کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا
هنر و عاشورا
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : مروارید، مرتضی

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1376

زبان اثر : فارسی

هنر و عاشورا

هنر و عاشورا

﷼ مرتضی مروارید

‏پیش از آن که هنر انسانها بعد از عاشورا در تشریح آن، دست به کار شود، دست تقدیر در ترسیم عاشورا بزرگ‌ترین هنرمندی را به کار برده و اراده خداوند اصالتهای اخلاقی این واقعه را که بر محور وجود فرزند علی و زهرا سلام الله علیهم می‌گردد، در بهترین شکل هنری لباس عمل پوشانده است. ‏

‏در عاشورای حسینی اول کرامتهای حضرت سیدالشهداء و یارانش با لباس برازنده واقعیت یافته، سپس آن پیکره زیبا به دست گزارشگران افتاده، تا در توصیفش هنرمندی کنند. ‏

‏صحنه عاشورا را خدای بزرگ برای یکی از عزیزان خلقت خواسته است و بی‌نهایت فراتر از آن است که ابعاد آن ـ حتی یک بعد ـ در تجزیه و تحلیلهای ما بگنجد، اما حق داریم که از بهره‌مندان این چراغ ابدیت شویم و در توصیف آنچه احساس کردیم تلاش کنیم. ‏

‏روز عاشورا روز اندوه و مصیبت است، مصیبتی که هرگز فراموش نمی‌شود؛ اما مصیبتی که در آن کرامت و عزت بود. حضرت زینب که بزرگترین بار مصایب را بر دوش می‌کشید در جواب ابن زیاد که گفت: «‏کیف رأیت صنع الله باخیک‏؟» فرمود: «‏ما رأیت إلّا ‌جمیلاً‏» ‏‎[2]‎

‏خدای متعال اراده فرموده که مشعل عاشورا همیشه روشن باشد. سنتهای طبیعی که ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 391

‏همان سنتهای الهی است اراده خداوند را لباس عمل می‌پوشاند. ‏

‏تأثیر عاشورا در بقای دین از جنبه نظامی نبود. کسانی که در عاشورا شربت شهادت نوشیدند جز حکومت بر دلها مستقیماً حکومت دیگری کسب نکردند. و جریان عاشورا از دیدگاه بیرونی پدیده‌ای جز یک تبلیغ عملی نبود. ‏

‏حضرت سیدالشهدا و لشکر وفادارش عملاً ارزشهای انسانی را که مبنای احکام و شرایع دین است تبلیغ کردند و تبلیغشان مؤثر افتاد و تقدیر به این تبلیغ موفقیت بخشید، و برانگیزنده انقلابها ساخت. ‏

‏از اینجا اهمیت هنر که عمده‌ترین وسیله تبلیغ است روشن می‌شود. ‏

‏واقعه عاشورا داستان تکان دهنده‌ای است که فضیلتها به صورت فشرده و هنرمندانه با رذیلتها مصاف می‌دهند. این داستان را تخیل هنرمند نساخته بلکه قلم تقدیر رقم زده است. ‏

‏این که نظامهای هنری آیا از قوانین خاص پیروی می‌کند، یا صرفاً تابع خوش آیندیهاست معلوم نیست، اما آنچه معلوم است این است که هنر بدون اصالت تجلی نمی‌کند، باید یک محتوای اصیل در لباس هنر درآید و گرنه پوچیها و ضد ارزشها هنر را محو می‌کنند، خواه آن محتوای اصیل یک فضیلت اخلاقی باشد، یا یک استحکام فیزیکی: ‏

‏در مورد دوم: مثلاً در معماری، هنر باید قرین استحکام و اهداف ساختمان شود، آن هم نه به صورت یک لباس اضافی، بلکه باید نقطه‌های ظرافت مصداق و وجود عینی استحکام باشد، معمار کسی است که عمارت زیبا سازد، نه این که عمارت ساخته را زیبا کند. ‏

‏بینش معنوی در نمای ظاهری اثر می‌گذارد. مثلاً در یک تزیین اضافی تصور اسراف بودن و امثال آن، زیبایی را محو می‌کند. گذشته از این که اگر اسکلت ساختمان هنری نباشد، سطحی بودن زیبایی و مرتبه‌اش را تنزل می‌دهد. ‏

‏در مورد اول، لباس زیبا زیبنده کسی است که خلق و خویش زیبا باشد. ‏

‏زیباییهای اخلاقی عناصر اولیه زیبایی، و زیباییهای هنری در مرحله بعد قرار گرفته‌اند. ‏یٰا بَنی آدَمَ قَدْ اَنْزَلْنٰا عَلَیْکُمْ لِبٰاساً یُواری سوآتکم و ریشاً و لباس التقوی ذلک خیر‏. ‏‎[3]‎‏ (ای فرزندان آدم لباسی برای شما فروفرستادیم که اندام شما را می‌پوشاند و مایه زینت شماست و لباس پرهیزگاری بهتر است). ‏

جمال الرجال فی عقولهم‎[4]‎‏ (زیبایی مردان در عقل آنهاست). ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 392

‏هر که پاکیزه نگهدار تن از پستیهاست ـ هر لباسی که بپوشد به نظرها زیباست‏‎[5]‎

‏زیباییهای اصیل کمبودهای ظاهری را جبران می‌کند. ‏

بالسخاء تستر العیوب‏ ـ غرر الحکم (با سخاوت عیبها پنهان شود). ‏

‏در عاشورا ارزشهای اصیل: ‏

‏ایمان، توحید، اخلاص، احسان، عدل، صبر، حلم، عفو، امانت، وفا، صداقت، شجاعت، توکل، تسلیم، مروت و سخاوت جلوه نمودند. ‏

‏در عاشورا مصاف فضیلتها با رذیلتها، گذشته از محتوای اصلی یک مصاف هنری است. ‏

‏در واقعه عاشورا نخست اصالتهای اخلاقی و ارزشهای ذاتی فرزند رسول خدا و نور چشم علی و زهرا در زیباترین صورت تجلی نموده، واقعه عاشورا پس از ظهور هنرمندانه در عالم هستی سرمایه تمام نشدنی فرهنگ عاشورا شده است. ‏

‏هر واقعه‌ای پیش از رسیدن به دست گزارشگر می‌تواند جنبه‌های هنری داشته باشد. گزارشگر هنرمند فقط باید با چشمان باز آنچه را که بوده ببیند. ‏

‏ ‏

مصوِّر واقعه عاشورا قدرت و حکمت خداوند است

‏مثلاً: عصر تاسوعا حضرت سیدالشهدا ـ علیه‌السلام ـ یک شب مهلت خواستند، و برادرشان عباس ـ علیه‌السلام‌ ـ را به سوی دشمن فرستادند و فرمودند: ‏ارجع إلیهم واستمهلهم هذه العشیّة إلی غد، لعلّنا نصلّی لربّنا اللیلة و ندعوه و نستغفره، فهو یعلم أنی أُحبّ الصلاة له و تلاوة کتابه و کثرة الدعاء والاستغفار‏. ‏‎[6]‎

‏تأخیر تا فردا تصویر شهادت را تغییر داد، هر چند محتوا فرق نکرد. ‏

‏ ‏

●تقدیر الهی و اختیار انسان

‏انسان اراده می‌کند و سعادت و شقاوت خویش را با اراده خود می‌سازد، دیر یا زود به دیار ساخته و پرداخته اعمال ارادی خویش وارد شده تا ابد ساکن و مقیم می‌شود، حکمت الهی انسان را چنین ساخته و برایش چنین خواسته است. ‏

‏انسان در عین اختیار داری عنصری از عناصر مقدرات جهان و نظام آفرینش است. ‏

‏اعمال ارادی انسان صحنه‌هایی را می‌‌آفریند که مالک و مدبر آن خدای جهان است، ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 393

‏و این تضادی با مختار بودن انسان ندارد. انسان در آن مورد اختیار داشته و مستحق ثواب و عقاب آن می‌شود، احساس درونی و وجدان به صدق این گفتار گواهی می‌دهد، اما مجموعه اعمال انسان و شرایط محیط به خداوند نسبت داده می‌شود. ‏

‏شبی که فردایش حسین علیه‌السلام از مکه به سوی عراق خارج شدند، طی مکالمه‌ای به برادرشان محمد حنفیه که آن حضرت را از این کار بر حذر می‌داشت فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود: ‏یا حسین اخرج الی العراق فإنّ الله شاء أن یراک قتیلاً فقال محمد بن حنفیة: فما معنی حملک هؤلاء النساء معک و أنت تخرج علی مثل هذا الحال؟ فقال: إنّ الله شاء أن یراهنّ سبایا‏. ‏‎[7]‎

‏شکل گرفتن عاشورا به مشیت الهی بود. سیدالشهدا شبی مهلت خواستند تا به دعا و عبادت بگذرانند. ابعاد گوناگون این واقعیت در جای خود محفوظ می‌ماند. اما تقدیر الهی که باید روز عاشورا مقتل حسین شود، با این اراده‌ای که آن حضرت فرمود و از دشمن خواست که شبی مهلت داده شود و موافقت دشمن با تأخیر و مهلت محقق می‌شود. اگر شهادت اهل البیت در غروب تاسوعا که دشمن به خیمه‌گاه هجوم آورد صورت می‌گرفت، شاید محتوای شهادت و فداکاری و ایثار تفاوتی نمی‌کرد. اما دیگر صحنه‌های فداکاری اصحاب و جوانان بنی ‌هاشم و درسهای ایثار حضرت ابوالفضل ـ علیه‌السلام ـ به آن شکل ظهور نمی‌نمود. این است چهره‌ای از عاشورا از دیدگاه ناتوان ما. ‏

‏چه می‌دانیم که عاشورا چه بود؟! اما اینقدر می‌دانیم که شب عاشورا هم شب عبادت و راز و نیاز با خدا بود، هم شب اعلام وفای دوستان و شکوفایی محبتها و ایثارها. روز عاشورا آفتابش هم تشنگی را شدت بخشید و آنچنان را آنچنان‌تر و امتحان را دشوارتر ساخت، هم صحنه عاشورا را در برابر نظاره گران روشن ساخت. مهلتی که سیدالشهدا خواستند آن شب و روز را در پی داشت. ‏

‏مثال دیگر این که: ‏

‏خیمه‌های حضرت ابی عبدالله به فرمان مبارک آن حضرت چنان ترتیب داده شد که هجوم دشمن از یک سمت باشد، بنابراین یاوران آن حضرت تک تک به میدان می‌آمدند و هر کدام صحنه‌ای از ایمان و فضیلت می‌ساختند و صفحه‌ای از ارزشهای انسانی تحویل گزارشگران تاریخ می‌دادند. ‏

‏مثال دیگر از رفتار بندگان خدا که در کار بندگی بودند و خداوند رفتار آنان را اسباب‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 394

‏جریان مقدرات قرار داد، دعاهای امام زین‌العابدین ـ علیه‌السلام ـ بود که او در نیایش خداوند بود و خداوند در کار مقتدا ساختن زین‌العابدین و زینت بخشیدن جهان عبادت به علی بن الحسین و تحقق بخشیدن آثار اجتماعی و سیاسی آن دعاها و راز و نیازها. ‏

‏سیر حرم ابی عبدالله علیه‌السلام تا کوفه و شام و صحنه‌های آن هم هر گوشه آن شعری است برازنده خامه تقدیر. ‏

‏و چه لطیف سروده یکی از شعرای امروز در یک رباعی که بیت اول آن و نام شاعرش یادم نیست: ‏

‏و مقصودش حضرت سیدالشهدا است آنجا که می‌گوید: ‏

‏چون شاعر چیره‌ای که از آغاز سخن پایان سرود خویش را می‌دانست. ‏

‏اکنون در اندیشه چنین سیری در جهان عاشورا نبودم. اکنون هم جز اشاره به یکی دو مثال فرصت بیان، بلکه توانایی درک این حقیقت بزرگ را ندارم. ‏

‏خداوند جهان، صورتگر انسان واقعه عاشوراست، کسی که نقشهای زیبای آفرینش ابداعات اوست و نقاشان چیره‌دست از الهاماتی که از آفرینشهای او گرفته‌اند، قدم فراتر نمی‌نهند. ‏

‏ ‏

●تابلوی عاشورا

‏فاصله‌ها و فشردگیهای وقایع عاشورا جلب توجه می‌کند، فشردگیها از نظر آن که وقایع در یک روز اتفاق افتاد و توجه خوانندگان تاریخ را متوجه یک روز نمود. فاصله‌ها از نظر این که شهادتهای برجستگان بنی ‌هاشم و اصحاب هر کدام صحنه جداگانه تشکیل داد و سطری از صفحه عاشورا ساخت. سطرها از هم فاصله داشت. حروف نزدیک هم بود. و بدین گونه واقعه عاشورا مانند صفحه‌ای شد که دستور زیبا نویسی که امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ به کاتب خود فرمود در آن رعایت شده است: ‏

فَرِّج بین السطور و قَرمط بین الحروف، فإنّ ذلک أجدرُِ بصباحة الخطّ‏ ـ نهج‌البلاغة ـ حکمت 315 (سطرها را از هم دور حروف را به هم نزدیک کن تا منظره خط زیباتر شود). ‏

‏می‌توان گفت: در این حکمت صادر از بیت عصمت دورنمای اصول هنر دیده می‌شود. ‏

‏در لوح تقدیر دشمنان ابی عبدالله ـ علیه‌السلام ـ که تبهکاران عاشورا بودند هم نقشی ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 395

‏داشتند. آنها زمینه‌های تابلو عاشورا شدند، بلکه در حقیقت فضیلتهای حسینی و رذیلتهای آنان در یک ظرف زمان تحقق یافت، بلکه با هم مربوط بود و این است که گویی بدبختان در ساختن خوشبختی نقشی دارند، این هم از بدبختی آنهاست!‏

‏ ‏

●ظرفیت هنری عاشورا

‏     محتوای عظیم اخلاقی واقعه عاشورا میدان هنر را در بازگویی این واقعه گسترش داده است. ‏

‏این فرهنگ بزرگ و این میدانهای عظیم توصیف در عاشورا به خاطر ظرفیت بی‌نهایت نفس واقعه و بی‌نهایت بودن فضیلتهایی است که از امام حسین ـ علیه‌السلام ـ تجلی نموده است. ‏

‏در وسعت این صحنه سخنگو و نویسنده سرمایۀ فراوان دارد. ‏

‏چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد‏

‏ ‏

●صداقت هنر

‏در چنین صحنه‌ای کمال هنر در این است که واقعیت را بدرستی نشان دهد، نارسایی یا ناهنجاری یا خسته‌کنندگی لفظ و نمایش، به زیبایی واقعیت، در مرحله تصویر آسیب نرساند. ‏

‏تکامل هنر شاعران و نویسندگان و نمایش پردازان و گویندگان و آوازخوانان و تعالی در تشریح عاشورا، به این است که فاصله نمایشها را با صورت واقعیت عاشورا کم کند، و نمایشها به این که عاشورا را با عظمت واقعی‌اش متجلی سازند نزدیک‌تر شوند، نه این که بر عظمت آن بیفزایند. ‏

‏مقصود این نیست که، هنر در عاشورا کار مثبت نمی‌کند، مقصود این است که نتیجه هنرها افزودن عظمت عاشورا نیست، بلکه عظمت واقعی آن را بیان کرده است. ‏

‏می‌توان گفت: به طور کلی مثبت بودن هنر در ارزشهای معنوی به این است که جنبه‌های منفی ابزار نمایش تقلیل یابد و موانع معنویتها کم شود. ‏

‏نقش هنر این است که تکرارها ملالت نیاورد. اگر فرض می‌شد که واقعیت عاشورا همه ساله بعینه تکرار می‌شد ملال آور نبود و هر نوبت جلوه نوینی داشت. اما عاشورای ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 396

‏اصلی تنها یکی بود، و سایرین پیروان و دنبال کنندگان این مسیرند و اصل واقعه باید در سخن و تصویر و نمایش تکرار شود. ‏

‏نوآوریها خستگی تکرار الفاظ را از میان می‌برد. هنر، مزاحمتهای تکرار را بر طرف ساخته، واقعیت عاشورا را بی‌مانع جلوه می‌دهد. واقعیت عاشورا خسته‌کننده نیست. آهنگها و روشهای بیان اگر تکرار شوند خسته می‌کنند. ‏

‏این اشاره‌ای بود به نقش هنر در عاشورا و این که هنر در مسیر ساختن آیینه عاشورا تلاش می‌کند. آینۀ خوب خوب و بد را می‌نمایاند، خوب را خوب و بد را بد. واقعیت را گزارش می‌دهد. ‏

آیینه گر عیب تو بنمود راست   خود شکن آیینه شکستن خطاست. 

‏هنر در فرهنگ عاشورا هر چه افزون شود، نماینده‌تر می‌شود و به سوی کمال آیینه بودن می‌رود، اما هرگز به کمال مطلق نمی‌رسد. ‏

‏ ‏

●اعتدال هنر

‏1 ـ آیا هر لباسی که زیبا باشد می‌توان پوشید؟ یا ممکن است یک زیبایی ظاهری ضد یک زیبایی معنوی باشد. هنرهایی که در تصویر عاشورا به کار گرفته می‌شود، باید از صافی دین بگذرد و تأیید فقهای عظام را در جواز استفاده همراه داشته باشد. ‏

‏2 ـ آنان که بر آنچه در تواریخ معتبر عاشورا آمده می‌افزایند، گذشته از این که مرتکب کذب بر امام و یاورانش می‌شوند، گویا مدعی هستند که بیش از خدای حسین طرفدار حسین‌اند و فکر می‌کنند اگر جریان چنین بود بهتر بود!‏

‏ ‏

●سخنی درباره تکرار

‏چون تکرار را عامل منفی ‌خواندیم، یادآوری کنیم که تکرار بیشتر عامل مثبت و آورنده زیبایی است و می‌توان گفت: تکرار هر زیبایی مطلوب است به شرط این که تکرار خود تکرار نشود! آن هم تکرار خالص نه تکرار توأم با تازگی که آن از ارکان زیبایی است نه اضداد آن. ‏

‏در تکرار آشنا مطرح می‌شود، در تازگی بیگانه، ترکیب آشنا و بیگانه مطلوب‌تر است، ردیف و قافیه شعر ترکیب آشنا و بیگانه است، ردیف آشنا، قافیه کلمه‌ای است که قسمت ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 397

‏اول آن بیگانه و قسمت آخر آشناست: منظور آشنایی و بیگانگی نسبی است. ‏

‏حال کمی به تکرارها و تازگیهای عاشورا بپردازیم. ‏

‏چهره اصلی عاشورا گفتیم کهنه نمی‌شود. فعل معصوم همچون آیه قرآن است که «‏لا یخلق علی الرد‏» بحار 92: 25 (قرآن از تکرار کهنه نمی‌شود). اما سنتهای بازگوییهای فعل معصوم توسط دیگران هم باید تکرار وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا با همان وضع سابق... ‏‎[8]‎

‏ ‏

●معنی هنر

‏هنر، مشترک لفظی در دو معناست: ‏

‏1 ـ فن و صنعت، که عبارت است از اجرای یک سلسله دستورالعملهای دقیق، به منظور نیل به هدف خاص. در این معنا جنبه زیبایی شرط نیست. ‏

‏2 ـ معنای فوق با قید و خصوصیت زیبایی. ‏

‏روشن است که مقصود از هنر در این گفتار همان معنای خاص (معنای دوم) است. ‏

‏اما در حقیقت، فن و صنعت بودن هنر به معنای خاص تحقق پیدا نمی‌کند. در ضروری‌ترین و پرمخاطره‌ترین لحظات زندگی زیباییها خود را نشان می‌دهند. وقتی که شخصی در آخرین نفسهای زندگی وصیت می‌کند، در وصیتنامه خود هنر و ادب به کار می‌برد. ‏

‏ ‏

نتیجه: 

‏آنان که می‌خواهند از دین اسلام حمایت کنند، زنده نگهداشتن عاشورا را در صدر برنامه‌های خود قرار می‌دهند و برای زنده نگهداشتن عاشورا بهترین وسیله بازگویی صادقانه این جریان است، نه پیرایه بستن بر آن. نوآوریهای هنر باید در طریق نشان دادن ماهیت جریان باشد و درسهایی که از آن می‌توان گرفت. ‏

والسلام


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 398


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 399

پی نوشتها:

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 400

  • . مقتل الحسین(ع) ص 422 ـ به نقل از کتاب لهوف  
  • . اعراف 26  
  • . بحار ج 1 ص 82  
  • . این بیت را در ترجمه شعر عربی معروف:  «إذا المرء لم یدنِس۫ من اللُؤم عِرضه        فکلّ رداء یرتدیه جمیل» سرودم
  • . مقتل الحسین 256 ـ به نقل از بحار  
  • . بحار 44: 464
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 330ـ332.