کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا
مصاحبه با آقای دکتر شهیدی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : شهیدی

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1376

زبان اثر : فارسی

مصاحبه با آقای دکتر شهیدی

مصاحبه با آقای دکتر شهیدی

‏ ‏

‏عاشورا حادثه‌ای است در جهان اسلام که شاید هیچ واقعۀ دیگری، چه از لحاظ اهمیت و چه از جهت پیامدها و نتایج با آن برابری نمی‌کند و با آنکه دربارﮤ‏‎ ‎‏آن کتابهای فراوان نوشته شده است، ولی هنوز مجال فراوانی برای بحث در ابعاد گوناگون آن وجود دارد که متأسفانه بیشتر این ابعاد هم نادیده گرفته شده است. اولاً از جهت اجتماعی درست است که دیگر رهبری مانند سیدالشهداء(ع) نخواهد آمد، امّا برای رهبران دیگر نیز ممکن است شرایط مشابه پیش بیاید، و بنابراین باید حادثۀ عاشورا از بُعد جامعه شناسی تاریخی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، و من این را به اختصار در کتاب ‏پس از پنجاه سال‏ آورده ام. واقعاً جای شگفتی دارد که کسی که از لحاظ نسب نوادۀ پیغمبر است و هیچ کس در جامعۀ آن روز نتوانسته است کوچکترین لکه‌ای به او بچسباند و حتی دستگاه معاویه و پسرش یزید هم هیچ نقطه ضعفی در او پیدا نکرده است و تا روز قبل هم سپاه حرّ پشت سر او نماز می‌خواند، چگونه چنین شخصیتی به فاصلۀ یک روز مهدورالدم می‌شود. مگر روی برتافتن از بیعت خلیفه مجوز قتل است؟‏

‏در زمان خود پیغمبر(ص) عده‌ای مسلمان نشدند اما آزاد بودند. در زمان امیرالمؤمنین هم با کسانی که بیعت نمی‌کردند، کاری نداشتند و ‏طلحه و زبیر‏ هم اگر در مقابل امام صف آرایی نکرده بودند، آزاد بودند. امام حسین(ع) در مسیر وقتی که راه را بر ایشان بستند، خواستند که به آنها اجازۀ بازگشت داده شود. بنابراین از جهت متهم کردن امام به اخلال در امنیت نیز، امام نقطه ضعفی به آنها نداد. ‏

‏پس ببینید تبلیغات چه می‌کند؛ یعنی مردم عامه را چطور به هیجان می‌آورد که دانسته یا ندانسته دست به چنین کاری می‌زنند و این حادثه‌ای است که به گمان من یک بار اتفاق‏

‎ ‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 295

‏نیفتاده است؛ بلکه نظایر آن در تاریخ فراوان است. البته درست است که به آن عظمت نبوده، ولی در ابعاد کوچکتر رخ داده است. حال آیا می‌توان از وقوع چنین حوادثی جلوگیری کرد؟‏

‏بُعد دیگر قضیه عکس‌العملهایی است که جامعۀ مسلمان و بخصوص جامعه شیعی درمقابل این حادثه از خود نشان داد. این برای ما خیلی مهم است. البته جامعۀ مسلمان به‌طور کلی سکوت کرد و بعد هم درصدد یافتن دستاویزهایی برای کاستن از زشتی این حادثه برآمد؛ ولی شیعه هم بیکار ننشست و در مقابل شروع به تبلیغات نمود. شیعیان وقتی دیدند از قیام به سیف نمی‌توانند نتیجه‌ای به‌دست آورند، عاشورا را وسیله‌ای برای بیدارگری و انگیزش اجتماعی کردند و از این کار بهره‌های زیادی بردند. مثلاً در دورۀ آل بویه دستور دادند که زنها با روی پوشیده و شیون و مصیبت به بازار بغداد بیایند و بعد شعرا شروع به مرثیه سرایی کردند. اقدام آنها در حقیقت قیامی علیه حکومت جور وقت بود و تا آنجا هم که توانستند این حکومت را تضعیف کردند، ولی نتوانستند آن را بکلی ریشه کن کنند. هر کس که تاریخ شیعه را مطالعه کند، درمی‌یابد که عزاداری سیدالشهداء و مراسم محرم در سرلوحۀ عواملی است که موجب شد سرانجام در قرن هشتم هجری رسمیت مذهب شیعه پذیرفته شود. ‏

‏در مقاله‌ای که تقریباً بیست و چند سال پیش در ‏مجله یغما‏ دربارۀ تطور مذهب شیعه و امینی مجدد این مذهب نوشته‌ام، به این نکته اشاره کرده‌ام که متأسفانه از زمانی که رسمیت مذهب شیعه اعلام شد، نهضت حسینی رنگ دیگری به خود گرفت، یعنی به جای اینکه از این فرصت برای بیداری مردم و تبیین اهداف عاشورا استفاده کنند، عاشورا بیشتر بهانه‌ای برای مرثیه خوانی و عزاداری شد. اولین کتابی هم که نوشته شد ‏روضةالشهداء‏ ملّا حسین کاشفی بود. ‏

‏در دورﮤ صفویه که حکومت رسمی، شیعه بود، بتدریج ابعاد دیگر عاشورا به فراموشی سپرده شد و تنها جنبۀ عزاداری و گریۀ آن باقی ماند. در دورۀ قاجاریه به این مسائل اهمیت زیاد دادند، تا توجه شیعه را از اهمیت اصلی واقعۀ عاشورا منصرف کنند. ‏

‏در عصر ما بُعد دیگری از نهضت عاشورا مطرح شد و می‌توان گفت اصلاً انقلاب اسلامی نتیجۀ تبلیغاتی بود که مبلغین اسلام از سدۀ اول هجری به بعد کردند که به تشکیل یک حکومت شیعی انجامید. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 296

انگیزۀ این همه فداکاری در نهضت عاشورا چه بود؟

‏󠆿‏‏ سیدالشهداء بهتر از هر کس علت قیام خود را تشریح نمود: «‏امّا السنة قد امیتت و امّا البدعة قد احییت‏». وضع اجتماعی آن روز نه‏‏‌‏‏تنها با عصر رسول‏‏‌‏‏الله(ص)، بلکه حتی با عصر ابوبکر و عمر فاصلۀ زیادی پیدا کرده بود. تقوا که اساس اسلام است در جامعۀ آن روز بکلی از بین رفته بود. نه‌تنها تقوا از جامعه رخت بر بسته بود، بلکه اصول اسلام هم به فراموشی سپرده شده بود. علت این وضعیت آن بود که مردمی که در صحرای کربلا حاضر شدند، از نظر سنی اکثریتشان در دورۀ بی‌عدالتی و آشوب به‌دنیا آمده و بویی از اسلام و تقوا نبرده بودند. همّ آنها جنگ کردن و کسب غنیمت بود. ‏

‏زمانی که اسلام به ایران آمد، ایرانی‌ها با آغوش باز آن را پذیرفتند. همۀ سپاهیان اسلام شش هزار یا هشت هزار نفر بودند و یک پادگان ایرانی می‌توانست همۀ آنها را از بین ببرد، ولی چنین نشد و ایرانیها خود، آنها را پذیرا شدند، چون از عدل اسلامی چیزهایی شنیده بودند که شیفتۀ اسلام شده بودند. متأسفانه وقتی اسلام به ایران آمد، طولی نکشید که از مسیر خود منحرف شد و دیگر اسلام پیامبر(ص) و علی(ع) نبود، اسلامِ ‏قحطبة بن مسلم‏ بود، اسلام ‏حجاج بن یوسف‏ بود. ‏

‏این انحراف و رجعت به گذشته، همان است که قرآن کریم به آن اشاره می‌کند: «‏وَ مٰا مُحمدٌ اِلّا رَسولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِن مٰاتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلیٰ اَعْقٰابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقَبَیْهِ فَلَنْ یَضر الله شَیْئاً...»‏ ‏‎[1]‎

‏آنچه پیغمبر بر امّتش از آن می‌ترسید، همین بازگشت به جاهلیِّت بود. ‏

‏روح آیین اسلام عدالت است: ‏اعدلوا هُوَ اقرب لِلتَّقْویٰ‏؛ ولی متأسفانه حکومتهایی که بر سرکار آمدند، هیچ یک نتوانستند عدالت اجتماعی را در جامعۀ اسلامی تحقق بخشند. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 297

‏ ‏

 

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 298

  • . سورۀ آل عمران /  144.