استراتژی امام، لبخند به مردم‏
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : صدر، سید محمد

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1376

زمان (قمری) : 1418

زمان (میلادی) : 1997

زبان اثر : فارسی

استراتژی امام، لبخند به مردم‏

استراتژی امام، لبخند به مردم 

 سید محمد صدر

خلاصه مقاله 

‏در این مقاله روش حکومتی شاه و نحوۀ حکومت حضرت امام مقایسه شده نتیجه گیری می شود که‏‎ ‎‏روش هرکدام ناشی از ماهیت تفکر هر یک از آنها بوده است. ‏

‏از آنجا که شاه سلطنت خود را مدیون انگلیس و ادامۀ آن را وابسته به آمریکا و انگلستان می دانست و او‏‎ ‎‏عامل انجام برنامه ها و استراتژی های خارجی در ایران بود و هر اقدامی در زمینه های سیاسی، فرهنگی،‏‎ ‎‏اقتصادی و اجتماعی با موافقت و نظر آنها انجام می شد (به عنوان نمونه می توان به طرح انقلاب سفید،‏‎ ‎‏آزادیهای سیاسی و طرح حقوق بشر (اشاره نمود)، روش حکومتی شاه عبارت از لبخند به خارج و اخم به‏‎ ‎‏داخل بود. ‏

‏در نقطۀ مقابل شاه، حضرت امام مردم را جانشین خدا در زمین دانسته و معتقد بودند که مردم خوب، پاک‏‎ ‎‏و فداکار بوده و برای انجام هر کار مثبتی آمادگی دادند. حضرت امام، حامیان انقلاب و تفکر اسلامی را مردم‏‎ ‎‏مستضعف می دانستند، بنابراین روش حکومتی ایشان لبخند به مردم بود. لبخند امام به مردم شامل مردم‏‎ ‎‏عادی کشورهای اسلامی و حتی کلیۀ مستضعفین عالم می شود. ‏

‏حضرت امام در مقابل سیاست لبخند به مردم با اخم به خارج سلطه گران و استعمارگران را به مبارزه‏‎ ‎‏طلبیده و آمریکا را بزرگترین دشمن امت اسلام دانسته و او را عامل بدبختی مردم ایران و جهان اسلام و تمام‏‎ ‎‏مستضعفان می دانند. این طرز تفکر و روش حکومتی حضرت امام ناشی از جایگاه و اهمیت انسان و فطرت‏‎ ‎‏انسانی در تفکر اسلامی است. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 335

‏انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی به منظور ساقط نمودن حکومتی‏‎ ‎‏مستبد و وابسته بوقوع پیوست و طومار سلطنت و رژیم شاهنشاهی را در کشور ایران‏‎ ‎‏در هم پیچید. در این نهضت حضرت امام در مقابل فردی دیکتاتور به نام شاه ایستاد و او را‏‎ ‎‏از اریکه قدرت به زیر کشید و جمهوری اسلامی ایران را تأسیس نمود. ‏

‏از آنجا که جمهوری اسلامی ایران برمبنای اندیشۀ سیاسی امام برپا گردید و رژیم‏‎ ‎‏سلطنتی متکی به قدرت فردی به نام شاه بود، تضاد ماهوی ما بین این حکومتها امری‏‎ ‎‏طبیعی است. در این مقاله روش حکومتی شاه و نحوۀ حکومت حضرت امام مقایسه‏‎ ‎‏می شود و این نتیجه حاصل میگردد که اتخاذ روشها ناشی از ماهیت تفکر هر یک از آنها‏‎ ‎‏بوده است. ‏

‏روش حکومتی شاه در یک جمله عبارت بود از: لبخند به خارج و اخم به داخل به‏‎ ‎‏عبارت دیگر منطقه مورد توجه شاه در خارج از مرزهای ایران قرار داشت و نگاه او نگاه‏‎ ‎‏به بیگانگان بود. شاه سلطنت خود را مدیون انگلیس و ادامۀ آن را وابسته به امریکا و‏‎ ‎‏انگلستان می دانست و معتقد بود که کوچکترین اقدامی در داخل کشور، بدون تأمین نظر‏‎ ‎‏آنها امکان پذیر نیست. برمبنای این تفکر شاه عامل انجام برنامه ها و استراتژیهای‏‎ ‎‏خارجی در ایران بود و هر اقدامی در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی‏‎ ‎‏با نظر و موافقت آنان انجام می شد. به عنوان مثال طرح انقلاب سفید که به گفتۀ شاه عامل‏‎ ‎‏تحّول اساسی در ایران بود، در امریکا تنظیم گردید و جهت اجرا به شاه ابلاغ شد. در آن‏‎ ‎‏زمان استراتژیستهای امریکایی با بررسی اوضاع سیاسی و اقتصادی چند کشور وابسته به‏‎ ‎‏خود، به این نتیجه رسیدند که پتانسیل انقلابی در این کشورها بالا رفته است و باید طرحی‏‎ ‎‏را تهیه و اجرا نمایند که این پتانسیل فروکش نماید. طرح امریکا که برای ایران و فیلیپین‏‎ ‎‏تهیه گردید یک طرح ضد انگیزه ای بود. این طرح که شاه آن را تحت عنوان انقلاب سفید‏‎ ‎‏به اجرا در آورد عمدتاً جنبۀ اقتصادی داشت  و در پی از بین بردن انگیزه های انقلاب بود.‏

‏در آن مقطع زمانی نهضتهای چپ و کمونیستی در حال رشد بودند و به همین دلیل‏‎ ‎‏انقلاب سفید با هدف از بین بردن انگیزه های اقتصادی مطرح گردید. طرح اصلاحات‏‎ ‎‏ارضی جهت جذب دهقانان و شریک نمودن کارگران در سود کارخانه ها و ... از اقداماتی‏‎ ‎‏بود که در همین چارچوب به اجرا درآمد. ‏

‏نمونۀ دیگری که در این زمینه قابل ذکر است، آزادیها سیاسی و طرح حقوق بشر در‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 336

‏ایران همزمان با ریاست جیمی کارتر در امریکاست. در این زمان استراتژی دموکراتهای‏‎ ‎‏امریکا، پی گیری حقوق بشر در جهان است وآزادیهای سیاسی جهت مقابل با شوروی و‏‎ ‎‏همچنین جلوگیری از سقوط حکومتهای دیکتاتوری وابسته به خود دنبال می شود. در‏‎ ‎‏چنین شرایطی، در ایران، بحث آزادیهای مطرح می شود و در مجلس شورای ملّی از‏‎ ‎‏دولت انتقاد به عمل می آید و به دنبال آن وضعیت زندانها و زندانیها تا حدودی بهبود‏‎ ‎‏می یابد و دامنۀ شکنجه، محدودتر می شود. با توجه به مدار مطروحه، روش حکومتی‏‎ ‎‏شاه روشی است که باید مورد تأیید امریکا باشد، در صورتیکه آنها دیکتاتوری و زور را‏‎ ‎‏تجویز نمایند، شاه چنین عمل می کند و در صورتیکه منافع خود را درطرح حقوق بشر و‏‎ ‎‏بعضی از آزادیهای سیاسی و اجتماعی ببینند، شاه همان نسخه را عمل می کند. ‏

‏خلاصه اینکه شاه به دلیل وابسته بودن به خارج و داشتن پایگاه حمایتی در بیرون از‏‎ ‎‏مرزها، همیشه به آنها لبخند می زند و در مقابل به دلیل عدم وجود پایگاه در داخل کشور و‏‎ ‎‏در میان مردم ایران، به آنها اخم می کرد. او اعلام می داشت که مردم ایران هنوز به سطحی‏‎ ‎‏از فرهنگ نرسیده اند که دموکراسی را تجربه کنند، لذا باید رهبری چون من قیمومت آنها‏‎ ‎‏را برعهده داشته باشد. برمبنای همین تفکر شاه حزب رستاخیز را تأسیس کرد و اعلام‏‎ ‎‏نمود که تمامی آحاد ملّت باید در آن عضو شوند و یا اینکه کشور را ترک نمایند. ‏

‏روش حکومتی حضرت امام در نقطه مقابل روش حکومتی شاه قرار داشت. امام‏‎ ‎‏استراتژی لبخند به داخل و اخم به خارج را اتخاذ نمود و تا آخر به این استراتژی پایبند‏‎ ‎‏بود. امام مردم را جانشین خدا در زمین و آنان را خانوادۀ باریتعالی می دانست. او اعتقاد‏‎ ‎‏داشت که مردم، خوب، پاک و فداکار هستند و برای انجام هر کار مثبتی آمادگی دارند و با‏‎ ‎‏همین اعتقاد آنان را رشد داد و به پایه ای از خلوص و عُلُّو درجات رساند که با یاران‏‎ ‎‏نزدیک پیامبر اکرم و ائمه اطهار گرویدند و بعضی از متخصصین تاریخ اسلام، مردم زمان‏‎ ‎‏امام را به مردم صدر اسلام ترجیح دادند. ‏

‏امام به خوبی می دانست که حامیان انقلاب و تفکر اسلامی، مردم مستضعف هستند و‏‎ ‎‏پایگاه اصلی انقلاب در داخل کشور، بردوش امت اسلام است. او حامیان اصلی پیامبر‏‎ ‎‏اسلام را که تودۀ مردم و مستضعفین بودند می شناخت و تجربۀ انقلاب مشروطیت را در‏‎ ‎‏اختیار داشت و می دانست تا زمانیکه علمای= اسلام در صحنه باشند مردم هم هستند و‏‎ ‎‏آنگاه که آنها کنار بروند مردم نیز منزوی خواهند شد. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 337

‏با توجه به این نکات و اعتقاد واقعی به مردم، روش حکومتی حضرت امام لبخند به‏‎ ‎‏داخل و مردم بود. امام برای مردم جایگاهی خاص قایل بود و نظر آنان را در تمامی امور‏‎ ‎‏حکومتی پاس می داشت. جملۀ معروف او که «میزان رأی ملّت است» و الگوی انتخابات‏‎ ‎‏کشور گردیده است، حاکی از اعتقاد عمیق امام به مردم می باشد. لبخند امام به مردم،‏‎ ‎‏منحصر به کشور ایران نیست بلکه مردم کشورهای اسلامی و حتی کلیه مستضعفین عالم‏‎ ‎‏را نیز پوشش می دهد. این لبخند انحصارهای ناسیونالیستی را می شکند و با دید فراملّی‏‎ ‎‏تمام مظلمومین جهان را در بر می گیرد. ‏

‏در مقابل سیاست لبخند به مردم، حضرت امام با اخم به خارج، سلطه گران و‏‎ ‎‏استعمارگران را به مبارزه می طلبد و آنها را که حامی مستبدین می داند، به مقابله دائمی و‏‎ ‎‏یا تسلیم دعوت می کند. امام برخلاف  شاه امریکا را بزرگترین دشمن امت اسلام دانسته و‏‎ ‎‏این ابر قدرت را عامل بدبختی مردم ایران، جهان اسلام و تمامی مستضعفان می داند و به‏‎ ‎‏همین دلیل مقابله با آن را وظیفۀ تمامی مسلمانان جهان اعلام می دارد. ‏

‏این دو روش، یعنی روش حکومتی شاه و روش حکومتی حضرت امام از جانب‏‎ ‎‏مخاطبین نیز بخوبی درک شد و عکس العمل مناسب را به نمایش گذاشت. به همین دلیل‏‎ ‎‏کلیه سلطه گران عالم حامی شاه شدند و امریکا و اسرائیل از دوستان صمیمی و نزدیک او‏‎ ‎‏قرار گرفتند و در مقابل تمامی ملّت ایران و مسلمانان و مستضعفین جهان در صف مقابل‏‎ ‎‏او ایستادند. از جانب دیگر امریکا و اسرائیل و تمامی سلطه گران در صف دشمنان قسم‏‎ ‎‏خورده امام درآمده و ضربه زدن به او و تفکرش را در دستور کار خود قرار دادند و ملّت‏‎ ‎‏ایران و مستضعفین و مسلمانان جهان حامی او و حتّی فدایی او گردیدند. امام با این روش‏‎ ‎‏حکومتی صف بندی جدیدی را در دنیا بوجود آورد و به حکومتها نشان داد یا باید‏‎ ‎‏مردمی باشند و یا وابسته، راه سومی وجود ندارد. ‏

‏اتخاذ استراتژی لبخند به مردم از جانب حضرت امام نشأت گرفته از تفکر مردمی او و‏‎ ‎‏نوع نگاهی است که اسلام به مردم دارد. در بینش اسلامی مردم و هدایت آنها اصل است‏‎ ‎‏و این اصل تاجایی اهمیت دارد که خداوند متعال پیامبران زیادی را مبعوث نمود تا به‏‎ ‎‏هدایت مردم بپردازند. برمبنای همین بینش، نبوت و امامت که از اصول اسلام و تشیع‏‎ ‎‏می باشد، تنها و تنها برای راهبری مردم است تا به خوشبختی و رستگاری دو جهان دست‏‎ ‎‏یابند. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 338

‏با توجه به اهتمام دین مبین اسلام به مردم، بسیار طبیعی است که حضرت امام که از‏‎ ‎‏علمای بزرگ اسلام است نیز در همین چارچوب بیندیشد و تمام زندگی خود را صرف‏‎ ‎‏رهایی مردمی کند که قرنها در زیر بار شکنجه و خفقان روزگار گذرانده اند. ‏

‏امام به پاکی و خلوص مردم مسلمان ایران و جهان اعتقاد داشت و آنها را دارای فطرت‏‎ ‎‏پاک انسانی می دانست. او با بینش عمیق اسلامی خود اعتقاد داشت که از طریق این‏‎ ‎‏فطرت پاک انجام هر عمل سختی امکان پذیر است و می توان از این طریق مردم را به راهی‏‎ ‎‏که باید بروند رهنمون شد. ‏

‏امام با همین نگرش به مردم اطمینان کرد و آنها را تکیه گاه خود قرار داد و از این طریق‏‎ ‎‏بزرگترین انقلاب دوران معاصر را سازماندهی نمود. ‏

‏استاد بزرگوار آیت الله شهید مطهری در زمان بازگشت از پاریس مطلبی را نقل‏‎ ‎‏می کردند که بسیار حائز اهمیت است. ایشان می گفتند حضرت امام در پاریس در پاسخ‏‎ ‎‏کسانی که توصیه به کند کردن حرکت نهضت به دلیل خسته شدن مردم و یا پذیرفتن‏‎ ‎‏شورای سلطنت و ملاقات با بختیار می کردند، فرمودند: ‏

‏«من دست خدا را در این نهضت می بینم و مطمئنم که پیروز می شویم. منتها زمان آن را‏‎ ‎‏نمی دانم. از این گذشته هی نگوئید مردم خسته می شوند، شما مردم را نمی شناسید. این‏‎ ‎‏مردم تا آخر با ما خواهند آمد. در ایران هر زمان ما روحانیون به میدان آمده ایم، مردم هم‏‎ ‎‏آماده بودند و هر زمان که کنار رفتیم آنها هم کنار رفتند. بنابراین اگر تاکنون در ایران کاری‏‎ ‎‏انجام نشده تقصیر ما روحانیون است.»‏

‏شهید مطهری در ادامه چنین گفتند: من سرگذشت تمام رهبران بزرگ دنیا اعم از‏‎ ‎‏مذهبی، غیر مذهبی و ضد مذهبی را به طور دقیق مطالعه کرده ام، امّا هیچکدام از آنها را به‏‎ ‎‏اندازۀ امام، معتقد به مردم نیافتم. ‏

‏امام علاوه بر اعتقاد و اطمینان به مردم برای آنان احترام و ارزش قائل بود و آنان را ولی‏‎ ‎‏نعمت خود می دانست و برمبنای همین تفکر مطالبی قرین به این مضمون فرمودند: اگر به‏‎ ‎‏من خدمتگزار بگوئید بیشتر لذت می برم تا اینکه رهبرم بخوانید. ایشان در پاسخ به سؤال‏‎ ‎‏یکی از مسؤولین که در انجام امور تا کجا پیش برویم فرموده بودند تا جائیکه بتوانید مردم‏‎ ‎‏را قانع کنید. ایشان با این رهنمود به مسئولین هشدار داده بود که حق اقدام در خارج از‏‎ ‎‏چارچوب خواسته ها و آمال مردم را ندارند. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 339

‏بینش مردمی حضرت امام باعث حل یکی از بزرگترین مشکلات انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏ایران گردید. این مشکل عبارت از ارتش و چگونگی برخورد با آن بود. ارتش شاهنشاهی‏‎ ‎‏یکی از پایه های اصلی حکومت شاه و مأمور اجرای دستورات او در داخل کشور و در‏‎ ‎‏منطقه خلیج فارس بود. این ارتش به تبع رژیم سلطنتی مأموریت داشت تا منافع آمریکا را‏‎ ‎‏در منطقه تأمین نموده و اقدامات بازدارنده در مقابل شوروی به عمل آورد. به عبارت‏‎ ‎‏دیگر ارتش شاهنشاهی حلقه ای از حلقه های امنیتی و حفاظتی بود که توسط امریکا به‏‎ ‎‏دور شوروی کشیده شده بود. بسیار طبیعی است که با این مأموریت مهم، تجهیزات و‏‎ ‎‏امکانات وسیع در اختیار ارتش شاه قرار گیرد و آموزشهای گوناگون جهت دسترسی به‏‎ ‎‏اهداف تعیین شده داده شود. ‏

‏مجموعۀ این عوامل رژیم شاه را تبدیل به بزرگترین رژیم نظامی منطقه و ایران را‏‎ ‎‏جزیرۀ ثبات آمریکا کرده بود. قدرت نظامی شاه - که البته سر رشته امور آن در اختیار‏‎ ‎‏آمریکا قرار داشت - در حدی بود که اکثریت مخالفین نیز از آن بیم داشتند و درگیری با آن‏‎ ‎‏را کار غیر عاقلانه می دانستند و مشت بر سندان کوبیدن می نامیدند. گروهی دیگر نیز تز‏‎ ‎‏مبارزه مسلحانه را مطرح می کردند. گروه اول در نهایت مبارزه را نفی می کردند و آن را‏‎ ‎‏بی نتیجه می دانستند. گروه دوم با بررسی مبارزات آزادیبخش در جهان مبارزۀ مسلحانه را‏‎ ‎‏تنها راه رهایی می نامیدند و می گفتند زمانیکه دشمن مسلح است و با زور با ما برخورد‏‎ ‎‏می کند، راهی جز مسلح شدن و مقابله به مثل وجود ندارد آنها معتقد بودند با تشکیل‏‎ ‎‏گروههای مسلّح و مقابله مسلحانه با رژیم، به مرور زمان مردم به جنبش می پیوندند و در‏‎ ‎‏نهایت با یک نهضت مسلحانه مردمی رژیم ساقط می شود. ‏

‏نتیجه اقدامات گروههای مسلح در سال 1355 به بن بست رسید و رژیم توانست‏‎ ‎‏فعالیت های مسلحانه را بطور کامل متوقف و یا بی اثر کند. علّت اصلی موفقیّت شاه این‏‎ ‎‏بود که گروههای چریکی موفق به جذب حمایت مردمی نشدند و چون ماهی راه نیافته به‏‎ ‎‏دریا درخشکی خفه شدند. شاه برای نشان دادن قدرت ارتش در یک مصاحبه مطبوعاتی‏‎ ‎‏اعلام کرد آشپزهای ارتش برای مقابله با گروههای چریکی کافی است و نیازی به استفاده‏‎ ‎‏از قدرت ضربت ارتش وجود ندارد. ‏

‏با توجه به این واقعیت مشکل ارتش به صورت جدی در مقابل پیشرفت انقلاب قرار‏‎ ‎‏داشت. در این زمان تمامی افراد و گروهها ارتش را یکپارچه و حامی تمام عیار رژیم‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 340

‏ارزیابی می کردند و برذهن هیچیک از این گروهها خطور نمی کرد که ممکن است ارتش‏‎ ‎‏حامی شاه نباشد. اصولاً تز مبارزۀ مسلحانه با این مبنا مطرح گردید که چون ارتش با تمام‏‎ ‎‏توان از رژیم حمایت می کند راهی جز مبارزۀ مسلحانه وجود ندارد، زیرا نمی توان با شعار‏‎ ‎‏و تظاهرات به مقابله به تفنگ و مسلسل رفت. ‏

‏حضرت امام اولین نفر و تنها فردی بود که تز مردمی بودن ارتش را مطرح کرد و اعلام‏‎ ‎‏نمود اکثریت قریب به اتفاق ارتش از مردم هستند. او بدنۀ ارتش را از سران وابسته به رژیم‏‎ ‎‏جدا کرد و اعلام نمود خواستۀ ارتش، خواستۀ مردم است و همگی خواهان استقلال‏‎ ‎‏کشور و آقایی این مرز و بوم هستند و این هدیه ایست که انقلاب اسلامی برای ایران به‏‎ ‎‏ارمغان می آورد. ‏

‏بدنبال اعلام این موضوع، حضرت امام درمقابل گروه های مسلح که شعار «رهبران، رهبران،‏‎ ‎‏ما را مسلح کنید» رامطرح می کردند، تز برادری بین مردم و ارتش را مطرح نمود‏‎ ‎‏و ارتش و مردم را پیوندی مستحکم داد. از درون این موضع حضرت امام، شعار «برادر‏‎ ‎‏ارتشی چرا برادر کشی؟» و «ارتش برادر ماست خمینی رهبر ماست» در تظاهرات‏‎ ‎‏خیابانی بیرون آمد و رابطه عاطفی بین مردم و ارتش به اوج خود رسید. ‏

‏در پی طرح شعارهای فوق، مردم در زمان رویارویی با سربازان، گلهای قرمز را در‏‎ ‎‏درون لوله های تفنگ آنها قرار می دادند و بدین وسیله برای آنها پیام می فرستاند که‏‎ ‎‏جواب گل گلوله نیست. ‏

‏مجموعه این اقدامات باعث گردید تا به مرور زمان بدنۀ ارتش که واقعاً مردمی بود از‏‎ ‎‏رژیم جدا شد و به انقلاب پیوست و در نهایت بجز تعداد معدودی از سران وابسته تمامی‏‎ ‎‏این نیرو در خدمت انقلاب قرار گرفت. ‏

‏واقعۀ نوزده بهمن سال 1357 و پیوستن نیروی هوایی ارتش به مردم که مطمئن ترین‏‎ ‎‏پایگاه رژیم به حساب می آمد، تیز خلاصی بر پیکر رژیم شاهنشاهی بود که از استراتژی‏‎ ‎‏گل در مقابل گلوله بیرون آمد. وقوع این واقعه و حضور افسران نیروی هوایی در مدرسۀ‏‎ ‎‏رفاه و اعلام وفاداری نسبت به حضرت امام و سپس چاپ عکس این مراسم در روزنامه ها‏‎ ‎‏در واقع پایان عمر رژیم بود و اثر آن بگونه ای بود که بختیار با شتاب زدگی تمام عکس را‏‎ ‎‏غیر واقعی خواند. ‏

‏در صورتیکه استراتژی گل در مقابل گلوله از طرف امام اتخاذ نمی شد و روش دیگری‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 341

‏در مقابل ارتش به کار می رفت، پیروزی انقلاب اسلامی متصور نبود و یا اینکه تعداد‏‎ ‎‏شهدا به بیش از چند میلیون نفر می رسید، حضرت امام با اتخاذ این استراتژی بدنه ارتش‏‎ ‎‏و در واقع مجریان اصلی را از رژیم جدا نمود و از این طریق نقشه های سران ارتش را که‏‎ ‎‏کشتار وسیع رهبران انقلاب و مردم بود بی اثر نمود. ‏

‏حضرت امام نه تنها برمبنای بینش ناب اسلامی خود بلکه در جریان عمل نیز دریافته‏‎ ‎‏بود که مردم نقش اصلی و اساسی در پیشبرد نهضت دارند. ایشان با بررسی قیام 15‏‎ ‎‏خرداد به این نتیجه رسیده بود که شکست مرحله ای نهضت صرفاً به دلیل عدم حضور‏‎ ‎‏کامل مردم بود و به همین دلیل در سالهای بعد از آن تمام همّ خود را صرف آگاه نمودن‏‎ ‎‏مردم و جذب آنها به طرف نهضت اسلامی نمود. ایشان با توجه به همین موضوع، پس از‏‎ ‎‏بازگشت از تبعید، در بهشت زهرا اعلام می کند که من دولت تعیین می کنم، من به کمک‏‎ ‎‏ملّت دولت تعیین می کنم، این موضعگیری امام نشان می دهد که ایشان تعیین دولت بدون‏‎ ‎‏حمایت مردم را عملی نمی داند وآنان را عامل اصلی تعیین دولت اسلامی می داند. ‏

‏اگر در کلمات امام به جستجو بنشینیم و میزان تکرار واژه ها را در مجموعه بیانات‏‎ ‎‏ایشان بررسی کنیم، شاید مردم و مستضعفین بیشترین جایگاه را در بیانات امام داشته‏‎ ‎‏باشند، از این گذشته نوع جمله هایی که ایشان در مورد کوخ نشینان دارد، از نظر محتوایی‏‎ ‎‏بگونه ایست که با واژه های دیگر قابل مقایسه نیست. در صورتیکه به جملۀ «من یک موی‏‎ ‎‏گوخ نشینان را به همۀ کاخ نشینان نمی دهم» و یا جملات مشابه آن نظر کنیم، بار عاطفی‏‎ ‎‏عظیمی را در آن می بینیم که در جملات دیگر وجود ندارد و این ویژگی ناشی از عشق‏‎ ‎‏شدید امام به مردم، مستضعفین و محرومین است. ‏

‏گرچه در مورد برخورد عاشقانه امام با مردم و محرومین مطالب زیادی در دست‏‎ ‎‏است امّا توجه به یکی دو جمله از ایشان خالی از لطف نیست. امام در مورد مردم به‏‎ ‎‏مسؤولین می فرمایند: «اینها آقای ما هستند، اینها به ما منت دارند با اینها با کمال تواضع‏‎ ‎‏رفتار کنید»‏‎[1]‎‏ و در جای دیگر با صراحت اعلام می دارند «من دست اینها را می بوسم»‏‎[2]‎‎ ‎‏ذکر این دو جمله عشق سرشار و محبت واقعی ایشان را نسبت به مردم نشان می دهد و در‏‎ ‎‏عین حال میزان تواضع و افتادگی امام را نسبت به توده های محروم به نمایش می گذارد.‏‎ ‎‏امامی که در مقابل شاه دیکتاتور و حامی قدرتمند او امریکا سرخم نکرد و با تمام قدرت‏‎ ‎‏در مقابل آنها ایستاد، با تواضع کامل در مقابل مردم سر فرود آورده، آنها را آقای خود‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 342

‏معرفی می کند. ‏

‏میزان ارادت حضرت امام به مردم در حدی بود که در ملاقات عمومی به آرامش‏‎ ‎‏روحی دست می یافت و بعضی از ناراحتی های جسمی ایشان نیز درمان می شد. این‏‎ ‎‏موضوع که مورد شناخت پزشکان معالج امام قرار گرفته بود، بعنوان یک روش درمانی‏‎ ‎‏بکار می رفت. آنان به این نتیجه رسیده بودند که ممنوع الملاقات کردن حضرت امام به‏‎ ‎‏دلایل پزشکی، حالت خاصی در ایشان ایجاد می کند که جز با ملاقات مردمی آن حالت از‏‎ ‎‏بین نمی رود. به همین دلیل، در شرایطی خاص و علی رغم ملاحظات پزشکی، پزشکان‏‎ ‎‏ملاقات عمومی را توصیه می کردند. این روش درمان که ناشی از علاقه شدید امام به‏‎ ‎‏مردم بود، می تواند در روانشناسی به عنوان مردم درمانی نامیده شود. ‏

‏در پایان به منظور درک بیشتر ریشه های اعتقادی امام نسبت به مردم و شناخت دقیقتر‏‎ ‎‏منشأ این تفکر به فرازی از دستورالعمل مولای شیعیان حضرت علی(ع) خطاب به محمد‏‎ ‎‏بن ابی بکر والی مصر اشاره و مطلب را حسن ختام می بخشیم. ‏

‏«در برابر توده های مردم فروتن باش و با نرمی و ملایمت با آنان معاشرت کن و چهره‏‎ ‎‏خویش به آنان گشاده دار و به مساوات به آنان نظرنما، تا بزرگان و گردنکشان از تو توقع‏‎ ‎‏بی عدالتی نداشته باشند و ضعیفان از عدالت و دادگری تو مأیوس نگردند. ‏‎[3]‎

‏ ‏

‏پی نوشتها: ‏

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 343

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 344

  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 253-255
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 100-102
  • - نهج البلاغه، نامۀ 27