بخش دوم: شبهات پیرامون عدل الهی
فصل دوم: خلق مرگ در کنار حیات
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل دوم: خلق مرگ در کنار حیات

فصل دوم:

 

 

خلق مرگ در کنار حیات[1]

‏ ‏

‏ ‏

حقیقت مرگ

‏«موت» عبارت است از انتقال از نشئۀ ظاهرۀ ملکیه به نشئۀ باطنۀ‏‎ ‎‏ملکوتیه. یا آنکه موت عبارت است از حیات ثانوی ملکوتی بعد از‏‎ ‎‏حیات اولی ملکی. و بر هر تقدیر، امر وجودی است، بلکه اتم از‏‎ ‎‏وجود ملکی است؛ زیرا که حیات ملکی دنیوی مشوب به مواد‏‎ ‎‏طبیعیۀ میته است و حیات آنها عرض زایل است، به خلاف حیات‏‎ ‎‏ذاتی ملکوتی که در آنجا از برای نفوس استقلال حاصل شود. و آن‏‎ ‎‏دار دار حیات و لوازم حیات است؛ و ابدان مثالی برزخی قیام‏‎ ‎‏صدوری به نفس دارند؛ چنانچه در محل لایق مقرر است. بالجمله،‏‎ ‎‏حیات ملکوتی ـ که از آن تعبیر به موت شود تا به سمع شنوندگان‏‎ ‎‏سنگین نیاید ـ متعلق جعل و خلقت، و در تحت قدرت ذات مقدس‏‎ ‎‏است.(97)‏

*  *  *

‏ ‏

وجود مرگ سبب امتیاز نفوس

‏نفوس انسانیه در بدو فطرت و خلقت جز محض استعداد و نفس‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159

‏قابلیت نیستند، و عاری از هر گونه فعلیت در جانب شقاوت و‏‎ ‎‏سعادت هستند؛ و پس از وقوع در تحت تصرف حرکات طبیعیۀ‏‎ ‎‏جوهریه و فعلیۀ اختیاریه، استعدادات متبدل به فعلیت شده و‏‎ ‎‏تمیزات حاصل می گردد. پس، امتیاز سعید از شقی و غث از سمین‏‎ ‎‏به حیات ملکی پیدا شود. و غایت خلقت حیات امتیاز و اختبار‏‎ ‎‏نفوس است. پس، ترتب امتحان بر خلق معلوم شد. و اما خلق موت‏‎ ‎‏نیز دخیل در این امتیازات هست، بلکه جزء اخیر علت است؛ زیرا‏‎ ‎‏که میزان در فعلیات صور اخیره است که انسان با آن صورت منتقل‏‎ ‎‏[‏‏شود‏‏]‏‏. و بالجمله، میزان امتیازات صور اخرویۀ ملکوتیه است، و‏‎ ‎‏حصول آنها به حرکات جوهریه و اختیاریۀ دنیویۀ ملکیه است...‏‎ ‎‏نفس حصول در نشئۀ دنیا و خلقت موت و حیات، موجب امتیازات‏‎ ‎‏اعمال حسنه و سیئه است: اما خلقت حیات، معلوم است. و اما‏‎ ‎‏موت، زیرا که با علم به عدم ثبات حیات دنیایی و حصول انتقال از‏‎ ‎‏این نشئۀ فانیه، البته اعمال انسان فرق می نماید و امتیازات حاصل‏‎ ‎‏می گردد.(98)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کراهت و خوف ناقصان از مرگ

کراهت و خوف متوسطان از مرگ

خوف کاملان از مرگ

‏بدان که مردم در کراهت داشتن موت و ترس از آن بسیار مختلف‏‎ ‎‏هستند و مبادی کراهت آنها مختلف است... و ما اجمالاً حال‏‎ ‎‏ناقصین و کاملین را بیان می نماییم.‏

‏     پس، باید دانست که کراهت ما مردن را و خوف ما ناقصان از‏‎ ‎‏آن، برای نکته ای است که پیش از این در شرح بعضی احادیث بدان‏‎ ‎‏اشاره نمودیم. و آن این است که انسان به حسب فطرت خداداد و‏‎ ‎‏جبلت اصلی، حب بقاء و حیات دارد‏‏] ‏‏و‏‏]‏‏ متنفراست از فنا و ممات.‏‎ ‎‏و این متعلق است به بقای مطلق و حیات دائمی سرمدی؛ یعنی،‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160

‏بقایی که در آن فنا نباشد و حیاتی که در آن زوال نباشد. بعضی از‏‎ ‎‏بزرگان با همین فطرت اثبات معاد می فرمودند به بیانی که ذکر آن‏‎ ‎‏اکنون خارج از مقصد ماست. و چون در فطرت انسان این حب‏‎ ‎‏است و آن تنفر، آنچه را که تشخیص بقا در آن داد و آن عالمی را که‏‎ ‎‏عالم حیات دانست، حب و عشق به آن پیدا می کند، و از عالم مقابل‏‎ ‎‏آن متنفر می شود. و چون ما ایمان به عالم آخرت نداریم و قلوب ما‏‎ ‎‏مطمئن به حیات ازلی و بقای سرمدی آن عالم نمی باشد، از این‏‎ ‎‏جهت علاقمند به این عالم و گریزان از موت هستیم به حسب آن‏‎ ‎‏فطرت و جبلت. و ما پیش از این ذکر کردیم که ادراک و تصدیق‏‎ ‎‏عقلی غیر از ایمان و طمأنینۀ قلبی است.‏‎[2]‎‏ ماها ادراک عقلی یا‏‎ ‎‏تصدیق تعبدی داریم به اینکه موت ـ که عبارت از انتقال از نشئۀ‏‎ ‎‏نازلۀ مظلمۀ ملکیه است به عالم دیگر که عالم حیات دایمی نورانی‏‎ ‎‏و نشئۀ باقیۀ عالیۀ ملکوتیه است ـ حق است؛ اما قلوب ما از این‏‎ ‎‏معرفت حظی ندارد و دلهای ما از آن بیخبر است. بلکه قلوب ما‏‎ ‎‏اخلاد به ارض طبیعت و نشئۀ ملکیه دارد و حیات را عبارت از‏‎ ‎‏همین حیات نازل حیوانی ملکی می داند، و برای عالم دیگر که‏‎ ‎‏عالم آخرت و دار حیوان است حیات و بقایی قائل نیست. از این‏‎ ‎‏جهت، رکون و اعتماد به این عالم داریم و از آن عالم فراری و‏‎ ‎‏خائف و متنفر هستیم. این همه بدبختیهای ما برای نقص ایمان و‏‎ ‎‏عدم اطمینان است. اگر آن طوری که به زندگانی دنیا و عیش آن‏‎ ‎‏اطمینان داریم و مؤمن به حیات و بقای این عالم هستیم، به قدر‏‎ ‎‏عشر آن به عالم آخرت و حیات جاویدان ابدی ایمان داشتیم،‏‎ ‎‏بیشتر دل ما متعلق به آن بود و علاقمند به آن بودیم و قدری در‏‎ ‎‏صدد اصلاح راه آن و تعمیر آن بر می آمدیم؛ ولی افسوس که‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161

‏سرچشمۀ ایمان ما آب ندارد و بنیان یقین ما بر آب است؛ ناچار‏‎ ‎‏خوف ما از مرگ از فنا و زوال است. و علاج قطعی منحصر آن وارد‏‎ ‎‏کردن ایمان است در قلب به فکر و ذکر نافع و علم و عمل صالح. ‏

‏     ‏‏و اما خوف و کراهت متوسطین، یعنی آنهایی که ایمان به عالم‏‎ ‎‏آخرت ندارند، برای آنست که وجهۀ قلب آنها متوجه به تعمیر‏‎ ‎‏دنیاست و از تعمیر آخرت غفلت ورزیدند؛ از این جهت میل‏‎ ‎‏ندارند از محل آبادان معمور به جای خراب منتقل شوند... و این‏‎ ‎‏نیز از نقص ایمان و نقصان اطمینان است، والا با ایمان کامل ممکن‏‎ ‎‏نیست اشتغال به امور دنیۀ دنیویه و غفلت از تعمیر آخرت. ‏

‏     بالجمله، این وحشتها و کراهت و خوفها برای نادرستی اعمال و‏‎ ‎‏کجرفتاری و مخالفت با مولاست، والا اگر مثلاً حساب ما درست‏‎ ‎‏بود و خود ما قیام به محاسبۀ خود کرده ‏‏[‏‏بودیم‏‎ ‎‏]‏‏وحشت از حساب‏‎ ‎‏نداشتیم؛زیرا که آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است، پس‏‎ ‎‏ترس ما از حساب از بدحسابی خود ما است و از دغل بودن و‏‎ ‎‏دزدی، ‏‏[‏‏نه‏‏]‏‏ از محاسبه است...‏

‏     ‏‏اما حال کمل و مؤمنین مطمئنین، پس آنها کراهت از موت‏‎ ‎‏ندارند گرچه وحشت و خوف دارند. زیرا که خوف آنها از عظمت‏‎ ‎‏حق تعالی و جلالت آن ذات مقدس است.‏‎[3]‎‏(99)‏

‎ ‎

کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162

  • . شبهه: مرگ نیستی و فنا است و این خود خدشه ای بر نظام احسن می باشد و می گویند: چرا مرگ در کنار حیات و زندگی، خلق شده است؟
  • . مراجعه شود به ص 37 اربعین حدیث.
  • . جهت تکمیل پاسخ این شبهه ضروری است که به بحث «مرگ» در بخش معاد، و فصل ششم بحث عدل «غایت و حکمت در فعل خداوند»، ذیل عنوان «وقوع امور اتفاقی و مرگهای نابهنگام خدشه ای بر غایتداری فعل حق» و پاسخ شبهه آن (115ـ119) مراجعه شود.