تعریف ورع
ورع در لغت به معنای پرهیزگاری، تقوا و پارسایی است و در اصطلاح عرفانی
پرهیز از اموری است که هر چند در شرع حرام نشده؛ اما سالک طریق از
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 177 آن خودداری می کند.
مسافر کوی حقیقت پس از شناخت محرّمات و حلیّات، خود را ملزم به رعایت آنها می گرداند؛ اما گاه اموری مشتبه، او را سرگردان می سازند و به حیرت می افکنند؛ از این رو از خوف هلاکت و فرونیفتادن در مهلکه، از آن امور نیز پرهیز می کند که مبادا این امور مشتبه زمینۀ ورود او را به اعمال خلاف و حرام فراهم سازد.
از این رو، برخی در معنای ورع گفته اند: ورع، اجتناب از شبهات است از بیم وقوع در محرمات. بنابراین، ورع پرهیز و احتراز و دوری جستن از شبهه هاست. برخی از ره یافتگان طریق، ورع را برتر از تقوا دانسته اند به دلیل اینکه تقوا را ترک محذورات و محرمات می دانند و ورع را ترک شبهات معنا کرده اند. بدین ترتیب صاحب مقام ورع، مقامی برتر از متقی را کسب نموده است؛ زیرا از حرامهای شرعی و عرفی پرهیز می نماید.
حضرت علی(ع) می فرمایند؛ الورع یصلح الدین و لعیون النفس و یزیّن المروه.
و همچنین می گویند: مع الورع یثمرالعمل.
و امام صادق نیز می فرمایند: تقوا اللّه و صونوا دینکم بالورع.
شیخ ابوعلی دقّان معتقد است: انسان با ترک حرام از دوزخ نجات می یابد و با ترک شبهه به بهشت رهسپار می شود.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 178 حسن بصری اصلاح و استحکام دین را در رعایت ورع می داند و آفت دین را طمع می خواند، خواجه عبداللّه انصاری، ورع را هفدهمین منزل می شمارد و آن را چنین تعریف می کند: الورع توق مستقصی علی حذر او تحرج علی تعظیم.
بنابراین سالک کوی دوست، با بزرگ شمردن فرمانهای محبوب و واجب الاطاعه دانستن آن اوامر، به پرهیز از شبهه ها ملزم می شود تا مبادا به دام آنها افتد؛ زیرا فرمان خداوند را نیز در گوش دارد که فرمود: تلک حدوداللّه فلاتقربوها و از رسول گرامی(ص) نیز روایت شده که فرمودند: من رعی حول الحمی یوشک ان یقع فیه کسی که در اطراف چاهی مشغول گردش است، احتمال می رود که در آن چاه فروافتد، پس برای پرهیز از این خطر محتمل، شرط عقل این است که از کنار مهلکه نیز عبور نکند.
ورع، چون هر حقیقت دیگری ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن همان پرهیز و احتراز از امور شبهه ناک است و باطن آن ترس از خداست که از معرفت به حق و عظمت حق تعالی حاصل می شود و نتیجۀ چنین خوفی بار یافتن به حریم قدس ربوبی است؛ زیرا مقرّبان خداوند خائفین عن اللّه اند. بشر حافی، عارف قرن سوم، ورع را مکمل ایمان دانسته، و معتقد است سخاوت و بخشش به هنگام تنگدستی و ورع در خلوت و پنهانی از سخت ترین کارهاست.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 179 امام خمینی(س) ورع را پایه و اساس همۀ کمالات معنوی و مقامات اخروی می دانند و معتقدند عبادت که انقیاد و ارتیاض نفس است و انسان را به فلاح و کمال می رساند بدون داشتن حالت پرهیز از حرام الهی نمی تواند ثمربخش باشد؛ در حقیقت انسان با ورع، صفحه دل خویش را از کدورت و آلودگی عالم ماده و طبیعت رها می سازد و با عبادت و اعمال عبادی، آن را مزین و منقش به نقوش زیبای خدا محوری و خداباوری می گرداند. امام سپس در مورد واژۀ «ورع» به بحث می پردازند و نهایتاً معنای آن را تقوا و شدت پرهیزگاری می خوانند که سالک طریق با متصف شدن به این حالت می تواند خود را از تجاوز از حریم عقل و شرع مصون بدارد. امام خمینی(س) ضمن شرح حدیث29 به توضیح این مقام و توضیحاتی راجع به دومین توصیۀ حضرت محمد(ص) به حضرت علی(ع) که توصیه به ورع است، می پردازند. در این سفارش پیامبر(ص) پس از امر به ورع، می فرمایند: و لا تجتری علی خیانةٍ ابداً.
امام می گویند: واژۀ خیانت که پس از ورع آمده است می تواند بیانگر دو مطلب باشد:
الف) خیانت را نوعی از انواع معاصی بدانیم که پیامبر(ص) پس از امر به پرهیز از کل معاصی به دلیل اهمیت این نوع از آن، برای تأکید بیشتر مجدداً ذکر فرموده اند. زشتی و قبح خیانت، افزون بر قبح شرعی، قبح عقلی نیز دارد و هر عقل سلیمی زشت و ناپسند بودن آن را باور دارد؛ انسان خائن، از جامعۀ انسانی طرد می شود و چنین انسانی از مدنیت به دور است و عضویتی در مدینۀ فاضله نخواهد داشت؛ و چون پایه و
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 180 اساس اعتماد بر امانت داری و ترک خیانت گذاشته شده است، به دلیل بی اعتمادی مردم به او، زندگی انفرادی سخت و دشواری را خواهد گذراند؛ زیرا انسان مدنیٌ بالطبع است و با کمک و یاری دیگران می تواند زندگی متعالی و مطلوب را پی ریزی کند؛ در نتیجه چنین انسانی با این خصوصیت از جامعۀ بشری طرد شده، به حیوانات وحشی ملحق می گردد.
حضرت امام در بیان عظمت و اهمیت امانت احادیث معتبری از ائمه(ع) مطرح می نماید که در همان شرح آمده است.
ب) می توان برای خیانت معنایی عام در نظر گرفت و مطلق معاصی یا مطلق ارتکاب موانع سیر الی اللّه را خیانت دانست بدین ترتیب، با این نگرش و اعتقاد که همۀ اعضا و جوارح و قوای انسان و اوامر و تکالیف الهی امانت حضرت حقند، هر گونه سرپیچی و نافرمانی از دستورهای خالق هستی، خیانت در امانت به حساب می آید و حسب توجه نمودن قلب به غیر حق می تواند از جمله خیانتها لحاظ گردد. نتیجه آنکه حضرت امام برای عموم مردم، ورع را از مهمترین منازل دانسته، و تحصیل آن را برای مسافر طریق آخرت ضروری شمرده اند و نیز معتقدند قلبی که به دور از ورع باشد، تیرگی گناه او را فرو می گیرد و از کراماتی که خداوند وعده فرموده است، محروم می گردد علیکم بالورع فانه لاینال ما عنداللّه الا بالورع و البته این محرومیت خذلان و شقاوتی بزرگ می باشد.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 181