کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»
تأثیر زمان و مکان در فهم قرآن
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : ایازی، سید محمد علی

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

تأثیر زمان و مکان در فهم قرآن

 

تأثیر زمان و مکان

در فهم قرآن

سیّد محمد علی ایازی

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 9

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 10

‏ ‏

‏بسمِ اللهِ الَّرَحمنِ الرَّحیم‏

مقدمه

‏جامعۀ انسانی و اندیشۀ بشری هر روز در توسعه و تکامل است. هر روز‏‎ ‎‏جامعه با مسأله ای جدید مواجه است و پرسشهای جدیدی در برابر او قرار‏‎ ‎‏می گیرد که پاسخهایی مناسب می طلبد.‏

‏زندگی انسان در عصر ماشین دگرگون یافته و ابزار و لوازم جدیدی نیازمند‏‎ ‎‏است. خواسته های این عصر فزونی یافته و دگرگون شده است و این خواسته ها‏‎ ‎‏با خواسته های پیشین در جوامع گذشته تفاوت دارد. مقولۀ دین در برابر این‏‎ ‎‏تحولات و نیازها و پرسشها چه موضعی دارد و قرآن، کتاب آسمانی و‏‎ ‎‏جاودانی، چه نقشی را ایفا می کند؟ آیا به این تحولات نظر مساعد نشان می دهد و‏‎ ‎‏تحولات را مثبت تلقی می کند؟ آیا قرآن همگام با نیازهای انسان پاسخگوی‏‎ ‎‏عصر کنونی است و اصولاً قرآن با تحولات فرهنگی و اجتماعی و علمی چه‏‎ ‎‏رابطه ای دارد؟‏

‏قرآن دربارۀ خودش می گوید :‏

«و نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی و هدی و رحمة و بشری للمسلمین»‎[1]‎‏.‏

‏ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا همۀ مسائل را روشن کند و رهنمودی باشد به‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 11

‏ ‏

‏همراه رحمت و بشارت برای مسملین.‏

‏تفسیر روشنتری از موضع قرآن نسبت به نیازهای جوامع مختلف در کلام‏‎ ‎‏امام صادق(ع) آمده است:‏

‏«‏... لأنّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لالناس دون ناس، فهو فی کل‎ ‎زمان جدید، و عند کل قوم غض الی یوم القیامة‏»‏‎[2]‎‏.‏

‏بدرستی که خداوند تبارک و تعالی، قرآن را برای زمان و مردمی خاص قرار‏‎ ‎‏نداده است، بدانید که قرآن برای هر زمانی جدید است، و در پیشگاه هر مردمی‏‎ ‎‏همچنان شاداب و جذاب خواهد ماند تا عالم واپسین.‏

‏پس دو نکته تردیدناپذیر است:‏

‏1 ـ اینکه قرآن پاسخگوی همۀ نیازهای دینی انسان است.‏

‏2 ـ قرآن برای همۀ زمانها و مکانها و نسلها و عصرهاست.‏

‏اگر قرآن چنین است، و نیازهای انسانی در طول عصرها و نسلها متفاوت‏‎ ‎‏است، باید پاسخ قرآن به گونه ای باشد که بتواند برای همۀ عصرها و نسلها‏‎ ‎‏تأمین کننده باشد.‏

‏از طرف دیگر فهم انسان در طی قرون و اعصار در تحول و تکامل بوده و‏‎ ‎‏روز به روز مجهز به سلاح دانش شده و فهم او بیشتر شده است. طبعاً فهم او‏‎ ‎‏نسبت به قرآن و آموخته هایش بیشر شده است. چون تصورات و آگاهیهای علمی‏‎ ‎‏و فرهنگی او تحول یافته است. این تحول اندیشه گاهی در زمینۀ مسائل علمی‏‎ ‎‏و در باب خلقت جهان است. مثلاً مسلمانی که این آیۀ شریفه را می خواند:‏‎ ‎‏«‏ثم استوی الی السماء و هی دخان‏»‏‎[3]‎‏، آیا درک او از بخار بودن آسمان با مسلمان‏‎ ‎‏صدر اسلام یکی است یا بر اثر پیشرفت علم روشن شده است که آسمانها در‏‎ ‎‏آغاز به صورت گاز بوده که نتیجۀ انفجار مادۀ نخستین است و اندک اندک رو به‏‎ ‎‏سردی و تغییر ماهیت داده و از پی آن کم کم هفت آسمان پدید آمده است‏‎[4]‎‏.‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 12

‏ ‏

‏بنابراین دیگر نمی تواند مفسر ما بخار را به همان معنای اسرائیلی موجود در‏‎ ‎‏تفاسیر پیشینیان معنا کند‏‎[5]‎‏.‏

‏همچنین این آیۀ شریفه: ‏‏«‏و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تَمُرّ مَرَّ السحاب‏»‏‎[6]‎‏.‏

‏(و کوهها را می بینی و پنداری که بی حرکتند، حال آنکه آنها ابرسا در حرکتند).‏

‏مفسری که حرکت زمین و کوهها را در این آیه می خواند و تشبیه شدن آن به‏‎ ‎‏ابرها را چگونه می فهمد؟ آیا درک او مانند درک کسی است که بر اساس حرکت‏‎ ‎‏بطلمیوسی تفسیر می کند یا بر اساس دیدگاه حرکت زمین و به دور خورشید؟‏

‏و یا این آیه شریفه:‏

‏«‏اولم یرالذین کفروا أنّ السموات والارض کانتا رتقا ففتقنا هما و جعلنا من الماء کل شٸ‎ ‎حی افلا یؤمنون‏»‏‎[7]‎‏.‏

‏آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین بسته بود و ما آنها را شکافتیم و از آب هر‏‎ ‎‏چیز را زنده گردانیدیم، چرا باز به خداوند ایمان نمی آورند؟‏

‏از این آیه پیشینیان چه استنباط می کردند و اکنون ما چه می فهمیم؟ پیشینیان‏‎ ‎‏می گفتند که در گذشته از زمین چیزی نمی رویید، خداوند با شکافتن آسمان و‏‎ ‎‏آوردن باران زمین را باز کرد‏‎[8]‎‏. اما مفسر معاصر ما می گوید: این آیۀ شریفه به‏‎ ‎‏تاریخ منظومۀ شمسی اشاره دارد و اینکه در اصل این منظومه یک مجموعۀ واحد‏‎ ‎‏بوده و تدریجاً اجزا و اجرام آن از یکدیگر جدا شده است‏‎[9]‎‏.‏

‏این تصورات و آگاهیهای جدید است که به دنبالش فهم جدید و نگرش نو به‏‎ ‎‏قرآن را فراهم کرده است.‏

‏چنین دگرگونی در زمینۀ موضوعات دیگر، مانند مسائل اجتماعی و فرهنگی‏‎ ‎‏و تاریخی، پدید آمده است و فهم از قرآن را دگرگون ساخته است.‏

‏این تحول در قرن چهاردهم و پانزدهم هجری و در عصر بازگشت به قرآن‏‎ ‎‏تحولی گسترده در دانش تفسیر را به وجود آوده و افزایش بیشتری یافت و بیشتر‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 13

‏ ‏

‏موجب به صحنه درآمدن قرآن درمیان توده های مسلمانان در ابعاد هدایتی و‏‎ ‎‏تربیتی گردید.‏

‏در این راستا دگرگونی در شیوۀ ارائۀ تفسیر وعرضۀ مطالب قرآنی‏‎ ‎‏انجام گرفت. یعنی زبان و نثر مطالب و شیوۀ عرضۀ قرآن تحول یافت و‏‎ ‎‏توضیحات تفسیر متناسب با نیاز خوانندگان و در خور فهم آنان انجام گرفت.‏‎ ‎‏لفاظ کهنه و نظم و نثر قدیمی جای خود را به زبان ساده و قابل فهم و بعضاً نثر‏‎ ‎‏زیبا و دلپذیر داد. اما اگر به همین اندازه بسنده می شد، گفته می شد تأثیر زمان و‏‎ ‎‏مکان در ارائۀ تفسیر و در شکل صوری است، نه فهم آن؛ اما دگرگونی دیگر در‏‎ ‎‏زمینۀ نوسازی و مدرنیزه کردن تفسیر قرآن در مباحث اجتماعی و تلاش در توفیق‏‎ ‎‏جمع بین مسائل اسلام و قضایای انسان معاصر و ارائۀ ارزشهای قرآنی در شکل‏‎ ‎‏اجتماعی و پاسخ به نیازهای عصر جدید بود. چنین چیزی را باید و حتماً به‏‎ ‎‏حساب تحول در فهم مفسر از آیات قرآنی گذاشت و نمی توان دگرگونی سطحی‏‎ ‎‏و ظاهری انگاشت.‏

‏از نمونه های دیگر این تحول را باید در حساسیّت مفسران در پاسخ به‏‎ ‎‏اشکالات کلامیون جدید در مفهوم دین، حقوق بشر، انتظار از دین، تعارض‏‎ ‎‏دین و علم، تعارض عقل و دین، تأمین عدالت و از این قبیل مسائل دانست.‏‎ ‎‏قطعاً چنین حساسیت و گرایش را زاییدۀ دگرگونی در فهم مفسر در آیات‏‎ ‎‏و تحول در نوع برداشت از آن باید حساب کرد.‏

‏نباید مسائلی را که در باب زمان و مکان مطرح می شود، باین معنا دانست که‏‎ ‎‏زمان و مکان به تنهایی در استنباط ما از منابع دینی ایجاد دگرگونی می کند، بلکه‏‎ ‎‏آن چیزی که موجب دگرگونی می شود، فهم ما از تحولات در زمان و مکان‏‎ ‎‏خاص می باشد که با توجه به آن تحول، استنباط از آیه و روایت می گردد. عالمی‏‎ ‎‏که در گذشته وجود داشته و همین آیه و حدیث را دیده است، اما چنین استنباطی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 14

‏ ‏

‏از آن نداشته است، نه به این خاطر بوده که قوۀ استنباط او کمتر بوده است و‏‎ ‎‏درکی درست از آیه نداشته است، بلکه چون آن عالم به حادثه و مشکل برخورد‏‎ ‎‏نکرده بود، شرایط زمان و زیستی او بدین گونه نبوده است که با آن شکل مواجه‏‎ ‎‏شود و لذا چنین فهمی نداشته است. اما برای دانشمند و مفسر عصر این گونه‏‎ ‎‏نیست. او در اثر برخورد با مشکل دنبال چاره می افتد و لذا آیه و روایت را به صورت‏‎ ‎‏خاصی تفسیر می کند. نمونه های این حرکت در این یکی ـ دو قرن اخیر درابعاد‏‎ ‎‏مختلف مسائل اجتماعی، سیاسی فراوان است. مثلاً اینکه مفسرین عصر ما این‏‎ ‎‏اندازه به مسألۀ آزادی سیاسی و آزادی اندیشه و عقیده به مناسبت آیات‏‏ «‏لا اکراه فی‎ ‎الدین‏»‏‎[10]‎‏، و آیۀ ‏‏«‏لاتجادلوا اهل الکتاب إلاّ بالتی هی احسن‏»‏‎[11]‎‏، و آیۀ ‏‏«‏لاینهاکم الله عن ‎ ‎الذین لم یقاتلو کم فی الدین و لم یخرجو کم عن دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب‎ ‎ المقسطین‏»‏‎[12]‎‏ پرداخته اند، و یا رفتار مناسب با اقلیتهای مذهبی و سیاسی را توصیه‏‎ ‎‏می کند، و مفسران به آن عنایت کرده اند، زاییدۀ چه تحولی می تواند باشد؟ آیا پیش‏‎ ‎‏از آن این آیات وجود نداشته است یا طرح بحث آزادی در گذشته به این شکل و‏‎ ‎‏در قالب این اصطلاحات وجود نداشته است؟ همچنین مباحثی دیگر در باب‏‎ ‎‏دمکراسی، روبط بین الملل، استقراض، حقوق اقلیتها و شکل حکومت و‏‎ ‎‏مانند آن ـ که بیشتر در حوزۀ ارائۀ تفسیر جدید از بیان نظامات اسلامی است ـ که‏‎ ‎‏پاسخگویی دین را در حوزۀ مسائل اجتماعی و سیاسی نشان دهد‏‎[13]‎‏.‏

‏همچنین مسائل دیگری که در باب پاسخ به شبهات و اعتراضات مخالفان‏‎ ‎‏است. مثلاً در باب این آیه: ‏‏«‏و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا‎ ‎الذکر‏»‏‎[14]‎‏ که مفسرین پیشین به مناسبت ذکر قصه ای تاریخی این آیه را دربارۀ‏‎ ‎‏چشم زخم کفار به پیامبر می دانستند و برای اینکه مسألۀ چشم زخم را توجیه کنند،‏‎ ‎‏قضایایی تاریخ را هم ذکر می کردند‏‎[15]‎‏؛ اما امروز که مسألۀ چشم زخم مورد‏‎ ‎‏تردید واقع شده است و از نظر علمی قابل سئوال وتردیدآمیز است، برخی از‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 15

‏ ‏

‏مفسران ما گرچه با قاطعیت این ادعای عموم مفسرین را نفی نکرده اند و گفته اند‏‎ ‎‏این تأثیر نفسانی محال نیست، اما معنای دیگری کرده اند و گفته اند: شاید منظور‏‎ ‎‏از «‏لیزلقونک بابصارهم‏» نگاه بغض آلود و کینه ای کفار باشد‏‎[16]‎‏.‏

‏آیا چنین تفسیری جز با انگیزۀ رفع شبهه و تفسیری ظاهری از قرآن قابل‏‎ ‎‏تطبیق است و جز تأثیر زمان و علوم آن و نگرشی عقلانی بر آیه است؟‏

‏به همین دلیل کسی که در زمان ما زندگی می کند، اما آگاهی از تحولات و‏‎ ‎‏نیازها و مشکلات و شبهات ندارد و موضوع را بخوبی نمی شناسد، استنباط او‏‎ ‎‏از قرآن مانند کسی است که در این زمان نیست و گمان می کند موضوع امروزی‏‎ ‎‏با موضوع دیروزی فرق ندارد و بر انطباق حکم بر همان موضوع دیروزی رأی‏‎ ‎‏می دهد. پس تنها زمان و مکان نیست که موجب دگرگونی در استنباط از قرآن و‏‎ ‎‏یا هر نص دیگر می شود، این فهم از زمان و مکان و آگاهی از مسائل و رخدادها‏‎ ‎‏و به تعبیری عالم به زمان بودن، موجب فهم جدید از منابع دینی می گردد.‏

‏البته مفهوم این سخن این نیست که زمان و مکان معجزه می کند، و یا‏‎ ‎‏موجب خروج از ضابطه می گردد. خیر، اولاً این دگرگونی الزاماً به معنای‏‎ ‎‏انقلاب و تغییر وضع در همۀ احکام و ارزشها و فهم نصوص نیست. ثانیا آگاهی‏‎ ‎‏از قواعد استنباط و شناخت متن و احاطه بر اصول و توجه به شرایط و قواعد‏‎ ‎‏تفسیر لازم است.‏

‏برای اینکه بتوانیم پیش از ورود در مباحث اصلی موضوع را بیشتر باز کنیم‏‎ ‎‏ناچار به تبیین چند مسأله می پردازیم:‏

1 ـ منظور از زمان و مکان

2 ـ چگونگی تغییر در فهم در زمانهای مختلف

3 ـ رابطۀ عقل با تأثیر عرف

4 ـ ابعاد دگرگونی

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 16

 

گفتار اول

تبیین موضوع بحث و مسائل مربوط به آن

الف) منظور از زمان و مکان

‏وقتی صحبت از زمان ومکان در تفسیر می شود، برخی گمان می کنند،‏‎ ‎‏منظور از آن ماهیت زمان و مکان و به تعبیری بُعد فلسفی آن است. در صورتی‏‎ ‎‏که بحث زمان و مکان با نگرش فلسفی موردنظر نیست و ارتباطی به فهم و تفسیر‏‎ ‎‏نص ندارد، چنانکه بحث زمان و مکان در فقه و استنباط احکام از زاویۀ فلسفی و‏‎ ‎‏ابعاد تحلیلی زمان موردنظر نیست. غرض از طرح زمان و مکان در ارتباط با فهم‏‎ ‎‏قرآن و یا هر نص و متن شرعی، مانند حدیث و کلمات قدسی، ظرفی است که‏‎ ‎‏جامعه را در بر گرفته است. ظرفی که نص در آن فضا قرار گرفته است و‏‎ ‎‏مخاطبان از آن آیه و کلمه، مطلب را فهمیده اند. این فهم و تحلیل و تفسیر‏‎ ‎‏مخاطبان از نص ممکن است برخواسته از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی،‏‎ ‎‏آداب و سنن و رفتارها، خصوصیات جغرافیایی، نیازها و کششهای افراد‏‎ ‎‏مختلف باشد و در سایۀ انتقال و جابه جایی و بیان به وجود آمده باشد.‏

‏در این صورت، زمان و مکان ظرف آن نص خواهد بود که به آن کلمات‏‎ ‎‏شکل و قالب مخصوص داده است. از مکان و زمان در میان اصولیون به «عرف»‏‎ ‎‏و «ارتکاز عقلا» هم تعبیر شده است.‏

‏از طرف دیگر خود نص چنین ویژگی را برمی تابد و به گونه ای القاء‏‎ ‎‏شده است که با رسم و دَیدَن و عرف و سنت هرجامعه شکل پذیری پیدا می کند و‏‎ ‎‏متفاوت می شود؛ مانند آبی که در کاسه یا سطل و یا حوض ریخته می شود که‏‎ ‎‏همۀ آنها آب هستند و خواص آب را دارند، اما وقتی در ظروف مخصوص قرار‏‎ ‎‏می گیرند تفسیرها، استنتاجات و احکام ویژه ای را به وجود می آورند.‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 17

‏ ‏

‏مثلاً آیۀ شریفۀ ‏‏«و امرهم شوری بینهم»‏‎[17]‎‏ دستور به نظام مشورت و اتکا به آرا‏‎ ‎‏را در مسائل ادارۀ جامعه مطرح می کند، اما واقعیت این است که مسألۀ مشورت‏‎ ‎‏متناسب با عرفها و سنتها و جامعه های مختلف، شکل پذیری پیدا می کند و از آن‏‎ ‎‏حالت بسیط تبدیل به نظام و سیستمی می گردد که اتکای به آرای مردم در کارهای‏‎ ‎‏تصمیم گیری الزامی می شود، و طبعاً از این آیه تفسیرهای گوناگون می شود‏‎[18]‎‎ ‎‏و با عرف و سنت و تحولات اجتماعی توسعه می یابد.‏

ب) چگونگی تغییر درفهم زمانهای مختلف

‏در تأثیر گذاری عرف چند نکته قابل توجه است که ما را در اهداف بحث‏‎ ‎‏یاری می رساند. آگاهی از این محورها سهمی بسزا در چگونگی تغییر درفهم‏‎ ‎‏دارد که به آنها اشاره می شود:‏

‏اول: زمینۀ اجتماعی نص: به این معناکه ایه در چه شرایط و چه حال و هوایی‏‎ ‎‏نازل شده است و مخاطبان آن چه کسانی بوده اند و چه خصوصیاتی و افکاری و‏‎ ‎‏چه انگیزه ای داشته اند که آیه به مناسبت آن نازل شده است. به عبارت دیگر، این‏‎ ‎‏جمله از حضرت که ‏«إنّما یعرف القرآن من خوطب به»‎[19]‎،‏ تفسیری دیگر از این‏‎ ‎‏جمله زمینۀ اجتماعی نص و بررسی مخاطبان قرآن است. زیرا می گوید کسی‏‎ ‎‏قرآن را می شناسد که مخاطب آن باشد.‏

‏دوم: شأن نزول و اسباب نزول: این موضوع یکی از عوامل مؤثر در درک‏‎ ‎‏واقعیات و شرایط نزول و فهم آیه است. زیرا برای ما روشن می کند که چه‏‎ ‎‏عواملی موجب آن شده تا آیه ای نازل شود، آنگاه می توان آیه را تعمیم از مورد‏‎ ‎‏داد یا تقیید به همان خصوصیات کرد، گرچه این قاعده در جای خود ثابت‏‎ ‎‏شده است که سبب نزول نه تعمیم می دهد و نه تخصیص می زند.‏

‏سوم: اهداف نص: ‏‏اینکه بدانیم نص تحول پذیر است یا ثابت، مسألۀ مهمی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 18

‏ ‏

‏ است. به عبارت دیگر ما در باب دستورات و احکام یک قالب داریم و یک‏‎ ‎‏محتوا، حکم داریم و علت آن، قانون داریم و فلسفۀ آن، مفهوم داریم و‏‎ ‎‏مصادیق. حال تا کجا می توان از قالب بیرون آمد و به مغز وفادار ماند و چه‏‎ ‎‏مقدار؟ در برخی از قوانین بین قالب ومغز تعبّد است و نمی توان حکم را تغییر‏‎ ‎‏داد و قطعی است. مثل نماز، روزه، حج و دیگر مسائل عبادی که بین قالب و‏‎ ‎‏مغز، صورت و باطن رابطه وثیقی است و تفکیک جایز نیست. اما آیا در‏‎ ‎‏معاملات قالب سرنوشت ساز است؟ آیا در روابط اقتصادی حتماً همان‏‎ ‎‏قالبهای معهود را باید رعایت کرد؟ آیا تابع خود حکم است یا می توان فلسفه ای‏‎ ‎‏از حکم استنباط کرد؟ اینکه قرآن گفته است: ‏‏«‏و لاتأکلوا مما لم یذکر اسم اللهِ‎ ‎ علیه‏»‏‎[20]‎‏ آیا برای آن زمان گفته است و نار به این جهت بوده که چون مشرکین‏‎ ‎‏نام بتها را در هنگام ذبح جاری می کرده اند، نهی کرده است که بدون نام خدا‏‎ ‎‏و ذکر آن ذبح جایز نیست؟ و یا در باب نام خدا بردن خدایی که مسلمانان قبول‏‎ ‎‏دارند، با آنچه اهل کتاب از خدا تصور دارند کافی است و نام آوردن آنها موجب‏‎ ‎‏حلیت ذبیحه می شود؟ چنانکه عمدۀ مفسران اهل سنت و جماعتی از مفسران‏‎ ‎‏شیعه‏‎[21]‎‏ همین سخن را گفته اند و به آیۀ دیگر: «‏و طعام الذین اوتواالکتاب حل‎ ‎لکم‏»‏‎[22]‎‏ استشهاد کرده اند یا چنین تفسیری درست نیست و کلاً ذبیحه اهل کتاب‏‎ ‎‏حلال نیست.‏

‏این تعیین شدن اهداف نص در تأثیر گذاری عرف و پیشامدهایی که در زمانها‏‎ ‎‏به وجود آمده قابل تأمل و بررسی است و موارد این بحثها فراوان است.‏

ج) رابطه عقل و تأثیر عرف

‏عقل در فهم و استنباط و اجتهاد نقشی مهم دارد. شیعه نه آن چنان‏‎ ‎‏می اندیشد که همچون معتزله معیار همه چیز را عقل بشمارد و تفسیر همه چیز را‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 19

‏ ‏

‏از عقل بخواهد، و یا در استخراج احکام به قیاس واستحسان روی آورد، و نه‏‎ ‎‏مانند سلفیه است که عقل را در درک عقاید تعطیل کند و در شناخت توحید و‏‎ ‎‏عقاید به خبر واحد روی آورد و مانند اخباریون با همۀ مسائل از دیدگاه خبرطنی و‏‎ ‎‏غیر یقینی برخورد کند. بلکه عقل کاشف حکم شرعی و استحسان و استقباح‏‎ ‎‏(حسن و قبح) مبنای شناخت احکام است‏‎[23]‎‏.  عدل پایۀ شناخت احکام است.‏‎ ‎‏احکامی که ظلم باشد، نمی تواند حکم شرعی باشد. احکام شرعی تابع مصالح و‏‎ ‎‏مفاسد واقعی ونفس الامری هستند‏‎[24]‎‏. اگر عقل بتواند مصالح ملزمه و مفاسد‏‎ ‎‏را دقیقاً درک کند می تواند به واسطۀ آن، حکم شرعی را استنباط کند. پس اگر‏‎ ‎‏ظاهر آیه یا حکم قطعی عقل مبانیت داشته باشد، حتماً باید ظاهر را تأویل کرد.‏‎ ‎‏اگر کلمۀ «ید» در ‏‏«‏یدالله فوق ایدیهم‏»‏‎[25]‎‏ و عرش و کرسی در آیۀ «‏الرحمن علی‎ ‎العرش استوی‏»‏‎[26]‎‏  و «‏وسع کرسیه السموات و الارض‏»‏‎[27]‎‏ دربارۀ خداست، باید به‏‎ ‎‏غیر معنای لفظی آن تفسیرکرد. زیرا از نظر عقلی مسلّم است که خدا نمی تواند‏‎ ‎‏جسم باشد تا دست و مکان داشته باشد. صفات ذاتی او عین او نباشد و زائد بر‏‎ ‎‏ذات او باشد. همچنین اگر حکمی در مواردی منافات با عدل داشته باشد‏‎ ‎‏(چنانکه موجب ضرر، حرج؛ تعطیل أهم، و مبانیت با انسانیت داشته باشد)‏‎ ‎‏حکم در آن قسمت تغییر داده می شود. همۀ اینها مواردی است که عقل حکم‏‎ ‎‏می کند و از مواردی است که موجب تصرف در نص می شود و عرف عاقل و‏‎ ‎‏فهیم در نص تأثیر می گذارد و یا به تعبیری عقل در فهم، توسعه و تضییق مفهومی‏‎ ‎‏و مصداقی آن تصرف می کند.‏

د) ابعاد دگرگونی

‏اینکه گفته شد زمان و مکان و عرف تأثیر می گذارند و زمینۀ دگرگونی در‏‎ ‎‏فهم را فراهم می سازند، ابعاد مختلفی دارد. که در بحثهای آینده، بویژه در‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 20

‏ ‏

‏بحث تفسیر عصری، به این مهم پرداخته خواهد شد؛ اما اجمالاً اشاره می کنیم‏‎ ‎‏که دگرگونی در جهات مختلف مسائل نظری و علمی است. مسائل نظری گاه‏‎ ‎‏شامل مسائل ارزشها و باید و نبایدهای اخلاقی می گردد و یا در نگرش به جهان‏‎ ‎‏خارج و آفرینش و اختصاصاً در حیطۀ مسائل و علوم تجربی می باشد؛ مانند آیاتی‏‎ ‎‏که در باب آفرینش جهان، انسان و آیندۀ جهان آمده است. و گاه در مسائل‏‎ ‎‏فرهنگی سیاسی، مانند آزادی، حقوق بشر، روابط انسانها و یا بحثهای‏‎ ‎‏اجتماعی، مثل ازدواج و طلاق، آیین همسرداری، جرم و جرمشناسی است.‏

گفتار دوم

تفسیر عصری

الف) معنای تفسیر عصری

‏در آغاز ببینیم منظور از عصری بودن یا عصری شدن تفسیر چیست؟ منظور‏‎ ‎‏از عصری بودن تفسیر، نو به نو شدن تبیین مفاهیم و استخراج پیام قرآن و‏‎ ‎‏انعکاس و تأثر تفسیر از عصر و زمانه است و یا به تعبیری دیگر، انطباق یافتن‏‎ ‎‏پیامهای قرآنی با مخاطبان جدید و متناسب با زبان خوانندگان توسط مفسر را‏‎ ‎‏تفسیر عصری می نامند.‏

‏اینکه در تاریخ تفسیر، این دانش تحول یافته و سیر تکاملی مخصوص به‏‎ ‎‏خود را طی کرده است محل بحث نیست. اما این سؤال مطرح است که آیا‏‎ ‎‏تفسیرهای گوناگون انعکاسی از زمان خود داشته اند؟ به گونه ای که اگر مفسر‏‎ ‎‏در آن زمان و مکان نمی زیست، این گونه تفسیری پدید نمی آمد و یا اینکه زمان و‏‎ ‎‏مکان هیچگونه تأثیری در آفرینش این تفسیر ندارد؟‏

‏پاسخ ما به این سئوال روشن است. ما می خواهیم بگوییم تفسیر عصری و‏‎ ‎‏باید عصری باشد. برای اینکه عصری بودن تفسیر را بخوبی تشریح کنیم در آغاز‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 21

‏ ‏

‏توضیحی از عوامل عصری شدن را بیان می کنیم و آنگاه به نکاتی در باب بایدها و‏‎ ‎‏الزامات تفسیر عصری می پردازیم.‏

ب) عوامل تفسیر عصری

‏دگرگون شدن تفسیر در تاریخ معلول عوامل چندی است. برخی از عوامل‏‎ ‎‏زاییدۀ درجات علمی مفسر در زمینۀ ادبیات، علوم قرآن، تاریخ و مانند آن است.‏‎ ‎‏در این صورت تحول در تفسیر زاییدۀ درجات علمی مفسر است و ارتباط به‏‎ ‎‏بحث ما ندارد؛ گرچه گاه همین دانستنیها هم زاییدۀ علم  و تحولات علمی‏‎ ‎‏است. اما در هر صورت ممکن است در یک زمان چند تفسیر نگاشته شود، اما‏‎ ‎‏تفاوت آنها نه برخواسته از تحولات علمی و یا دانستنیهای زمان مفسران باشد،‏‎ ‎‏بلکه برخواسته از آگاهی و یا دقت بیشتر یکی از مفسران بر علوم رایج حوزه‏‎ ‎‏باشد.‏

‏گاهی منظور از عصری بودن تفسیر، رنگ به رنگ و عوض شدن ظاهر‏‎ ‎‏کلمات و شیوۀ سخن و نثر کلمات و به تعبیری مناسب مخاطبان و حال و هوای‏‎ ‎‏روز بیان کردن است. در این صورت، همان کهنه ها، نو شده است و لباس‏‎ ‎‏زیبایی بر بدن رنجور پیشین پوشاندن است. در این صورت به یک مفهوم تفسیر،‏‎ ‎‏عصری شده است؛ یعنی مطابق با عصر ارائه شده است تا افراد جدید بهتر از‏‎ ‎‏قرآن بهره برداری کنند و نسل نو با مطالعۀ آن احساس کسالت و خستگی نکنند.‏‎ ‎‏اما چنین دگرگونی را ما تفسیر عصری نمی نامیم، بلکه تفسیر پیشین را در لباس‏‎ ‎‏نو و آرایش شده می دانیم.‏

‏آنچه از تفسیر عصری بیشتر منظور است، برداشت از قرآن، متفاوت از‏‎ ‎‏برداشت پیشین و نو به نو شدن استخراج معانی و پیام قرآن است. این نو به نو‏‎ ‎‏شدن زاییدۀ عصر و تحولات فرهنگی و فکری جامعه و مفسر است، درک نیازها‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 22

‏ ‏

‏و پاسخگویی به احتیاجات است.‏

‏در توضیح سخن فوق به عواملی چند در دگرگونی عصر ـ که دخیل در‏‎ ‎‏تفسیر است ـ اشاره می کنیم:‏

1 ـ تحول زبان و لغت

‏تحول زبان و لغت دو تفسیر بر می تابد:‏

‏الف ـ تحول زبان به این معنا که لغت جلوه ها و رنگهای مختلف از معانی را‏‎ ‎‏در بر می گیرد.‏

‏ب ـ تحولی که شامل مصادیق متنوعی می شود که در واقع نوعی توسعه در‏‎ ‎‏مفهوم است.‏

‏تحول زبان و لغت، یکی از پایه های تفسیر عصری است. زیرا تحول در‏‎ ‎‏زبان و مفاهیم وگسترش دانش زبان شناسی و آگاهی از سیر تطور لغت و تکامل‏‎ ‎‏در دانش لغت برای مفسر این سئوال را مطرح می کند که آیا استغمال کلمات‏‎ ‎‏قرآن در همان معنای ارتکازی و استعمال شده و رایج در همان زمان است؟ آیا‏‎ ‎‏واژه ها همان معانی را می دهند که مردم آن زمان می فهمیده اند؟ یا منظور از‏‎ ‎‏لغت تمام معانی متداول با حفظ سیاق و هماهنگی لازم با پیام جمله است؟‏‎ ‎‏همچنین در باب انطباق  مصادیق یک واژه منظور همان مصداق ارتکازی در عصر‏‎ ‎‏پیامبر است یا می تواند مصداقها توسعه پیدا کند؟ مثلا «رکوب» در ‏‏«‏و خلقنا لهم من‎ ‎مثله ما یرکبون‏»‏‏ (یس  /  42) سوارشدن بر روی چهارپایان است یا شامل هر وسیله‏‎ ‎‏نقلیه ای می شود. و یا معنای سلطان در سورۀ الرحمن، آیۀ 33 ‏‏«‏یا معشر الجن‎ ‎و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطارالسموات والارض فانفذوا لاتنفذون اِلاّ بسلطان‏»‏‎ ‎‏چیست؟ مسلماً مسلمانان صدر اسلام چنین ارتکازی از دانش و صنعت نداشتند‏‎ ‎‏که بفهمند با علم می توان به آسمانها سفر کرد و زمین را درنوردید و کرات دیگر‏‎ ‎‏را وارسی کرد. از قدرت و قاهریت سلطان هم چنین چیزی در آن عصر‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 23

‏ ‏

‏نمی فهمیده اند. گاهی لفظی در همان بار معنای خاص دارد، اما معانی الفاظ‏‎ ‎‏نسبت به شرایط اقلیمی عوض می شود. کلمۀ «ضیف» در محیط عربستان با‏‎ ‎‏ویژگی اخلاقی و عادات و روحیاتی که داشته اند و اهتمامی که نسبت به احترام و‏‎ ‎‏پذیرایی از مهمان داشته اند، با ضیف در طول تاریخ، حتی در محیط کشورهای‏‎ ‎‏عربی، تفاوت کرده است. بر حسب ظاهر یک معنا دارد، اما بر طبق شرایط،‏‎ ‎‏اخلاق و عادات و روحیات در طول اعصار مختلف می گردد. یعنی یک عرب در‏‎ ‎‏صدر اسلام از شنیدن آن یک مفهوم می فهمیده که آن مفهوم در تلفظش در عصر‏‎ ‎‏حاضر حاصل نمی شود.‏

‏این مثالها برای تقریب به ذهن بود و در حملات و پیامهای اجتماعی و‏‎ ‎‏اخلاقی و استخراج قواعد اجتماعی و سیاسی در زندگی کنونی نیز صادق است.‏

2 ـ اطلاعات علمی مفسر

‏اطلاعات علمی مفسر زمینۀ تفسیر عصری را فراهم می سازد و نوع برداشت‏‎ ‎‏او را از یک آیه توسعه و تضییق می دهد. معانی عبارات و نظریات مفسر مسبوق‏‎ ‎‏به دانستیهای آگاهانه و غیر آگاهانۀ اوست و هر عبارتی با یافته های او در تحول و‏‎ ‎‏ترابط اند. در این صورت است که هرچه دانش روی به کمال رود، و مفسر از‏‎ ‎‏این دانشها بهرۀ بیشتری ببرد، در تفسیر او دگرگونی ایجاد می کند.‏

‏مثلاً فخر رازی در ذیل آیۀ شریفه ‏‏«‏الله الذی رفع السموات بغیر عمد‎ ‎ترونها‏»‏‏(الرعد  /  2) با بیان عقلی استدلال می کند که ممکن نیست آسمانها با بزرگی‏‎ ‎‏که دارند در فضا بمانند. فقط یک قدرت فوق العاده است که اجرام آسمانها را‏‎ ‎‏نگه می دارد و این خود دلیل بر وجود خداوند قادر است‏‎[28]‎‏.‏

‏اما مفسر معاصر ما این آیه را بر وجود قوۀ جاذبه تفسیر می کند و می گوید:‏‎ ‎‏این قانون جاذبه است که ستارگان و اجرام سماوی را نگه داشته است. در فضا‏‎ ‎‏ماندن موجودات آسمانی یک حرکت غیر طبیعی نیست و از قوانین ثابت‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 24

‏ ‏

‏خداوندی است که به وجود آورده است‏‎[29]‎‏.‏

‏نمونۀ دیگر در آیۀ شریفه ‏‏«‏کل فی فلک یسبحون‏»‏‎[30]‎‏ است. مفسران در ذیل این‏‎ ‎‏آیه تنها به مسألۀ حرکت ستارگان و جابجایی آنها در زمان معین اشاره کرده اند و‏‎ ‎‏چیزی دربارۀ «یسبحون» نگفته اند و اگر گفته اند خواسته اند به گونه ای مسألۀ‏‎ ‎‏شناوری در آسمان را از شناوری در آب جدا کنند‏‎[31]‎‏. اما در عصر حاضر که‏‎ ‎‏مسأله فضا و آتمسفر مورد بررسی بیشتر قرار گرفت معنای شناوری افلاک در‏‎ ‎‏آسمانها مفهوم جدیدی یافت و قهراً آن شبهات به گونه ای دیگر تفسیر شد. این‏‎ ‎‏دگرگونی چیزی جز عامل تحول یافتن اطلاعات علمی مفسر نیست‏‎[32]‎‏.‏

‏نمونه ای دیگر از تأثر مفسران از علوم در ذیل آیۀ شریف در باب ربا است:‏‎ ‎‏«‏کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس‏»‏‎[33]‎‏. ‏‏در این آیه خداوند رحمان رباخواران‏‎ ‎‏را تشببه به پریشان حالانی کرده است که شیطان با مس خود آنان را به این روز‏‎ ‎‏درآورده است. حال این شبهه مطرح است که آیا تماس شیطان افراد را‏‎ ‎‏پریشان حال و دیوزده و دیوانه می کند؟ آیا اختلال حواس و دیوانگی عاملش جن‏‎ ‎‏و شیطان است؟‏

‏مرحوم طبرسی در مجمع البیان در ذیل آیه دو احتمال ذکر می کند. در آغاز‏‎ ‎‏می گوید:‏

‏معنای آیه این می شود که رباخواران مانند کسانی هستند که شیطان آنها را‏‎ ‎‏مبتلا به صرع کرده است و دیوانه شده اند. سپس از قول برخی از معتزله به عنوان‏‎ ‎‏«قیل» نقل می کند که این آیه از باب تشبیه است؛ چون شیطان نمی تواند کسی را‏‎ ‎‏دیوانه کند، ولی کسی که بر او خلط سیاه غلبه پیدا می کند یا عقلش ضعیف‏‎ ‎‏می شود، گمان می کند که شیطان در او نفوذ کرده و وسوسه در دلش ایجاد‏‎ ‎‏می شود و لذا بیماری صرع می گیرد و خدا او را به صرع مبتلا می کند، در حالی‏‎ ‎‏که گمان می کند از کارهای شیطان است. و مجازاً به شیطان نسبت‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 25

‏ ‏

‏داده می شود‏‎[34]‎‏.‏

‏اما می بینیم که مشکل حل نشده است. چگونه می شود که دیوانه شدن افراد‏‎ ‎‏را به شیطان نسبت دهیم. دانش پزشکی می گوید: دیوانگی در اثر مسائلی‏‎ ‎‏همچون وجود انگلها در بدن انسان، استفاده از برخی داروها، اختلالات مغزی‏‎ ‎‏و ژنتیکی است. بنابراین مفسرین پیشین متناسب با معلومات خودشان این آیه را‏‎ ‎‏تفسیر کرده اند.‏

‏اما محمد عبده در تفسیرالمنار پس از اینکه این احتمال ابن عطیه را تقویت‏‎ ‎‏می کند که رباخواران در همین دنیا مانند صرع زدگان هستند، دو احتمال را ذکر‏‎ ‎‏می کند. بنابر یک احتمال می گوید اینکه خداوند رباخواران را به صرع زدگان‏‎ ‎‏تشبیه کرده است، چون در عرف عرب چنین گمانی بوده که دیوانگان و‏‎ ‎‏صرع زدگان به خاطر تماس با شیطان به این حالت مبتلا می شوند، قرآن نیز همین‏‎ ‎‏تشبیه را آورده است و قصد جدی و خبری از این کلام نداشته است. بعد خودش‏‎ ‎‏احتمال دیگری را نقل می کند و می گوید پزشکان می گویند صرع به خاطر‏‎ ‎‏امراض عصبی ایجاد می شود و ربطی به جن ندارد و قرآن نمی تواند مخالف با‏‎ ‎‏دانش امروز باشد. پس باید بگوئیم مراد از جن و اجسام زنده مخفی میکرب‏‎ ‎‏است که با میکرسکوبها دیده می شوند و میکرب در واقع نوعی از جن است،‏‎ ‎‏همان طوری که در دانش پزشکی ثابت شده است که عامل بسیاری از بیماریها‏‎ ‎‏میکرب است‏‎[35]‎‏.‏

‏کاری به صحت و سقم این کلام و یا کلام مرحوم طبرسی نداریم، اما این‏‎ ‎‏اطلاعات علمی مفسر است که زمینه های تفسیر عصری را فراهم ساخته و نوع‏‎ ‎‏برداشت او را از یک آیه توسعه و تضییق داده است. بدون شک بسیاری از‏‎ ‎‏تفسیرهای مفسران پیشین منطبق بر دانستنیهای متناسب با عصرشان بوده است.‏‎ ‎‏اینکه مفسرانی در انطباق آیاتی در خلقت آسمان و زمین و حرکت افلاک به هیئت‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 26

‏ ‏

‏بطلمیوسی استناد می کرده اند و یا کرویت زمین را منکر می شده اند، ناشی از‏‎ ‎‏معلومات آن عصر بوده است. و اینکه مفسر ما برای توضیح و تفسیر آیات‏‎ ‎‏خلقت جهان با معلومات عصر حاضر به تفسیرمی پردازد، خبر از این واقعیت‏‎ ‎‏می دهد که اطلاعات علمی مفسر از عوامل گرایش به تفسیر عصری است،‏‎ ‎‏هرچند همۀ آنچه گفته شده و گفته می شود صحیح نباشد، اما ضرورت تفسیر‏‎ ‎‏را در هر عصر و ضرورت آگاهی از دانشهای روز را ثابت می کند. همچنین‏‎ ‎‏تأثیر علوم روز را بر تفسیر ثابت می کند و پدیدۀ تفسیر عصری را به ما نشان‏‎ ‎‏می دهد.‏

3 ـ شبهات و اشکالات مخالفان و معاندان

‏بدون شک در هر عصری دین و معارف دین از سوی گروهی از معاندان و‏‎ ‎‏مخالفان مورد هجوم قرار می گیرد. اشکلات و شبهاتی دربارۀ دین و منابع آن‏‎ ‎‏عنوان می شود. برخی از این اشکالات مشترک هستند، یعنی اشکالاتی که‏‎ ‎‏از پیش سابقه داشته است. اما برخی از اشکلات متناسب با عصر کنونی است و‏‎ ‎‏شبهاتی است که در گذشته مطرح نبوده است. شبهات کلامیون جدید،‏‎ ‎‏اثباتگراها و برخی شبهات مستشرقان در باب وحی، قرآن مجید، زندگی پیامبر و‏‎ ‎‏معارف دین از این قبیل است.‏

‏حجم اشکالاتی که در این یکی ـ دو قرن اخیر به دین، و بویژه دین اسلام و‏‎ ‎‏قرآن وارد شده، و کتابهایی که مستشرقان در باب قرآن نگاشته اند، بیانگر این‏‎ ‎‏مسأله است که ما باید در طرح مسائل اسلامی و تفسیر معارف دین، بویژه قرآن،‏‎ ‎‏اهتمام ویژه ای داشته باشیم و از ظرافت و دقت و عمق لازم بهره گیری کنیم.‏

‏در این زمینه یکی از منابع انعکاس شبهات، تفسیرهای دوران معاصر‏‎ ‎‏است. این پدیده جدیدی نیست. آنگاه که رُمّانی یا ابومسلم اصفهانی و یاقاضی‏‎ ‎‏عبدالجبار اسدآبادی تفسیر می نویسند بی تفاوت از شبهات و اشکالات مخالفین‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 27

‏ ‏

‏ اسلام نیستند. بدین روی شبهات زنادقه و دهریون یاسلفیون را مطرح می کنند و‏‎ ‎‏آیات قرآن را به گونه ای تفسیر می کنند که آن شبهات لازم نیاید و اشکالات پاسخ‏‎ ‎‏داده شود. مرحوم شیخ مفید در کتابهای کلامی خود نیز به گونه ای دیگر در مقام‏‎ ‎‏دفاع از اهل بیت بر می آید و تفسیری از آیات کلامی قرآن می کند‏‎[36]‎‏.  و شیخ‏‎ ‎‏طوسی به گونه ای دیگر به شبهات پاسخ می دهد.‏

‏در عصر حاضر مفسرین آگاه و زمان شناس ما نیز نوعی دیگر از تفسیر‏‎ ‎‏عصری ارائه می کنند. اگر علامۀ طباطبایی در تفسیرالمیزان اهتمام می ورزد که‏‎ ‎‏به پاسخ ماتریالیسم بپردازد و اشکالات حسیون جدید را پاسخ دهد‏‎[37]‎‏، ناشی از‏‎ ‎‏همین عامل است. یا اگر ایشان به مسائلی چون حقوق زن، خانواده، حقوق‏‎ ‎‏اجتماعی و سیاسی و مسائلی از قبیل آزادی پرداخته است‏‎[38]‎‏ بدین جهت است‏‎ ‎‏که مفسر آگاه نمی تواند فارغ از اشکالات و شبهات باشد. بدین روی تفسیر خود‏‎ ‎‏را به گونه ای جهت می دهد و آیات مورد نظر را تبیین می کند که آن اشکالات را‏‎ ‎‏پاسخ بدهد و شبهه را بزداید و یا دست کم به گونه ای آیه را تفسیر می کند که آن‏‎ ‎‏اشکالات و شبهات وارد بر قرآن نشود. مثلاً اگر جایی صحبت از تعارض علم و‏‎ ‎‏دین و عقل و دین است، آیه را به گونه ای تفسیر می کند که این شبهه وارد نشود‏‎ ‎‏و طبعاً تفسیر او ناشی از درک مفسر نسبت به پرسشها و پاسخها و اشکالات‏‎ ‎‏نظری عصر است.‏

‏اینجاست که تفسیر عصری پدید می آید. تفسیری که با گذشته ها تفاوت‏‎ ‎‏پیدا کرده و عامل زمان در پیدایش آن تأثیر داشته است.‏

4 ـ ارائۀ راه حل اجرای شریعت

‏گاهی تفسیر عصری عاملش احساس نیاز مفسر در ارائۀ حکم به گونه ای‏‎ ‎‏است که ضمانت اجرایی داشته باشد و قابل پذیرش و انجام پذیر باشد، یا به قصد‏‎ ‎‏راه حلهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و یا اخلاقی برای جامعه است. مشکل‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 28

‏ ‏

‏از آنجا برای مفسر مطرح می گردد که می بیند اجرای برخی از قوانین با عرف‏‎ ‎‏جامعه سازگار نیست و یا جامعه آمادگی پذیرش آن را ندارد؛ مانند اجرای حدود‏‎ ‎‏و تعزیرات در شرایط نظام اسلامی، (اجرای حد سرقت مثلاً) یا اجرای آن در‏‎ ‎‏ظاهر با برخی خواسته های اجتماعی تنافی دارد. در این صورت مفسر می کوشد‏‎ ‎‏مثلاً اجرای حدود و تعزیرات را با عرف جوامع سازگاری دهد و تبیین و‏‎ ‎‏توضیحی در جهت تأثیر و ضرورت آن ارائه دهد و یا بحث مبسوطی را برای‏‎ ‎‏اجراپذیر کردن آن فراهم سازد. یا برخی را گمان براین استکه اجرای حکم‏‎ ‎‏حجاب با آن شکل پیشین مانعی از فعالیتهای زن است. لذا مفسر تلاش می کند‏‎ ‎‏نوعی از حجاب را ارائه دهد تا منافات با فعالیتهای اجتماعی زن نداشته باشد.‏‎ ‎‏برای اینکه نمونه ای از این بحثها روشن شده باشد، بحثهایی که در ذیل آیۀ‏‎ ‎‏شریفه: ‏‏«‏یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن‏»‏‎[39]‎‎ ‎‏مطرح می شود تا اشکالی که به مسأله حجاب شده و مَفَرّ آن روشن شود،‏‎ ‎‏می پردازیم.‏

‏دربارۀ این آیۀ شریفه، مفسرین بسیاری، همچون زمخشری در کشاف‏‎[40]‎‏ و‏‎ ‎‏فخر رازی در مفاتیح الغیب‏‎[41]‎‏ و قرطبی در الجامع لاحکام القرآن‏‎[42]‎‏ و آلوسی‏‎ ‎‏در روح المعانی‏‎[43]‎‏ و حتی علامۀ طباطبایی‏‎[44]‎‏ گفته اند که پوشاندن صورت زن‏‎ ‎‏لازم است و این آیۀ شریفه دلالت بر این دارد که زن برای حفظ شخصیت و‏‎ ‎‏عفت خود باید سرو صورت و سینه را بپوشاند. بسیاری از قدما در تفسیر این آیه‏‎ ‎‏و در بحث آیات الاحکامِ حجاب و کتاب های فقهی بر این اساس گام نهاده اند.‏‎ ‎‏اما از سوی دیگر عده ای شبهه ای را مطرح کرده اند و گفته اند اگر زن بخواهد‏‎ ‎‏صورت خود را بپوشاند نمی تواند در اجتماع فعالیت کند و در جامعه مفید باشد.‏‎ ‎‏مرحوم شهید مطهری این اشکال را بیان کرده و به طور مبسوط جواب می دهد که‏‎ ‎‏حجاب اسلامی موجب هدررفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعداد فطری او‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 29

‏ ‏

‏نیست و حجابی را که ما پیشنهاد می کنیم در اسلام مطرح شده مانع فعالیتهای‏‎ ‎‏زن نمی گردد. سپس ایشان در قسمتی دیگر برای تبیین نوع حجاب اسلام و رد‏‎ ‎‏گفتار کسانی که پوشاندن صورت را الزامی دانسته اند در ذیل توضیح همین آیه‏‎ ‎‏مورد گفتگو چنین می نویسد:‏

‏«مفسران غالباً هدف جملۀ ‏‏«‏یدنین علیهن من جلابیهن‏»‏‏را پوشانیدن چهره‏‎ ‎‏دانسته اند. یعنی این جمله را کنایه از پوشانیدن چهره دانسته اند. مفسران‏‎ ‎‏قبول دارند که مفهوم اصلی «یدنین» پوشانیدن نیست، اما چون غالباً پنداشته اند‏‎ ‎‏که این دستور برای باز شناخته شدن زنان آزاد از کنیزان بوده است این چنین تعبیر‏‎ ‎‏کرده اند»‏‎[45]‎‏.‏

‏می بینیم که چگونه تفسیر در عصر حاضر در پی راه حل و اجراپذیر کردن‏‎ ‎‏شریعت است و در پی قابل عملی کردن آن چیزی است که از قرآن استنباط‏‎ ‎‏می شود. چه عاملی موجب این می شود که مفسّر به شبهات پاسخ بدهد و در پی‏‎ ‎‏راه حل عملی بیفتد، جز اینکه مفسر در جامعه ای زندگی می کند که با گذشته‏‎ ‎‏تفاوت داشته و زن در منزلتی دیگر قرار گرفته است. ما در اینجا بحثی دربارۀ‏‎ ‎‏حقوق زن و تلقی از زن در دیدگان مفسران پیشین نداریم، وگرنه نمونه هایی را‏‎ ‎‏یاد می کردیم که نشان می دهد این دگرگونیها چه تأثیر اساسی در فکر مفسران ما‏‎ ‎‏به جای گذاشته است و آنان را در باب نگرش به زن و دفاع از حقوق وی در‏‎ ‎‏دیدگاه اسلام به تکاپو واداشته است.‏

‏در هر حال تمام این بحثها برای نشان دادن تفسیر عصری است که شاید در‏‎ ‎‏این قسمت توانسته باشیم به یکی از عوامل احساس نیاز به تفسیر را در هر عصری‏‎ ‎‏بازگو کرده باشم.‏

5 ـ تأثیر مکان در بینش و برداشت

‏از عوامل دیگر تفسیر عصری، تأثیر مکان در بینش و برداشتهای مفسر‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 30

‏ ‏

‏است. در پژوهشهای تفسیرشناسی و شناخت مفسران به مسألۀ محیط و شرایط‏‎ ‎‏محیط زیستی مفسران اهتمام ویژه ای می شود که اصطلاحاً تعبیر به «بیئه» مفسر‏‎ ‎‏می شود. اینکه مفسردر چه شرایطی زندگی می کند، در محیط باز سیاسی افکار‏‎ ‎‏و در تعاطی و تبادل اندیشه ها و آراء یا درمحیط اختناق سیاسی، در محیط‏‎ ‎‏جغرافیایی و جامعه ای که از نظر علم عقب افتاده باشد یا در مهد تمدن و برخورد‏‎ ‎‏دانشها، در جوامعی که مذاهب گوناگون کنار یکدیگر با مسالمت زندگی‏‎ ‎‏می کنند و هیچ مذهب بر مذهب دیگر پرخاشگری یا غلبه سیاسی ندارد و زمینه‏‎ ‎‏تسامح و تساهل و همزیستی متقابل فراهم شده است و یا در یک حکومت مذهبی‏‎ ‎‏سختگیر و با عقاید دُگم وحاکمیت استبدادی.‏

‏اینکه مرحوم شهید مطهری درباره تأثیر محیط فقیه در استنباطات فقهی وی‏‎ ‎‏از نصوص آیات و روایات می گوید:‏

‏«اگر کسی فتواهای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمناً به احوال شخصیه و‏‎ ‎‏طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند، می بیند که چگونه سوابق ذهنی یک‏‎ ‎‏فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته به طوری که‏‎ ‎‏فتوای عرب بوی عرب می دهد و فتوای عجم بوی عجم. فتوای دهاتی بوی‏‎ ‎‏دهاتی می دهد و فتوای شهری بوی شهری»‏‎[46]‎‏.‏

‏این استنباط و برداشت از نوع درک اقلیمی عرب و عجم، شهری و دهاتی‏‎ ‎‏اختصاصی به فقه ندارد، اگر اسنتباط عرب در فقه چنین تفاوتی را پدید می آورد‏‎ ‎‏اما این نکته را باید اضافه کرد که تفسیر یک مفسر در عصری تنها برخواسته از‏‎ ‎‏خصوصیات اقلیمی و مباحث آنجا نیست که تفسیر یک شخص باشد، بلکه‏‎ ‎‏شاخه ای از تفسیرهایی است که در یک عصر پدید می آید. با انبوه شدن افکار و‏‎ ‎‏آراء در یک مقطع زمانی و مکانی زمینه یک نوع تفسیر متمایز پدید می آید. زیرا در‏‎ ‎‏نتیجه داد و ستد میان مفسران و عالمان عصر وتحولات و مشکلات اجتماعی،‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 31

‏ ‏

‏سیاسی و یا نظامی چنین تمایزی حاصل می شود.‏

‏با نگاهی به تطور تفسیر از آغاز عهد صحابه تا عصر حاضر می توان در شکل‏‎ ‎‏موردی آنها در استنباط کلمات و آیات یا شکل کلان، روشهای مذهبگرایی‏‎ ‎‏(فرقه گرایی)، اجتماعیگرایی، حدیثگرایی، روش حرکت زا (حرکی)،‏‎ ‎‏اجتهادی و عقلی، تاریخی و ... را مشاهده کرد.‏

‏این تنوع و دگرگونی معلول عوامل مختلفی است که بی شک عامل محیط و‏‎ ‎‏تأثیر جغرافیایی فرهنگی نقش مهمی ایفا کرده است. مثلاً مردم ایران پس از‏‎ ‎‏اسلام در طول فراز و نشیبهایش همیشه علاقه مند به اهل بیت بوده و تمایز خاصی‏‎ ‎‏نسبت به محیطهای دیگر جهان اسلام داشته است. این علاقه به اهل بیت در آثار‏‎ ‎‏و نوشته های علمای شیعه و سنی کاملاً هویداست.‏

‏یکی از جلوه های علاقه به اهل بیت در تفاسیر اهل سنت ایرانیان است.‏‎ ‎‏تفسیر زمخشری‏‎[47]‎‏، فخر رازی‏‎[48]‎‏، میبدی‏‎[49]‎‏، نیشابوری‏‎[50]‎‏، و ...‏‎ ‎‏نمونه های خوبی از تبلور علاقه به اهل بیت است که به طور نسبی نسبت به دیگر‏‎ ‎‏تفاسیر اهل سنت این تمایز و تأثیر از محیط مشاهده می شود.‏

‏از طرف دیگر یکی از عوامل نوبه نو شدن و عصری شدن تفسیر سوابق ذهنی‏‎ ‎‏و تحولات فکری مفسر و به عبارت دیگر خلفیات فکری مفسر است. بدون شک‏‎ ‎‏سوابق ذهنی مفسر و پیشداوریها و باورها و ذهنیت او در عصر زمینه ای می شود‏‎ ‎‏که او را به جهت نوعی خاص از تفسیر سوق می دهد. مفسری که در محیط‏‎ ‎‏شیعی تربیت یافته و در فضای فکری خاص رشدیافته و یا در محیطی سنی در میان‏‎ ‎‏پدر و مادر و اساتید و آموزشهای عقیده ای خاص تربیت یافته، آیات قرآن را‏‎ ‎‏آنچنان تفسیر می کند که با دیدگاه فکری وعقاید او سازگار باشد و نوعی از‏‎ ‎‏سوابق ذهنی مفسر  و تأثیر محیط جغرافیا (بیئه) بر مفسر است. آنچه به بحث‏‎ ‎‏ما مربوط می شود تأثیر این پدیده ها در ذهن و فکر مفسر است، که به طور‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 32

‏ ‏

‏ناخودآگاه عینکی بر چشم مفسر می خورد و مفسر از پشت شیشۀ آن عینک جهان‏‎ ‎‏بیرون و تفسیر مفاهیم را در می یابد. اگر این عینک با رنگ مسائل فلسفی باشد،‏‎ ‎‏تمام آیات تفسیری او فلسفی می شود و اگر عینک او سیاسی باشد، آیات را از این‏‎ ‎‏زاویه می بیند. اینکه می گوییم نباید چنین باشد و یا همیشه چنین نیست،‏‎ ‎‏مسأله ای است، و اینکه در خارج چنین واقعیتی غالباً وجود دارد و به عیان تأثیر‏‎ ‎‏سوابق ذهنی را مشاهده می کنیم مسأله دیگری است. هرگز توصیف واقعیات به‏‎ ‎‏معنای ارزشگذاری و یا تأسیس اصل نیست، بلکه نوعی معرفت شناسی تفسیر‏‎ ‎‏است که چگونه و چه عواملی در تفسیر عصری مؤثر است.‏

‏باز تأکید می شود این اِخبار دادن به این معنا نیست که تفسیر عصری همیشه‏‎ ‎‏چیز خوبی است و مطابق با واقع انجام می گیرد. خیر، چنین نیست. ما بر‏‎ ‎‏بسیاری از تفسیرهای علمی که در مقام انطباق نظریه های علمی به قرآن هستند‏‎ ‎‏انتقاد داریم و یا بسیاری از تأثرهای محیطی را ناخوشایند می دانیم. و به همین‏‎ ‎‏دلیل برای سلامت تفسیر قواعد خاصی تعیین شده است، اما با رعایت همین‏‎ ‎‏قواعد باز می بینیم تفسیر نوبه نو دچار دگرگونی شده است و عوامل چندی در‏‎ ‎‏آن تأثیر می گذارد و رنگ جغرافیایی و تأثیر محیط یکی از آن عوامل است.‏

‏از طرف دیگر درست است که تلاش مفسران در اعصار تاریخ جای‏‎ ‎‏قدردانی و ستایش دارد، اما معنای این تقدیر مفهوم قدسی نمی دهد، و کار‏‎ ‎‏آنها را بی نیاز از نقد و ارزیابی نمی کند، و به این معنا نیست که تفسیر آنها‏‎ ‎‏خالی از تحریف و کج فهمی است. بلکه بسیاری از مفسران بزرگ دچار‏‎ ‎‏اشتباهاتی شده اند که ضرورت نقد و بررسی را در هر دوره ای الزامی‏‎ ‎‏کرده است. و همین عامل سبب می شود که هر نسلی که می گذرد و تفسیری پا‏‎ ‎‏به عرصۀ حیات می گذارد، مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد، تحریفها و‏‎ ‎‏افراط گرایی ها بازگو می شود و عرصه قرآن از آنها تحریف می شود،‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 33

‏ ‏

‏بدین جهت رنگی دیگر و جلوه ای جدید از تفسیر عصری رخ می نماید، و آن‏   ‏تفسیر با پالایش از خطارهای پیشینیان است. اینجاست که می بینیم برخی از تفاسیر‏   ‏گذشته، بر اساس تصحیح خطاها و نقد تفسیر گذشته و یا حاشیه بر تفسیرهای‏   ‏پیشین به وجودآمده است.‏

ج) انگیزه های تفسیر از زبان مفسّران

‏تاکنون آنچه گفته آمد در باب عوامل عصری شدن تفسیر بود. برای شناخت‏‎ ‎‏بهتر تفسیر عصری وعوامل آن به سراغ مفسران می رویم. اینکه مفسران چه‏‎ ‎‏انگیزه ای از نگارش تفسیر داشته اند برای شناخت تأثیر زمان و مکان در تفسیر‏‎ ‎‏مهم است. زیرا اگر غرض مفسر را کشف کنیم، می توانیم تأثیر او را از عوامل‏‎ ‎‏بیرون محیطی او به دست آوریم و عوامل گرایش به تفسیر عصری را از زبان‏‎ ‎‏شارحان کتاب عزیز نشان دهیم.‏

‏مفسران را در این راستا می توان بر دو گروه تقسیم کرد: گروهی که از‏‎ ‎‏کلمات نخستین آنها در مقدمۀ تفسیر و تصریحات خود آنها در جاهای مختلف‏‎ ‎‏کتاب، ما را به انگیزه های موردنظر رهنمون می سازد، و گروهی که از مباحث‏‎ ‎‏آنها و نوع اهتمامی که به مباحث عصری نشان می دهند و به گونه ای مباحث و‏‎ ‎‏مجادلات عصر در لابلای تفسیر را گنجانده اند، می توان به انگیزه و روش تأثیر‏‎ ‎‏آنها پی برد‏‎[51]‎‏.‏

‏هم اکنون به نمونه ای از این گفتارها در مقدمۀ تفاسیر اشاره می کنیم:‏

1 ـ قرطبی

‏یکی از کسانی که به این عصریت و پاسخگویی به شبهات اشاره کرده است و‏‎ ‎‏علم تفسیر را تنها در مقام بیان شرح کلمات لفظی و بیان معنوی و احیاناً اعراب و‏‎ ‎‏ادب قرآن ندانسته، قرطبی است. قرطبی در مقدمۀ تفسیر خود هدف از تفسیر را‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 34

‏ ‏

‏ فراتر از موارد فوق شمرده است. مسألۀ پاسخگویی به شبهات و دفع گمراهیها و‏‎ ‎‏ردّ بر مفسران را از وظایف خود دانسته است. وی دربارۀ خصوصیت تفسیر‏‎ ‎‏خود چنین می گوید:‏

‏«‏یتضمن نکتاً من التفسیر و اللغات و الاعراب و القراءات و الرد علی اهل‎ ‎الزیغ و الضلالات و احادیث کثیرة شاهدة لماتذکره من الاحکام و نزول الآیات‎ ‎جامعاً بین معانیها، و تبیاناً لمااشکل منهما‏»‏‎[52]‎‏.‏

‏مرحوم طبرسی نیز در انگیزه و چگونگی تفسیر به ارائۀ نیازهای زمان اشاره‏‎ ‎‏می کند و پس از مقدمۀ کوتاهی محورهای اصلی تفسیر عصری خود را چنین بیان‏‎ ‎‏می کند:‏

‏«‏و قد کنت فی عهد ریحان الشباب ... شدید التشوف الی جمع کتاب فی‎ ‎التفسیر، تنظیم اسرار النحو اللطیفة و لمع اللغة الشریفة ... یجمع جوامع البیان فی‎ ‎المعالی المستنبطة من معادنها، المستخرجة من کوامنها الی غیر ذلک من علوم‎ ‎الحجة ... فیعترض لذلک حوائج الزمان، و عوائق الحدثان، مداردات الهوم ...‎[53]‎

2 ـ محمد طاهربن عاشورا

‏بیش از همه این عصری گرایی و توجه به نیازها در تفاسیر قرن اخیر بیشتر‏‎ ‎‏مشاهده می شود. مثلاً عالم بزرگ محمدطاهربن عاشورا (م 1393) در مقدمۀ‏‎ ‎‏تفسیرالتحریرو التنویر می گوید:‏

‏«‏اما بعد فقد کان امنیتی منذ أمد بعید تفسیر الکتاب المجید، الجامع لمصالح‎ ‎الدنیا و الدین، و موثق شدید العری من الحق المتین، و الحاوی لکلیات العلوم‎ ‎و معاقد استنباطها، والآخذ قوس البلاغة من محل نیاطها، طمعاً فی بیان نکت من‎ ‎العلم و کلیات من التشریع، و تفاصیل من مکارم الاخلاق [ثم قال]: و قد میزت‎ ‎ما یفتح الله لی من فهم فی معانی کتابه ما اجلیت من المسائل العلمیه مما لایذکره‎ ‎المفسرون ... فی تلک الآیة خاصة‏»‏‎[54]‎‏.‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 35

 

3 ـ علامه بلاغی

‏مرحوم علامه بلاغی در مقدمۀ تفسیر به چگونگی زمان و نیازهای علمی و‏‎ ‎‏فکری اشاره می کند و نیاز به ارائۀ تفسیری با ویژگیهای مخصوص را اشاره می کند:‏‎ ‎‏«‏لکن اختلاط اللسان و اختلاف الزمان و تشعب الاهواء و تضارب الآراء‎ ‎أثارت من دون انواره غباراً و جعلت علی البصائر من الجهل غشاوة، و قد اوجب‎ ‎ الله علی عباده ان ینصروا الحقیقة بالبیان و یجلو اغبار الشکوک بالحجة، و یمیطوا‎ ‎غشاوة الجهل، بیدالعلم الشافی... فآثرت انا... ان اتطفل فی هذا الشأن و اتقحم‎ ‎فی هذا المیدان، جاریاً علی ما تقتضیه العلم‏»‏‎[55]‎‏.‏

4 ـ سیدقطب

‏سیدقطب دقیقاً به مسألۀ تفسیر عصری اشاره می کند و کشاندن و‏‎ ‎‏منطبق کردن دستورات و قواعد قرآنی را بر نیازهای عصری ضروری می شمارد‏‎ ‎‏و معتقد است در تفسیر باید این جهت از فهم از متن قرآنی و ارزیابی نص مورد‏‎ ‎‏توجه قرار گیرد.‏

‏«‏و نحن نؤکد علی هذه المسة فی هذاالقرآن ... سمةالواقعیة الحرکیة ...‎ ‎لانها فی نظرنا مفتاح التعامل مع هذا الکتاب و فهمه و فقهه و ادراک مدامیه‎ ‎و اهدافه ... انه لابد من استصحاب الاحوال و الملابسات و الظروف و الحاجات‎ ‎و المقتضیات الواقعیة العلمیة التی صاحبت نزول النص القرآنی، لاید من هذا‎ ‎لاداراک وجهة النص و ابعاد مدلولاته و لرؤیة حیویة، و هو یعمل فی وسط حی‎ ‎و یواجه حالة واقعة‏»‏‎[56]‎‏.‏

5 ـ محمدجواد مغنیه

‏مرحوم محمدجواد مغنیه نیز به بعدی دیگر از تفسیر عصری اشاره‏‎ ‎‏می کند و آن لون اقناع و انطباق دادن نیازهای عصری با اصول و فروع قرآنی را،‏‎ ‎‏او معتقد است که مفسرین جدید نکته ای تازه بیان نمی کنند، بلکه برخی از‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 36

‏ ‏

‏مفاهیم پیشینیان را تصحیح یا گزینش می کنند و ما باید به تفسیری در عصر خود‏‎ ‎‏روی آوریم که نسل جدید را به معارف اسلامی و احکام قانع کند:‏

‏«‏و ایضاً ایقنت ... ای ایّ مفسر لایأتی بجدید لم یسبق الیه ... و انما یکتشف‎ ‎منها ما تسعفه معارفه و مؤهلاته ... و بالاصح ان التفسیر صحص الکثیر من مفاهیمه‎ ‎السابقة ... ان التفسیر تماماً کالفن ینبع من ظروف محلیة ... و من هنا اتجهت بتفسیری‎ ‎الی اقناع الجیل بالدین اصولاً و فروعاً، و انه یسیر مع الحیاة جنباً الی جنب‏»‏‎[57]‎‏.‏

6 ـ آیت الله خویی

‏مرحوم آیت الله خویی در تفسیر خود وظایف گسترده تری را برای مفسر‏‎ ‎‏برمی شمارد و معتقد است باید از تفسیر آنچه موجب اصلاح بشر و تأمین‏‎ ‎‏سعادت وی است استخراج گردد. باید از قران علوم اجتماعی و سیاسی و مدنی‏‎ ‎‏استنباط شود. اسرار خلقت و قواعد مهم جهان هستی در آورده شود و بالاخره‏‎ ‎‏مفسر همراه با آیه به انطباق نیازها و ضرورتها گام بردارد:‏

‏«‏و جدیر بالمسلم الصحیح، بل بکل مفکر من البشر أن یصرف عنایته الی فهم‎ ‎القرآن، و استیضاح اسراره،؛ و اقتباس انواره، لانه الکتاب الذی یضمن اصلاح‎ ‎البشر و یتکفل بسعادتهم و اسعادهم. والقرآن مرجع ... و عنه تؤخذ علوم‎ ‎الاجتماع و السیاسة المدینة، و علیه تؤسس علوم الدین، و من ارشاداته تکشف‎ ‎اسرار الکون، و نوامیس التکوین... علی المفسران یجری مع الآیة حیث‎ ‎تجری، و یکشف معناها حیث تشیر و یوضح دلالتها حیث تدل ... علی المفسران‎ ‎یوضح الفن الذی یظهر فی الآیة، و الادب الذی یتجلی بلفظها‏»‏‎[58]‎‏.‏

‏بحث علامه خویی بسیار مفصل است ونگرشی که به تفسیر دارد، جز با‏‎ ‎‏تفسیر عصری سازگار نیست. چون کسی که بخواهد علوم اجتماعی و سیاسی را‏‎ ‎‏استخراج کند، اسرار هستی را کشف کند، نوامیس تکوین را دریابد و همچون‏‎ ‎‏یک هنرمند، زیبایی های آیه را نشان دهد، جز آنکه دانستنیهای عصر را بداند و‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 37

‏ ‏

‏و خود را مسلّح به علوم روز کند و نیازهای زمان را بشناسد تا مطابق روح عصر به‏‎ ‎‏تفسیر بپردازد، چاره ای ندارد و قهراً در نتیجه چنین اوضاع و احوالی و درک‏‎ ‎‏شرایط، تفسیر عصری پدید خواهد آمد.‏

7 ـ علامه محمدحسین فضل الله

‏از دیگر مفسران معاصر که به ابعادی از تفسیر عصری پرداخته، علامه‏‎ ‎‏محمدحسین فضل الله است که دقیقاً به این موضوع اشاره کرده و معتقد است که‏‎ ‎‏قرآن تنها یک قالب و چهارچوب از کلمات لغوی نیست که ما بخواهیم آنها را‏‎ ‎‏توضیح و تفسیر کنیم و بدین گونه نیست که ما محدود به قالب لفظی قرار گیریم‏‎ ‎‏و با این عمل رسالت خود را انجام داده باشیم، بلکه وظیفه مفسر در عصر خود‏‎ ‎‏فراتر از اینهاست. وظیفه مفسر تبیین مفاهیم اصیل قرآنی در راستای زندگی و‏‎ ‎‏در پاسخ به مسائل و مشکلات جامعه بشریت است:‏

‏«‏و انطلقت هذه الدروس فی خط عملی متحرک یرکز علی استیحاء اجواء‎ ‎القرآن من اجل ان نعیش تلک الاجواء فی حیاتنا الاسلامیة الصاعدة، لان القرآن‎ ‎لیس کلمات لغویة تتجمد فی معناها اللغوی، بل هی کلمات تتحرک فی اجواء‎ ‎روحیة و علمیة ... بل اننا نشعر انه حیاة تتحرک و تعطی و توحی وتهدی و تقود الی‎ ‎صراط المستقیم ... و قد حاولنا فی هذه الدروس التفسیریة ان نستوحی القرآن فی‎ ‎مفاهیمه الاصیلة لنجعل حیاتنا تتحرک فی اطاره فیما نواجهه من قضایا و مشاکل‎ ‎و اوضاع جدیدة و ذلک من خلال استیحاء المعانی القرآنیة فی الجانب الاعمق‎ ‎و الاوسع للفکرة‏»‏‎[59]‎‏.‏

‏بر همین اساس و اندیشه سعید حوی، یکی از مفکرین اخوان المسلمین، در‏‎ ‎‏تفسیر خود که دارای اندیشه ای نو و طرحی جدید در ارائه تفسیر است، می نویسد:‏

‏«‏فی عصرنا وجدت علوم کثیرة، هذه العلوم قدمت فهوماً جدیدة للنصوص،‎ ‎او انّها رجحت فهوماً قدیماً، و بسبب من هذه العلوم، و بسبب من الوقائع التی‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 38

‏ ‏

‏ ‏انبثقت عنها، طُرحت تساؤلات حول کثیر من معانی القرآن، و کأثر عن ذلک کله‎ ‎لابدّ من عرض للقرآن الکریم یغطی ذلک کله ... و لقد حاولتُ فی قسم التفسیر‎ ‎أن اقدمّ جواباً لتساؤلات و تبیاناً لنصوص، و اقامة حجة فی شأنها بالنسبة لقضایا‎ ‎العلوم والدراسات الحدیثة بحسب الامکان ... و فی عصرنا کثرت الشُبه‎ ‎و الاعتراضات علی القرآن، و علی امکانیة انبثاق الحیاة الاجتماعیة و الاقتصادیة‎ ‎و السیاسة عنه و وجدت مفاهیم و اتجاهات مزخرفة و معاکسة ... ضد بناء الحیاة‎ ‎المعاصرة علی اساس قرآنی، والمسلمون الحقیقیون یتحرکون حرکتهم الصعبة‎ ‎فی البیان و التبین، لاقناع هذا العالم بان القرآن هوالکتاب الربانی الرحید، الذی‎ ‎مکلف به البشریة بحق، و هذا یقتضی عملاً و جهداً یتکافئان ذلک‏»‏‎[60]‎‏.‏

‏این بود نمونه ای از گفتار مفسران در باب انگیزه نگارش تفسیر، که بدون‏‎ ‎‏شک بیانگر روح عصر و پاسخگویی به نیازهاست. اگر یکایک این کلمات و‏‎ ‎‏دیگر مقدمۀ تفاسیر عصر و یا حتی تفاسیر پیشینیان راملاحظه کنیم می بینیم که به‏‎ ‎‏گونه ای تأثیر مستقیم عصر و لوازم آن در تفسیر منعکس است. از طرف دیگر‏‎ ‎‏اگر کسی می خواهد به بُعد هدایتی قرآن توجه کند باید با مخاطبان خود ارتباط‏‎ ‎‏برقرار کند و به گونه ای سخن بگوید که نیاز او را درک کرده باشد و درک نیاز‏‎ ‎‏آگاهی به شرایط اوضاع و احوال و شبهات  و علوم را می طلبد. در سایۀ چنین‏‎ ‎‏آگاهیهاست که می تواند قرآن را وسیلۀ هدایت جامعه قرار دهد. به همین دلیل‏‎ ‎‏بوده است که مفسران در هر عصری به رنگی و به روشی به تفسیر روی‏‎ ‎‏آورده اند. مفسرین عموماً بر اساس درکی که از نیازهای فرهنگی و خلأهایی که‏‎ ‎‏در باب تفسیر احساس می کرده اند به این دانش روی آورده اند. حتی برخی در‏‎ ‎‏مقدمه تفسیر تصریح کرده اند که ما بسیاری از تفسیرها را ملاحظه کرده ایم و‏‎ ‎‏نمی خواهیم به حجم گسترده تفاسیر چیزی بیفزاییم، بلکه می خواهیم به‏‎ ‎‏مسلمانان امروز ثابت کنیم که قرآن دستور زندگی حتی در این عصر است و‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 39

‏ ‏

‏موجب سعادت و عزت مسلمین است ‏‎[61]‎‏.‏

‏از مجموع آنچه گفته شد، چه در باب جایگاه زمان و مکان، و چه تفسیر‏‎ ‎‏عصری و عوامل گرایش به تفسیر عصری و انگیزه های تفسیر این نکته مسلّم شد‏‎ ‎‏که زمان و مکان تأثیر چندانی در فهم قرآن دارد، و کسی نمی تواند تحولات علوم‏‎ ‎‏و رشد آگاهی انسان و نیازهای جامعه بشریت را نادیده بگیرد و کتاب آسمانی و‏‎ ‎‏جاودانی را بدون توجه به این موضوعات تفسیر کند، و مخاطبان خود را نسبت به‏‎ ‎‏هدف هدایتی آن رها کند و پیام قرآن را در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی،‏‎ ‎‏اخلاقی و ... فراموش کند، و همین است تأثیر زمان و مکان در فهم قرآن.‏

 

پی نوشتها

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 40

  • . سوره نحل   /   89.
  • . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 1   /   87، تهران، انتشارات جهان.
  • . سورۀ فصلت   /   11: سپس آهنگ آفرینش آسمان را کرد در حالی که بخاری بود.
  • . محمد صادقی، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن   /   210.
  • . ابوحجر. التفسیر العلمی فی المیزان   /   364.
  • . نمل   /   88.
  • . سورۀ انبیاء   /   30.
  • . طبرسی، مجمع البیان، ج   /   45، بیروت، مؤسسه احیاءالتراث.
  • . ابوحجر: التفسیر العلی للمیزان   /   190.
  • . سورۀ بقره   /   256.
  • . سورۀ عنکبوت   /   46.
  • . ممتحنه   /   8.
  • . از کسانیکه به مباحث فوق پرداخته اند، مرحوم علامه طباطبایی است. رجوع شود به مقالۀ اندیشۀ اجتماعی در تفسیر المیزان از نویسنده در مجلۀ مبین، شمارۀ 2 (پیش شماره).
  • . سورۀ قلم   /   51.
  • . نگاه کنید به تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، ج 18   /   254؛ روح المعانی، ج 16   /   64 (چاپ جدید) و بسیاری دیگر از تفاسیر
  • . المیزان، ج 19   /   388؛ الفرقان ج 29   /   81؛ فی ظلال القرآن، ج 6   /   3671.
  • . سوره شوری   /   38.
  • . در این باب به کتاب دکتر عبدالحمید متولی، ذیل عنوان مبدأ الشوری فی الاسلام (عالم الکتب، قاهره   /   1973) و کتاب زکریا عبدالنعم ابراهیم الخطیب با عنوان نظام الشوری فی الاسلام و نظم الدیمقراطیة المعاصرة (قاهره، مطبعةالسعادة) مراجعه شود.
  • . کلینی، روضۀ کافی (ج 8)   /   312، حدیث 485.
  • . سورۀ انعام   /   121.
  • . شیخ طوسی، تبیان، ج 3   /   443؛ شیخ صدوق، مقنعه، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج 21   /   10 و هدایة   /   16. و از ابن عقیل در مختلف علامه، کتاب اطعمه، نقل شده که قائل به حلیت ذبائح اهل کتاب بوده است. و در جامع الشرایع هذلی   /   255 همین موسوعه نیز نقل شده که بعضی از اصحاب این عقیده را داشته اند. از معاصرین کسانی قائل به حلیت ذبائح اهل کتاب هستند؛ مثل علامه سیدمحمدحسین فضل الله در تفسیر من وحی القرآن، ج 8   /   47 که این اندیشه را تقویت کرده است.
  •  سورۀ مائده   /   5.
  • . محمدتقی حکیم، الاصول العامة للفقه المقارن   /   280.
  • . همان مدرک   /   287.
  • . فتح   /   10.
  • . سورۀ طه  /  5.
  • . سورۀ بقره  /  255.
  • . فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 18  /  232.
  • . ابوحجر، التفسیر العلمی فی المیزان  /  241.
  • . سورۀ انبیاء  /  33.
  • . فخر رازی، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، ج 22  /  167.
  • . ابوحجر، التفسیر العلمی فی المیزان  /  241.
  • . سورۀ بقره  /  276.
  • . طبرسی، مجمع البیان، ج 1  /  389.
  • . رشید رضا، المنار، ج 3  /  96.
  • .فسییر القرآن الکریم المستخرج من تراث الشیخ المفید، از اثار کنگرۀ شیخ مفید. با نگاهی به بحثهای شیخ مفید بخوبی روشن می شود که چگونگی شیخ از آیات قرآن در جهت دفاع از عقاید شیعه سود جسته است.
  • . المیزان، ج 1  /  47 و 423.
  • . المیزان، ج 2  /  260 ـ 273 و ج 4  /  254. و دربارۀ حقوق اجتماعی: ج 4  /  114 و حکومت ج 3  /  144 و آزادی: ج 4  /  110. برای تفصیل بیشتر این مباحث می توانید به مقاله اندیشۀ اجتماعی در تفسیر المیزان از نویسنده در مجلۀ مبین، پیش شماره 2  /  8 مراجعه کنید.
  • . سورۀ احزاب  /  59: ای پیامبر به همسران و دخترانت و به زنان مؤمن بگو که روسریهای خویش را به خود نزدیک سازند.
  • . زمخشری، کشاف، ج 3  /  560.
  • . فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج 25  /  230.
  • . قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 14  /  243.
  • . الآلوسی، روح المعانی، ج 12 (از چاپ جدید دارالفکر)،  /  127.
  • . المیزان، ج 16  /  339.
  • . مسأله حجاب  /  161 شرکت انتشار (قطع جیبی).
  • . مجله حوزه، سال اول، شماره چهارم  /  61 به نقل از مقاله اصل اجتهاد در اسلام.
  • . کشاف، ج 1  /  368، ج 3  /  47، و ج 4  /  220.
  • . مفاتیح الغیب، ج 8  /  86 و 25  /  209.
  • . محمدمهدی رکنی یزدی، یادنامه علامه امینی، جلوه های تشیع در تفسیر کشف الاسرار  /  163.
  • . ایازی سید محمدعلی، المفسرون حیاتهم و منهجهم  /  529، ذیل تفسیر غرائب القرآن.
  • . البته اگر برای شناخت تفسیر عصری تنها ملاک، مقدم تفاسیر باشد، انگیزۀ برخی از مفسران در این زمینه گویا نیست. زیرا برخی از مفسران هدف خود را از نگارش قصد ثواب و افزودن تألیفی قرآنی در کنار تألیفات دیگر و ... دانسته اند. اما در همین دسته از تفاسیر نوعی انعکاس از عصر مشاهده می شود. سبک شناسی برای تفاسیر از شیوه بحثهای تفسیری نکته ای است که خارج از بحث این مقاله است و ما تنها به استخراج مباحثی اشاره می کنیم که روح عصریت در تفاسیر آنها نشان داده شده است.
  • . الجامع لاحکام القرآن، ج 1  /  3.
  • . مجمع البیان، ج 1  /  10 از چاپ احیاءالتراث الاسلامی، قطع رحلی.
  • . التحریر و التنویر، ج 1  /  5 ـ 7.
  • . تفسیر آلاء الرحمان  /  2.
  • . فی ظلال القرآن، ج 2  /  2121.
  • . الکاشف، ج 1  /  10.
  • . البیان  /  11 ـ 12.
  • . من وحی القرآن، ج 1  /  9.
  • . الاساس فی التفسیر، ج 1  /  9.
  • . برای توضیح بیشتر این موضوع می توانید به مقدمه تفسیرالمنیر از محقق معاصر و هبةالزحیلی ج 1  /  6 ـ 8 مراجعه کنید.