فصل ششم: آفرینش انسان
نفس انسان در ابتدای خلقت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1386

زبان اثر : فارسی

نفس انسان در ابتدای خلقت

نفس انسان در ابتدای خلقت

‏ ‏

انسان استعداد محض در ابتدا 

‏نفوس انسانیه در بدو فطرت و خلقت جز محض استعداد و نفس‏‎ ‎‏قابلیت نیستند، و عاری از هر گونه فعلیت در جانب شقاوت و‏‎ ‎‏سعادت هستند؛ و پس از وقوع در تحت تصرف حرکات طبیعیۀ‏‎ ‎‏جوهریه و فعلیۀ اختیاریه، استعدادات متبدل به فعلیت شده و تمیزات‏‎ ‎‏حاصل می گردد.(169)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

نفس انسان صفحه ای عالی از نقوش

‏نفس در بدو فطرت، خالی از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجت‏‎ ‎‏است؛ چنانچه خالی از مقابلات آنها نیز هست. گویی صفحه ای است‏‎ ‎‏خالی از مطلق نقوش: نه دارای کمالات روحانی، و نه متصف به‏‎ ‎‏اضداد آن است. ولی نور استعداد و لیاقت برای حصول هر مقامی در‏‎ ‎‏او ودیعه گذاشته شده است، و فطرت او بر استقامت و خمیرۀ او مخمّر‏‎ ‎‏به انوار ذاتیه است. و چون ارتکاب معاصی کند؛ به واسطۀ آن در دل او‏‎ ‎‏کدورتی حاصل شود. و هر چه معاصی بیشتر شود، کدورت و ظلمت‏‎ ‎‏افزون گردد تا آنکه یکسره قلب تاریک و ظلمانی شود و نور فطرت‏‎ ‎‏منطفی گردد و به شقاوت ابدی رسد.(170)‏

‏ ‏

*  *  *


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 252

زمان افاضه نفس

‏بعد از آنکه بدن مستعد شد، فیض بر او واجب است و باید نفس بر او‏‎ ‎‏افاضه شود. البته این «باید» باید فقهی نیست، بلکه باید الهی است، که‏‎ ‎‏با کامل شدن بدن، و وسیع تر شدن آن نمی تواند برای افاضۀ فیض، آنی‏‎ ‎‏معطّل بماند؛ چون تعطیل در فیض است و این محال است.‏

‏و بالجمله: تمامیت استعداد همان، و افاضه همان؛ بلکه‏‎ ‎‏تمامیة الاستعداد منفک از رسیدن فیض به آن نیست، بلکه فیض بر‏‎ ‎‏بدن، بعد از این استعدادِ متقدم است؛ اگرچه در رتبۀ عقلیه باشد.(171)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

وجهۀ قلب انسان به غیب و شهادت

‏انسان در اول تولد، قلبش مثل آینۀ دو رویه است که یک صفحه اش به‏‎ ‎‏طرف عالم غیب و صفحۀ دیگرش به طرف عالم حس و شهادت باز‏‎ ‎‏می شود، و بستگی دارد که انسان کدامش را ببندد و کدامش را کاملاً باز‏‎ ‎‏کند.(172)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

استعداد نفس در ابتدای خلقت

‏مرتبۀ قلب و عقلانیت انسان در ابتدای امر، سعادت و شقاوتی ندارد.‏

‏از عبارت مرحوم آخوند ‏‏رحمه الله‏‏ استفاده می شود که بعضی از ماهیات،‏‎ ‎‏ظلمانی بوده و پردۀ ظلمت برای آنها ذاتی است و جز به شقاوت که‏‎ ‎‏ذاتی آنهاست، نمی رسند.‏

‏مسلّماً این معنی درست نیست؛ چون تمامی افراد حتی تمامی‏‎ ‎‏اشیاء، روی فطرت کمالی مخلوقند و کسی نیست که نقصان را بما انّه‏‎ ‎‏نقصان، طالب باشد و کمال را بما انّه کمال، دوست نداشته باشد، البته‏‎ ‎‏عشق به کمال، فطری هر موجودی است، پس در اصل خلقت، چیزی‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 253

‏نیست که در ظلمت و تاریکی بوده و در حجاب از سعادت باشد. بلی‏‎ ‎‏این بذر و قوۀ کمال هست، ولی ممکن است بذر در همان بذریت‏‎ ‎‏مانده باشد و یا این بذر را مستقیماً تنمیه نداده، بلکه کج و معوج بار‏‎ ‎‏آورند.‏

‏والحاصل: مثل آینه ای است که نه نقش از حق دارد و نه نقش از‏‎ ‎‏باطل، گرچه بر انتقاش حقایق مستعد فطری است، ولی اگر هیچ کدام‏‎ ‎‏را انتقاش نداد، و ساده ماند، وقتی که از این عالم رفت، هیچ نقشی در‏‎ ‎‏آن فعلیت ندارد و قوه ای که برای قبول کردن نقش داشت، چون از‏‎ ‎‏خصوصیات این عالم است، به آن عالم منتقل نمی شود، لذا در آن عالم‏‎ ‎‏هیچ نقشی نیست تا مبدأ خیر و یا مبدأ دردی باشد؛ لذا در این مرتبه، نه‏‎ ‎‏شقی است و نه سعید، گرچه ممکن است سعادت و شقاوت حیوانی‏‎ ‎‏را از جهت قوای حیوانیت و اخلاق حیوانی داشته باشد.‏

‏اگر در نفس قابل و بالقوه، عقاید حقه و بذر قابل نموّ و فعلیت را‏‎ ‎‏وارد کند و عقاید حقه را به طور مستقیم تعقل نماید، به هر اندازه که‏‎ ‎‏توانست حقایق نظام وجود را به قلبش وارد کند، به همان اندازه‏‎ ‎‏سعادت روحانی دارد و اگر هیچ شک و شبهه ای در امر مبدأ و معاد ـ به‏‎ ‎‏آن نحوی که هست ـ ندارد، این قلب، قلب سلیم است و در مقابل آن‏‎ ‎‏قلبی است که تمام توجهش به طبیعت بوده و تمام نقشه های این عالم‏‎ ‎‏به طور استقلال در آن نقش بسته است، این قلب، قلب معکوس و‏‎ ‎‏منکوس است که منتکس شده و از فطرت به طرف انزل برگشته و‏‎ ‎‏صورتش به ملک و ماده بما انّه مادی و ملکی برگردانده شده‏‎ ‎‏است.(173)‏

‏ ‏

*  *  *

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 254