کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی«نقش زمان و مکان در اجتهاد»
زمینۀ تاریخی تجدید حیات اجتهاد اصولی در قرن سیزدهم هـ .ق
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : ذکاوتی، علیرضا

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

زمینۀ تاریخی تجدید حیات اجتهاد اصولی در قرن سیزدهم هـ .ق

زمینه تاریخی تجدید حیات اجتهاد اصولی

در قرن سیزدهم هجری قمری

علیرضا ذکاوتی


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 135


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 136

‏بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم‏

قتل نادر و پریشانی جامعه

‏از اواسط حکومت نادرشاه افشار که ماهیتِ استبداد نظامی داشت، ایران‏‎ ‎‏در معرض تهدید خیزشهای فئودالی مرکز گریزانه و جنبش هایی مردمی قرار‏‎ ‎‏گرفت‏‎[1]‎‏و با قتل او در 1160 هـ ق این حکومت، به سرعت از هم گسست و‏‎ ‎‏در حقیقت دستگاه مسلطی که در وجود او و سردارانش از گروهها و ایلیات‏‎ ‎‏گوناگون متجلی می شد و در آخرین روزها تنها رشتۀ ارتباط شخصی او بود – فوراً‏‎ ‎‏درهم ریخت و اقتصادی ویران و جامعه ای پریشان برای جانشینان نادر که‏‎ ‎‏ایلسالاران و سرداران فئودال و ندرتاً حکمرانانِ شهری از منشاء دیوانیان بودند،‏‎ ‎‏واگذاشت، چنانکه گفته اند: «بعد از زوال دولت نادر پادشاهی که از اتفاق و‏‎ ‎‏موافقت برپا شد و به نفاق و مخالفت بر باد فنا رفت، عنانِ خنگ سرکش جهانبانی‏‎ ‎‏به دست ملوک طوائف افتاد و از کشمکش و نقاضت ایشان با همدیگر ایران رو به‏‎ ‎‏ویرانی نهاد و هرج و مرج در ایران راه یافت.»‏‎[2]‎‏ و به قول سرجان ملکم: «چون‏‎ ‎‏نادرشاه به تغلب بر بلاد استیلا یافته بود، بدین سبب هر کس در بازوی خود نیرویی‏‎ ‎‏می یافت و هر جا حاکمِ بلدی یا امیر طایفه ای بود سودای سرداری و سلطنت‏‎ ‎‏می پخت.»‏‎[3]‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 137

کریم خان، امنیت و رونق کشاورزی و تجارت

‏تقریبا بیست و پنج سال طول کشید تا از میان زد و خوردهای کوچک و بزرگ‏‎ ‎‏و جنگ مداوم در تمام گوشه و کنار ایران، کریم خان زند که از سربازان نادر‏‎ ‎‏و از ایلسالاران خرده پای غرب ایران بود، توانست دولتی در شیراز مستقر کند‏‎ ‎‏و در بخشهایی از ایران امنیتی برقرار سازد که می توانست به احیای کشاورزی‏‎ ‎‏و تجارت و رونقِ نسبی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی - در معنای محدودِ آن‏‎ ‎‏روزی اش - منجر گردد. آذر بیگدلی (متوفی 1195 هـ ق) می نویسد: «به میامنِ‏‎ ‎‏آن داور بی همال [یعنی کریم خان] رعایا تمامی فارغ البال در مهدِ امن و امان‏‎ ‎‏غنوده و سلاطینِ اطراف از بیم سرفشانی تیغش پا به دامن کشیده و از حدّ خود‏‎ ‎‏تجاوز ننموده ... مفسدانِ ایران نیز که پیوسته به قاطبۀ عجزه و مساکین‏‎ ‎‏استیلا داشتندی ... یارای تندی ندارند و گلشنِ خزان دیدۀ عراق (عجم) و فارس‏‎ ‎‏و گلزار آفت رسیدهٔ آذربایجان از نسیم عدالتش رنگ بهار گرفته و نشانهٔ‏‎ ‎‏سرسبزی یافته، و از خار و خسِ وجود ظلمه و اشرار پاک گشته.»‏‎[4]‎‏ ‏‏میرزا محمد‏‎ ‎‏کلانتر فارس که از خاندان ریشه دار دیوانی بوده و از سقوط صفویه تا عروج‏‎ ‎‏قاجاریه عمر کرده، به طور خلاصه درباره کریم خان می نویسد: «خوبی او هزار‏‎ ‎‏بود و بدی او یک»‏‎[5]‎‏.‏

‏مردم ایران خصوصاً شهرنشینان و کشاورزان که از حملۀ افغان (1135 هـ ق)‏‎ ‎‏به بعد در دوران افاغنه و سپس جنگهای نادری، آنگاه ترکتازیهای جانشینان نادر و‏‎ ‎‏ملوک طوائف (که هم ویران می کردند و هم باج می گرفتند) متحمل زیانهای‏‎ ‎‏باور نکردنی شدند، در اواخر عصر کریم خان به گفتۀ سر جان ملکم: «تجارت‏‎ ‎‏داخلیه و همچنین زراعت، ترقّی کلی یافت، چون رعایایی را که ارباب حرفه و‏‎ ‎‏صنایع بودند ترغیب و تقویت می کرد»‏‎[6]‎‏.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 138

قاجاریان به عنوان بازگشت صفویه

‏به نوشتۀ رستم التواریخ، کریم خان می گفت: «همۀ خلایق از چهار‏‎ ‎‏صنف بیرون نباید باشند: یا اهل زراعت یا اهل بیع و شری یا اهل حرفه و‏‎ ‎‏کسب و یا اهل ملازمت (کارکنان کشوری و لشکری).»‏‎[7]‎‏ معلوم است که‏‎ ‎‏از مفتخوارگی و بیکارگی نفرت داشته است. او برای تأمین زندگی مزدبگیران‏‎ ‎‏شهری معیاری تعیین کرده بود، و بر روی هم دوران او خوابِ خوش و استراحت‏‎ ‎‏موقتی بود بین دو دوران آشوب و هرج و مرج و ویرانی. پس از کریم خان‏‎ ‎‏(1193 هـ ) تا استقرار حکومت آقا محمدخان قاجار (اوایل قرن سیزدهم) بیش از‏‎ ‎‏ده سال ایران عرصۀ تاخت و تاز و کشتار و تاراج بود، تا آنکه نیروی قاجاری به‏‎ ‎‏عنوان تأمین کنندۀ امنیت در شمال ایران - که به لحاظ اقتصادی پیشرفته تر بود -‏‎ ‎‏غلبه یافت‏‎[8]‎‏ و همراه با پیروزی قاجاریان - که خود را به نوعی بازگشت صفویه‏‎ ‎‏قلمداد می نمودند‏‎[9]‎‏ - امکان احیاء کشاورزی و تجارت و صنعت، البته در سطحی‏‎ ‎‏پایین تر از عصر صفوی پدید آمد و فرهنگ و دانش نیز تا حدی مورد توجه قرار‏‎ ‎‏گرفت.‏

‏اگر اقتصاد ایران در قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) را در نظر‏‎ ‎‏بگیریم، بر پایۀ تولیدات زراعتی به شیوۀ ابتدائی و قدیمی وسیلۀ کشاورزان دهات‏‎ ‎‏و تولیدات دامی به وسیلۀ ایلیات و روستاییان و تولیدات صنعتی دستی به وسیلۀ‏‎ ‎‏پیشه وران شهری بود. ویران شدن قناتها و متواری شدن زارعان در اثر ویرانی‏‎ ‎‏و چپاول و ستم مالیاتی و جابه جایی ایلیات و نظامی شدن آنان که در مسیر‏‎ ‎‏خود، همه چیز را ویران می کردند، به جایی رسید که واتسون گوید: «سرزمین‏‎ ‎‏ایران را به یک دشت لم یزرع می توان تشبیه کرد که واحه های حاصلخیز چندی در‏‎ ‎‏آن پراکنده است.»‏‎[10]‎‏ تأیید این مطلب را از رقمی که سرجان ملکم می دهد می توان‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 139

‏به دست آورد که گوید: «قیمت یک ده از شیراز در زمان صفویه معادل 25 تا‏‎ ‎‏30 برابر محصول سالیانه بود و در اوایل فتحعلی شاه به قیمت 12 برابر محصول‏‎ ‎‏سالیانه به فروش رفت‏‎[11]‎‏،‏‏ متقابلاً قیمت گندم که در اواخر کریم خان خرواری‏‎ ‎‏پنج هزار دینار بود، در اوایل فتحعلی شاه به 15000 الی 20000 دینار‏‎ ‎‏ترقی کرد.»‏‎[12]‎

‏تجارت داخلی و خارجی که مبتنی بر مازاد تولید بود به علت کاهش تولیدات‏‎ ‎‏نقصان یافت و به علت عدم امنیت راهها دچار رکود گردید. روی کار آمدن‏‎ ‎‏قاجاریان و تمرکز حکومت گرچه در مجموع به نفع تجارت بود اما چون قاجاریه‏‎ ‎‏تیولداری را بیش از پیش توسعه دادند، از رشد طبقات نوپای شهری و رونق خرید‏‎ ‎‏و فروش - آن چنان که در عصر صفوی بود - کمتر نشانی می یابیم. برای نمونه شهر‏‎ ‎‏اصفهان که در عصر صفوی 600 تا 700 هزار جمعیت داشت، در سال جلوس‏‎ ‎‏فتحعلی شاه، نفوس آن به 100 هزار کاهش یافته بود.‏‎[13]‎‏ به قول سعید نفیسی «مردم‏‎ ‎‏شهرنشین و برزگران و پیشه وران، بازیچۀ این حوادث و دسته بندیها بودند. حتی‏‎ ‎‏احترامی که اصناف در شهرها داشتند و دولت مرکزی از آنان حساب می بُرد ... پس‏‎ ‎‏از صفویه ... از میان رفت.»‏‎[14]‎‏ عجیب نیست که شهرنشینان به جنبشهایی بپیوندند‏‎ ‎‏که به نحوی در صدد محدودیت مطلق العنان شدن حُکّام باشد. حال چه آن جنبشها‏‎ ‎‏عنوان تصوف داشته باشد، چه شیخی گری و چه اخباری گری. البته در جریان‏‎ ‎‏جنگهای ایران و روس طبقات شهرنشین صلاح خود را در تقویت و نیرو بخشیدن به‏‎ ‎‏روحانیت شیعه خصوصاً در عراق تشخیص دادند که میدانداری سیدمحمّد مجاهد‏‎ ‎‏کربلائی در وقایع جنگ قفقاز نمونه ای از آن است.‏

‏از آنجا که مردم شهرنشین با فرهنگ تر بودند و سواد کمابیش میان تاجران و‏‎ ‎‏اعیان شهری رواج داشت‏‎[15]‎‏، در نهضتهایی که مایۀ فرهنگی داشت، نقش‏‎ ‎‏شهرنشینان بارز است. حکومت در ایران مطلقه بود و در دوران هرج و مرج در‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 140

‏فرصت کوتاهی که هر حاکم می یافت، از هیچ گونه تجاوز بر جان و مال و حیثیت‏‎ ‎‏مردم خودداری نمی کرد. با سلطۀ قاجاریه، وابستگان این خاندان در شهرهای‏‎ ‎‏ایران حکومت یافتند، از پایین دستیها می چاپیدند و به بالادستیها، رشوت‏‎ ‎‏می دادند تا بتوانند بمانند. حکومت مرکزی گروگانهایی در مرکز نگه می داشت.‏‎ ‎‏هر حاکمی که از خود لیاقتی نشان می داد و استقلالی می یافت، مخصوصاً اگر با‏‎ ‎‏تأمین آبادی و امنیت محلی محبوبیتی کسب می کرد، مورد سوء ظن حکومت‏‎ ‎‏مرکزی قرار می گرفت و چه بسا به بدترین صورت گرفتار و مؤاخذه می شد‏‎ ‎‏(نمونه: حکومت اسحاق خان قرائی در خراسان»‏‎[16]‎‏.‏‏ ‏

 

حکومت و پاسداری از حرمت شرع

‏تنها موردی که حکومت مرکزی مخصوصاً در شرایط استقرار و ثبات نسبی،‏‎ ‎‏نظر مردم را رعایت می کرد، پاس داشتنِ حرمت شرع و علمای دینی بود.‏‎ ‎‏مخصوصاً آقا محمدخان و فتحعلی شاه، احترام علمای شیعه را که در زمان نادر و‏‎ ‎‏حتی کریم خان کاهش یافته بود، افزایش دادند و حوزه های علمیه عتبات و ایران‏‎ ‎‏مجدداً رونق یافت.‏‎[17]‎‏ ضرورت تقویت روحانیت مخصوصاً از آن رو‏‎ ‎‏احساس می شد که جامعه در شرایط ثبات و زندگی عادی نیاز به قانون و نظام‏‎ ‎‏قضایی مشخصی داشت و این کار در آن روزگار تنها از دین و دینیاران بر می آمد.‏‎ ‎‏محکمه ها بر دو گونه بود: شرعی و عرفی. البته در محکمۀ عرف نظر حاکم‏‎ ‎‏تعیین کننده بود، الاّ اینکه تا حدی سنن و آداب و رسوم را رعایت می کردند. در هر‏‎ ‎‏شهر یک «شیخ الاسلام» وجود داشت که حقوقی مقرّر از دیوان می گرفت.‏‎ ‎‏تحت نظر شیخ الاسلام، یک قاضی انجام وظیفه می کرد و اطرافیانی از اهل علم و‏‎ ‎‏مقدسین داشت. در دهات معمولاً ملای ده فیصلۀ امور جزئیه را بر عهده داشت و‏‎ ‎‏در امور بزرگ دعوی را نزد قاضی شهر (و یا ملاک مقتدر ناحیه) می بردند. بنا به‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 141

‏یک تقسیم نظری، میان امور شرعی و عرفی فاصله بود؛ اما در عمل حکام ترجیح‏‎ ‎‏می دادند اختلاط در امور باشد که نسبت به مورد بتوانند اعمال نفوذ کنند و یا از خود‏‎ ‎‏سلب مسؤولیت نمایند و کار را به گردن اهل شرع بیندازند. متصدیان محکمۀ‏‎ ‎‏عرف (اطرافیان حاکم شهر) و حاشیه نشینان قاضی و شیخ الاسلام از رشوت و‏‎ ‎‏مداخل بهره می بردند و احکام ناسخ و منسوخ می نوشتند. اجرای حکم صحیح و‏‎ ‎‏بر حق نیز نیاز به اعمالِ نفوذ در دستگاه حکومت داشت. گروههای نفوذ (رؤسای‏‎ ‎‏محلات و اصناف) نیز در مسائل قضایی ذی نفوذ بودند‏‎[18]‎‏ و با استقرار قاجاریه و‏‎ ‎‏پیدایش ثبات نسبی، این نیاز پیدا شد که یک نظام حقوقی متقن و متفق علیه‏‎ ‎‏روحانیت شیعه پدید آید. از این رو مکتب اصولی مجتهدان احیا و بازسازی‏‎ ‎‏گردید.‏

‏روحانیت شیعه که در عصر صفوی مورد تأیید کامل حکومت بود، با روی کار‏‎ ‎‏آمدن افغان های سنّی و نیز نادر که دعوی اتحاد مذاهب داشت - تضعیف و بقایای آن‏‎ ‎‏به عتبات و هند منتقل گردید و البته سقوط اقتصادی و آشوب اجتماعی مجال‏‎ ‎‏تحصیل و درس و بحث را از مستعدّان سلب کرده بود. به قول آذر بیگدلی «پنجاه‏‎ ‎‏سال است که ... راه تعلیم و تعلم مسدود و رسم تحصیل و تکمیل مفقود ... »‏‎[19]‎‎ ‎‏نادر اوقاف را از دست روحانیت گرفت تا روحانیان را که حامی سنتی صفویه‏‎ ‎‏بودند، تضعیف کرده باشد. در اوایل قاجاریه حُسنِ توجه به روحانیون از سوی‏‎ ‎‏آقا محمدخان و فتحعلی شاه، آغازگرِ آن بود که بار دیگر موقعیت اقتصادی و‏‎ ‎‏اجتماعی روحانیت تحکیم یابد. نه تنها بخشی از اوقاف بازگشت داده شد، بلکه از‏‎ ‎‏سوی حکومت برای ارباب عمائم وظائف (= مستمرّی) تعیین گردید و مساجد و‏‎ ‎‏مدارس و زیارتگاهها تعمیر و تجدید بنا شد. حوزه های ایران احیا و حوزه های‏‎ ‎‏عتبات تقویت شد و عالمان دینیِ بزرگ پیدا شدند؛ همچنانکه در رشته های دیگر‏‎ ‎‏نیز دانشمندان و هنرمندان قابل توجهی پدید آمدند.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 142

حذف اخباریگری و احیای اجتهاد اصولی

‏اینک به این مسأله بر گردیم که چگونه در جریان احیاء روحانیت، نخست‏‎ ‎‏اخباریان جان گرفتند و سپس با پا گرفتن فعالیت آقا باقر بهبهانی و شاگردانش‏‎ ‎‏اصولیان نیرو یافتند و اخباریان عقب نشستند. سبب آن بود که در شرایط پراکندگی‏‎ ‎‏نیروهای اجتماعی، اخباریان که با تشبّث به هر گونه حدیث و روایت فتوی‏‎ ‎‏می دادند، طرفدارانی پیدا کردند،‏‎[20]‎‏ اما با ثبات تدریجی و نسبی در اوضاع و غلبۀ‏‎ ‎‏شمال - که تجاری تر و پیشرفته تر بود - بر جنوب،‏‎[21]‎‏لازم آمد که یک سیستم حقوقی‏‎ ‎‏منسجم و پویا و مبتنی بر شالوده های عقلی مستقر شود و این همان روشی بود که‏‎ ‎‏عالمان اصولی در پیش گرفتند.‏

‏ظهور و سپس افول میرزا محمّد اخباری (مقتول در 1232) آخرین ضربه را در‏‎ ‎‏ایران بر جنبش اخباری وارد آورد و این نحلۀ افراطی را که نقش تاریخیش را ایفا‏‎ ‎‏کرده بود از متن فرهنگ دینی به حاشیه منتقل ساخت و تقریباً منسوخ کرد.‏‎[22]‎‏در همان‏‎ ‎‏دوران است که شیخ محمد حسن نجفی یک دورۀ کامل فقه اجتهادی شیعه را در‏‎ ‎‏جواهرالکلام تدوین کرد و در همین دوران است که شیخ مرتضی انصاری (1281 -‏‎ ‎‏1214 هـ ق) تحصیلات خود را به پایان رساند و در صدد و اندیشۀ تأسیس یک رشته‏‎ ‎‏مبانی برآمد که نیازهای پیچیده زندگی ایرانیان و شیعیان در قرن سیزدهم هجری‏‎ ‎‏(برابر نوزدهم میلادی) را برآورده سازد. قدرت فکری و دانش وسیع اسلامی این‏‎ ‎‏مرد همراه با شخصیت والای اخلاقی و زهد و پارسایی و وارستگی و شایستگی،‏‎ ‎‏نفوذِ معنوی وی را دو چندان ساخت، به طوری که بعد از او آثار و افکارش در‏‎ ‎‏حوزه ها حکومت یافت و با همۀ تحولات عمیق یکصد و پنجاه سالۀ اخیر و پیدایش‏‎ ‎‏علمای کم نظیر، سیطرۀ معنوی مکتب شیخ انصاری هنوز ادامه دارد.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 143

کتابنامه:

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 144

  • 1 ـ ر ک: دولت نادر شاه، ترجمه حمید مؤمنی.
  • 2  ـ رستم التواریخ، محمدهاشم آصف، ص 224.
  • 3 ـ تاریخ سرجان ملکم، ج 2، ص 59.
  • 4 ـ آتشکده آذر، چاپ سید جعفر شهیدی، ص 375.
  • 5  ـ روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس، ص 68.
  • 6 ـ تاریخ سرجان ملکم، ج 2، ص 77.
  • 7 ـ رستم التواریخ ، ص 307 - 309.
  • 8 ـ تاریخ ایران از آغاز تا سدهٔ هیجدهم، ترجمهٔ کریم کشاورز، ج 2، ص 652.
  • ـ محمدهاشم آصف (رستم الحکما) می نویسد که قاجاریه خود را از نسل صفویه قلمداد می کردند و سیاستِ تقویت تشیع (پس از نگرش اتحاد اسلامی نادر و بیطرفی مذهبی کریمخانی) در واقع تقلیدِ قاجاریه بود از صفویه.
  • 10 ـ سفرنامهٔ واتسون، ص 14.
  • 11 ـ سرجان ملکم، ج 2، ص 250.
  • 12 ـ همان، ص 245 و رستم التواریخ، ص 309.
  • 13 ـ سرحان ملکم، ج 2، ص 266.
  • 14ـ تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران معاصر، ص 72.
  • 15 ـ سرجان ملکم، ص 295 - 296 و 321.
  • 16 ـ در مورد اسحاق خان قرائی نگاه کنید به تواریخ قاجاریه، حاج زین العابدین شیروانی سیاح و صوفی صاحب بُستان السیاحه حکومت او را می ستاید و ظاهراً در منطقه وجهه و نفوذ داشته است.
  • 17 ـ سرجان ملکم، 161 و 292 و 240، قصص العلماء، تنکابنی، ص 191. تاریخ ادبیات ایران، ادوارد برون، ج 4، ص 250 و 262.
  • 18 ـ سرجان ملکم، ص 228 - 251.
  • 19 ـ آتشکدهٔ آذر، چاپ سید جعفر شهیدی، ص 362.
  • 20 ـ در مورد وضعیت علمای اخباری و اصولی و برخوردها و مباحثات آنان و زمینه های اجتماعی هر یک، اطلاعات گردآوری شده فراوانی در کتاب وحید بهبهانی نوشته استاد علی دوانی هست که صرف نظر از هر گونه قضاوتی، مواد و مطالب آن شخص را از مراجعه به کتب زیاد بی نیاز می کند.
  • 21 ـ تاریخ ایران از آغاز تا سده هجدهم، ترجمه کریم کشاورز، ج 2، ص 652.
  • 22 ـ در مورد مکتب اخباری و تحول تاریخی آن، ر.ک: مقاله سیر اندیشه اخباری در مذهب تشیع به قلم علیرضا ذکاوتی قراگزلو (مجله آینه پژوهش، شماره 6، فروردین و اردیبهشت 1370) صص 43 - 24، مخصوصاً ص 41.