقیه عقل گرا شمرد. البته چنین‏‎ ‎‏امری برای کسی که عمل به خبر واحد را کنار بگذارد تا حدودی طبیعی می نماید.‏‎ ‎‏زیرا موارد اجماع و یا مواردی که سنّت متواتر و نص یا ظاهر کتاب بدان دلالت کند‏‎ ‎‏چندان فراگیر نیست. از این روی باید بخش زیادی از مسایل را از طریق پناه جستن‏‎ ‎‏به مقتضای عقل حلّ کرد.‏

5 - آراء ویژه ابن ادریس

‏ابن ادریس، با آنکه فقیهی عالی مقام و عظیم الشأن است و در بسیاری از موارد‏‎ ‎‏تلاش می کند که با احتیاط و تأنّی گام بردارد لکن از سویی با توجّه به مبانی فقهی‏‎ ‎‏خویش و از سوی دیگر با رویکرد به کار سترگ وی در شکستن جوّ رکود عصر‏‎ ‎‏خویش گاه به ارائه نظراتی پرداخته است که در مواردی از شذوذ سر برآورده و در‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 99

‏مواردی به تندروی کشانده شده است. که در ذیل به دو مورد روشن از آن اشاره‏‎ ‎‏می گردد.‏

 (1 - 5) - آراء شاذه

‏ابن ادریس، پاره ای نظرات شاذ و تأمّل برانگیزی دارد که فقهاء دیگر با تأنی‏‎ ‎‏بیشتر در آنها سخن گفته اند. از آن جمله؛ و طی ولدالزنا است که ابن ادریس‏‎ ‎‏ولدالزنا را کافر می داند و بر اساس ادله و اصول مذهب و آیات 75 سوره نحل‏‎ ‎‏و 221 سوره بقره و طی کافره را حرام می شمارد و بر این پایه و طی ولدالزنا را نیز‏‎ ‎‏حرام می داند‏‎[36]‎‏. و از همین موارد است اعتقاد وی بر حرمت تزیین مساجد، تزیین‏‎ ‎‏مصاحف به طلا و نقره و تقریباً هر آنچه که به نوعی اسراف شمرده شود‏‎[37]‎‏.‏

 (2 - 5) - تندرویها علیه محدثان

‏ابن ادریس، در مواردی تندروی را پیشیه خود ساخته و با عبارات تندی از پارهای از‏‎ ‎‏محدثان یاد کرده است. وی بطور کلّی با محدثان غیر امامی میانۀ خوبی‏‎ ‎‏ندارد و با تعبیراتی نظیر کافر و ملعون از آنان یاد می کند که چندان شایسته و روا‏‎ ‎‏نیست. به مثل در احکام النوافل در مورد زرعه و رفاعه چنین می گوید: «‏فامّا الرقاع‎ ‎و البنادق و القرعه فمن اضعف اخبار الآحاد و شواذ الأخبار لأنّ رواتها فطحیّة‎ ‎ملعو نون مثل زرعه و رفاعه و غیر هما فلا یلتفت الی ما اختصّا بروایته‏»‏‎[38]‎‏. ‏

‏و در خصوص بنیفضال می نویسد: «‏راوی احدهما فطحی المذهب، کافر‎ ‎ملعون مع کونه مرسلاً و هو الحسن بن الفضال وبنو فضّال کلّهم فطحیّة و الحسن‎ ‎رأسهم فی الضلال‏»‏‎[39]‎‏. ‏

‏همان گونه که گذشت در مورد سکونی تعبیراتی تند و ناشایست دارد که بعید‏‎ ‎‏نیست شرایط محیطی در پیدایش آن نقش داشته است و جوّ نامناسبی که بین فرق‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 100

‏مذهبی در عصر وی بود زمینه لازم را برای به وجود آمدن چنین آرایی موجب‏‎ ‎‏گشته است.‏

 (3 - 5) - تندرویها علیه فقیهان

‏ابن ادریس، گاه علیه فقیهان نیز تندرویهایی دارد گر چه وی تلاش کرده است‏‎ ‎‏که بیانی نرم و انعطافپذیری در پیش گیرد لکن به خاطر دیدگاه تندی که علیه فقهاء‏‎ ‎‏مذاهب عامّه داشت در مواردی که فقهاء شیعه پارهای از آراء عامّه را پذیرفته و در‏‎ ‎‏کتبشان آورده اند نتوانسته است نرم خویی لازم از خویش بروز دهد. و گاه قلمش به‏‎ ‎‏تندی چرخیده است که میتوان به عنوان نمونه؛ به جلد دوم در مبحث‏‎ ‎‏اجرة السمسار در مورد ابن البراج‏‎[40]‎‏ ودر مبحث احکام الزکاة در مورد ابو المکارم‏‎ ‎‏ابن زهره‏‎[41]‎‏ و در جلد سوّم در مبحث میراث مجوس در خصوص شیخ الطائفه‏‎[42]‎‏ آن‏‎ ‎‏را مشاهده کرد. لکن لازم به یادآوری است که در نوشته های خیلی از فقهاء و‏‎ ‎‏اندیشمندان تا این حد جسارت در مواردی دیده میشود زیرا مباحث علمی بویژه‏‎ ‎‏آنجایی که ریشه در مسایل اعتقادی داشته باشد این قبیل تندرویها را بر می تابد و نباید‏‎ ‎‏کسی این قبیل امور را با اصل احترام به صاحب سخن خلط کند.‏

6 - ابن ادریس و مسأله زمان و مکان

‏مسأله نقش زمان و مکان در برداشتهای فقهی، گر چه با این عنوان و تعبیر‏‎ ‎‏اخیراً توسط حضرت امام(ره) مطرح گردید لکن از دیر باز این تأثیر مورد لحاظ‏‎ ‎‏قرار می گرفت. با آنکه فقهاء در نوشته های خویش به تحوّل یک برداشت فقهی‏‎ ‎‏بر اساس تغییر نگرش بر موضوع آن در شرایط زمانی یا مکانی مخلتف‏‎ ‎‏تصریح نمی کردند؛ لیک وقتی ابن ادریس در جای جای کتاب خود بر شیخ الطائفه‏‎ ‎‏خورده می گیرد که آراء عامّه در اقوالش تاثیر گذاشته و یا عمل به اخبار راویان عامّه‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 101

‏کرده و آن را بر شیخ الطائفه نمیبخشد. آیا جز این را میگوید که شرایط زمانی و‏‎ ‎‏مکانی در برداشتهای فقهی شیخ تأثیر گذاشته است؟‏

‏امروزه وقتی به تعلیقات ابن ادریس بر نوشته های شیخ می نگریم غیر از‏‎ ‎‏این می توان گفت که جوّ اجتماعی خاص آن زمان ابنادریس را ناخودآگاه به‏‎ ‎‏چنین موضعی کشانیده است؟ و یا تأکید ابن ادریس بر پرهیز از تقلید و اخذ‏‎ ‎‏اقوال گذشتگان چیزی جز فراخوانی به زاییده زمان خویشتن شدن است. و‏‎ ‎‏اینکه هر فقیهی به دور از تاثیر اقوال گذشتگان به سراغ منابع فقهی برود و‏‎ ‎‏مسایل مبتلی به جامعۀ خود را استخراج کند؟. این نمونۀ کوچکی از تأثیر زمان و یا‏‎ ‎‏مکان در تحوّلات فقهی است که از طریق تأثیر در فهم مستنبط نقش خود را‏‎ ‎‏بازی میکند. در موارد دیگر این تأثیر از طریق تغییر موضوع خود را نشان می دهد.‏‎ ‎‏بدیهی است که هر چه سرعت حرکت و پیشرفت جامعه آهنگ تندتری پیدا کند به‏‎ ‎‏تبع موضوعات سریعتر عوض می شوند و در نتیجه تغییر احکام را در پی می آورند.‏‎ ‎‏و از آنجائی که در قرون و اعصار گذشته حرکت جامعه کُند بود قهراً تحوّل در‏‎ ‎‏موضوعات نیز کند بوده است. و به همین خاطر نمود چندانی در کتب قدما نداشته‏‎ ‎‏و بیشترین نمود در بخش نخستین بود که موجب پیدایش ادوار فقه‏‎ ‎‏می گردیده است.‏

7 - ما و ابن ادریس

‏از «کتاب السرائر» با توجه به محیط نگارشی و انگیزۀ مؤلف در پدید آوردن آن و‏‎ ‎‏نیز شیوۀ استدلالی که وی در برداشتهای فقهی از آن بهره گرفته است میتوان‏‎ ‎‏دروس قابل توجهی گرفت. و طلبههای فاضل حوزههای علمیه، با مطالعه این‏‎ ‎‏کتاب به شیوه های تازه ای در استنباط دست خواهند یافت که در ذیل به گوشه هایی‏‎ ‎‏از بهره های علمی که می توان از آثار ابن ادریس بُرد اشاره می شود:‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 102

 (1 - 7) - اثر روانی

‏خواننده با مراجعه به کتب ابن ادریس و مطالعه چگونگی نقد وتحلیل وی از‏‎ ‎‏آثار شیخ الطائفه، به این نتیجه می رسد که همواره راه باز است و سخن شخصیتهای‏‎ ‎‏بزرگ هر آنچه عمیق و ژرف باشد آخرین کلام نیست بلکه جای سخن باقی است؟ و‏‎ ‎‏در درون خود احساس می کند که امکان نوآوری و ابتکار وجود دارد و به تحقیق و نقد و‏‎ ‎‏بررسی تشویق می گردد ابن ادریس با ابراز شجاعت ویژه وقتی در برابر‏‎ ‎‏سطوت علمی شیخ الطائفه بر حوزههای علمیه، قد علم می کند و در عین حفظ‏‎ ‎‏حرمت شیخ به جمع بندی و نقد و بررسی آراء شیخ میپردازد. و همواره حرف تازه‏‎ ‎‏میزند. خواننده کتابش را غیر مستقیم به سوی بازنگری سخن گذشتگان‏‎ ‎‏فرا می خواند. ابن ادریس در آغاز کتاب خود خواننده را به ترک تقلید و روی آوری‏‎ ‎‏به امر اجتهاد فرا می خواند و چنین توصیه می کند که همواره فرزند دلیل باش آزادی‏‎ ‎‏بیان و اندیشه را می توان مهمترین درس از زندگی ابن ادریس دانست.‏

 (2 - 7) - زدایش ترس موهوم

‏در حوزههای علمیه همواره چنین پنداشته می شود که اگر قداست سخن‏‎ ‎‏بزرگان شکسته شود. از آن ناحیه ضربه سهمگینی به حوزه دین و متدینین وارد‏‎ ‎‏خواهد شد و همواره تلاش می گردد که بر قداست سخن بزرگان تأکید شود. ابتکار‏‎ ‎‏ابن ادریس نشان داد که شکستن قداست سخن بزرگان وقابل نقد و بررسی ساختن‏‎ ‎‏آن، هیچگاه به ضرر دین و متدیّنین نیست بلکه بزرگترین یار و مدد برای حیات دین‏‎ ‎‏به شمار می آید. راستی اگر ابن ادریس با خود گذشتگی راه اجتهاد بسته شده را‏‎ ‎‏دوباره نمی گشود می توانستیم انتظار ظهور بزرگانی چون، علامه حلّی، محقق حلّی،‏‎ ‎‏شهیدین، صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، امام خمینی و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 103

‏شخصیتهای عظیم الشأن دیگری باشیم؟ بی هیچ تردید کار سترگ ابن ادریس در‏‎ ‎‏گشودن دوباره راه اجتهاد نقش عمده ای در هموار ساختن راه نوآوری برای این‏‎ ‎‏بزرگان داشت و این درس بزرگی است که باید حوزههای علمیّه از این دانشمند‏‎ ‎‏فداکار بگیرند و هیچگاه از نقد پذیر شدن اندیشه بزرگان نهراسند. و بزرگان دین‏‎ ‎‏هم از فاصله افتادن بین قداست شخصیّتی که لازمۀ زعامت دینی است با‏‎ ‎‏نقدپذیر شدن اندیشه های علمی که موجب حرکت و پیشرفت مباحث علمی است‏‎ ‎‏استقبال و آن را تشویق کنند.‏

 (3 - 7) - بهره گیری از شیوه اجتهاد

‏ابن ادریس، در طول تألیف خود با شیوهای آموزنده فروعات را به مبانی آن‏‎ ‎‏برمی گرداند و در خیلی از موارد مبنای فتوی را بیان می دارد. این شیوه که همواره‏‎ ‎‏مبنای حکم در کنار آن مطرح میشود کمک فراوانی به حصول ملکه اجتهاد برای‏‎ ‎‏خواننده کرده و اثر ابنادریس در این وادی می تواند نقش سازنده ای داشته باشد.‏‎ ‎‏بویژه آنکه ابن ادریس به حّجیت خبر واحد اعتقاد نداشته از این روی باید همواره به‏‎ ‎‏آیات قرآنی، سنّت متواتر، اجماعات، دلیل عقل و قواعد اصولی تکیه کرد. و این‏‎ ‎‏امر چگونگی کاربرد قواعد را در استنباط احکام به روشنی باز می نماید.‏

 (4 - 7) - تحلیل جامعه شناسانه

‏کتاب ابن ادریس برای آن دسته از پژوهندگانی که در پی تحلیل جامعهشناسانه‏‎ ‎‏اوضاع علمی عصر ابن ادریس هستند منبع با ارزشی است. ابن ادریس گاه‏‎ ‎‏به صراحت و گاه بطور کنایه از خمودی و بی توجّهی علمی زمان خویش سخن‏‎ ‎‏می گوید و از تیره روزی کهنسالان و گرفتاری جوانان در بوالهوسی وشهوات‏‎ ‎‏نالیده و از دشمنیها و کینه توزیهای مردم عصرش علیه دانشوران حرف می زند. و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 104

‏در یک کلام جامعه خود را ترسیم می کند بطوری که اگر صاحب همتی کتاب‏‎ ‎‏ابن ادریس را از این زاویه مورد مطالعه قرار دهد می تواند نوشتهای خواندنی و مفید‏‎ ‎‏ارائه دهد و پرده از رنجی که بزرگان دین برای رساندن پیام دین به نسل امروز‏‎ ‎‏کشیده اند؛ بردارد.‏

‏در پایان این مقال، پایان سخن ابن ادریس را که نصیحتی است از سر سوز‏‎ ‎‏یاد می کنیم تا همواره آویزه گوش مان قرار دهیم:‏

‏ «خوانندگان کتبم را به خدا قسم میدهم که از آنچه که در آن است تقلیدم نکنند‏‎ ‎‏بلکه با دید جستجوگر بر آغاز راه، در آن بنگرند، هواهایی که نادرستی را لباس‏‎ ‎‏درستی می پوشاند و عشق مبتدی و تقلیدزا را بر کنار نهند چرا که این دو بیماریهایی‏‎ ‎‏هستند که جالینوس حکیم هم نمیتواند آن را مداوا کند. بزرگداشت کهنسالان و‏‎ ‎‏تقلید گذشتگان و همدمی، با آموخته های محدود به مداوایی بزرگ نیاز دارد.‏‎ ‎‏خلیل بن احمد عروضی - رحمة الله علیه – میگوید: انسان اشتباهات استادش را‏‎ ‎‏نمی فهمد مگر آنکه با دیگران همسخن شود. هدف خردمند رسیدن بحق از طریق‏‎ ‎‏حق و دست یابی بدان از راه تحقیق است نه طرفداری از دیگران.‏

‏کسانی که شیوۀ دفاع از دیگران را پیشۀ خود ساختهاند از لذّت راحتی و‏‎ ‎‏آسوده خاطری مقلّدان ساده هم محروم هستند و در عین حال از زشتی تقلید و‏‎ ‎‏بی اعتماد شدن به دور نیستند؛ بنابراین اینان از مقلّدان ساده نامیمونترند. بدا‏‎ ‎‏به حال کسی که در امر دینش إهمال پیشه کرده و بیشتر عمرش را به جای جستجو و‏‎ ‎‏شناخت حق صرف طرفداری از دیگران میکند. کسانی هم که به پاره ای از‏‎ ‎‏ناگفتههای گذشتگان آگاهی می یابند و چیزهایی را درمی یابند روا نیست که خود را‏‎ ‎‏بر گذشتگان برتر ببینند چرا که آنان از اندیشه خود کار کشیده و مدّتی وقت خود را‏‎ ‎‏در اموری دیگر صرف کرده اند و آنگاه خسته و ملول و با تنگی وقت به مطلبی که از‏‎ ‎‏دید آنان مخفی مانده روی آورده اند و دیگران که بعد از وی آمدهاند از زحمات آنان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 105

‏بهره گرفته و بدون رنج بر فراورده های فکری آنان دست یافتهاند و از این راه‏‎ ‎‏ممارست و قوّت نفس یافته اند. بنابراین؛ شگفت نیست که به پاره ای از خطاهای‏‎ ‎‏گذشتگان پی ببرند و با اتقان بیشتر و وقتی وسیع، بدون رنج و سختی به چیزهایی‏‎ ‎‏که آنان دست نیافتند؛ دست یابند و در اموری که آنان بر آن درنگ نکردند‏‎ ‎‏درنگ کنند. از همین راه است که آیندهگان بر دستاورد گذشتگان افزوده و با گذر‏‎ ‎‏زمان و افزونی اندیشوران و بهره وری از همدیگر دانشها گسترش یافته است»‏‎[43]‎‏. ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 106

‏کتابنامه‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» - 6فقیهان و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 107

  • ـ ر: ک: نجاشی، رجال، ترجمه ش صدم؛ خوانساری، سید محمد باقر موسوی، روضات الجنات، ج 2، ترجمه ش 193؛ الفوائد الرجالیه، ج 2، ص 211؛ خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ مدینة العلم قم ج 5، ص 62، ترجمه ش 10188؛ منتهی المقال، ص 260؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج 1، ص 569؛ شوشتری، در تنقیح المقال، ج 2، ص 72و ج 3، ص 77؛ شوشتری، قاموس الرجال، ج 8، ص 45؛ الوافی بالوفیات، ج 2، ص 182 و. ...
  • ـ ابن ادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، چاپ مؤسسه نشر اسلامی، ج 1، مقدمه، ص 42.
  • ـ همان کتاب، ص 41.
  • ـ همان کتاب، ص 44.
  • ـ همان کتاب، ص 44.
  •  کتاب السرائر، ج 1، ص 305.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 368.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 296.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 357.
  • ـ کتاب السرائر،مقدمه مصحح.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 83.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 89.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 99.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 110.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2 ص 351.
  • ـ عدة الأصول، الفصل الرابع من الکلام ض الأخبار.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 380.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 227.
  • ـ کتاب السرائر، ج 3، ص 290.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 317.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 317.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 341.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 336.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 443.
  • ـ سید مرتضی، المقالات، جاپ داوری ص 139.
  • ـ کتاب السرائر، ج 3، ص 289.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 53.
  • ـ کتاب السرائر، ج 3، ص 289.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 485.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 289.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 127.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 495.
  • ـ کتاب السرائر مقدمه.
  • ـ کتاب السرائر مقدمه.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 484.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 358.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 440.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 313.
  • ـ کتاب السرائر، ج 1، ص 495.
  • ـ کتاب السرائر، ج 3، ص 336.
  • ـ کتاب السرائر، ج 2، ص 443.
  • ـ کتاب السرائر، ج 3، ص 289.
  • ـ کتاب السرائر، ج 3، ص 251.