فطرت از دیدگاه امام خمینی
اندیشمندان و متفکران بزرگ اسلامی نکات و دقایق بسیاری در مورد فطرت بیان کرده اند که در این میان می توان از امام خمینی یاد کرد. ایشان در کتابهای عرفانی خود از جمله «شرح حدیث جنود عقل و جهل» و «چهل حدیث» و همچنین در نامه های عرفانی که نگاشته اند به بررسی فطرت پرداخته اند. در این مقاله پس از بررسی اجمالی دیدگاههای متفکران غربی پرسشهایی طرح شده که سعی نگارنده یافتن پاسخهای مناسب برای آنهاست. در ادامه، بحث از تقسیمات فطرت و خصوصاً فطرت محجوبه و فطرت مخموره به میان آمده، و در پایان برخی از احکام فطرت مورد بررسی قرار گرفته است.
بحث فطرت از جمله مباحث پراهمیتی است که در قلمرو اندیشه های دینی و غیردینی مطرح است و در دوران اخیر نیز برخی از متفکران ایرانی و خارجی از جنبه های مختلف علمی، فلسفی و روان شناختی در مورد آن تحقیق و تفحص کرده اند. مبحث فطرت را می توان در دو حوزه متمایز و
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 69 متفاوت، قابل طرح دانست.
الف) حوزه امور اعتباری؛
ب) حوزه امور غیر اعتباری، که خود شامل دو شاخۀ وجود شناختی (ontological) و معرفت شناختی (epistemological)است.
برخی از معتقدین به فطرت که آن را در حوزه وجودشناسی جستجو می کنند، برآنند تا با استناد به فطرت، خداوند را در عالم خارج، و خداخواهی و کمال خواهی را در عالم انسانی اثبات کنند. به نظر اینان اعتقاد به خدا فطری است و هیچ گونه احتیاجی به استدلال و برهان ندارد.
اهمیت این بحث از آن جهت است که با انسان شناسی ارتباط کامل دارد، و تلقی صحیح از آن به تبیین جایگاه انسان و تعریف و شناخت او کمک می کند. یکی از مکتبهای فلسفی که به انسان و نحوه وجود او توجه خاصی نشان داده، اگزیستانسیالیسم است. اگزیستانسیالیسم به اصالت انسان اعتقاد داشته و آنچه از نوشته های کی یرکگارد (Kierkegard)، هایدگر (Heidegger) و یاسپرس (Yaspers)ـ که در حقیقت پیشروان نهضت فکری اگزیستانسیالیسم می باشند برمی آید، آن است که انسان به هنگام تولد استعدادی بیش نیست و نمی توان برای آن ماهیتی فرض کرد؛ چون ماهیت حقیقت شی ء است و چیزی که هنوز کامل نشده است، معلوم نیست که چه خواهد شد... انسان حس می کند که آزاد است، هرگونه که می خواهد وجود خود را بسازد و کامل کند. آنان معتقدند انسان اصالتاً آزادی دارد و هیچ قید و بندی او را محدود نکرده است و در پناه همین آزادی با تلاش و کوشش، خود را می سازد و به شخصیت
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 70 خویش قوام می بخشد. در نظر این گروه هر قید و صفتی که انسان را مقید کند، مخالف آزادی است. بر این مبنا آیا فطرت، خواه کمال جو باشد و خواه مطلق گرا، آزادی انسان را مخدوش نمی سازد؟ معتقدان به فطرت ـ از جمله علمای مسلمان ـ برای اثبات نظریه خویش، ضمن طرح مسائل مربوط به فطرت، به مناقشه های منکرانِ امور فطری نیز پاسخ می دهند. عمده مسائلی که آنان مطرح می کنند عبارت است از:
1ـ فطرت چیست؟
2ـ امور فطری کدامند؟
3ـ رابطه فطرت با آزادی انسان چیست؟ آیا فطرت براستی آزادی انسان را مخدوش می سازد؟ آیا اساساً آن نوع آزادی که پیروان مکتب اصالت انسان مطرح می کنند، صحیح است؟ و بر فرض صحت، کمال محسوب می شود؟
4ـ آیا تلاش و عمل انسان برای رسیدن به کمال مطلوب، با فطرت و سرشت او ارتباط دارد؟
آیا این عمل او موجب شکوفا شدن امور فطری می شود، یا امر جدیدی در او به وجود می آید و هیچ گونه ارتباطی بین آنها وجود ندارد، و اگر عمل را معلول آن واقعیات درونی از پیش تعبیه شده بدانیم، نفی آزادی انسان شده است یا نه؟
حضرت امام خمینی به عنوان یکی از معتقدان به فطرت، در پاره ای از آثار خویش این مسأله را مورد بحث قرار داده اند، و سعی ما نیز در این مقاله بر آن است تا بر اساس نظریات ایشان در این خصوص، پاسخهایی برای پرسشهای یاد شده بیابیم. اینک بحث خود را با تعریف واژه فطرت و پاسخ به سؤال اول آغاز می کنیم.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 71