مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی
امام خمینی(س) و نظام بین الملل
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : امین، سید حسن

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1382

زبان اثر : فارسی

امام خمینی(س) و نظام بین الملل

امام خمینی(س) و نظام بین الملل

‏سید حسن امین‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏مقاله فوق با ارائه حوادث برجسته تاریخی قبل و بعد از انقلاب و بررسی‏‎ ‎‏نقش امام به عنوان یک ناظر در اواخر حکومت رضاخان و اوایل حکومت‏‎ ‎‏محمدرضا پهلوی، و بعد از آن به عنوان یکی از روحانیون مبارز، دو دیدگاه‏‎ ‎‏نظری و عملی را در ارتباط با این رخدادها مطرح می کند و آنگاه با ارائه‏‎ ‎‏شواهدی، نقش کشورهای خارجی را در حوادث پیش از انقلاب آشکار می کند.‏‎ ‎‏سپس به دوران انقلاب پرداخته و با تحلیل افکار عمومی به بررسی پدیده‏‎ ‎‏انگلیس هراسی (انگلوفوبیا) پرداخته و آن را به عنوان یک معضل فرهنگی شرح‏‎ ‎‏می دهد.‏

‏نویسنده دلیل عمده حمایت کشورهای غربی، به خصوص انگلیس از‏‎ ‎‏حکومت شاه را، ترس از استقرار حکومت چپ در ایران عنوان می نماید. آنگاه‏‎ ‎‏مقاله، به سیاستهای امام در مواجهه با نظم سیاسی بین المللی پرداخته و چند‏‎ ‎‏حادثه اصلی آن را برمی شمرد که عبارتند از: گروگان گیری دانشجویان پیرو خط‏‎ ‎‏امام، فتوای ارتداد سلمان رشدی، نامه امام به گورباچف. حوادثی همچون‏‎ ‎‏گروگان گیری و حکم فتوای ارتداد رشدی، که به نوعی در تعارض با عرف‏‎ ‎‏بین المللی بوده و وجهه بین المللی ایران را خدشه دار کرده است، در عین حال‏‎ ‎‏مؤید ارزشی بودن این رخدادهاو نیز تأکید امام بر ملحوظ داشتن دین در حوزه‏‎ ‎‏سیاست است.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 149

‏مورد بعدی ارائه تطور اندیشه امام در سیاست فرامرزی است. تأکید به‏‎ ‎‏سیاست صدور انقلاب از طریق حمایت های علنی از نهضت های آزادی بخش و‏‎ ‎‏موضع گیری قدرتهای جهانی در تبادل این سیاست پس از شروع جنگ کاهش‏‎ ‎‏یافته و به نوعی موقعیت انفعالی تبدیل شده است. از طرفی نقش رسانه های‏‎ ‎‏بین المللی و قدرتهای جهانی فعال در صحنه سیاست به نوعی چشمگیر مورد‏‎ ‎‏توجه قرار می گیرد. در نهایت نویسنده مقاله به بررسی رابطه انقلاب ایران با‏‎ ‎‏انگلستان پرداخته و موضع منفی و گاه غیرمتعارف در قبال انگلستان را در اوایل‏‎ ‎‏انقلاب مطرح کرده و سپس به نوع و میزان دخالتهای انگلستان در دوران پیش از‏‎ ‎‏انقلاب و بخصوص دوران جنگ عراق و ایران می پردازد و نتیجه می گیرد که‏‎ ‎‏قطع رابطه دول غربی و خصوصاً انگلستان بر پایه اصول ارزشی نبوده و نهایتاً‏‎ ‎‏منافع اقتصادی و تجاری عامل تعیین کننده در روابط سیاسی است.‏

‏ ‏

1ـ موضوع سخن 

‏موضوع این مقاله، بررسی مواضع و خط مشی های سیاسی جمهوری اسلامی ایران‏‎ ‎‏در ارتباط با نظام بین الملل در سال های 1357ـ1378 است و نویسنده طی آن به تجزیه و‏‎ ‎‏تحلیل علل و عوامل تقابل سیاست های جمهوری اسلامی در بیرون از مرزها، و تقابل و‏‎ ‎‏تضّاد نظام جمهوری اسلامی با نظم حاکم سیاسی جهانی، به طور عام با تأکید موردی بر‏‎ ‎‏طرز برخوردهای ایران با جبهه ی متحد غرب به طور خاص می پردازد. مقاله ی حاضر‏‎ ‎‏پس از ارائۀ ساختار نظری فقه اسلامی در این باب و بررسی اصطکاک و اختلاف منافع‏‎ ‎‏ایران با نظام بین الملل به تشریح و تبیین نمونه هایی از دخالت های بازیگران صحنه ی‏‎ ‎‏سیاست بین المللی در ایران، عراق و کشورهای مسلمان می پردازد و همزمان چالش های‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران را در برابر نظام موجود بین الملل مورد مطالعه قرار می دهد و در‏‎ ‎‏خاتمه، موارد اختلاف ایران و نظم سیاسی بین المللی را در قبل و بعد از جنگ تحمیلی‏‎ ‎‏بررسی می کند.‏

‏ ‏

2ـ نظم سیاسی بین المللی از منظر فقه شیعه

‏تقابل جمهوری اسلامی ایران را در برابر حقوق بین الملل عمومی عرفی حاکم بر نظم‏‎ ‎‏سیاسی بین المللی، باید از دو منظر مختلف نظری و عملی بررسی کرد.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 150

2ـ1ـ منظر علمی (دین و مذهب)

‏این موضوع را باید براساس علم کلام و فقه مطالعه کرد:‏

‏الف ـ هدف دیانت اسلام به عنوان یک دین جهانی و جهان شمول، در نهایت برپایی‏‎ ‎‏یک جامعه ی بزرگ اسلامی با عنوان «امت اسلام» است. از یک سو، پیامبر اسلام ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏،‏‎ ‎‏به عنوان آخرین پیامبر، در نظر هر ایرانی اسلام باور، آخرین برنامه ی الهی را برای تمام‏‎ ‎‏افراد بشر در همه ی زمان ها و مکان ها به کل جامعه ی بشری عرضه کرده است و از سوی‏‎ ‎‏دیگر، در نظر هر ایرانی شیعی مذهب، امام زمان (عج) منجی و مصلح موعود برای یک‏‎ ‎‏پارچه کردن کل انسان ها و برقراری صلح جهانی در زیر لوای اسلام است. بنابراین از‏‎ ‎‏منظر دینی و مذهبی، سیاست فرامرزی جمهوری اسلامی ایران، بالضروره، دارای این‏‎ ‎‏آرمان نهایی است که در کوتاه مدت تمام جهان اسلام و در دراز مدت تمام جهان اعم از‏‎ ‎‏مسلمان و غیر مسلمان، زیر لوای اسلام درآید.‏

‏ب ـ مبارزه با ظلم در اسلام منحصر به محدوده ی جغرافیایی یا سیاسی خاص نیست‏‎ ‎‏و لذا استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو را شامل می شود. از این نظر، دست کم از‏‎ ‎‏جهت تئوریک، مبارزه با دولت های ستمگر و ظالم در سطح جهانی در دستور کار نظام‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی قرار دارد.‏

‏ج ـ استقلال داخلی یک حکومت اسلامی، مستلزم بریدن وابستگی های خارجی و‏‎ ‎‏انقطاع از سلطه گران برون مرزی است.‏

‏د ـ نظام حقوقی اسلام (نظام شرع) شامل قواعد و قوانین بسیار فراگیری است که بر‏‎ ‎‏همه ی مسایل فردی، خانوادگی، مدنی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قضایی، ملّی و‏‎ ‎‏بین المللی حاکم است. این قواعد، به جهاتی با قواعد حاکم بر نظام عرفی بین المللی‏‎ ‎‏اصطکاک دارد. در مثل حقوق بشر جهانی با حقوق بشر اسلامی متفاوت است.‏

‏ه ـ بررسی برخورد سیاسی جمهوری اسلامی ایران با نظم سیاسی بین المللی در‏‎ ‎‏دوره ی بیست و یک ساله ی 1357ـ1378 نشان می دهد که برداشت ایران اسلامی از‏‎ ‎‏سیاست برون مرزی و تعامل با نظام بین الملل در قبل و بعد از انقلاب، دارای یک سلسله‏‎ ‎‏تفاوتهای ظریف بوده است. در اوائل پیروزی انقلاب، ایران بر اساس سنت های دیرپای‏‎ ‎‏شرعی و قواعد فقه سنتی، جهان را به دارالاسلام و دارالکفر تقسیم می نمود و آرمان‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 151

‏خواهانه امیدوار بود به زودی روزی برسد که انقلاب اسلامی ایران به سرتاسر جهان‏‎ ‎‏اسلام صادر و منتقل شود و مسلمانان به صورت امّت واحد در برابر کفر و استکبار به‏‎ ‎‏مبارزه بپردازند. امّا تجارب پس از پیروزی انقلاب و به ویژه جنگ تحمیلی نشان داد که‏‎ ‎‏نمی توان در اوضاع و احوال سیاسی جهان کنونی، به این آسانی به عوض کردن نظم‏‎ ‎‏سیاسی بین المللی و صدور انقلاب دست یافت. به عبارت دیگر، در آستانه ی انقلاب،‏‎ ‎‏امام خمینی با انتظار حدّ اکثر از ارزشهای دینی و اتکاء بر ایمان و ایثار انقلابیون مسلمان،‏‎ ‎‏بر آن بود که از ایران به عنوان جمهوری اسلامی ایران مدینه ای فاضله بسازند و سپس آن‏‎ ‎‏را به کشورهای دیگر مسلمان توسعه دهند.‏

‏و ـ حکومت اسلامی باید بر پایۀ ولایت فقیه، برپایۀ زعامت یک شخصیت روحانی‏‎ ‎‏استوار شود. چنان که براساس همین نظریه و با تکیه بر دین محوری جامعه ی شیعه‏‎ ‎‏مذهب ایران بود که امام سال ها پیش از انقلاب در 1323 در کتاب ‏کشف اسرار ‏گفته‏‎ ‎‏بود:‏

‏«ای بی خردان ! مملکت دین، بهشت روی زمین است و آن، با دست پاک روحانی‏‎ ‎‏تأسیس می شود. همین روحانی نیمه جان که شما خارخسک ها به نکوهش آن‏‎ ‎‏پرداخته اید، دو ثلث این کشور را ـ یا بیشتر از آن را ـ بی سر و صدا دارند اداره می کنند و‏‎ ‎‏شما از آن خبر ندارید. این همه فسادها، دزدیها، خیانتها، جنایتها، خون ریزیها، بی عفتیها،‏‎ ‎‏غارتگریها، از یک ثلث ـ یا کمتر ـ افراد این کشور است که سر و کار با روحانی ندارد.»‏1

2ـ2ـ منظر عملی (واقعیت های موجود در نظم سیاسی بین المللی)

‏نظام بین الملل ‏‎World Order‎‏ پس از جنگ جهانی دوم، مشروعیت خود را از حقوق‏‎ ‎‏بین الملل عمومی مدرن و سازمان ملل متحد گرفته و می گیرد. امّا در حقیقت این نظام‏‎ ‎‏حتی در عصر تقسیم جهان به بلوک غرب و شرق، همچنان محصول تمدّن و فرهنگ‏‎ ‎‏غرب مسیحی به ویژه اروپای غربی است و کشورهای جهان سوم ـ بر رغم جنبش‏‎ ‎‏کشورهای غیرمتعهد ـ در شکل گرفتن آن چندان دخالتی نداشته اند. به همین دلیل،‏‎ ‎‏طبیعی است که نظام ولایت فقیه با توجه به خاستگاه نظری آن در فقه شیعه، در ذهن و‏‎ ‎‏زبان و علم و عمل، هیچ احساس هم سویی و هم آهنگی با نظام بین الملل نداشته باشد.‏‎ ‎‏لذا جمهوری اسلامی ایران از یک سو، نظم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جهان را به‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 152

‏عنوان «استکبار جهانی» شناسایی کرده است و از سوی دیگر با تکیۀ مستقیم بر فرهنگ‏‎ ‎‏اسلامی و آرمان اتحاد ملت های کشورهای اسلامی به عنوان «امت واحده»، در مقام‏‎ ‎‏چالش نظام موجود بین الملل برآمده است.‏

‏بر رغم چنین تضاد غیرقابل انکاری، در مرحلۀ عمل، امام خمینی به عنوان رهبر‏‎ ‎‏انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مثل هر رهبر دیگر، نمی توانست تنها به‏‎ ‎‏نظریه های ذهنی و باورهای دینی خود اکتفا کند، بلکه خواه ناخواه تحت تأثیر‏‎ ‎‏واقعیت های عینی نظم سیاسی بین المللی که امام خود آن ها را از نزدیک تجربه کرده بود،‏‎ ‎‏نیز قرار داشت. لذا برای مطالعه ی جامع و کامل علل و عوامل تقابل و تضاد جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران با نظام سیاسی بین المللی از یک سو، باید پیشینه ی تجارب امام را قبل از‏‎ ‎‏انقلاب، به عنوان یکی از عوامل موثر در شکل گرفتن سیاست برون مرزی جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران مطالعه کرد و از سوی دیگر، باید به تعبیر خود امام برای «زمان و مکان» در‏‎ ‎‏«اجتهاد»، نقشی مؤثر در فقه کاربردی در زمینه ی روابط نظام جمهوری اسلامی با نظام‏‎ ‎‏بین الملل قائل شد و عینیات بین المللی را نیز در مقابل ذهنیات فقهی و حقوقی در‏‎ ‎‏تصمیم گیریها مؤثر شناخت.‏

2ـ2ـ1ـ تجارب بنیانگذار جمهوری اسلامی قبل از انقلاب

‏امام خمینی در عصر امپراتوریهای بزرگ که ایران از دو جهت هدف استعمار و تهاجم‏‎ ‎‏دولت های بزرگ استعماری روسیه و انگلیس بود، متولد شد. امام در ایام جوانی، از‏‎ ‎‏نزدیک شاهد آثار نامطلوب و توالی فاسد نظم بین المللی حاکم آن روز ـ یعنی دخالت‏‎ ‎‏مستقیم دولت های استعماری در ایران (برکشیدن رضاخان) و عراق (برکشیدن ملوک‏‎ ‎‏هاشمی عراق)ـ بود. در جنگ بین الملل دوم، امام اشغال ایران را از سوی سه قدرت‏‎ ‎‏نظامی بزرگ (انگلیس، روسیه و آمریکا) در شهریور 1320 و تأسیس جمهوریهای‏‎ ‎‏آذربایجان و مهاباد را به دست شوروی در ایران در 1324 از نزدیک تجربه کرد. ولی در‏‎ ‎‏عین حال نهضت ضدّ استعماری ملّی کردن نفت در ایران، ملّی کردن کانال سوئز در‏‎ ‎‏مصر، جنبش استقلال طلبانه هند به رهبری گاندی، تجزیه پاکستان از هند و سرانجام‏‎ ‎‏مبارزات ضد استعماری الجزایر را تعقیب کرد. ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 153

2ـ3ـ نتیجه ی عملی 

‏انقلاب ایران در سال 1357 که به طور فزاینده ای دین محور، اسلامی و فقاهتی شد،‏‎ ‎‏در عالم سیاست، پدیده ای نوظهور بود که در عصر جنگ سرد در نظام دو قطبی‏‎ ‎‏بین الملل حاکم در اواخر دهه ی 1970 با معیارهای علوم سیاسی مقبول در جهان‏‎ ‎‏سازگاری نداشت و در قالب نظریه پردازیهای پژوهشگران علم سیاست نمی گنجید. چه‏‎ ‎‏در تفکر غربی، تفکیک سیاست از دین و جدایی ساحت امور قدسی از مسایل عرفی به‏‎ ‎‏حدّی جا افتاده است که دیگر، «حکومت دینی» (یعنی حکومت متکی بر دین) یا‏‎ ‎‏«جمهوری اسلامی» (یعنی نظام جمهوری مطابق با دیانت اسلام» به طور کامل نقیض و‏‎ ‎‏پارادوکس می نماید.‏

‏بر عکس، امام خمینی ـ رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ـ به تمام‏‎ ‎‏مسایل بشری اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فردی، خانوادگی از منظر دین‏‎ ‎‏می نگریست و لذا با چنین پیشینه ی ذهنی دینی از یک سو  و تجارب امام و یاران انقلاب‏‎ ‎‏از نظم سیاسی بین المللی از سوی دیگر بود که می بینیم قانون اساسی جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏ایران اعلام می کند که:‏

‏«تنظیم سیاست خارجی کشور، بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به‏‎ ‎‏همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان» است.‏2

‏ ‏

3ـ برخورد امام با نظم سیاسی بین المللی در قبل از انقلاب 

‏در زمانی که امام کمتر از بیست سال داشت، دولت استعماری انگلیس با طرح‏‎ ‎‏قرارداد 1919 وثوق الدوله درصدد آن برآمد که دولت ایران را (مثل شیخ نشینهای‏‎ ‎‏کوچک خلیج فارس) تحت الحمایۀ رسمی ‏‎Protectorate‎‏ امپراتوری انگلیس قرار دهد.‏‎ ‎‏این نقشه را لُرد کُرزن ‏‎Lord Curzon‎‏ که شیخ نشینهای کوچک را تحت الحمایه انگلیس‏‎ ‎‏کرده بود، برای ایران ترسیم کرد. ولی قرارداد 1919، از طرف مجلس شورای ملی،‏‎ ‎‏تصویب نشد و در پی حوادث جنگ جهانی اول، انگلیس تصمیم گرفت که یک‏‎ ‎‏دیکتاتوری نظامی در ایران بر سر کار آورد. در اوضاع و احوالی که امام در اراک نزد‏‎ ‎‏آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی تحصیل می کردند، لرد ادموند آیرون ساید‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 154

‏(1889ـ1959) ‏‎Lord Edmond Ironside‎‏ فرمانده نیروهای انگلیس در شمال ایران در‏‎ ‎‏زمان جنگ جهانی اول، رضاخان را که از افسران دیویزون قزاق بود، در قزوین دید و به‏‎ ‎‏عنوان کسی که بتواند اقتدارگرانه، یک دیکتاتوری نظامی در ایران برقرار کند، پسندید و‏‎ ‎‏لذا او را برای این کار انتخاب کرد. عجب آن که دنیس رایت، سفیر کارکشته ی انگلیس در‏‎ ‎‏ایران، مدعی است که این ژنرال انگلیسی، بدون جلب نظر مستقیم دولت متبوع خود، به‏‎ ‎‏این کار اقدام کرده است.‏3‏ کتمان کاری سفارت انگلیس در این باب، به حدی بوده است‏‎ ‎‏که سردار ظفر بختیاری در خاطرات خود نوشته است که سفیر انگلیس در تهران به‏‎ ‎‏رؤسای ایل بختیاری بلافاصله پس از کودتا پیغام داد که دست از پا خطا نکنید و دولت‏‎ ‎‏سیدضیاء را به رسمیت بشناسید؛ امّا بدانید که ما در این کودتا نقشی نداشته ایم.‏4‏ اما‏‎ ‎‏منابع مختلف و متنوعی که در داخل و خارج از آن زمان به بعد منتشر شده است، نشان‏‎ ‎‏می دهد، که کودتای سیدضیاء و حرکت دیویزون قزاق از قزوین به تهران در اسفند 1299‏‎ ‎‏به زعامت رضاخان، که بلافاصله به «سردار سپه» ملقب شد و چند سال بعد در 1304 به‏‎ ‎‏سلطنت رسید، با هم سویی و هماهنگی بلکه نقشۀ دقیق سفارت انگلیس و با ارسال پول‏‎ ‎‏و پوتین انگلیسی به قزوین از سفارت انگلیس در تهران به انجام رسیده است. چنانکه‏‎ ‎‏دکتر قاسم غنی در یادداشتهای خود‏‏از زبان بعضی از همکاران نظامی رضاشاه که‏‎ ‎‏حاضر و ناظر رسیدن وسائل و امکانات و وجوه نقدی برای رضاخان از طرف سفارت‏‎ ‎‏انگلیس در قزوین بوده اند، به تفصیل فصیل نقل قول هایی دارد که مجال ورود به آنها در‏‎ ‎‏این مقاله نیست.‏6

‏نیکی کدی در کتاب «ریشه های انقلاب ایران» می نویسد:‏

‏«هم در مورد آمریکا و هم در مورد انگلستان، هر چند بعضی از اتهاماتی که پاره ای از‏‎ ‎‏ایرانیان می زنند مبالغه آمیز و خیالی بوده باشد، شک و خصومت مردم ایران ریشه در‏‎ ‎‏حوادثی مهم و واقعی دارند که عمده ترین آنها مشارکت آن دو دولت در سرکوبی‏‎ ‎‏قیامهای انقلابی و مردمی و حمایت از حکومتهای منفور می باشد. این مشارکت در‏‎ ‎‏اقدامات ضدانقلابی توسط آمریکا و انگلیس برای مردم ایران بیش از حد دردآور بود،‏‎ ‎‏زیرا از ناحیۀ قدرتهایی به عمل می آمد که تا آن روز مردم آنها را دوست خود‏‎ ‎‏می پنداشتند و یا حداقل این که آنها را خیلی کمتر از روسها شیطان صفت می پنداشتند و‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 155

‏از این روی از آن پس ‏‏[‏‏1332‏‎ ‎‏]‏‏بی اعتمادی کامل مردم نسبت به آنچه آمریکاییها و‏‎ ‎‏انگلیسی ها می گفتند، افزایش یافت.»‏7

‏امام خمینی در طول حیات خود، شاهد و ناظر این واقعیت بود که رضاشاه را‏‎ ‎‏انگلیسیها آوردند و بردند. یعنی در 1299، او را آوردند و بعد در 1320 همزمان با جنگ‏‎ ‎‏جهانی دوم او را از سلطنت برداشتند و به یکی از مستعمرات خود تبعید کردند، تا این که‏‎ ‎‏بالاخره در «ژوهانسبورگ» در آفریقای جنوبی که یکی از مستعمرات انگلیس بود، مُرد.‏‎ ‎‏قبل از به سلطنت رسیدن رضاشاه، امام خمینی به همراهی مرحوم آیت الله حاج شیخ‏‎ ‎‏عبدالکریم حایری یزدی از اراک به قم آمدند و در قم در آن عهد، دیگر مراجع تقلید‏‎ ‎‏شیعه (یعنی آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی و محمد حسین نائینی) که به وسیله‏‎ ‎‏انگلیس از عراق به ایران تبعید شده بودند، نیز حضور داشتند و غوغای جمهوری‏‎ ‎‏رضاخان سردار سپه در همان ایام در تهران مطرح بود. بعد از به سلطنت رسیدن‏‎ ‎‏رضاشاه، امام در قم از چند و چون حملۀ رضا شاه به حرم حضرت معصومه ‏‏علیه السلام‏‏ و تبعید‏‎ ‎‏بعضی از عالمان (مانند آیت الله بافقی) از قم به شهر ری از نزدیک مطلع بودند و بعد هم‏‎ ‎‏لااقل دورادور از واقعۀ مسجد گوهرشاد و حملۀ نظامیان رضا شاه به حرم امام علی بن‏‎ ‎‏موسی الرضا در 1314 آگاهی یافتند.‏8‏ لذا، چون امام خمینی، رضاشاه را دست نشاندۀ‏‎ ‎‏انگلیس می دانستند، نسبت به نظام سیاسی و استعماری انگلیس، موضعی خصمانه‏‎ ‎‏داشتند. امام خمینی، روحانیت ستیزی رضاشاه را از مهمترین خطاهای او می داند که‏‎ ‎‏«برای مملکت از همه بدتر بود».‏9

‏انگلیسیها پس از برداشتن رضاشاه، نخست تصمیم داشتند که سلطنت را به دودمان‏‎ ‎‏قاجار بازگردانند و از فروغی یا ساعد به عنوان محلل استفاده کنند.‏10‏ ولی چون‏‎ ‎‏کاندیدای مناسبی برای این انتقال نیافتند، راضی شدند که محمدرضا پهلوی (ولیعهد‏‎ ‎‏وقت) به جای پدر به سلطنت بنشیند. در طول سلطنت محمدرضا پهلوی، انگلیسیها‏‎ ‎‏دست از اعمال نفوذ در سیاست داخلی ایران برنداشتند. پس از جنبش ملی کردن نفت و‏‎ ‎‏خلع ید از شرکت نفت انگلیس به رهبری آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد‏‎ ‎‏مصدق، انگلیسیها با جلب موافقت آمریکاییها، کودتای 28 مرداد را راه اندازی کردند و‏‎ ‎‏امام خمینی در این مقطع هم از نزدیک شاهد دخالت مستقیم و ناروای انگلیس در امور‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 156

‏داخلی ایران بودند. در این دوره هم، امام به عنوان یک همراه و همفکر آیت الله کاشانی،‏‎ ‎‏ناظر نظم حاکم بین المللی یعنی ادامۀ همان سیاست استعماری بودند، با این تفاوت که‏‎ ‎‏دیگر انگلیس قدرت مطلق نبود و باید با جلب رضایت آمریکا، سیاستهای‏‎ ‎‏استعماری اش را در ایران پیاده می کرد.‏

‏مقدمۀ بالا گزارشی از کلیتهای نوع آگاهی های سیاسی امام از نظم سیاسی جهان و‏‎ ‎‏طرز و برخورد امام با نظم سیاسی بین المللی حاکم در آن عصر و به ویژه استعمار بریتانیا‏‎ ‎‏بود. ما اکنون مشی عملی و قضایای صغروی را که با استقراء از آنها می توان ماهیت‏‎ ‎‏برخورد امام را با نظم سیاسی بین المللی تشخیص داد، در دو بخش مختلف یکی در‏‎ ‎‏آستانۀ انقلاب و دیگری پس از انقلاب بررسی می کنیم. ‏

‏ ‏

4ـ برخورد بنیانگذار جمهوری اسلامی با نظام بین الملل در آستانه ی انقلاب 

‏خطّ مشی جمهوری اسلامی ایران در سیاست برون مرزی، نتیجه ی تجربه ی امام از‏‎ ‎‏نظم حاکم بین المللی در عصر استعمار در ایران و کشورهای مسلمان بود. به همین دلیل،‏‎ ‎‏در آغاز انقلاب، موضع امام در برابر دولت های استعماری و استکباری، موضع روشن و‏‎ ‎‏شفاف یک پیشوای دینی مسلمان است که بر اساس قاعدۀ نفی سبیل، به هیچ روی اجازۀ‏‎ ‎‏اعمال نفوذ حکومت های غیر مسلمان را در قلمرو اسلام نمی دهد، بلکه با تأکید بر‏‎ ‎‏وحدت اسلامی، در اندیشه ی صدور انقلاب اسلامی است. این سیاست فرامرزی امام،‏‎ ‎‏نتیجۀ مستقیم این واقعیت بود که امام بی هیچ تردیدی می دانست دولت امپراتوری‏‎ ‎‏انگلیس در برکشیدن رضاخان به عنوان مرد نیرومندی که بتواند با اقتدار بر ایران‏‎ ‎‏حکومت کند و منافع سوق الجیشی و اقتصادی انگلیس را (پس از شکست قرارداد‏‎ ‎‏1919 که ایران را تحت الحمایه انگلیس می کرد)، تأمین کند، نقش اول را ایفا کرد. وقتی‏‎ ‎‏که با شروع جنگ جهانی دوم، رضاشاه به آلمان نزدیک شد و از انگلیس فاصله گرفت،‏‎ ‎‏انگلیس و متفقین اش (شوروی و آمریکا) رضاشاه را از سلطنت معزول کردند و ولیعهد‏‎ ‎‏جوان او (محمدرضا پهلوی) را به تخت نشاندند. در کودتای 28 مرداد 1332، نیز‏‎ ‎‏انگلیس و آمریکا، دولت قانونی دکتر محمد مصدق را برکنار کردند و منابع نفت ایران را‏‎ ‎‏(با ایجاد کنسرسیوم) بین خود تقسیم کردند. از آن پس، عملاً روند افزایش نفوذ آمریکا و‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 157

‏کاهش نفوذ انگلیس در ایران آغاز شد و اندک اندک، انگلیس به ویژه پس از تشکیل‏‎ ‎‏اوپک و چهار برابر شدن قیمت نفت به یک دولت اروپایی متوسط تنزّل یافت، چندان که‏‎ ‎‏به جهت حفظ منافع اقتصادی خود با محمدرضا پهلوی که مکرر در رسانه های صدا و‏‎ ‎‏سیما از اوضاع انگلیس مذمت می کرد، مجبور به مماشات بود. در طول این مدت، امام‏‎ ‎‏پیوسته از این که «استکبار جهانی» به سرکردگی ایالات متحدۀ آمریکا، به طور مستقیم و‏‎ ‎‏غیرمستقیم در قلمرو اسلام اعمال نفوذ می کند، انتقاد می کرد. ‏

‏اگر بخواهیم برخورد امام را با انگلیس به صورت موردی برای شناسایی بهتر‏‎ ‎‏اندیشه های امام در صحنه سیاست فرامرزی مطالعه کنیم، در می یابیم که پس از آغاز‏‎ ‎‏انقلاب، دولت انگلیس با این که قلباً رضایتی از دوام سلطنت محمدرضا پهلوی نداشت،‏‎ ‎‏منافع خود را در ادامۀ رژیم سلطنتی می دید و این ـ همان طور که در اعلامیۀ دکتر دیوید‏‎ ‎‏اوون (وزیر امور خارجه دولت کالاهان) اعلام شد ـ از ترس آن بود که اگر رژیم سلطنتی‏‎ ‎‏از هم فرو پاشد،  دیر یا زود تنها گروهی که در عمل بر سرنوشت ایران حاکم خواهند‏‎ ‎‏شد، چپ ها خواهند بود. بدین گونه با عنایت به این که هیچ کس در آن زمان پیش بینی‏‎ ‎‏نمی کرد که رژیم ولایت فقیه در ایران مستقر شود، انگلیس از ترس کمونیست ها صلاح‏‎ ‎‏خود را در پشتیبانی رسمی از ایران می دید و بدین دلیل اعلامیۀ دکتر دیوید اوون به نفع‏‎ ‎‏رژیم پهلوی، در آغاز بروز اعتصاب ها منتشر گردید. امّا وقتی که مخالفت اکثریت قریب‏‎ ‎‏به اتفاق ایرانیان با رژیم پهلوی، در داخل و خارج از کشور مسلّم کرد که ایرانیان تحمل‏‎ ‎‏سلطنت را به هیچ وجه نخواهند کرد، دولت انگلیس تغییرنظر داد و لذا، اولاً جیمز‏‎ ‎‏کالاهان نخست وزیر انگلیس، سفر پیش بینی شدۀ ملکه انگلیس را به ایران ـ بر رغم‏‎ ‎‏التماس های عاجزانه رژیم پهلوی ـ لغو کرد و ثانیاً، دو هفته بعد در کنفرانس گوادولوپ،‏‎ ‎‏همین کالاهان نخست وزیر انگلستان، نخستین کسی بود که به متحدان غربی خود فهماند‏‎ ‎‏که باید دست از حمایت شاه بردارند و بدانند که کنترل از دست شاه خارج شده است و‏‎ ‎‏راه حلی هم برای یافتن جانشین یا محلّل برای نجات رژیم پهلوی وجود ندارد، بنابراین‏‎ ‎‏باید قبول کنند که شاه رفتنی است و باید برود.‏

‏شاید از جهت کلی اظهارات امام در روز کریسمس سال انقلاب (دوم دی 1357)‏‎ ‎‏خطاب به مسیحیان جهان که به عبارت ذیل به زبان آمد، بهترین پیام فرامرزی امام برای‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 158

‏ایجاد تفاهم با ملت های مسیحی جهان باشد. امام در آن پیام گفت:‏

‏«من به اسم ملت مظلوم ایران، از شما ملت مسیحی می خواهم که در روزهای متبرک‏‎ ‎‏خود به ملت ما که گرفتار سلطان ستمکاراند، دعا کنید و فرج آنان را از خدای بزرگ‏‎ ‎‏بخواهید.» ‏

‏برخورد امام با نظم سیاسی بین المللی و دو ابر قدرت وقت به ویژه آمریکا، پیش از‏‎ ‎‏این مکرّر از سوی کارشناسان داخلی و خارجی مورد مطالعه قرار گرفته است.‏11‏ ما در‏‎ ‎‏اینجا به برخورد امام با نظام سیاسی انگلیس در آستانه ی انقلاب که کمتر در منابع‏‎ ‎‏مختلف منعکس شده است، می پردازیم و در آغاز برای نمونه به چند منبع و طرز تلقی‏‎ ‎‏آنها در این مقاله اشاره می کنیم:‏

‏پس از اینکه امام خمینی به پاریس رفت، سیل خبرنگاران خارجی به مصاحبه با‏‎ ‎‏ایشان پرداختند. از جمله خبرنگار بی.بی.سی با ایشان مصاحبه کرد. و امام خمینی دربارۀ‏‎ ‎‏رژیم سلطنتی، قانون اساسی و حکومت اسلامی به خبرنگار بی.بی.سی مطالبی گفت.‏‎ ‎‏آن گاه خبرنگار بی.بی.سی پرسید:‏

‏«ـ می خواستم نظر حضرت آیت الله را راجع به سیاست انگلستان بدانیم:‏

‏ـ ملت ایران نسبت به دولت انگلستان بسیار بدبین است و اگر چنانچه تجدید نظر‏‎ ‎‏نکند، دولت انگلستان، بعید نمی دانم که خطرهایی پیش بیاید.»‏12

‏بعضی از ایرانیان جداً بر این باور بوده اند که دولت انگلیس در همۀ کارهای ایران ـ از‏‎ ‎‏جمله اولاً در پیروزی انقلاب مشروطیت‏13‏ و ثانیاً در به نتیجه رسیدن انقلاب بزرگی که به‏‎ ‎‏تغییر رژیم سلطنتی به رژیم جمهوری اسلامی منجر شد ـ دخیل و مؤثر بوده است. شاید‏‎ ‎‏آنچه در مؤخره ی کتاب «انقلاب ایران به روایت بی.بی.سی.» ذکر شده است، در اینجا‏‎ ‎‏قابل نقل باشد:‏

‏«در ایران بسیارند کسانی که به دلیل سالها مطالعه ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ نمی توانند در زمرۀ‏‎ ‎‏خرافه دوستانی باشند که دچار بیماری «آنگلوفوبیا» (یا «انگلیسی ترسی») هستند و برای‏‎ ‎‏انگلستان و نقش آن در تاریخ دویست سالۀ اخیر ایران، تأثیر خارق العاده و شگرفی قائلند‏‎ ‎‏و به قول معروف از دعوای زن و شوهر تا نباریدن باران و خشکسالی را نتیجه دسایس و‏‎ ‎‏مکاید انگلیسیها می دانند. اما پیشینۀ تاریخی و سیر قدمت روابط ایران و انگلیس در‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 159

‏پنجاه و چند سال اخیر و سوابق سخن پراکنی های رادیو بی.بی.سی. نشان می دهد که‏‎ ‎‏اصولاً چون بسط منافع و برآورده شدن مصالح استراتژیک ـ ژئوپلیتیک انگلیسیها در‏‎ ‎‏خاور نزدیک و میانه و حتی شکوفایی بازارهای فروش امتعه و مصنوعات بریتانیا به‏‎ ‎‏گونه ای بوده که در خلاف جهت منافع و مصالح ملت ایران جریان داشته است و رادیو‏‎ ‎‏بی.بی.سی. پیوسته در جهت حفظ و توجیه منافع کشور متبوع خویش و بالنتیجه در‏‎ ‎‏خلاف جهت منافع ایران سخن پراکنی کرده است، ایرانیان حق دارند که به دیده بدگمانی‏‎ ‎‏به بی.بی.سی. و فرآورده های آن بنگرند.‏

‏آنگلوفوبیا که می گویند به شکل یک درون مایه ذهنی نسل اندر نسل در مفکّرۀ‏‎ ‎‏ایرانیان تکوین می یابد، ظاهراً بی اساس و خرافی به نظر می رسد.‏‏] ‏‏...‏‏]‏‏ اما نمی دانیم چه‏‎ ‎‏مسأله ای در کار است که از آغاز انگلیسی ها به گونه ای رفتار کرده اند که صرفنظر از اولین‏‎ ‎‏واقعه تاریخی یعنی حملۀ مشترک نیروهای امامقلی خان فرمانروای فارس و بنادر در سال‏‎ ‎‏1622م به اتفاق نیروی دریایی و ناوگان توپدار کمپانی هند شرقی به جزیرۀ هرمز و‏‎ ‎‏تصرف آن جزیره که فرجام نیک داشته است، پیوسته نقشه ها، اقدامات و کارهایشان در‏‎ ‎‏جهت خلاف منافع و استقلال و حاکمیت و حیات ملی مردم ایران بوده و در موارد‏‎ ‎‏عدیده نیز ایرانیان را مورد تحقیر قرار داده و در چند مورد خاص حتی از مذاکره پیرامون‏‎ ‎‏تجزیه و انفکاک خاک ایران با قدرتهای فائقه ای مانند روسیه تزاری و خلف آن اتحاد‏‎ ‎‏شوروی مضایقه نداشته اند.»‏14

‏به حقیقت براساس این کارنامۀ سیاسی مشکوک و پیشینۀ غیرقابل دفاع دولت‏‎ ‎‏استعماری انگلیس است که اکثر ایرانیان، نسبت به انگلیس بدگمان اند و آنان را عامل‏‎ ‎‏بسیاری از مصائب و مشکلات خود می دانند. در عین حال، آنچه آنتونی پارسونز (سفیر‏‎ ‎‏انگلیس در ایران در آستانۀ انقلاب) ضمن صحبت بی ریای خود در هواپیما به یک‏‎ ‎‏هم سفر ایرانی، اظهار کرده است که امروز انگلیس یک قدرت درجه دوم است، به نظر‏‎ ‎‏صادقانه می آید.‏15‏ بویژه که نظریه خلاف آن به این معنی است که در 1357 آن همه شور‏‎ ‎‏و هیجان و تظاهرات خود انگیختۀ میلیونی مردم ایران، در خیابان های سرتاسر کشور، به‏‎ ‎‏تحریک یا توطئه امپراتوری ورشکستۀ انگلیس می بوده است ؛ و این مطلبی است که با‏‎ ‎‏عقل سلیم سازگار نیست.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 160

‏قبل از کنفرانس گوادولوپ، نظام سیاسی بین المللی و در رأس آنها آمریکا و انگلیس‏‎ ‎‏هنوز انتظار از هم فروپاشی رژیم پهلوی را نداشتند. به همین دلیل از یک سو، جیمی‏‎ ‎‏کارتر ‏‎Jimmy Carter‎‏ رییس جمهور آمریکا، ایران شاهنشاهی را «جزیره ی امن» خواند و‏‎ ‎‏از سوی دیگر دکتر دیوید اوون ‏‎David Owen‎‏ که در آن زمان وزیر امور خارجه دولت‏‎ ‎‏انگلیس بود، بیانیه ای صادر کرد که تصریح می کرد در برخورد با انقلاب ایران، دولت‏‎ ‎‏انگلیس از بین انقلابیون و محمدرضا پهلوی رسماً از ادامه حکومت سلسله پهلوی‏‎ ‎‏جانبداری می کند و بر این باور است که پیروزی انقلابیون در نهایت به تأسیس یک نظام‏‎ ‎‏کمونیستی در ایران منجر خواهد شد و به همین دلیل به هر قیمتی از تقویت بلوک شرق‏‎ ‎‏باید جلوگیری کرد.‏

‏پرویز راجی (آخرین سفیر محمدرضا پهلوی در لندن) نیز از روابط بسیار حسنۀ‏‎ ‎‏خودش با دیوید اوون در لندن سخن گفته است و از جمله می گوید که دکتر دیوید اوون‏‎ ‎‏در لحظه خداحافظی با این سفیر مخلوع که پس از فرار شاه رخ داده است به او گفته‏‎ ‎‏است: «اگر ملاها در ایران به سر کار بیایند، بزودی کمونیست ها آنها را کنار خواهند‏‎ ‎‏زد.»‏16

‏راجی همچنین گزارش می کند که پیش از فرار شاه، دکتر دیویداوون طی ملاقاتی به‏‎ ‎‏همتای ایرانی اش در نیویورک اطمینان داده بود:‏

‏«ما هرگز از حمایت دوستانمان در موقع گرفتاری و سختی دست نخواهیم کشید و‏‎ ‎‏آنان را در زمانی که به ما محتاج اند، رها نخواهیم کرد.»‏17

‏امّا واقعیت آن است که بعد از راه پیمایی های میلیونی و بویژه راه پیمایی بزرگ 20 آذر‏‎ ‎‏1357 (عاشورا)، دولت انگلیس تشخیص داد که رژیم پهلوی در ایران ماندنی نیست و‏‎ ‎‏به همین دلیل سفر پیش بینی شدۀ ملکۀ انگلیس را به ایران پیشاپیش لغو کرد. حتی وقتی‏‎ ‎‏که سفیر ایران به این عمل اعتراض می کند، مایکل ویر (مدیر کل وزارت خارجۀ‏‎ ‎‏انگلیس) به او می گوید:‏

‏«حمایت های ما از رژیم شاه برایمان جز برانگیختن مخالفت و افزایش موج اعتراض،‏‎ ‎‏نه تنها در داخل حزب کارگر، بلکه در بین مردم ایران، ثمر دیگری نداشته است و ضمناً‏‎ ‎‏چنانچه ما در موقعیت فعلی، حمایت دولت بریتانیا را از سیاست های رژیم ایران آشکارا‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 161

‏ابراز کنیم، آثار آن بر افکار عمومی به مراتب ناخوشایندتر خواهد بود.»‏18

‏وقتی که وزیر خارجه و سفیر ایران در لندن با انگلیسی ها مذاکره می کنند، خود سفیر‏‎ ‎‏احساسش را چنین می نویسد: «در موقعیتی که آیت الله، مردم ایران را برانگیخته، ما دو‏‎ ‎‏نفر ـ یکی وزیر امور خارجه دولت شاهنشاهی، و دیگری سفیر شاهنشاه در لندن ـ در‏‎ ‎‏برابر دولت انگلیس به خاک افتاده ایم و با التماس از آنها می خواهیم که دست از حمایت‏‎ ‎‏ما نکشند.»!‏19

‏امام خمینی، در آستانه ی انقلاب، مبارزه ی بی امان علیه نظام شاهنشاهی و حامیان‏‎ ‎‏خارجی آن را در سرلوحۀ کار سیاسی خود قرار داده بود. چه از جهت نظری و عملی، به‏‎ ‎‏عقیدۀ امام استعمارگران که در عصر امام، قدرت حاکم بر نظم سیاسی بین المللی بودند،‏‎ ‎‏در راه تسلط بر ممالک اسلامی، دین اسلام و نفوذ روحانیت را دو سدّ بزرگ خود‏‎ ‎‏شناختند و لذا به مبارزه با آن پرداختند.‏20

‏شک نیست که پس از فرار محمدرضا پهلوی از ایران و بازگشت امام خمینی به ایران،‏‎ ‎‏بازیگران صحنه ی سیاسی بین المللی ـ اعم از دولت ها، سازمان های بین المللی،‏‎ ‎‏شرکت های چند ملیتی، رسانه های عمومی ـ همه مجبور بودند وقوع این حادثۀ بسیار‏‎ ‎‏بزرگ را در ساحت راهبردی و سیاسی به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی بپذیرند. از‏‎ ‎‏جمله نظام سیاسی و اقتصادی اروپا، منفرداً و مشترکاً، بی آنکه از این جایگزینی احساس‏‎ ‎‏نارضایتی کند، درصدد برآمد که با دولت موقت بعنوان جانشین حکومت پیش از انقلاب‏‎ ‎‏رابطه ای «معقول و منطقی» ایجاد کند تا منافع اقتصادی و سیاسی و ژئو پلیتیکی اش در‏‎ ‎‏ایران محفوظ بماند. در عین حال، دولت های انگلیس، فرانسه، آلمان، و ایتالیا نسبت به‏‎ ‎‏اوضاع سیاسی بعد از انقلاب حسّاس بودند. چنان که، اگر نه دولت حاکم انگلیس، امّا‏‎ ‎‏احزاب اقلیت انگلیس و ازجمله «چهار نخست وزیر» سابق و یک نفر رییس مجلس لردان‏‎ ‎‏سابق انگلیس، کوشیدند که با مذاکره با دولت موقت، جان امیرعباس هویدا نخست وزیر‏‎ ‎‏اسبق ایران را نجات دهند.‏21

‏ ‏

5ـ برخورد جمهوری اسلامی با نظام بین الملل پس از پیروزی انقلاب 

‏پس از پیروزی انقلاب، جمهوری نوپای ایران به چالش جدّی نظام بین الملل‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 162

‏پرداخت و در این فرآیند، چند عامل موجب تنش بیشتر بین ایران و غرب شد. از جمله: ‏

5ـ1ـ گروگان گیری:‏ نقض مصونیت دیپلماسی مأموران دولت آمریکا در ایران، یک‏‎ ‎‏چالش فوق العاده نسبت به نظام بین الملل بود و شاید به همین دلیل، انقلابیون ایران،‏‎ ‎‏تسخیر سفارت آمریکا را «انقلاب دوم» نامیدند. در مقابل، روند تلاش غربی ها برای‏‎ ‎‏همکاری با دولت موقت، پس از گروگان گیری آمریکاییان و تسخیر سفارت آمریکا در‏‎ ‎‏تهران، متوقف شد و جبهۀ متحدّ غرب یعنی آمریکا، کانادا و تمام کشورهای بازار‏‎ ‎‏مشترک اروپایی ‏‎ Common Market‎‏آن روز و اتحادیۀ اروپایی ‏‎ European Union‎‏امروز‏‎ ‎‏جداً از امیدواری به ایجاد رابطۀ معقول و منطقی با ایران پس از انقلاب اگر نه مأیوس،‏‎ ‎‏مردد شد. راقم سطور حتی از سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان در دوره ی‏‎ ‎‏گروگان گیری، آقای احمد شهسا، شنیدم که می گفت: سفیر شوروی در آلمان به او گفته‏‎ ‎‏است که ما از تمام فعالیتهای شما در مبارزه با آمریکا تا امروز پشتیبانی کرده ایم، اما از‏‎ ‎‏گروگان گیری شما نمی توانیم حمایت کنیم چون خودِ ما در سرتاسر جهان، دیپلمات‏‎ ‎‏داریم و نفع ما در ابقاء مصونیت دیپلماتها برابر کنوانسیون ها و عرف جاری حقوق‏‎ ‎‏بین الملل است.‏

5ـ2ـ فتوای ارتداد سلمان رشدی:‏ دومین عامل تنش جدی در روابط بین ایران و نظم‏‎ ‎‏سیاسی بین المللی، صدور فتوای ارتداد فطری سلمان رشدی نویسندۀ کتاب ‏آیات‎ ‎شیطانی ‏از سوی امام و تجویز قتل او بود. سلمان رشدی یک نویسنده ی مسلمان تبار‏‎ ‎‏است که در هند متولد شده و بعد تحصیلات خود را در انگلیس گذرانیده و در همان جا‏‎ ‎‏مقیم شده است. این داستان نویس دارای افکار سوسیالیستی است و در بعضی مقطع ها‏‎ ‎‏داوطلب مشارکت سیاسی در انتخابات شورای شهر به نامزدی از حزب کارگر در‏‎ ‎‏انگلیس بوده است. عامل اصلی صدور فتوای قتل سلمان رشدی «دکتر کلیم صدّیقی» از‏‎ ‎‏مهاجران بنگلادش مقیم انگلیس بود. وی مدتی در «روزنامۀ گاردین» ‏‎(Guardian)‎‏ چاپ‏‎ ‎‏منچستر انگلیس روزنامه نگاری می کرد و بعد با جلب حمایت مالی عربستان سعودی به‏‎ ‎‏تأسیس مؤسسه ای اسلامی در لندن دست زد. تا آن که پس از چندی عربستان را رها کرد‏‎ ‎‏و به ایران نزدیک شد و از حمایت های مالی ایران برای تبلیغ و دفاع از اسلام و انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی ایران بهره گرفت. «کلیم صدّیقی» در یکی از سفرهایش به ایران مجموعۀ‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 163

‏داستان کوتاه ‏آیات شیطانی ‎Satanic Verses‎‏ را به ایران آورد. این کتاب مشتمل بر‏‎ ‎‏گزاره ای نو راجع به حدیث بی اعتبار «غرانیق» بود که سلمان رشدی آن را به سبک قصه،‏‎ ‎‏بازخوانی کرده بود. وی در قصه های دیگر از تعصب های شدید مسلمانان هند و نیز‏‎ ‎‏«تروریست های اسلامی» که به ربودن هواپیما دست زده بودند، سخن گفته بود. امام‏‎ ‎‏خمینی، چنین نوشتاری را از سوی یک مسلمان زاده مصداق کامل «ارتداد فطری»‏‎ ‎‏شناخت و به حکم شریعت نبوی و فقه اسلامی، فتوای قتل چنین مرتدی را صادر کرد.‏

‏از جهت فقه اسلامی، مشروعیت این فتوای ارتداد، خالی از مناقشه است و در این‏‎ ‎‏جا نیازی به ورود به ادلۀ شرعی و فقهی برای توجیه آن نیست.‏22‏ امّا چنین فتوایی،‏‎ ‎‏نمایانگر چالشی عظیم به نظام بین الملل بود و به همین دلیل دولت های غربی و‏‎ ‎‏رسانه های جمعی برون مرزی، به ویژه با برنامه های کتاب سوزانی بعضی از مسلمانان در‏‎ ‎‏خیابان های انگلیس و هند که برای پشتیبانی از فتوای امام بر قتل سلمان رشدی تظاهرات‏‎ ‎‏می کردند، سخت در برابر چنین فتوایی جبهه گرفتند و «اسلام اصول گرا» را هدف تعرّف‏‎ ‎‏تبلیغاتی خود قرار دادند. این برگردان برای نظام جمهوری اسلامی ایران، بلکه فرهنگ‏‎ ‎‏ایرانی و شیعی، آثاری نامطلوب داشت و بیگانگان برداشت های بسیار بدی از آن کردند.‏‎ ‎‏جبهۀ متحدّ غرب، با این که دل خوشی از سلمان رشدی نداشتند، این فتوا را محکوم‏‎ ‎‏کردند، و تمام افراد و گروه های سیاسی، فرهنگی، حتی مذهبی هم صدور چنین فتوایی‏‎ ‎‏را نشانه ای از نبود تسامح و تساهل دینی و فرهنگی در بین مسلمانان تلقی کردند. در عین‏‎ ‎‏حال، تا آن جا که به مسلمانان مقیم انگلستان بلکه سرتاسر جهان مربوط می شود، فتوای‏‎ ‎‏ارتداد سلمان رشدی باعث شد که همۀ مسلمانان با صرف نظر از تعلقات ملی، نژادی،‏‎ ‎‏مذهبی، زبانی و فرهنگی به صورت یک پارچه، موضع واحدی علیه توهین به مقدسات‏‎ ‎‏دینی خود اختیار کنند.‏

5ـ3ـ نامۀ امام به گورباچف:‏ نامه ی تاریخی امام به گورباچف (آخرین رهبر‏‎ ‎‏شوروی) و دعوت او به نظام دینی اسلام که به دست مرحوم پروفسور غلام حسین‏‎ ‎‏بیگدلی به روسی ترجمه شد، در شناسایی اندیشه های فرامرزی امام حائز اهمیت‏‎ ‎‏خاصی است. فروپاشی شوروی در آن زمان قابل پیش بینی نبود، زیرا در آن زمان جهان‏‎ ‎‏هنوز کاملاً دوقطبی بود و به رغم گفتگوهای مربوط به همزیستی مسالمت آمیز و کاهش‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 164

‏سلاح های هسته ای، شوروی و آمریکا به عنوان دو رقیب در حفظ موقعیت خود به‏‎ ‎‏مثابه ی دو قدرت برتر سیاسی جهان همیشه در همه ی مسایل با یکدیگر به رقابت‏‎ ‎‏می پرداختند. تنها پس از فروپاشی شوروی و حذف این ابرقدرت از صحنه ی سیاست‏‎ ‎‏بین المللی بود که آمریکا طرح «نظم نوین جهانی» را ارائه داد. ولی در زمان نامۀ امام به‏‎ ‎‏گورباچف، شوروی برای آمریکا هنوز یک قدرت رقیب بود. ‏

‏امام در سال های پایانی عمر خود، ناظر به تحولات دین محور در ساختار نظام‏‎ ‎‏سیاسی بین المللی بود و به همین دلیل در نامه ی خود به گورباچف از ابن عربی و‏‎ ‎‏ملاصدرا و عرفان اسلامی سخن گفت و به عبارت دیگر برای ایدئولوژی دینی در‏‎ ‎‏چرخش نظام سیاسی بین المللی قائل به تأثیر شد و معتقد بود که روح مذهب باید در‏‎ ‎‏سیاست مؤثر واقع شود، لذا امام، این گفته ی مرحوم سید حسن مدرس را مکرر تکرار‏‎ ‎‏می کرد که: «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست.»‏

5ـ4ـ فروپاشی شوروی سابق: ‏با فروپاشی شوروی سابق، نظام دوقطبی سیاسی‏‎ ‎‏جهان از بین رفت و ایالات متحده آمریکا درصدد ایجاد یک نظم نوین جهانی به‏‎ ‎‏سرکردگی خود برآمد. در عین حال، نظر به این که دیگر تهدیدی از سوی بلوک شرق به‏‎ ‎‏عنوان عامل مشروعیت تمهیدات نظامی غرب وجود نداشت، دولت آمریکا ـ یا لااقل‏‎ ‎‏بخشی از نظام سیاسی آمریکا ـ سعی کرد خطر جنبش های سیاسی اسلام گرایان را به‏‎ ‎‏عنوان عامل تهدید نظام سرمایه داری غربی مسیحی، جایگزین خطر شوروی سابق جلوه‏‎ ‎‏دهد. آمریکا و متحدان غربی اش، اسلام گرایان انقلابی را به عنوان «اسلام اصول گرا»‏‎ ‎‎Islam Fundamentalist‎‏ به تروریسم متهم کرد. ولی در عمل رقابت های تسلیحاتی عصر‏‎ ‎‏دوقطبی بودن جهان، دیگر مشروعیت خود را از دست داد و چون با فروپاشی شوروی‏‎ ‎‏سابق، دیگر نظام سرمایه داری غربی با تهدید بزرگی که قابل مقایسه با شوروی باشد،‏‎ ‎‏مواجه نبود، مسایل امنیت و دفاع ملی در غرب جای خود را به اولویت های اقتصادی‏‎ ‎‏داد. در نتیجه به جای اتحاد بین اروپای غربی و آمریکای شمالی علیه شوروی، در عمل‏‎ ‎‏رقابت اقتصادی بین ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا شدت گرفت. در این اوضاع و‏‎ ‎‏احوال، نظم سیال نوین بین المللی به ایجاد شرایطی منجر شد که اروپا و روسیه، بر رغم‏‎ ‎‏آمریکا، به تحکیم روابط خود با ایران (به دلایل خاص خود) علاقه نشان دهند.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 165

5ـ5ـ ایران و جهان اسلام

‏از دیدگاه تئوریک، جمهوری اسلامی ایران از نظر روابط تجارت بین المللی‏‎ ‎‏می بایست در مرحله ی اول با مسلمانان و در مرحله ی بعد با اهل کتاب ودر مرحله سوم‏‎ ‎‏با کافران روابط تجاری برقرار کند. لذا دکتر حسین باهر با چنین زمینه ای از امام استفتایی‏‎ ‎‏دارد، امّا امام تصمیم گیری در این مسایل را موکول به نظر مسؤولان دولت کرده اند. عین‏‎ ‎‏استفتاء و فتوای امام به شرح زیر است:‏

‏«مسأله 27: در معاملات با سایر ملل، بعضاً ضروری است که اولویت هایی ملحوظ‏‎ ‎‏گردد. آیا به نظر جنابعالی، اولویت بندی زیر، مورد تأیید است؟‏

‏1ـ مسلمان مستضعف‏

‏2ـ مسلمان غیرمستضعف‏

‏3ـ مستضعف غیرمسلمان‏

‏4ـ اهل کتاب‏

‏5ـ غیراهل کتاب‏

‏جواب امام: موکول به نظر مسؤولین مربوطه است.»‏23

‏ ‏

6ـ برخورد امام با رسانه های جمعی غرب به عنوان بازیگران صحنه ی سیاست بین المللی 

‏چنان که پیش از این گفته شد، در نظم سیاسی بین المللی، علاوه بر دولت ها،‏‎ ‎‏بازیگران دیگری نیز نقش ایفا می کنند که مطبوعات و رسانه های پرنفوذ شبکه های‏‎ ‎‏جهانی مانند بی.بی.سی. یکی از آنهاست. ما در این جا فقط برای نمونه مطالبی را از‏‎ ‎‏کتاب ‏انقلاب ایران به روایت بی.بی.سی‏ نقل می کنیم، تا برخورد امام با رسانه های‏‎ ‎‏غربی را نشان دهد و همچنین معلوم شود بی.بی.سی. تا چه اندازه در گزارشهای خود،‏‎ ‎‏صادق بوده است:‏

‏الف ـ خبرنگاری بی.بی.سی. در مصاحبه ای با امام خمینی در پاریس نظر امام را‏‎ ‎‏درباره ی رژیم شاه، قانون اساسی مشروطه و حکومت اسلامی پرسید و امام در پاسخ به‏‎ ‎‏او گفت که: ‏

‏«رژیم سلطنتی، یک رژیم ارتجاعی است.»‏24


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 166

‏ب ـ شامگاه جمعه سیاه (17 شهریور) یکی از مفسران بی.بی.سی. چشم انداز آینده‏‎ ‎‏ایران را پس از وقایع آن روز تهران چنین توصیف کرد:‏

‏«مثل سایر جوامع اسلامی در حال پیشرفت، مدتهاست که در ایران نیز اختلافاتی بین‏‎ ‎‏طبقه متوسط متمایل به موازین تمدن غربی و مذهبیون اسلامی وجود داشته است. ولی‏‎ ‎‏در ماههای اخیر عده ای از رهبران مذهبی و بخصوص آیت الله خمینی سعی داشته اند‏‎ ‎‏این تصور را از بین ببرند که روحانیون مخالف حقوق زنان و یا اقلیتهای مذهبی هستند و‏‎ ‎‏یا اینکه پیروزی آنها به معنای بازگشت به موازین قرون وسطی خواهد بود. به نظر‏‎ ‎‏می رسد که تا به حال طبقۀ متوسط ایران بیشتر به حرف روحانیون گوش داده اند تا به‏‎ ‎‏حرف شاه.»‏25

‏ج ـ امام همچنین در پاریس، ضمن مصاحبه ای با خبرنگار روزنامۀ انگلیسی گاردین‏‎ ‎‎Guardian‎‏ در تاریخ 10 / 8 / 1357 گفتند: ‏

‏«ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آراء‏‎ ‎‏عمومی. شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات جامعۀ ما، توسط خود‏‎ ‎‏مردم تعیین خواهد شد.»‏26

‏بررسی این اخبار، نشان می دهد که گزارش این وقایع از سوی بی.بی.سی. خلاف‏‎ ‎‏واقع نیست. النهایه، در بحبوحۀ انقلاب یعنی در اوضاع و احوالی که مردم ایران منبع‏‎ ‎‏خبری قابل اعتماد دیگری نداشتند، اعلام این خبرها از بی.بی.سی. از نظر مخالفان‏‎ ‎‏انقلاب، نوعی دامن زدن به انقلاب تلقی می شد. صد البته، این توهمی است که شخص‏‎ ‎‏محمدرضا پهلوی (چنان که از فحوای نوشته های او در‏ پاسخ به تاریخ پیداست‏) داشت.‏‎ ‎‏چه او ساده لوحانه می پنداشت که اگر می توانست جلو پخش این اخبار را از طریق‏‎ ‎‏بی.بی.سی. بگیرد، از خطر انقلاب رهایی می یافت. عجیب آن است که به حکم تکرار‏‎ ‎‏تاریخ، به گزارش یکی از مسؤولان که در آخرین روزهای اقامت رضاشاه پهلوی در‏‎ ‎‏اصفهان در شهریور 1320 با او دو به دو سخن گفته است، رضاشاه هم از انتقادهای‏‎ ‎‏بی.بی.سی. از او در آخرین ماه سلطنت اش سخت ناراحت بوده و آن را مرموز می دانسته‏‎ ‎‏است.‏27


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 167

7ـ تطّور خط مشی جمهوری اسلامی امام در سیاست فرامرزی

‏تا پیش از انقلاب ایران، اکثر انقلاب ها در کشورهای جهان سوم با تأیید و کمک‏‎ ‎‏شوروی به ثمر رسیده بود. اما انقلاب ایران بر اساس دین و ایمان استوار بود. از جهت‏‎ ‎‏نظری، اعتقاد و التزام به قاعدۀ نفی سبیل در فقه و از نظر عملی، سیاست حمایت از همۀ‏‎ ‎‏جنبش های اسلامی در سطح جهان اسلام، سیاست «نه غربی، نه شرقی ؛ جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی» را در جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد. لذا در عمل، دولت جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏ایران پس از پیروزی داخلی به فکر صدور انقلاب و حمایت از نهضت های آزادی بخش‏‎ ‎‏سراسر جهان و به ویژه انقلابیون مسلمان در کشورهای دیگر جهان اسلام افتاد. دست‏‎ ‎‏کم این است که همدلی و هم آوایی ایران انقلابی با این نیروهای خارجی، باعث می شد‏‎ ‎‏که نظام موجود بین الملل که خواهان پایداری وضع موجود بود، ایران را عامل مؤثری در‏‎ ‎‏تشنج ها و تحرکهای سیاسی و انقلابی دیگر کشورهای مسلمان شناسایی کنند و دولت‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران را با تروریسم بین الملل متحد قلمداد کنند. شاید از جهت‏‎ ‎‏احتیاط و برای فرار از این اتهام است که چند سال پس از پیروزی انقلاب، وقتی که به‏‎ ‎‏صراحت از امام دربارۀ اتحاد دولتهای مسلمان پرسشی می شود، امام عامدانه از‏‎ ‎‏پاسخ گویی بدان امتناع می ورزند تا سخنی شبهه ناک که دشمن از آن استفاده کند، به قلم‏‎ ‎‏نیاورده باشند. استفتاءکننده (دکتر حسین باهر) پرسیده است که:‏

‏«اگر سایر کشورهای اسلامی نیز بخواهند که در آنجا حکومت اسلامی اقامه گردد،‏‎ ‎‏شکل مورد نظر حضرت عالی برای چنین حکومتهایی، در غیبت معصوم ـ سلام الله علیه‏‎ ‎‏ـ چگونه است؟‏

‏الف ـ اتحاد جماهیر اسلامی (ولایت فقیه واحد + رؤسای جمهوری متعدد)‏

‏ب ـ حکومت جماهیر اسلامی (ولایت فقیه متعدد + رؤسای جمهوری متعدد)‏

‏[‏‏ج‏‏]‏‏ ـ و یا غیر آنها؟»‏28 

‏ولی امام به این استفتاء هیچ پاسخ نداده اند.‏29

‏حملۀ عراق به ایران باعث شد این آرمان طلبی ها فروکش کند و موجب شود که ایران‏‎ ‎‏تا حدّ زیادی دست از سیاست فرامرزی فعال خود در باب صدور انقلاب و حمایت از‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 168

‏جنبش های آزادی بخش، بردارد و انفعالی عمل کند و تنها در مقام حفظ تمامیت ارضی‏‎ ‎‏خود، بکوشد. بعد از آن که سیاست «جنگ، جنگ تا پیروزی» بر اثر توطئۀ استکبار‏‎ ‎‏جهانی و نبود همیاری بین المللی به نتیجه نرسید، ایران نظم سیاسی بین المللی و نظام‏‎ ‎‏حقوقی و سیاسی جهان را متهم می دانست و بالاخره بعد از قبول پایان دادن جنگ از‏‎ ‎‏سوی امام، باز هم امام از موضع دولت های استکباری در حمایت از عراق در‏‎ ‎‏سازمان های جهانی انتقاد داشت. سرانجام، بعد از جنگ تحمیلی، امام فرمود: ‏

‏«یکی از مسایل بسیار مهم در دنیای پرآشوب کنونی، نقش زمان و مکان در اجتهاد و‏‎ ‎‏نوع تصمیم گیریهاست. حکومت، فلسفۀ عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات‏‎ ‎‏داخلی و خارجی را تعیین می کند ... شما ... باید تمام سعی خودتان را بنمایید که اسلام‏‎ ‎‏در پیچ وخم های نظامی، اجتماعی، سیاسی متهم به عدم قدرت ادارۀ جهان نشود.»‏30

‏لذا در تجربۀ جنگ تحمیلی، بر ایران معلوم شد که دولت جمهوری اسلامی ایران چه‏‎ ‎‏بخواهد و چه نخواهد، باید بپذیرد که در سطح بین المللی بازیگران متعددی وجود‏‎ ‎‏دارند، اعم از دیگر دولت های دوست و دشمن، سازمان های بین المللی به ویژه سازمان‏‎ ‎‏ملل متحد، شرکت های چند ملیتی، مطبوعات و رسانه ها که بر عقاید عمومی تأثیر‏‎ ‎‏می گذارند. تشخیص این واقعیت، موجب شد که سیاست خارجی ایران، تحت عنوان‏‎ ‎‏تهاجم فرهنگی انزوا طلبانه و انفعالی شود. ‏

‏در سطح جهانی، یکی از علل جدی تقابل نظام بین الملل با انقلاب ایران، ترس‏‎ ‎‏کشورهای غربی از یک سو و کشورهای ارتجاعی مسلمان از سوی دیگر، از صدور‏‎ ‎‏انقلاب به کشورهای دیگر مسلمان یعنی تأسیس یک اتحاد جماهیر اسلامی برای‏‎ ‎‏حکومت بر همۀ امت اسلامی و همچنین تشدید حرکتهای اسلامی در داخل غرب از‏‎ ‎‏طریق مسلمانان مقیم اروپا و آمریکا و تقاضای رعایت حقوق سیاسی و اجتماعی آنان بر‏‎ ‎‏اساس اسلام بود. امکان بهره برداری از فریضۀ جهاد در هر دو جبهۀ نظامی و فرهنگی و‏‎ ‎‏خلاصه ادامۀ روند انقلاب اسلامی در جهان، جبهۀ متحد غرب را بسیار بیمناک ساخته‏‎ ‎‏بود. این مسأله ای است که آیت الله عباسعلی عمید زنجانی از شخصیتهای دست اندرکار‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی به آن اشاره کرده اند.‏31


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 169

8ـ مطالعۀ موردی: تقابل جمهوری اسلامی با نظام سیاسی انگلیس 

‏در مجموع برخورد انقلابیون ایرانی با انگلیس بسیار منفی است. برای مثال‏‎ ‎‏محمدعلی صادق پور در کتاب «انقلاب و جنگ ارزشها» تحت عنوان «ارزشهای شیطانی‏‎ ‎‏در انگلستان» می نویسد:‏

8ـ1ـ ‏«از نظر سیاسی، سیاستمداران انگلستان، از دروغ، نیرنگ، فریب، خدعه،‏‎ ‎‏تزویر و گاهی تهدید نسبت به کشورهای مستضعف جهان استفاده می کنند و این یک‏‎ ‎‏روش به شمار می رود. سیاستمداران انگلیسی، مکارترین و موذی ترین سیاستمداران‏‎ ‎‏جهان اند! ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏امروز که چهل و هفت سال از جنگ جهانی دوم می گذرد، می توان گفت از‏‎ ‎‏انگلیس بجز حیله گری چیزی باقی نمانده است. در حال حاضر، انگلیس به فتنه گری و‏‎ ‎‏تفرقه افکنی بین کشورهای مستضعف و بویژه کشورهای مسلمان مشغول است و تلاش‏‎ ‎‏می کند با آتش افروزی و تفرقه اندازی باقی مانده قدرت پوشالی خود را نگه دارد.»‏32

8ـ2ـ‏ «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در بررسی انقلاب اسلامی ایران، در مقام‏‎ ‎‏ارائه سمت گیری قدرتهای سلطه گر در رابطه با انقلاب اسلامی ایران، می نویسد:‏

‏«انگلیس تا پیروزی انقلاب کماکان قدرت مسلط ولی بسیار ضعیف در جامعۀ ما بود.‏‎ ‎‏تا آخرین ماهها، تلاش فراوان ولی نسبتاً پنهانی برای حفظ رژیم زیر سلطه اش، از طریق‏‎ ‎‏حمایت مادی و معنوی آن و کوشش در راه انصراف آمریکا از اصرار بر روی سیاست‏‎ ‎‏«حقوق بشر» به عمل می آورد. بریتانیا به لحاظ پیچیدگی سیاستش علی الظاهر از روز اول‏‎ ‎‏خود را مدافع «حقوق بشر» در ایران و آمریکا را مخالف سرسخت آن معرفی می کرد. در‏‎ ‎‏ماههای آخر که دیگر امیدی به حفظ رژیم شاهنشاهی نبود، بریتانیا آخرین تیرهای‏‎ ‎‏ترکش خود را که سالها آنان را در چهره ای ملی حفظ کرده بود، به نام «حکومت ملی» به‏‎ ‎‏میدان فرستاد تا بتواند همچنان چنگالهای خود را گسترده و فرو رفته بر این خاک نگه‏‎ ‎‏دارد. دکتر صدیقی ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ پس از وی یک «چهره ملی»! دیگر یعنی شاهپور بختیار ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ را در‏‎ ‎‏آستین خود می پروراند ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ بریتانیا که از ابتدا با آزادیهای سیاسی مخالف بود ‏‏[‏‏...‏‏]‏‎ ‎‏کوشش می کرد تا دیکتاتوری پیشین شاه را پیش از آن که شعله انقلاب اوج گیرد با توافق‏‎ ‎‏دوباره برقرار گرداند. سرانجام ناچار به پذیرش نابودی نظام شاهنشاهی و شبکه سلطه ی‏‎ ‎‏خودش بر ایران و حتی پیروزی انقلاب اسلامی گردید ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ آنچه انگلیس می تواند در‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 170

‏حال حاضر انجام دهد، کوشش در راه شکست انقلاب اسلامی به نفع آمریکاست ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ و‏‎ ‎‏چنانچه از چنین تلاشهایی مأیوس شود، چه بسا موضعی نظیر فرانسه در قبال انقلاب ما‏‎ ‎‏پیش گرفته و علی رغم آمریکا خود را به انقلاب نزدیک نماید.»‏33

8ـ3ـ‏ کارگزاران سیاست خارجی غرب به طور عام و انگلیس به طور خاص، در نظر‏‎ ‎‏ایرانیان اگرنه محکوم به خیانت همیشه مظنون به خیانت اند. اختلاف نظر جدی در‏‎ ‎‏فرهنگ باعث آن است که طرفین نتوانسته باشند خوب عقاید یکدیگر را هضم کنند.‏‎ ‎‏غرب، شاید از دیدگاه فقه اسلامی، کافر یا اهل کتاب باشد. امّا آیا ایران می تواند با آن‏‎ ‎‏معاملۀ کافر کند که مال و جانش هدر است ؟ پاسخ منفی است. یعنی نظام بین الملل‏‎ ‎‏موجود و کنوانسیون های بین المللی از یک سو و قواعد و عرف نانوشته ی حقوق‏‎ ‎‏بین الملل از سوی دیگر، تاحدّ زیادی همۀ کشورها را مجبور می کند که آرمان ها و‏‎ ‎‏خواسته های خود را در قالب نظم موجود دنبال کنند. چنان که به همین قیاس، غربی ها‏‎ ‎‏هم اعم از خواص و عوام نمی توانند به خوبی فرهنگ اسلامی حاکم بر ایران را هضم‏‎ ‎‏کنند. آنان، محدودیت هایی را که ایران، عرف جامعۀ مسلمان خود می داند، خلاف‏‎ ‎‏استانداردهای یک جامعه مدرن می دانند. در حقیقت، خود را الگوی تمدن می دانند و‏‎ ‎‏آنچه را با عرف خودشان سازگار نیست، زیر استاندارد می گمارند. لذا مسأله ی حجاب و‏‎ ‎‏الزام پوشش اسلامی، یا فتوای ارتداد سلمان رشدی، برای غربی ها قابل توجیه نیست.‏

‏ ‏

9ـ برخورد ایران با غرب در رابطه با جنگ تحمیلی

‏جبهه ی متحد غرب به سرکردگی آمریکا، به طور رسمی خود را در جنگ ایران و‏‎ ‎‏عراق، به اصطلاح حقوق بین الملل عمومی «نیوترال» ‏‎ Neutral‎‏یعنی بی طرف قلمداد کرد‏‎ ‎‏و به همین دلیل بطور رسمی اعلام کرد که از فروش تسلیحات قتاله به هر دو دولت‏‎ ‎‏متخاصم، خودداری خواهد کرد. اما این اظهار رسمی با واقعیتهای عینی همخوانی‏‎ ‎‏نداشت و لذا امام پیوسته استکبار جهانی را عامل اصلی و پنهانی این آتش افروزی‏‎ ‎‏قلمداد می کرد. صحت اعتقاد امام نیز در عمل، ثابت شد. برای مثال، اولاً به محض تفّوق‏‎ ‎‏ایران در جنگ، آمریکا با به اجراء گذاشتن طرح «انسداد» از رسیدن اسلحه ی لازم به‏‎ ‎‏ایرن جلوگیری کرد و در عین حال با خارج کردن عراق از لیست کشورهای تروریست،‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 171

‏راه را برای فروش اسلحه به عراق باز گذاشت. ثانیاً چنان که بعدها در دادگاههای‏‎ ‎‏انگلیس به اثبات رسید، شرکت های صادرکنندۀ اسلحه در انگلستان با اطلاع‏‎ ‎‏وزارتخانه های مربوطه به صدور اسلحه به عراق ادامه داده اند.34 ثالثاً، دولت انگلیس در‏‎ ‎‏زمان نخست وزیری «مارگارت تاچر» قوی ترین متحد دولت آمریکا برای سرکوبی عراق‏‎ ‎‏در حمله به کویت بود که ورود به آن مباحث فرصتی دیگر می طلبد.‏

‏روی هم رفته دولت انگلستان قوی ترین متحد آمریکا در بین دولتهای اتحادیۀ اروپا‏‎ ‎‏محسوب می شود. چنانکه تغییر دولت محافظه کار به دولت کارگر، تغییری در ماهیت‏‎ ‎‏اساسی روابط انگلیس و ایران ایجاد نکرده است. روابط سیاسی ایران و انگلیس هیچ گاه‏‎ ‎‏از آغاز انقلاب تاکنون به روند قبل از انقلاب که با مصالحه ی بحرین به جای تثبیت حقوق‏‎ ‎‏ایران بر جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک در 1350 (1971) به اوج رسید، قابل‏‎ ‎‏مقایسه نبوده و نیست.‏

‏ ‏

10ـ نتیجه کلی

‏انقلاب ایران و بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران، چالشی غیرقابل پیش بینی برای‏‎ ‎‏نظام بین الملل بود. در عین حال، بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، دولت های غربی از‏‎ ‎‏جمله انگلیس باز در مقام حفظ منافع دراز مدت خود جویای ادامۀ روابط بازرگانی و‏‎ ‎‏سیاسی خود با ایران بودند ؛ امّا نخست در پی گروگان گیری در سفارت آمریکا، جبهۀ‏‎ ‎‏متحد غرب عمل اشغال سفارت و نادیده گرفتن مصونیت دیپلماتها را محکوم کردند و‏‎ ‎‏بعد بر سر مسألۀ سلمان رشدی، مجبور شدند از لحاظ حفظ مواضع دموکراتیک خود،‏‎ ‎‏منافع اقتصادی خود را به خطر اندازند. امّا در طول این مدت، جمهوری اسلامی ایران بر‏‎ ‎‏سر موضع های اصولی خود ـ بر اساس اصل ولایت فقیه ـ ایستاد، در حالی که در‏‎ ‎‏درازمدت، آنچه بر موضع گیری دولت های اروپای غربی و از جمله انگلیس حاکم بوده و‏‎ ‎‏می باشد، همانا حفظ منافع اقتصادی آن ها است، نه اصول اعتقادی.‏

‏در پی ضدّیت غیرقابل انکار آمریکا با آرمان های انقلابی جمهوری اسلامی ایران در‏‎ ‎‏جهت چالش با نظام موجود بین الملل، جمعی از انقلابیون ایرانی به تسخیر سفارت‏‎ ‎‏آمریکا و دستگیری مأموران آن سفارت دست یازیدند. این کار در داخل کشور مورد‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 172

‏حمایت اکثریت قریب به اتفاق دست اندرکاران انقلاب و نموداری از احساس نفرت‏‎ ‎‏ملت ایران از مداخلۀ آمریکا در امور داخلی ایران در طی چند دهه ی اخیر بود. بررسی‏‎ ‎‏مطبوعات آن دوره نشان می دهد که نه تنها، مذهبیون بلکه حتی قشر روشنفکر لائیک‏‎ ‎‏(همچون دکتر محمود عنایت سردبیر ‏نگین‏) تسخیر سفارت آمریکا را در آن زمان‏‎ ‎‏«انقلاب دوم ایران» خوانده اند. امّا از منظر بین المللی، نقض مصونیت دیپلمات ها عملی‏‎ ‎‏غیرقابل دفاع بود و به همین دلیل، چالشی جدی بین جمهوری اسلامی ایران و نظام‏‎ ‎‏بین الملل در گرفت. امّا در نهایت، جمهوری اسلامی ایران با قبول بیانیۀ الجزایر به آزاد‏‎ ‎‏کردن گروگان ها رضایت داد و ترتیبی نیز برای حل اختلافات مالی بین اتباع ایران و‏‎ ‎‏آمریکا از طریق داوری در کشور ثالث (هلند) اتخاذ شد.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

پی نوشتها

‏1ـ امام خمینی، ‏کشف اسرار‏، بی جا، بی تا، بی نا، ص 256ـ257.‏

‏2ـ جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی 1357، فصل اول، اصل دوم، بند 16.‏

3-  Wright, Dennis, The English amongst the Persian, London, I.B.Tauris, 1985 ‏.‏

‏4ـ ‏‏[‏‏سردار‏‏]‏‏ ظفر، خاطرات، مجله ‏وحید‏، 1356.‏

‏5ـ ‏‏[‏‏دکتر‏‏]‏‏ غنی، قاسم،‏ یادداشتها‏، تهران، زوار، 1370‏

6- Ghani, Cyrus, Iran and The Rise of Reza Shah, London, 1998 ‏.‏

7- Keddie, Nikki. R.,Roots of Revolution, Yale University Press, 1981 PP. 402-403.

‏8ـ  در پی اعتراض مردم مشهد به حملۀ رضاشاه به فرهنگ و سنن ملی که به تجمع ایشان در مسجد‏‎ ‎‏گوهرشاد منجر شد، قوای نظامی مستقر در مشهد به دستور رضاشاه در روز 21 تیر 1314 ش / برابر با‏‎ ‎‏یازدهم ربیع الثانی 1354 ق به روی مردم بی دفاع  در صحن جدید حرم مطهر رضوی تیراندازی کردند و‏‎ ‎‏بیش از هزار نفر را به قتل رساندند. نگاه کنید به ‏‏[‏‏دکتر‏‏]‏‏ مدنی، جلال، ‏تاریخ سیاسی معاصر ایران، ‏ج 2، قم،‏‎ ‎‏دفتر انتشارات اسلامی، 1361.‏

‏9ـ ‏‏[‏‏ امام ‏‏]‏‏ خمینی، همانجا، ص 240.‏

‏10ـ گلشائیان، عباسقلی، ‏گذشته ها و اندیشه های زندگی، ‏تهران، انشتین، 1377، ج 1، صص‏‎ ‎‏573ـ717، همچنین نامه ی گلشاییان به سید حسن امین، مجله ی ‏کلک‏، شماره ی 104.‏

‏11ـ برای نمونه، رجوع کنید به: بنی لوحی، سید علی، ‏ایران و آمریکا: امام خمینی و تبیین سیاست‎ ‎خارجی جمهوری اسلامی ایران‏، تهران، مؤسسه ی فرهنگی دانش و اندیشه ی معاصر، 1378.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 173

‏12ـ‏ انقلاب ایران به روایت بی.بی.سی‏ ـ (زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی)، تهران، طرح نو،‏‎ ‎‏1372، ص 251. ‏

‏13ـ برای جواب گویی به این داوری، نگاه کنید به مصاحبه ی حسن اصغری در ماهنامه ی ‏کلک‏،‏‎ ‎‏شماره ی 106 (مرداد 1378).‏

‏14ـ‏ انقلاب ایران به روایت بی.بی.سی‏، صص 590ـ591 .‏

15- Parsons, Antony, The Pride and the Fall, London, 1980

‏16ـ همو، همانجا، ص 403.‏

‏17ـ همو، همانجا، ص 350‏

‏18ـ همو، ص 351‏

‏19ـ امام خمینی، ‏صحیفه امام‏، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361، ج 2، ص162.‏

‏20ـ راجی، همان جا.‏

‏21ـ برای بحث کافی از مبانی فقهی این موضوع، نگاه کنید به: مصباح یزدی، محمد تقی، «اختیارات‏‎ ‎‏ولیّ فقیه در خارج از مرزها»، ‏حکومت اسلامی،‏ ش 1، ص 81 و نیز آل نجف، عبدالکریم، «ابعاد جهانی‏‎ ‎‏حکومت دینی»، ‏حکومت اسلامی‏، ش 3، ص 54.‏

‏22ـ ‏‏[‏‏دکتر‏‏]‏‏ باهر، حسین، ‏فتاوای امام خمینی درباره ی مسایل اجتماعی، ‏شهر کرد: انتشارات عمان‏‎ ‎‏سامانی، 1376، ص 18.‏

‏23ـ انقلاب ایران به روایت بی.بی.سی. ، ص 236ـ237.‏

‏24ـ همانجا، ص 250.‏

‏25ـ امام خمینی، ‏صحیفۀ امام‏، ج 2، ص 260.‏

‏26ـ گلشاییان، همانجا.‏

‏27ـ باهر، همانجا، ص 44‏

‏28ـ همانجا‏

‏29ـ همو، همان جا (1369)، ج 21، ص 61.‏

‏30ـ عمید زنجانی، عباسعلی، ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن‏، تهران، طوبی، 1375 (چاپ هشتم)،‏‎ ‎‏صص 253ـ251.‏

‏31ـ صادق پور، محمدعلی، ‏انقلاب جنگ ارزشها‏، مشهد، ناشر مؤلف، 1372، صص 88ـ90.‏

‏32ـ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ‏نگرشی بر انقلاب اسلامی‏، 1359، صص 70ـ71.‏

‏33ـ محاکمۀ سه تن از مدیران شرکت ماشین سازی متریکس چرچیل به بررسی مستقل ‏‎Independent‎‎ ‎‎Inquiry‎‏ به وسیله سر ریچارد اسکات ‏‎Sir Richard Scott‎‏ منجر شد و نقش انگلیس را در مسلح کردن عراق‏‎ ‎‏به اثبات رسانید. ر.ک. نبیلی، مهرداد، کردار دولت بریتانیا، ‏کِلک‏، بهمن 1374.‏

‏ ‏

منابع و مآخذ

الف ـ منابع فارسی

‏ـ امام خمینی، ‏کشف الاسرار‏، بی جا، بی نا، بی تا.‏

‏ـ امام خمینی، ‏صحیفۀ امام،‏ تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361ـ1369.‏

‏ـ ایران، جمهوری اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1357.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 174

‏ـ بیل، جیمز، ‏عقاب و شیر‏، ترجمۀ مهوش غلامی، تهران، نشر کوبه، 1371.‏

‏ـ راجی، پرویز، ‏خدمتگزار تخت طاووس‏، ترجمه ح.ا. مهران، ‏‏[‏‏دکتر حسین ابوترابیان‏‎ ‎‏]‏‏تهران،‏‎ ‎‏اطلاعات، چاپ دهم، 1374.‏

‏ـ رایت، دنیس، ‏ایرانیان در میان انگلیسی ها‏، ترجمه کریم امامی، نشر نو، 1364.‏

‏ـ زرگر، علی اصغر، ‏تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دورۀ 1925ـ1941‏، ترجمه کاوه بیات،‏‎ ‎‏تهران، پروین، 1372.‏

‏ـ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ‏نگرشی بر انقلاب اسلامی، ‏تهران، 1359.‏

‏ـ صادق پور، محمدعلی، ‏انقلاب و جنگ ارزشها،‏ مشهد، ناشر مؤلف، 1372.‏

‏ـ عمید زنجانی، عباسعلی، ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن،‏ تهران، طوبی، 1357، چاپ هشتم.‏

‏ـ غنی، قاسم، ‏یادداشتها‏، تهران، زوار، 1370.‏

‏ـ ظفر، سردار، خاطرات، ‏وحید،‏ 1356.‏

‏ـ ‏کلک‏ (ماهنامه)، شماره های بهمن 1374 (مقاله مهرداد نبیلی) ؛ و فروردین 1378 (نامه عباسقلی‏‎ ‎‏گلشاییان به سید حسن امین) و مرداد 1378 (مصاحبه حسن اصغری).‏

‏ـ گلشاییان، عباسقلی، ‏خاطرات،‏ تهران، اینشتین، 1377.‏

‏ـ مصباح، محمد تقی، ‏«اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها»،‏ حکومت اسلامی، ش 1.‏

‏ـ مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، ‏انقلاب اسلامی به روایت رادیو بی.بی.سی.، ‏تهران، طرح نو، 1372.‏

‏ـ وزارت امور خارجه (ایران)، ‏روابط خارجی ایران، ‏سال های 1357ـ1350.‏

‏ ‏

ب ـ منابع خارجی

- Abrahamian, Ervand,  Khomeinism: Essays on the Islamic Republic,  University of   California Press, 1993.

- Afrasiabi, Kaveh,  After Khomeini: New Direction in Iran's Foreign Policy,  Westivew   Press, 1994.

- Amin, S.H.,  International and Legal Problems of the Persian Gulf, London:  Middle   East of North African Studies Press, 1981.

- Foran, John,  Fragile Resistance: Social Transformation in Iran, From 1500 to the   Revolution,  Westview Press, 1992.

- Ghani, Cyrus,  Iran and the Rize of Reza Shah , London, 1998.

- Hashemi, Ahmad,  The Crisis of the Iranian State's Domestic, Foreign and Security :   Politics in Post-Khomeini Iran,  Oxford University Press, For the International Institute For   Strategic Studies, 1995.

- Ironside, Edmond,  High Road to Command, The Daries, 1920-1922,  London, Leo   Cooper, 1972.

- Keddis, Nikki,  Roots of Revolution, Yale University Press, 1981.

- Parsons, Antony, The Pride and the Fall,  London, 1980.

- Wright, Dennis,  The English Amongst the Persians,  I.B. Tauris & Co., London, 1985.


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 175

 

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 176

  • )) دکترای حقوق بین الملل، استاد سابق دانشگاه کلاسکو (انگلستان) و استاد دانشگاه آزاد اسلامی (ایران).