مقالات
مقامات عرفانی
تعریف صبر
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : طباطبائی، فاطمه

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

تعریف صبر

تعریف صبر

‏خواجه عبداللّه انصاری در تعریف «صبر»‏‎ ‎‏می گوید:‏ الصبرُ حَبْسُ النفس علی جَزَعٍ کامنٍ عن الشکوی‏.‏‎[1]‎

‏    ‏‏از تعریف خواجه دو نکته را می توان دریافت:‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 200

‏     الف) اگرچه شخص «صابر» در درون احساس ناراحتی کرده، و‏‎ ‎‏سنگینی غم و اندوه را با تمام وجود حس می کند؛ اما به خاطر حضرت‏‎ ‎‏محبوب بر غیرحق شکوه و شکایت نمی برد.‏

‏     ب) هرچند صابر به غیرحق شکوه نمی کند، اما به این معنا نیست که‏‎ ‎‏با خدای خویش به درددل و راز و نیاز نمی پردازد. چنانکه می بینیم‏‎ ‎‏حضرت ایوب پس از آنکه مشکلات و رنجهای فراوان بر او مستولی‏‎ ‎‏می شود به خداوند شکوه می کند که ‏انی مسنّی الشیطان بنُصبٍ و عذابً‎[2]‎‏ و‏‎ ‎‏در عین حال خدای مهربان همچنان او را به صفات پسندیده «صابر» و‏‎ ‎‏«اوّاب» (رجوع کننده به حق) می ستاید و می فرماید: ‏انّا وَجَدْناه صابراً نعم‎ ‎العبد انَّه اوّاب.‎[3]‎‏ حضرت یعقوب نیز که از صابرین است می گوید: ‏انّما اَشکوا‎ ‎بثی و حُزْنی الی اللّه .‎[4]‎‏ حاصل سخن آنکه، شکوه و شکایت کردن در‏‎ ‎‏پیشگاه خداوند منافاتی با مقام صبر ندارد، و گاه عدم اظهار دردمندی نزد‏‎ ‎‏خدا نوعی گستاخی به حساب آید. پس، صبّار کسی است که صبرش برای‏‎ ‎‏خداست و با قدرت اعطا شده از طرف خداوند به چنین مقامی راه‏‎ ‎‏می یابد.‏

‏     پیر هرات «صبر» را برای مبتدیان دشوار و برای سالکین وادی محبت‏‎ ‎‏امری وحشتناک و بالاخره برای موحدین امری ناپسند می شمارد.‏‎[5]‎

‏    ‏‏برای عامّه از آن جهت دشوارترین و سخت ترین منزل است، که آنان‏‎ ‎‏در آغاز راهند و به ریاضت عادت نکرده، و آزمودگی لازم را نیافته اند و در‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 201

‏برابر ناملایمات و حوادث بی تابی می کنند.‏

‏     اما برای کسانی که در وادی محبت سیر می کنند، منزلی وحشتناک‏‎ ‎‏است؛ زیرا اقتضای مقام محبت مأنوس شدن با محبوب و راضی بودن از‏‎ ‎‏همۀ اعمال و افعال اوست. سالک در این منزل پسندد هرچه را جانان‏‎ ‎‏پسندد و در هر بلا و مصیبتی، دست زیبا و نوازشگر فرستندۀ بلا را‏‎ ‎‏می بیند. او در مقامی سیر می کند که همواره خواسته محبوب را بر‏‎ ‎‏خواستۀ خود ترجیح می دهد. به عبارت دیگر، خواسته ای در مقابل‏‎ ‎‏محبوب از خود ندارد.‏

‏ ‏

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ‏          ‏ای عجب من عاشق این هر دو ضدّ

‏ ‏

‏     ‏‏حالِ سالک در این وادی چنان است که شاعر عرب زبان می گوید:‏

اُریدُ وصالَه و یریدُ هجری‎ ‎فَاتْرُک ما اریدُ لما یُرید‎ ‎میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق‎ ‎ترک کام خود گرفتم تا برآید کام او‎ ‎     ‏نهایتاً، خواجه برای سالکانی که در وادی توحید گام گذاشته اند صبر را‏‎ ‎‏ناپسند می داند، زیرا صابر در این حقیقت نوعی دعوی پایداری و مقاومت‏‎ ‎‏در برابر مصاید و شداید می کند؛ گرچه آنها را از جانب محبوب می بیند و‏‎ ‎‏به جان می خرد؛ اما خود این دعوی می تواند نوعی سرکشی نفس باشد؛‏‎ ‎‏حال آنکه مقتضای حال توحید فنای نفس است.‏

‏     امام خمینی(س) نیز در بیان صبر، تعریف خواجه عبداللّه و محقق‏‎ ‎‏طوسی را پذیرفته، و می گویند:‏

‏     صبر متقوّم به دو امر است؛ یکی آنکه از آن ناملایم که بر او وارد‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 202

‏می شود کراهت داشته باشد در باطن؛ و دیگر آنکه خودداری کند از اظهار‏‎ ‎‏شکایت و جزع.‏‎[6]‎

‏    ‏‏ایشان در جایی دیگر از صبر سخن می گوید و آن را از جنود عقل و‏‎ ‎‏لوازم فطرت مخموره می دانند و در مقابل، جزع و بی تابی را از جنود جهل‏‎ ‎‏و از لوازم فطرت محجوبه می شمارد.‏‎[7]‎‏ از نظر امام خمینی(س) فطرت‏‎ ‎‏اصلی انسان، خداخواه و خدابین است. او عاشق کمال و جمال مطلق‏‎ ‎‏است. بنابراین، هر چه از جانب خداوند بر او وارد شود، اگر چه به حسب‏‎ ‎‏طبیعت او ناگوار است؛ اما هرگز اظهار جزع نمی کند سالک طریق به تعبیر‏‎ ‎‏امام «جزع از واردات حق را عیب شمارد».‏‎[8]‎

‏    ‏‏اما اگر این فطرت خداجو و خدابین در حجب نفسانی گرفتار آید‏‎ ‎‏ناشکیبا می شود و اگر زنگار خودبینی و خودخواهی مرآت قلب او را‏‎ ‎‏فراگرفت؛ بر واردات بی تابی و جزع کند و از فقدان مطلوبات طبیعیه‏‎ ‎‏ناشکیبایی ورزد.‏‎[9]‎

‏    ‏‏حضرت امام خمینی(س) بعد از بیان این تعاریف اشاره می کند که‏‎ ‎‏صبر مقامی است برای متوسّطان؛ یعنی کسانی که هنوز در راهند و به‏‎ ‎‏مقصد نرسیده اند. زیرا مادامی که نفس از واردات از جانب حق تعالی‏‎ ‎‏کراهت دارد و در کمون و بطونش از آنها جزع داشته باشد، مقام معارف و‏‎ ‎‏کمالاتش ناقص است.‏‎[10]‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 203

  • )) کاشانی، عبدالرزاق؛ شرح منازل السائرین؛ انتشارات بیدار؛ ص 195، خودداری از شکوه و شکایت در عین دردمندی درونی است.
  • )) ص / 41.
  • )) ص / 44.
  • )) یوسف / 86.
  • )) کاشانی، عبدالرزاق؛ شرح منازل السائرین؛ ص 196. و هو ایضاً من اَصْعَبِ المنازل علی العّامه و اَوْحَشُها فی طریق المحبة و اَنْکَرها فی طریق التوحید.
  • )) شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 410.
  • )) همان؛ ص 420.
  • )) همان جا.
  • )) همان جا.
  • )) همان؛ ص 410.