فصل دوم: فلسفۀ قوانین و مجازاتها در اسلام
هدف از اجرای قوانین و مجازاتها
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1390

زبان اثر : فارسی

هدف از اجرای قوانین و مجازاتها

هدف از اجرای قوانین و مجازاتها

‏ ‏

 

رحمت کامله

‏در اجرای قصاص و حدود و تعزیرات و امثال آن، که به نظر می رسد با‏‎ ‎‏ملاحظۀ نظام مدینۀ فاضله تأسیس و تقنین شده است، هر دو سعادت‏‎ ‎‏منظور است؛ زیرا که این امور در اکثر برای تربیت جانی و رساندن او به‏‎ ‎‏سعادت دخالت کامل دارد. حتّی کسانی که نور ایمان و سعادت ندارند و‏‎ ‎‏آنها را با جهاد و امثال آن به قتل می رسانند ـ مثل یهود بنی قریظه ‏‎[1]‎‏ـ‏‎ ‎‏برای خود آنها نیز این قتل صلاح و اصلاح بود؛ و می توان گفت از رحمت‏‎ ‎‏کاملۀ نبیّ ختمی قتل آنها است؛ زیرا که با بودن آنها در این عالم در هر‏‎ ‎‏روزی برای خود عذابهای گوناگون تهیّه می کردند، که تمام حیات اینجا‏‎ ‎‏به یک روز عذاب و سختی های آنجا مقابله نکند؛ و این مطلب برای‏‎ ‎‏کسانی که میزان عذاب و عقاب آخرت و اسباب و مسبّبات آنجا را‏‎ ‎‏می دانند پر واضح است. پس، شمشیری که به گردن یهود بنی قریظه و‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 45

‏امثال آنها زده می شد به افق رحمت نزدیکتر بوده و هست تا به افق غضب‏‎ ‎‏و سخط.‏

‏     و باب امر به معروف و نهی از منکر از وجهۀ رحمت رحیمیّه‏‎ ‎‏است.(68)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وسیلۀ اصلاحات

‏تنها اگر به قانون قصاص و دیات و حدود اسلام یک سال عمل شود تخم‏‎ ‎‏بیدادگریها و دزدیها و بی عفتیهای خانمانسوز از کشور برچیده می شود.‏‎ ‎‏کسی که بخواهد دزدی را از جهان بردارد باید دست دزد را به بریدن‏‎ ‎‏کوتاه کند وگرنه با این حبسهای شما کمک کاری به دزدان و دزدی کردن‏‎ ‎‏است. زندگی بشر را باید به قصاص تأمین کرد و زیر سر این قتل قصاصی،‏‎ ‎‏حیات توده خوابیده. ‏و لکم فی القصاص حیوة‎[2]‎‏ وگرنه با چند سال زندان کار‏‎ ‎‏درست نمی شود.(69)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بازدارنده از مفاسد

‏گاهی در کتابها و روزنامه هایشان می نویسند که احکام جزایی اسلام‏‎ ‎‏احکام خشنی است! حتی یک نفر با کمال بی آبرویی نوشته بود احکام‏‎ ‎‏خشنی است که از اعراب پیدا شده است! این خشونت عرب است که‏‎ ‎‏اینگونه احکام آورده است! من تعجب می کنم اینها چگونه فکر می کنند!‏‎ ‎‏از طرفی اگر برای ده گرم هروئین چندین نفر را بکشند می گویند قانون‏‎ ‎‏است! (ده نفر را مدتی پیش و یک نفر را هم اخیراً برای ده گرم هروئین‏‎ ‎‏کشتند. و این چیزی است که ما اطلاع پیدا کردیم.) وقتی این قوانین‏‎ ‎‏خلاف انسانی جعل می شود، به نام اینکه می خواهند جلو فساد را‏‎ ‎‏بگیرند، خشونت ندارد! من نمی گویم هروئین بفروشند، لکن مجازاتش‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 46

‏این نیست. باید جلوگیری شود، اما مجازاتش باید متناسب با آن باشد.‏‎ ‎‏اگر شارب الخمر را هشتاد تازیانه بزنند خشونت دارد، اما اگر کسی را برای‏‎ ‎‏ده گرم هروئین اعدام کنند خشونت ندارد! در صورتی که بسیاری از این‏‎ ‎‏مفاسد که در جامعه پیدا شده از شرب خمر است: تصادفاتی که در راهها‏‎ ‎‏واقع می شود، خودکشیها، آدم کشیها، بسیاری از آنها معلول شرب خمر‏‎ ‎‏است. استعمال هروئین می گویند چه بسا از اعتیاد به شرب خمر است.‏‎ ‎‏مع ذلک، اگر کسی شراب بخورد اشکالی ندارد؛ چون غرب این کار را کرده‏‎ ‎‏است! و لهذا آزاد می خرند و می فروشند. اگر بخواهند فحشا را، که شرب‏‎ ‎‏خمر یکی از واضحترین مصادیق آن است، جلوگیری کنند و یک نفر را‏‎ ‎‏هشتاد تازیانه بزنند، یا زناکاری را صد تازیانه بزنند، یا محصنه یا محصن‏‎ ‎‏را رجم کنند، وامصیبتاست! ای وای که این چه حکم خشنی است! و از‏‎ ‎‏عرب پیدا شده است! در صورتی که احکام جزایی اسلام برای جلوگیری‏‎ ‎‏از مفاسد یک ملت بزرگ آمده است. فحشا که تا این اندازه دامنه پیدا‏‎ ‎‏کرده که نسلها را ضایع، جوانها را فاسد، و کارها را تعطیل می کند، همه‏‎ ‎‏دنبال همین عیاشیهایی است که راهش را باز کردند، و به تمام معنا دامن‏‎ ‎‏می زنند و از آن ترویج می کنند. حال اگر اسلام بگوید برای جلوگیری از‏‎ ‎‏فساد در نسل جوان یک نفر را در محضر عموم شلاق بزنند، خشونت‏‎ ‎‏دارد؟(70)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بازدارنده از تکرار جرایم

‏اگر قاتل را نکشند، قتل زیاد می شود؛ و ‏فِی الْقِصاصِ حَیٰوةٌ‏؛ در قصاص‏‎ ‎‏زندگی است. اگر ما درِ قصاص را ببندیم، هر کسی بکشد کارش نداشته‏‎ ‎‏باشیم، قتل زیاد می شود؛ زندگی مردم از بین می رود؛ هر کس دلش‏‎ ‎‏خواست هر کسی را می کشد. قصاص برای این است که زندگی بشر تأمین‏‎ ‎‏بشود. تربیت است، برای مصلحت جامعه است.‏


کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 47

‏     تمام حدود الهی برای مصلحت جامعه است. اگر آن آدمی که فلان کار‏‎ ‎‏را می کند و در شرع برایش فلان جزا را قرار داده اند، اگر این جزا‏‎ ‎‏نباشد امثالش زیاد می شود. آن کسی که رفته مثلاً با زن کسی چه کرده‏‎ ‎‏است، اگر چنانچه این را جزا به او ندهند، خوب، این فحشا زیاد‏‎ ‎‏می شود. جلو فحشا را باید گرفت. دزدها را می گرفتند و می بردند‏‎ ‎‏توی حبس، آنجا تعلیم دزدی می کردند! می گفتند کلاس باز شده برای‏‎ ‎‏کیفیت جیب بری! و چه جور جیب بری، بهتر است؟! اگر چهار تا دزد که‏‎ ‎‏روی موازینی که البته هست، بگیرند و جزای آنها را بدهند، دست دزدی‏‎ ‎‏از ایران قطع می شود، از عالم قطع می شود. چهار نفر دزد را به آنطوری‏‎ ‎‏که شارع فرموده است ـ آن شارعی که راضی نیست به یک بشر که هیچ، به‏‎ ‎‏یک حیوان ظلم بشود ـ امر می کند که باید که این جرم را کرده است‏‎ ‎‏این حد را هم بخورد. این برای این است که مصلحت بشر را دارد‏‎ ‎‏ملاحظه می کند، برای حفظ حقوق بشر است. حدود الهی برای حفظ‏‎ ‎‏حقوق بشر است. بشر ـ همه ـ حقّ حیات دارند؛ اگر نکشند این آدم جانی‏‎ ‎‏را و این آدمی که آدم کشته است، آدمکشی زیاد می شود. اگر به جرم‏‎ ‎‏دزدی، چهار نفر را که دزدی کرده اند و رفتند منزل مردم مالش را از‏‎ ‎‏بین برده اند، جزا به آنها ندهند، جنایت زیاد می شود. گرفتن و بردن‏‎ ‎‏توی حبس و نگه داشتن و در همان جا هم باز جیب بری را تعلیم و تعلم‏‎ ‎‏کردن ـ این ـ اسبابِ زیادی اش می شود. این را حبس نباید کرد؛ باید‏‎ ‎‏همان جزایی که گفتند بکنند و رهایش کنند برود. دیگر ‏‏[‏‏زیاد‏‏]‏‎ ‎‏نمی شود. اگر آن کسی که به نوامیس مردم ‏‏[‏‏تعرض‏‏]‏‏ کرده است، با آن‏‎ ‎‏شرایطی که دارد بیاورند بکشند، دیگر این زیاد نمی شود. حق بشر را‏‎ ‎‏اسلام دارد ادا می کند.(71)‏

25 / 2 / 58

*  *  *


کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 48

درمان جامعه

‏پیغمبر اکرم «نبی رحمت» است که برای رحمت آمده است. آنجایی هم‏‎ ‎‏که آن منحرفهای غیرقابل اصلاح را امر به قتل می کرد، مثل یک غدۀ‏‎ ‎‏سرطانی که در یک بدن باشد، برای اصلاح بدن آن غده را باید بیرون‏‎ ‎‏آورد. چاره نیست. این غده های سرطانی گاهی یک جامعه را فاسد‏‎ ‎‏می کنند. این هم رحمت بر جامعه است. اینهایی که اسلام را اصلاً‏‎ ‎‏نمی دانند چیست، نمی فهمند اصل اسلام چه است. خیال می کنند این‏‎ ‎‏غربیها ‏‏[‏‏و‏‎ ‎‏]‏‏اینهایی که دنبال غربند، که احکام اسلام خشونت دارد، اینها‏‎ ‎‏اصلاً نمی دانند که این احکامْ چه چیز هست؛ برای چه هست. این مثل‏‎ ‎‏این است که به یک طبیبی که کارد را برداشته و شکم را پاره می کند و‏‎ ‎‏غدۀ سرطانی را بیرون می آورد بگویند این خشونت دارد می کند! این‏‎ ‎‏رحمت است یا خشونت؟ آن طبیبی که می بُرد دست را، برای اینکه این‏‎ ‎‏دست فاسد می کند انسان را، کارد را درآورده می بُرد دست را، این طبیب‏‎ ‎‏با خشونت دارد رفتار می کند؟ و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن‏‎ ‎‏است! یا این طبیب طبیب رحمت است؛ با رحمت دارد رفتار می کند؛‏‎ ‎‏یک انسان را برای یک عضو نجات می دهد. این جامعه مثل یک انسان‏‎ ‎‏می ماند: گاهی وقتها برای اصلاح جامعه یک کسی را تأدیب می کنند. آن‏‎ ‎‏هم تأدیبی که گاهی وقتها منتهی به کشتن می شود. یک نفر آدمی که‏‎ ‎‏یک مملکت را می خواهد فاسد بکند، یک کشور را، یک گروه را، فاسد‏‎ ‎‏می خواهد بکند، و قابل اصلاح نیست، این را باید برای تهذیب جامعه،‏‎ ‎‏برای حفظ جامعه، این غدۀ سرطانی را باید از این جامعه دور کرد. دور‏‎ ‎‏کردنش هم به این است که اعدامش کنند. اعدامهای اسلامی اینطوری‏‎ ‎‏است؛ نه مثل اعدامهای غربی می ماند. آنها می ریزند می کشند می برند از‏‎ ‎‏بین؛ و همۀ آن برای این است که جا برای خودشان باز کنند. اعدامهایی‏‎ ‎‏که در اسلام است اعدامهای رحمت است. یک طبیبی است که چاقو را‏‎ ‎‏برداشته و این جامعه را ازیک موجودی که اگر باشد فاسد می کند جامعه‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 49

‏را، از شرّ این نجات می دهد جامعه را. یک حد از حدود الهی وقتی که واقع‏‎ ‎‏بشود، یک جامعه اصلاح می شود. اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در‏‎ ‎‏مجمع عمومی، دزدی تمام می شود. اگر چهار تا آدمی که به فحشا‏‎ ‎‏مبتلاست آن را شلاق بزنند، در جامعه فحشا از بین می رود. این غدۀ‏‎ ‎‏سرطانی است که طبیب برای حفظ یک انسان ناچار است که این غده را‏‎ ‎‏بیرون بیاورد. گاهی چاقو برمی دارد چشم آدم را بیرون می آورد. رحمت‏‎ ‎‏است این؛ حفظ است.(72)‏

7 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حدود رحمت بر امت

‏انبیا آمدند این جامعه را حفظ کنند از فسادها. این حقوقدانها‏‎ ‎‏نمی فهمند اصلش! اصل اسلام را نمی شناسند چیست. این غربیهایی که‏‎ ‎‏دور هم جمع شدند برای منافع ابرقدرتها، اینها از انسانیت اصلاً اطلاعی‏‎ ‎‏ندارند. اینها فقط این حیوان یک سر و دو گوش را می بینند، و این‏‎ ‎‏طبیعت و این سطح طبیعت؛ نه عمق طبیعت. این سطح طبیعت را‏‎ ‎‏می بینند. اینها می خواهند «حقوق بشر»! تو چه می دانی بشر چه هست تا‏‎ ‎‏حق بشر چه باشد! تو انسان را می شناسی تا حق انسان را بشناسی؟ تو‏‎ ‎‏جامعه را می شناسی که حق جامعه را بشناسی؟ همۀ آنها همین طورند.‏‎ ‎‏همۀ این حرفها، که می شنوید در آن طرفها هست، و این طرفها هم از آنها‏‎ ‎‏تقلید می کنند، همه برای این است که بچاپند این جامعه را! برای‏‎ ‎‏چاپیدن است؛ برای اصلاح نیست. جنگهایی که الآن هم در دنیا ممالک‏‎ ‎‏زیادی پشت سر هم به جنگند و امریکا از آن طرف، شوروی از این طرف و‏‎ ‎‏آن طرف و از آن ور کمک می کنند به اینها، اینها همه جنگهای انحرافی‏‎ ‎‏است؛ برخلاف انسانیت است. اینجاهایی که این جنگها می شود و این‏‎ ‎‏همه کشتار، این همه کشتار، در این ممالک می شود، این طرفدارهای‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 50

‏حقوق بشر نشسته اند و سیگار می کشند و پاهایشان را روی هم‏‎ ‎‏می اندازند و یک کلمه صحبت نمی کنند. اما آن روز که یک عده اشخاصی‏‎ ‎‏که غده اند برای این جامعه، غدۀ سرطانیند برای این جامعه، اگر بمانند‏‎ ‎‏یک جامعه را به باد می دهند، حکم اسلام را بر اینها جاری می کنند،‏‎ ‎‏همینهایی که آن روز فوجها از مردم، هزارها از انسانها را، اربابانشان‏‎ ‎‏می کشند و ‏‏[‏‏آنها‏‏]‏‏ پاهایشان را روی هم می اندازند و تکیه می دهند و یک‏‎ ‎‏کلمه حرف نمی زنند، واویلا بلند می کنند! خوب، چرا هویدا‏‎[3]‎‏ را کشتند،‏‎ ‎‏یا چرا نصیری‏‎[4]‎‏ را کشتند! یا چرا کسانی که فوج فوج جوانهای ما را از بین‏‎ ‎‏برده اند اینها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ می کشند! کشتن اینها رحمت است بر امت. حدود الهی‏‎ ‎‏رحمت است بر امت. البته آن دستی که بریده می شود اگر زبان داشت گله‏‎ ‎‏می کرد. اما برای انسان، برای یک انسان، یک عضو فدا می شود. برای یک‏‎ ‎‏جامعه یک اشخاص باید از بین بروند. ‏

‏     برای حفظ حقوق یک جامعه باید یک غده های سرطانی از این‏‎ ‎‏جامعه جدا بشود.(73)‏

7 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حفظ صحت جامعه

سؤال: ‏[‏‏می گویند اینها که اعدام شده اند، همه شان مقصر سیاسی و‏‎ ‎‏ساواکی و اینها نبودند. آنها هم اعدام شدند برای اینکه لواط کردند و‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 51

‏زنا کردند. البته من توضیح دادم که این جور نیست. اینها تاجر و این‏‎ ‎‏چیزها بودند و بچه ها را می دزدیدند و این حرفها، و اخبار دروغ به شما‏‎ ‎‏گفتند.‏‏]‏

جواب:‏ بله اصل مسأله را باید گفت. و آن این است که اگر یک بدنی یک‏‎ ‎‏انگشتش فاسد بشود چه باید کرد برای اصلاح آن بدن. آیا باید این‏‎ ‎‏انگشت را گفت تو باش اینجا، فاسد کن این بدن را؟ این انگشت یک‏‎ ‎‏مفسده است و باید برید این چیزهایی که می دانید که اینها به فساد‏‎ ‎‏می کشند. یکوقت مثل بعضی طوایف می گویند که خوب، مردم آزادند.‏‎ ‎‏آن زن آزاد هست. زن این باشد، او هم تمتعی ببرد. خوب، چه بهتر.‏‎ ‎‏یکوقت منظور این هست. نه، ما این را نمی توانیم بپذیریم. یکوقت‏‎ ‎‏منظور این است که باید حفظ نظم جامعه، حفظ صحت جامعه بشود.‏‎ ‎‏این سیاستهایی که ما در اسلام داریم و اجرا می شود برای این است که‏‎ ‎‏جامعه را ما می خواهیم پاکسازی کنیم. علفهای هرزه ای که ضایع‏‎ ‎‏می کنند مزرعۀ ما را، باید این علفهای هرزه را بچینیم و دور بریزیم. آن‏‎ ‎‏کسی که بخواهد یک جامعه را اصلاح بکند، آن کسانی که افساد در‏‎ ‎‏جامعه می کنند، آن کسانی که جامعه را به تباهی می کشند، آن کسانی که‏‎ ‎‏جوانهای ما را به تباهی می کشند، دخترهای ما را به تباهی می کشند آنها‏‎ ‎‏را نمی توانیم تحمل کنیم که نظر کنیم اینها هر کار می خواهند بکنند. و‏‎ ‎‏هر سیاستی که هست باید بشود. چه پیش شما خیلی مشکل باشد‏‎ ‎‏پذیرفتنش و چه نباشد. ـ یک چیزی است، به اصطلاح جامعه را‏‎ ‎‏می خواهیم ـ اصلاً جامعه هم همان طوری که دزد را شما می گیرید و‏‎ ‎‏حبسش می کنید. خوب چرا آزادش قرار نمی دهید؟ همان طوری که‏‎ ‎‏قاتل را می گیرید نگهش می دارید، یا احیاناً قصاص می کنید. چرا رهایش‏‎ ‎‏نمی کنید که هر کاری دلش می خواهد بکند؟ چرا؟ این برای این است که‏‎ ‎‏اینها اسباب این می شود که یک جامعه را به فساد بکشد. اگر جلوگیری از‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 52

‏چند تا از این فسادها بشود، جامعه اصلاح می شود. و ما منظورمان‏‎ ‎‏اصلاح جامعه است. اصلاح جامعه به همین چیزهاست که این سیاستها‏‎ ‎‏باشد.‏

‏[‏‏خطاب به مترجم:‏‏]‏

‏و اما اینهایی که واقع شد در اینجا همان طوری که شما گفتید، به او‏‎ ‎‏بگویید که اینها امثال یک همچو مسائلی بودند.‏

سؤال: ‏[‏‏بعضی هم مثلاً لواط می کنند. بیمار هست، فرض کنید یک‏‎ ‎‏همچو چیزی، چرا باید اعدامش کنند؟‏‏]‏

جواب:‏ این مایۀ فساد است. فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح بشوند.‏‎ ‎‏این دیگر مسائلی فرعی است.‏

سؤال: ‏[‏‏می گویند یک زن هجده ساله را که آبستن بوده این را به عنوان‏‎ ‎‏اینکه زنا کرده اعدام کردند.‏‏]‏

جواب:‏ دروغ است، نمی شود، در اسلام نیست. این جزو همانهاست که به‏‎ ‎‏ما نسبت می دهند.(74)‏

2 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش تربیتی مجازات

‏اسلام در عین حالی که تربیت است، یک مکتب تربیت است، لکن آن‏‎ ‎‏روزی که فهمید قابل تربیت نیست، هفتصد نفرشان را در یک جا،‏‎ ‎‏یهودی بنی قریضه را در حضور رسول الله می کشند، گردن می زنند به امر‏‎ ‎‏رسول الله . اینها همین حرفهای غربی را می زنند که ما باید اصلاح کنیم.‏‎ ‎‏اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید. این عجیب است که اول ما باید این‏‎ ‎‏مملکت را، همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند، بعد حد بزنیم. اگر‏‎ ‎‏یک کسی حالا شرب خمر کرد، حالا حدش نزنیم، حالا اول چیزش‏‎ ‎‏بکنیم تا مغزش اصلاح بشود. اینها یک حرفهای غلطی است. باید حدود‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 53

‏جاری بشود.(75)‏

29 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قصاص، ضامن امنیت

‏قصاص، این قانون واضح اسلام، این قانون ضروری اسلام، این قانونی که‏‎ ‎‏قرآن به آن تصریح کرده است، این قانونی که مصلحت و امنیت کشور را‏‎ ‎‏تأمین می کند، شما‏‎[5]‎‏ این را یک قانون «غیر انسانی» می دانید.(76)‏

25 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قصاص، موجب بیمۀ کشور

‏اجرای حدود و قصاص و تعزیر اسلامی بیمه کنندۀ حیات و نظام کشور‏‎ ‎‏است و سستی و سهل انگاری در این امر ترحم بر پلنگ تیز دندان‏‎[6]‎‎ ‎‏است.(77)‏

18 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش بازدارندگی حدود الهی

‏این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل‏‎ ‎‏منزلش هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود، او را تعقیب و‏‎ ‎‏مجازات می کنند، برای این ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که اینهایی که اینطور فسادها را در‏‎ ‎‏یک مملکتی می کنند، ولو توی خانه ای این کار را می کنند، این کم کم‏‎ ‎‏سرایت می کند و جامعه را رو به فساد می برد. خدای رحمان و رحیمی که‏‎ ‎‏با همۀ بندگانش رحمت دارد و می خواهد همۀ بندگانش به سلامت و‏‎ ‎‏سعادت باشند، به حسب تشریع، اینطور فرموده است. آن وقت یک نفر‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 54

‏آدمی که بیاید در خیابان و شمشیرش را بکشد، چاقویش را بکشد و‏‎ ‎‏بخواهد مردم را تهدید کند، بگویند که این را باید بکشید، این برای این‏‎ ‎‏نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده یک دشمنی با این آدم‏‎ ‎‏است، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کم کم کشیده‏‎ ‎‏می شود به فساد؛ فساد یک فرد، دو فرد، چهار فرد، اینور، آنور. اگر‏‎ ‎‏منحصر به خودشان بود، حرفی نبود، امّا فساد سرایت می کند، اخلاق‏‎ ‎‏فاسد سرایت می کند به همه، کم کم می ببیند یک وقت یک کشوری‏‎ ‎‏فاسد شد اسلام از اوّل جلویش را خواسته بگیرد؛ گفته این کسی که این‏‎ ‎‏فساد را کرده، باید با او این جور رفتار کنید تا از اوّل نگذارد رشد پیدا کند‏‎ ‎‏این فساد.(78)‏

14 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

زندان سازنده

‏زندانها را به یک مدرسۀ آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید، چنانچه‏‎ ‎‏تاکنون عمل کرده اید، تا منحرفان و گناهکاران شیرینی عدالت اسلامی‏‎ ‎‏را بچشند، و به اسلام و نظام اسلامی روآورند؛ و از روی حقیقت توبه کنند‏‎ ‎‏و بازگشت به اسلام و خدای متعال نمایند، که باب رحمتْ گنهکاران را‏‎ ‎‏بهتر جذب می کند. حتی آن کس که مستحق حدود الهی است، از قتل و‏‎ ‎‏دیگر جزاها، باید از عطوفت مأموران، تا پای دار و محل مجازات،‏‎ ‎‏برخوردار باشند.(79)‏

22 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عامل نجات

‏برای این که مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزیرات را‏‎ ‎‏وضع کرده است. برای این که هم تربیت بشود این آدم و هم راحت بشود‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 55

‏امت.(80)‏

20 / 9 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ثمرۀ اجرای مجازات

‏این حدود همان طوری که تربیت می کند اشخاص را، ملت را هم‏‎ ‎‏می رساند به جایی که اینطور فسادها در او کم بشود. اگر چنانچه یک‏‎ ‎‏حدی جاری بشود، این حدی که جاری می شود، هم تربیت می کند آن‏‎ ‎‏کسی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که حد خورده است و هم برای ملت خوب است؛ ‏فی القصاصِ‎ ‎حیاة‏.(81)‏

8 / 5 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سزای جنایتکاران و فاسدان

سؤال: ‏[‏‏مطلب دیگری که در غرب خیلی در آن سر و صدا شده است‏‎ ‎‏مسألۀ اعدامها که می گویند پانصد نفر تا حال در ایران اعدام شده اند، و‏‎ ‎‏اینها بدون وکیل مدافع و بدون تجدیدنظر. باز هم شما با این ترتیب‏‎ ‎‏موافقید؟‏‏]‏

جواب: ‏اینها از باب اینکه یا غرب این افراد را نشناخته است، اولاً پانصد تا‏‎ ‎‏نیست و بسیار کمتر است. و علت این است که یا غربیها نشناختند این‏‎ ‎‏اشخاص را یا می شناختند و مُتعمِّدند در اینکه خودشان را به نشناسی‏‎ ‎‏بزنند. اینها افرادی بودند که علناً بسیاری شان آمدند و مردم را کشتند در‏‎ ‎‏خیابانها. یا امر به کشتن مردم در خیابانها دادند. و این یک مسألۀ مبهمی‏‎ ‎‏نبوده است پیش ملت ما که اینها شاید صحیح بگویند. شاید دفاع از‏‎ ‎‏خودشان داشته باشند. یک کسی که وارد بشود در یک جمعیتی و با‏‎ ‎‏تـانک بـزند و جوانهـا را زیـر تـانک ببـرد، آن وقت یک نفر را در مقابل‏‎ ‎‏هزار نفر که اینها کشته اند بکشند مع ذلک به آنها مهلت هم بدهند که‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 56

‏صحبتهایشان را بکنند. اجازۀ رفتن داده شده است. البته قلم دست‏‎ ‎‏دشمن است و برای ما هر چه بخواهد می نویسد. اما واقعیت اینطور‏‎ ‎‏نیست. و آنهایی که در اینجا کشته شده اند نه عددشان آنقدر است و نه‏‎ ‎‏طوری بوده است که برخلاف موازین باشد. اینها هر کدامشان اشخاصی‏‎ ‎‏را کشته اند و فسادها ایجاد کرده اند. خانمانها را سوزانده اند. اشخاص را‏‎ ‎‏ارّه کردند در حبسهایشان پای آنها را. اشخاص را روی تاوه گذاشته اند و‏‎ ‎‏متصل به برق کرده اند، در تاوه آنها را بو داده اند. این اشخاص البته کشته‏‎ ‎‏شدند و اینها هم حق دفاع داشتند و در محکمه به اینها اجازۀ اینکه وکیل‏‎ ‎‏بگیرند ندادند. لکن ما چه بکنیم که قلم دست دشمن است و ما را‏‎ ‎‏می خواهد اینطور صورت بدهد...‏

سؤال: ‏[‏‏می گویند اینها که اعدام شده اند، همه شان مقصر سیاسی و‏‎ ‎‏ساواکی و اینها نبودند. آنها هم اعدام شدند برای اینکه لواط کردند و زنا‏‎ ‎‏کردند. البته من توضیح دادم که این جور نیست. اینها تاجر و این‏‎ ‎‏چیزها بودند و بچه ها را می دزدیدند و این حرفها، و اخبار دروغ به شما‏‎ ‎‏گفتند.‏‏]‏

جواب:‏ بله اصل مسأله را باید گفت. و آن این است که اگر یک بدنی یک‏‎ ‎‏انگشتش فاسد بشود چه باید کرد برای اصلاح آن بدن. آیا باید‏‎ ‎‏این انگشت را گفت تو باش اینجا، فاسد کن این بدن را؟ این انگشت‏‎ ‎‏یک مفسده است و باید برید این چیزهایی که می دانید که اینها به‏‎ ‎‏فساد می کشند... علفهای هرزه ای که ضایع می کنند مزرعۀ ما را، باید‏‎ ‎‏این علفهای هرزه را بچینیم و دور بریزیم. آن کسی که بخواهد یک‏‎ ‎‏جامعه را اصلاح بکند، آن کسانی که افساد در جامعه می کنند، آن‏‎ ‎‏کسانی که جامعه را به تباهی می کشند، آن کسانی که جوانهای ما را به‏‎ ‎‏تباهی می کشند، دخترهای ما را به تباهی می کشند آنها را نمی توانیم‏‎ ‎‏تحمل کنیم که نظر کنیم اینها هر کار می خواهند بکنند. و هر سیاستی‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 57

‏که هست باید بشود. چه پیش شما خیلی مشکل باشد پذیرفتنش و چه‏‎ ‎‏نباشد. ـ یک چیزی است، به اصطلاح جامعه را می خواهیم ـ اصلاً‏‎ ‎‏جامعه هم همان طوری که دزد را شما می گیرید و حبسش می کنید.‏‎ ‎‏خوب چرا آزادش قرار نمی دهید؟ همان طوری که قاتل را می گیرید‏‎ ‎‏نگهش می دارید، یا احیاناً قصاص می کنید. چرا رهایش نمی کنید که‏‎ ‎‏هر کاری دلش می خواهد بکند؟ چرا؟ این برای این است که اینها‏‎ ‎‏اسباب این می شود که یک جامعه را به فساد بکشد. اگر جلوگیری از‏‎ ‎‏چند تا از این فسادها بشود، جامعه اصلاح می شود. و ما منظورمان‏‎ ‎‏اصلاح جامعه است. اصلاح جامعه به همین چیزهاست که این سیاستها‏‎ ‎‏باشد...‏

سؤال: ‏[‏‏بعضی هم مثلاً لواط می کنند. بیمار هست، فرض کنید یک‏‎ ‎‏همچو چیزی، چرا باید اعدامش کنند؟‏‏]‏

جواب:‏ این مایۀ فساد است. فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح بشوند.‏‎ ‎‏این دیگر مسائلی فرعی است.‏

سؤال: ‏[‏‏می گویند یک زن هجده ساله را که آبستن بوده این را به عنوان‏‎ ‎‏اینکه زنا کرده اعدام کردند.‏‏]‏

جواب:‏ دروغ است، نمی شود، در اسلام نیست. این جزو همانهاست که به‏‎ ‎‏ما نسبت می دهند.‏

سؤال: ‏[‏‏این روزنامه ها بودند که دربارۀ آن نوشتند.‏‏]‏

جواب:‏ بی اطلاعم. ما چه می دانیم حالا چه شده. وقتی به محکمه رفته‏‎ ‎‏است محکمه حکم کرده است.(82)‏‎[7]‎

2 / 7 / 58

*  *  *

 

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 58

  • )) «بنی قریظه» یکی از قبایل یهودیان بودند که در کنار مدینه سکونت داشتند و با پیغمبر اکرم(ص) پیمان دوستی منعقد کرده بودند؛ ولی در هنگامۀ جنگ «احزاب» (خندق) پیمان خود را شکستند و با قریش و غطفان علیه مسلمانان هم پیمان شدند و مدینه را ناامن کردند. پس از پیروزی مسلمانان، پیغمبر(ص) آنها را در محاصره آورد و یهودیان بنی قریظه پذیرفتند که سعد بن معاذ دربارۀ آنان داوری کند. سعد حکم کرد که مردان جنگی آنها به قتل رسند و زنان و فرزندان ایشان اسیر، و اموال آنها بین مسلمانان تقسیم گردد. ابن هشام؛ سیرة النبویة؛ ج 3، ص 233ـ246 ؛ تاریخ طبری؛ ج 2، ص 245.
  • )) «وَ لَکُمْ فِی الْقِصٰاصِ حَیَوٰةٌ یٰا اُولی الْأَلبٰابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ (بقره / 179).
  • )) امیرعباس هویدا در سال 1298 ه . ش. در یک خانوادۀ بهایی متولد شد. این خانواده خدمات فراوانی به بهاییت کردند. وی در سال 1343 پس از ترور حسنعلی منصور به نخست وزیری منصوب شد؛ تا سال 1356 عهده دار این پست بود و سپس به وزارت دربار منصوب شد و عاقبت پس از پیروزی انقلاب در هجدهم فروردین 1358 اعدام گردید.
  • )) ارتشبد نعمت الله نصیری (1289 ـ 1357 ه . ش.) از عوامل مهم کودتای امریکایی مرداد 32 و کشتار مردم در پانزدهم خرداد 42 که در سال 1344 به ریاست ساواک برگزیده شد و تا سال 1357 در رأس این سازمان جهنمی قرار داشت. وی در آبان 1357 توسط رژیم شاه، محترمانه بازداشت شد و در روز 22 بهمن 57 در حال فرار توسط مردم بازداشت و در سحرگاه روز 27 بهمن اعدام گردید.
  • )) مخاطب امام اعضای جبهۀ ملی و گروههای همسوی آنها بوده است.
  • )) اشاره است به شعر:               ترحم بر پلنگ تیز دندان          ستمکاری بود بر گوسفندان
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 8، ص 391.     2. همان؛ ج 16، ص 5.