فصل اول: ارزش علم
هدف از تعلیم و تربیت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

هدف از تعلیم و تربیت

هدف از تعلیم و تربیت1[1]

‏ ‏

‏ ‏

دعوت الهی

‏انبیا آمدند، از اول هر نبی ای آمده است تا آخر، فقط شغلش این بوده که‏‎ ‎‏انسان درست بکند، تربیت کند انسانها را. شغل معلمی همان شغل انبیا‏‎ ‎‏است. پیغمبر اکرم معلم همۀ بشر است، و بعد از او حضرت امیر‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ باز معلم همۀ بشر است. آنها معلم همۀ بشر هستند،‏‎ ‎‏شما معلم یک عده از بشر. شغل همان شغل است؛ یعنی شعبۀ همان‏‎ ‎‏است؛ کار، یک کار است؛ آنها در یک محیط وسیعتر، و ما در یک محیط‏‎ ‎‏کوچکتر. بنابراین، این شغل شما ‏‏[‏‏نیز‏‏]‏‏ یک شغل بسیار شریفی است؛‏‎ ‎‏لکن مسئولیتش هم بسیار زیاد است؛ چنانکه مسئولیت انبیا بسیار زیاد‏‎ ‎‏بود. انبیا به همان مقدار که برای آدمسازی آمده بودند مسئولیتشان‏‎ ‎‏زیاد بود. منتها آنها مسئولیتشان را به انجام رساندند، کارهایی که به آنها‏‎ ‎‏محول بود به انجام رساندند. شما شغلتان بسیار شریف است و همان‏‎ ‎‏شغل انبیا است؛ مسئولیتتان هم همان مسئولیت است.(1)‏

21 / 3 / 58

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 3

دعوت به توحید

‏آن معنایی که از علوم دانشگاهها ما می خواهیم و آن معنایی که از علوم‏‎ ‎‏مدارس قدیمه ما می خواهیم، همین معنا نیست که در سطح ظاهر‏‎ ‎‏الآن هست. و متفکرین ما همان سطح ظاهر را دارند در آن ‏‏[‏‏کار‏‏]‏‎ ‎‏می کنند و بسیار هم ارجمند است کارهایشان؛ لکن آنکه اسلام‏‎ ‎‏می خواهد این نیست.‏

‏     آنی که اسلام می خواهد تمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و چه‏‎ ‎‏علوم غیرطبیعی باشد، آنکه از آن اسلام می خواهد، آن مقصدی که‏‎ ‎‏اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به‏‎ ‎‏توحید بکند. هر علمی جنبۀ الوهیت در آن باشد، یعنی انسان طبیعت‏‎ ‎‏را که می بیند خدا را در آن ببیند، ماده را که می بیند خدا را در آن ببیند،‏‎ ‎‏سایر موجودات را که مشاهده بکند خدا را در آن ببیند. آنکه اسلام برای‏‎ ‎‏آن آمده است: برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الهیت و تمام‏‎ ‎‏علوم طبیعی به علم الهی. و از دانشگاهها هم این معنا مطلوب است.‏‎ ‎‏نه اینکه خود طب را ـ البته طب هم باید باشد، علوم طبیعی هم همه‏‎ ‎‏باید باشد، معالجات بدنی هم باید باشد ـ لکن مهم آن مرکز ثقل است که‏‎ ‎‏مرکز توحید است. تمام اینها باید برگردد به آن جهت الوهیت.(2)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هدایت مردم

‏سرّ بعثت رسول اکرم تزکیۀ امت است و تعلیم و تربیت امت. آن هم تعلیم‏‎ ‎‏تمام قشرهای تعلیم که کتاب و حکمت تمام قشرهای تعلیمات را واجد‏‎ ‎‏است. بعد از آنکه تعلیم و تربیت را ذکر کرده است، ذکر علمای سوء را‏‎ ‎‏می فرماید: آنهایی که علم را آموخته اند لکن عمل به آن علم نمی کنند و‏‎ ‎‏با بدترین وجه از آنها اسم برده است: ‏مَثَـلُ الَّـذِینَ حُمِّـلُوا التَّوْرَیٰـةَ ثُـمَّ لَـمْ

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 4

  یَحْمِلُـوها کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَاراً‎[2]‎‏ مَثَل آنها که عالِم شده اند لکن علم در‏‎ ‎‏آنها اثر خودش را نگذاشته است مَثَل اُلاغی می ماند که بارش کتاب‏‎ ‎‏باشد! وقتی که علم در انسان تأثیر نکند و انسان را انسان نکند، این حمل‏‎ ‎‏کتاب، چه در سینه ها باشد و چه در پشت باشد! مَثل اینها، مَثَل آن‏‎ ‎‏اشخاصی هست که، مَثَل حیوانی هست، مَثل الاغی هست، که کتاب به‏‎ ‎‏دوش او باشد: همان طور که کتاب برای آن حیوان هیچ فایده ندارد، این‏‎ ‎‏علمی که دنبالش تعهد نباشد، دنبالش عمل نباشد، دنبالش رشد فکری‏‎ ‎‏نباشد، دنبالش هدایت مردم نباشد، این نظیر همان است که به دوشش‏‎ ‎‏کتاب باشد، بلکه به دوش یک حیوان و یک الاغ کتاب باشد.(3)‏

2 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آدم سازی

‏با شغل دانشگاهی و روحانی اگر چنانچه به شرایط عمل بشود، انسان‏‎ ‎‏درست می شود. این است که این شغل، شغل انبیا بوده است. تمام انبیا‏‎ ‎‏برای آدم درست کردن آمدند؛ و قرآن کتاب آدم سازی است.(4)‏

3 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توجه به خدا

‏باید بشر به فکر این باشد که آن چیزهایی که مقصد است و برای تربیت‏‎ ‎‏انسان است، برای آموزش انسان است، برای تعلیم انسان است، جهت به‏‎ ‎‏آن بدهد. چنانچه دانشگاهها جهت به آن داده نشود، همان‏‎ ‎‏دانشگاههایی می شود که در بین بشر هست، و از همان دانشگاهها قوای‏‎ ‎‏مخرّبه بیرون می آید. و اگر جهت به آن داده بشود، دانشگاهها کاری‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 5

‏  می کنند که مسلسلها نمی تواند بکند. خدمتی می توانند به بشر بکنند که‏‎ ‎‏هیچ کس دیگر نمی تواند اینقدر خدمت بکند. عمده آن جهتی که طرف‏‎ ‎‏آن جهت رفته می شود. و قرآن این را فرموده است: ‏إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی‎ ‎خَلَقَ‎[3]‎‏ قرائت کن نه قرائت مطلق. بیاموز، نه آموزش مطلق. علم تحصیل‏‎ ‎‏کن، نه علم مطلق و تحصیل مطلق؛ علم جهتدار، آموزش جهتدار.‏‎ ‎‏جهت، اسم ربّ است، توجه به خداست، برای خدا و برای خلق خدا.‏‎ ‎‏قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسلها کنار‏‎ ‎‏می رود. و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد، مسلسل ساز می شود.‏‎ ‎‏ابزار کوبندۀ انسان با دست قلمدارها و دست علمایی که در همۀ‏‎ ‎‏دانشگاهها هستند، با دست آنها وجود پیدا کرده است. و همۀ ترقیات‏‎ ‎‏بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است. کوشش‏‎ ‎‏کنید که در این آموزشی که به مردم می دهید جهتدار باشد.(5)‏

6 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تزکیه، هدف اصلی

‏مسأله تربیت بالاتر از تعلیم است. در آن آیۀ شریفه هم تلاوت آیات‏‎ ‎‏قرآن را؛ یعنی رساندن آن تعلیماتی که در راه تربیت و تعلیم است، بعد از‏‎ ‎‏اینکه این را می فرماید، بعد ‏وَیُزَکّیهِمْ‏ را می فرماید. از این ممکن است‏‎ ‎‏استفاده بشود که مسألۀ تزکیه و مسألۀ تزکیۀ نفس اهمیتش بیشتر از‏‎ ‎‏مسأله تعلیم کتاب و حکمت است، مقدمه از برای این است که کتاب و‏‎ ‎‏حکمت در نفس انسان واقع بشود. اگر تزکیه بشود انسان، تربیت بشود و‏‎ ‎‏به تربیتهایی که انبیا ـ علیهم السلام ـ برای بشر هدیه آوردند، بعد از‏‎ ‎‏تزکیه کتاب و حکمت هم در او به معنای حقیقی خودش، در نفس انسان‏‎ ‎‏نقش می بندد و انسان به کمال مطلوب می رسد. و لهذا بعد از یک آیۀ‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 6

‏  دیگر می فرماید که: ‏مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْریةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهٰا کَمَثَلِ الْحِمٰارِ یَحْمِلُ‎ ‎اَسْفٰاراً‎[4]‎‏ می خواهد بفرماید که علم تنها فایده ندارد. علمی که تربیت در او‏‎ ‎‏نباشد، تزکیه در او نباشد، این علم فایده ندارد. همان طوری که اگر الاغ و‏‎ ‎‏حمار، چنانچه الاغ به بار او کتاب باشد، هر کتابی باشد، کتاب توحید‏‎ ‎‏باشد، کتاب فقه باشد، کتاب انسانشناسی باشد، هر چه باشد، در بار او‏‎ ‎‏باشد و به دوش او باشد، چطور فایده ندارد و آن حمار از او استفاده‏‎ ‎‏نمی کند؛ آنهایی هم که انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام‏‎ ‎‏علوم را فرض کنید، تمام صناعات را، تمام تخصصات را داشته باشند،‏‎ ‎‏لکن تربیت و تزکیه نشده باشند، آنها هم آن علومشان برای آنها فایده‏‎ ‎‏ندارد، بلکه بسیاری از اوقات مضرّ است. بسیاری از اوقات هست که آن‏‎ ‎‏کسی که عالم است، آن کسی که همه چیز را می داند لکن تزکیه نشده‏‎ ‎‏است، تصفیه نشده است، تربیت الهی نشده است، آن علمش وسیله‏‎ ‎‏است از برای اینکه بشر را به تباهی بکشد. چه بسا عالمانی که برای بشر‏‎ ‎‏تباهی هدیه می آوردند. آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانی‏‎ ‎‏که برای بشر هلاکت ایجاد می کنند، تباهی ایجاد می کنند. آنها از مردم‏‎ ‎‏عامی بدتر هستند. ضررشان بیشتر است. همان است که قرآن فرمود‏‎ ‎‏که: ‏کَمَثَلِ الْحِمٰارِ‏ و از آن هم بالاتر اینکه موجب صدمه به دیگران‏‎ ‎‏می شود.(6)‏

18 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تکمیل مکارم اخلاق

‏برای مکارم اخلاق همۀ انبیا آمدند؛ ‏بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکٰارِمَ الاَْخْلاٰقْ.‎[5]‎‏ برای تقوا و‏‎ ‎‏آدم سازی آمدند انبیا... و اساتید دانشگاه و اساتید حوزه ها هم به این‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7

‏  خاصه باید اهمیت خاص بدهند که اگر علم تنهای بی تقوا باشد، ولو علم‏‎ ‎‏توحید باشد، ولو علم ادیان باشد، در آن عالم ارزش ندارد. علم تنها اگر‏‎ ‎‏ضررش بر ملتها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد ـ که هست ـ باید گفت که‏‎ ‎‏بی تقوا می تواند که یک کشوری را، یک انسانهایی را به باد فنا بدهد. و آن‏‎ ‎‏کسی که عالمتر است بهتر می تواند که مردم را فاسد کند. پس باید که‏‎ ‎‏همراه این آموزش، آموزش تقوا هم باشد. از بچه ها اگر هستند، بچه ها را‏‎ ‎‏آموزش تقوا ‏‏[‏‏بدهید‏‏]‏‏ به اندازۀ فهمشان و بزرگترها را هم همین طور. و‏‎ ‎‏بزرگترها گمان نکنند دیگر احتیاج ندارند یا اینکه وقت گذشته است؛‏‎ ‎‏وقت نمی گذرد. انسان در هر حال، اگر یک چیزی را بداند بهتر از‏‎ ‎‏ندانستن است.(7)‏

5 / 10 / 61

*  *  *

‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8

  • 1. لازم به توضیح می باشد که بحث «اصول و اهداف تعلیم و تربیت» در یک مجموعه مستقل دیگر تهیه و تنظیم گردیده است، لذا در اینجا صرفاً به چند فراز خاص اشاره می شود.
  • )) «وصف حال آنان که تحمل (علم) تورات کردند و خلاف آن عمل نمودند در مثل به حماری می ماند که بار کتابها بر پشت کشد»؛ (جمعه  /  5).
  • )) «قرآن را به نام پروردگارت که آفریننده جهان است قرائت کن»؛ (علق  /  1).
  • ))       صفحه 5 ، پاورقی 1.
  • )) «برانگیخته شدم تا منشهای نیک را کامل گردانم»؛ مجمع البیان؛ ذیل تفسیر آیه 4 سوره قلم.