فصل دوم: دانشگاه قبل از انقلاب اسلامی
سرکوب و حمله به دانشگاه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

سرکوب و حمله به دانشگاه

‏ ‏

‏ ‏

سرکوب و حمله به دانشگاه

‏ ‏

‏ ‏

حمله به مراکز دانش

‏تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها‏‎ ‎‏نمی خواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلامی باشد تا ذخایر‏‎ ‎‏آنها را به یغما ببرند و کسی حرفی نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد؛‏‎ ‎‏آنها نمی خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و‏‎ ‎‏شماها مع الاسف مأمور اجرا هستید؛ مأمور چشم و گوش بسته؛ مأمور‏‎ ‎‏بی چون و چرا. حوزه های علمیه، سپاه دانش و اخلاق و درستی بوده و‏‎ ‎‏هست به معنای واقعی؛ نه گزافه و صرف تبلیغ. شماها اگر دانش دوست‏‎ ‎‏هستید، چرا حملۀ وحشیانه به مراکز دانش می کنید؟ چرا مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون می کشید؟ چرا محصلین علوم دینیه‏‎ ‎‏را یک روز راحت نمی گذارید؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این‏‎ ‎‏نحو معامله می کنید؟(143)‏

26 / 1 / 46

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حمله به دانشگاه با بهانه های واهی

‏مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد و می خواهند‏‎ ‎‏ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقب مانده نگه دارند. با ادعای‏‎ ‎‏اسلام و تظاهر به مسلمانی کمر به نابودی اسلام بسته و احکام مقدسۀ‏‎ ‎‏قرآن را یکی پس از دیگری محو و نابود می کنند. علمای اعلام و‏‎ ‎‏محصلین علوم اسلامی در تحت فشار عمال استعمار دست و پا می زنند.‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

‏  مدارس علوم دینیه، مساجد و محافل اسلامی را می خواهند قبضه کنند‏‎ ‎‏و این برنامه را مقداری عملی کرده اند. با بهانه های بی اساس به‏‎ ‎‏دانشگاهها حمله می کنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و‏‎ ‎‏سربازخانه می کشانند. حوادث اخیر دانشگاههای ایران و یورش‏‎ ‎‏وحشیانه و بی رحمانۀ دستگاه جبار به دانشجویان، سخت ما را متأسف‏‎ ‎‏ساخته. این روش غیرانسانی نمونۀ دیگری از نقشه های استعمارگران‏‎ ‎‏برای سرکوبی دانشگاهها و دانشجویان می باشد. من این اعمال‏‎ ‎‏چنگیزی و قرون وسطایی را شدیداً تقبیح می کنم؛ و اطمینان دارم که‏‎ ‎‏دانشجویان غیور وطنخواه هرگز عقب نشینی نکرده تسلیم نخواهند‏‎ ‎‏شد.(144)‏

بهمن 1349

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سرکوب و سلب مصونیت از دانشگاهیان

‏بایـد به اسم «مـأموریت برای وطنم»، ایـن وطن به حـال خرابی و‏‎ ‎‏عقب افتـادگی بـاقی باشد و اسلام کـه تنهـا پنـاهگاه ایـن ملت و سد‏‎ ‎‏راه اجـانب است شکسته شود. گویی مأمور است که طبقۀ جوان روشن‏‎ ‎‏را چه روحانی و چه دانشگاهی سرکوب کند؛ مأمور است که مدارس‏‎ ‎‏دینی را هتک و علمای اسلام را حبس و زجر کند؛ مأمور است مقدسات‏‎ ‎‏کشور را به دست اسرائیل و مربیان آن بدهد؛ مأمور است که‏‎ ‎‏سرمایه گذاران خارجی را به باقیماندۀ ثروت کشور مسلط کند؛ مأمور‏‎ ‎‏است که موجبات فحشا را با هر صورت اشاعه دهد و هتک نوامیس قرآن‏‎ ‎‏کند؛ مأمور است که مستشاران خارجی و کارمندان آنان را مصونیت دهد‏‎ ‎‏و از ملت و روحانیون و دانشمندان و دانشجویان سلب مصونیت‏‎ ‎‏نماید.(145)‏

20 / 6 / 51

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100

هجوم به مراکز علمی

‏تأسف از سرکوب کردن ملت مظلوم، و هجوم به دانشگاههای سراسر کشور.‏‎ ‎‏تأسف از واقعۀ جانسوز هفده خرداد (54)‏‎[1]‎‏ مدرسۀ فیضیه و دارالشفاء ـ که‏‎ ‎‏واقعۀ قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد ـ و یورش بی رحمانه و مسلحانۀ‏‎ ‎‏عمال استعمار بر مدارس دینی که جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن‏‎ ‎‏کریم و احکام سازندۀ اسلام سر و کاری ندارند، و شکستن سر و دستها و در و‏‎ ‎‏پنجره ها و کوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب کردن جوانان بی پناه را از‏‎ ‎‏پشت بامها (به جرم اظهار عقیده برخلاف حزب شاهی...)‏‏.(146)‏

20 / 4 / 54

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اختناق پلیسی در دانشگاه

‏اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود، این جوانهای ما که در دانشگاه‏‎ ‎‏می خواهند یک حرف حقی را بزنند، با پلیس خفه شان نمی کردند.‏‎ ‎‏دختر را می زنند، پسر را می زنند، جوان را می زنند، حبس می کنند، چه‏‎ ‎‏می کنند! خوب برای این است که دانشگاه ما استقلالی ندارد. دانشگاهْ ما‏‎ ‎‏نداریم. دانشگاهی که یک نفر آدم بر آن حکومت کند، این دانشگاه‏‎ ‎‏نمی شود. محیط علم باید محیط آزاد باشد.(147)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سرکوب دانشجویان

‏دانشگاههای ما نیمی از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر‏‎ ‎‏سال چندیـن بار مضـروب و مجـروح می گردنـد و به زنـدان افکنده‏‎ ‎‏می شوند.(148)‏

4 / 2 / 57


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 101

بی احترامی به فرهنگ

‏فرهنگ پیش اینها احترام دارد؟ و اگر فرهنگ پیش اینها احترام دارد،‏‎ ‎‏چرا این مدارس ایران تعطیل و نیمه تعطیل است؟ و چرا استادهای‏‎ ‎‏دانشگاه از درس گفتن کنار می زنند؟ برای اینکه محیط دانشگاه را دولت‏‎ ‎‏نمی گذارد آرام باشد. چه کردند این دانشجوها که باید محروم باشند؟‏‎ ‎‏چه احترامی اینها برای فرهنگ قائل هستند؟(149)‏

10 / 3 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

محیط ناآرام

‏دانشگاههایمان را هم که به آن صورت در آورده اند؛ نمی گذارند یک‏‎ ‎‏تحصیل صحیحی بکنند. از بس که اینها فشار آوردند، از بس که ‏‏[‏‏هجمه‏‏]‏‎ ‎‏کردند، الآن نه حوزه های علمیۀ ما تحصیل می توانند بکنند، نه‏‎ ‎‏دانشگاه. دانشگاه همیشه در حال اعتصاب؛ یک سال ‏‏[‏‏است‏‎ ‎‏]‏‏می بینید‏‎ ‎‏که در حال اعتصابند اینها. کار نمی توانند بکنند؛ نمی گذارند؛ یا می ریزند‏‎ ‎‏توی آن، زن و مردش را می زنند و عرض می کنم، زخمی می کنند؛ یا‏‎ ‎‏می گیرند می برند در حبسها. توی مدرسه های ما هم همین طور. آنها‏‎ ‎‏می ریزند توی آن، هر کاری دلشان می خواهد می کنند. هر چند وقت‏‎ ‎‏یک دفعه می ریزند این مدرسه را، سر تا ته آن را، اینها می زنند و‏‎ ‎‏[‏‏سرکوب‏‏]‏‏ می کنند. خوب نمی توانند دیگر. محیط آرام الآن ما نداریم‏‎ ‎‏که در آن محیط آرام، طلبه تحصیل کند یا در آن محیط آرام، دانشگاهی‏‎ ‎‏تحصیل بکند.(150)‏

29 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه یا قتلگاه جوانان

‏او‏‎[2]‎‏ که امروز به سیاسیون و جوانان ملت روی آورده و از آنان برای وطن‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 102

‏  استمداد می کند، همان است که گروههایی از آنان را اعدام و شکنجه و‏‎ ‎‏زندان کرده و می کند، جوانان ما را به خاک و خون کشیده و می کشد،‏‎ ‎‏دانشگاههای ما را به قتلگاههای جوانان ما تبدیل نموده است.‏

‏     من از جنایاتی که اخیراً در دانشگاهها با فرزندان اسلام نموده اند در‏‎ ‎‏سوگم. من از دانشجویان عزیز که در راه اسلام و کشور فدایی داده اند و در‏‎ ‎‏مقابل شاه با مشتی گره کرده ایستاده و او را محکوم کرده اند تشکر‏‎ ‎‏می کنم.(151)‏

16 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سرکوب مفاخر فرهنگی

‏تمام اقشار ایران ـ از مذهبیها و علمای مذهب تا آخرین فرد ایران ـ در‏‎ ‎‏تحت فشار بودند. فشار به جایی رسید که نه زن در این مملکت اختیار‏‎ ‎‏داشت از خود و نه مرد؛ نه روحانی می توانست وظایف روحانیت خودش‏‎ ‎‏را حفظ کند و نه دانشگاهی می توانست وظایف خودش را حفظ کند.‏‎ ‎‏اینها تمام مفاخر ایران را از دست دادند؛ بردند و مأموریت داشتند که‏‎ ‎‏برای ایران هیچ مَفْخَری نگذارند. مفاخر ما ایلات و عشایر ما بودند، آنها‏‎ ‎‏را سرکوب کردند.(152)‏

21 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حمله به حوزه های علمیه و دانشگاهها

‏اگر یک دانشگاه صحیح ما داشته باشیم، یا یک جبهۀ روحانیِ به تمام‏‎ ‎‏معنا روحانی داشته باشیم، نخواهد اجازه داد به اجانب که همۀ حیثیت‏‎ ‎‏یک مملکت را از بین ببرند. از این جهت چون این دو جبهه را آنها برای‏‎ ‎‏خودشان خطر می دانستند، حمله شان به این دو جبهه بود. منتها فرم‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 103

‏  حمله شان فرق داشت. در زمان رضاخان که من یادم است، و اکثر شما‏‎ ‎‏یادتان نیست، در آن زمان با سرنیزه حمله می کردند این جبهه را‏‎ ‎‏بشکنند. و لهذا حمله می کردند مدارس را، افراد را می گرفتند می بردند،‏‎ ‎‏عمامه ها را بر می داشتند، لباسها را می کندند، مدرسه ها را می بستند،‏‎ ‎‏مساجد را تعطیل می کردند. مجالس وعظ و روضه و اینها را بکلی از بین‏‎ ‎‏بردند. به خیال اینکه با این فرم می شود از بین برد. منتها در دانشگاه‏‎ ‎‏چون انعکاس خارجی اش را می ترسیدند، به این فرم وارد نمی شدند؛ به‏‎ ‎‏فرم دیگر وارد می شدند که نگذارند دانشجویان رشد کنند.(153)‏

6 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سرکوب دانشگاهیان

‏مقصد این بود که مملکت را از قوه هایی که می توانند این قدرتها‏‎ ‎‏جلوگیری کنند از منافع آنها؛ پاک کنند؛ آن قدرتها را سرکوب کنند. در‏‎ ‎‏مراکز آنکه ادراک کرده بودند قدرت روحانیین بود. و قبل از اینکه‏‎ ‎‏دانشگاه پیدا بشود، روحانیون را مورد نظر داشتند. بعد هم که‏‎ ‎‏دانشگاهها یک قدری زیاد شد و جمعیتشان زیاد شد، آنها هم تحت نظر‏‎ ‎‏درآمدند. اینها را به یک جور سرکوب کردند.(154)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 104

  • )) در تاریخ پانزده خرداد سال 1354 مراسم و تظاهراتی به مناسبت بزرگداشت سالگرد قیام پانزده خرداد 1342 در مدرسه فیضیه برگزار شد و متعاقب آن در تاریخ هفدهم خرداد نیروهای رژیم به مدارس فیضیه و دارالشفای قم حمله کردند.
  • )) منظور، محمدرضا شاه پهلوی است که در ماههای آخر حکومت خود برای فریب مردم به نوعی از اقدامات گذشته  خود توبه نمود.