فصل دوم: انسان در نظام هستی
وحدت جسم و جان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1386

زبان اثر : فارسی

وحدت جسم و جان

وحدت جسم و جان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

نسبت بین جسم و روح

‏روح و جسم با هم وحدت دارند: جسمْ ظلّ روح است؛ روحْ باطنِ‏‎ ‎‏جسم است، جسمْ ظاهرِ روح است. اینها با هم یک هستند، جدایی از‏‎ ‎‏هم ندارند.(69)‏

16 / 12 / 57 

*  *  *

‏ ‏

نحوۀ وحدت موجودات متغیّر

‏مطلب دیگری که آخوند ‏‏رحمه الله‏‏ آن را شرح می دهد راجع به این توهم‏‎ ‎‏است که چطور جوهر، متبدل می شود، ولی ذات و هویت باقی است و‏‎ ‎‏حال آنکه با تبدل اصل جوهر، هر چیزی غیر آن چیز می شود.‏‎[1]‎

‏البته از این اشکال با بیانهایی جواب داده شده است و گفته شده که‏‎ ‎‏تبدلات به هویت ضرر نمی رساند و هویت همان هویت است اگرچه‏‎ ‎‏حرکت در جوهر وجود شی ء واقع شود.‏

‏یکی از آن بیانها این است که ثابت شده وحدت و تشخص، عین‏‎ ‎‏وجود است، و وحدت با وجود گرچه در مفهوم مغایر هستند ولیکن‏‎ ‎‏در مصداق واحدند و نحوۀ وجود موجودات به هر نحو باشد، نحوۀ‏‎ ‎‏وحدتش هم باید به همان نحو باشد؛ به جهت همان وحدتی که در‏‎ ‎‏مصداق دارند.‏

‏پس وجودی که ثابت و مستقر است، نباید غیر از وحدت متناسب‏‎ ‎‏با نحوۀ وجود آن، برای او متوقع شد، پس وحدتش همان طور است‏‎ ‎‏که وجودش است، و اگر نحوۀ وجود، متبدل و متغیر بود، ولی نه‏‎ ‎‏به طوری که وجود اول، معدوم شود و وجودی تازه حادث گردد و‏‎ ‎‏انعدامها و انوجادها محقق باشد، بلکه نحوۀ وجودش، وجودی است‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 113

‏متدرّج که از نقص به کمال حرکت می کند، و وحدت و تشخص که‏‎ ‎‏عین وجود است، پس نحوۀ وحدتش همان است که نحوۀ وجود‏‎ ‎‏اوست و لذا از چنین وجودی نمی توان متوقع شد که وحدتش غیر از‏‎ ‎‏نحوۀ وجود آن باشد، البته وحدت و تشخص این وجود به همان نحوۀ‏‎ ‎‏وجود اوست؛ یعنی از نقص به کمال متحرک می باشد. این یک بیان‏‎ ‎‏برای عدم انثلام وحدت است.‏

‏اما بیانی که آخوند ‏‏رحمه الله‏‏ در حفظ وحدت دارد این است که: با اینکه‏‎ ‎‏در جوهر، حرکت واقع می شود، مرتبۀ کامله، حافظ مرتبۀ ناقصه است‏‎ ‎‏و اگرچه این بدن طبیعی که عبارت از ماده و ظاهرالنفس است در‏‎ ‎‏حرکت می باشد ولی باطن نفس که مجرد است ـ گرچه تجرد تام هم‏‎ ‎‏نداشته باشد ـ قیام ماده به اوست و حافظ ماده، اوست؛ چنانکه حافظ‏‎ ‎‏خود صورت مجرده، رب النوع و یا عقل ذوالعنایه می باشد.(70)‏

‏ ‏

*  *  *

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 114

  • . اسفار؛ ج 9، ص 106.