بخش دوم: علوم قرآن
فصل سوم: فهم قرآن
عالمان حقیقی قرآن
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1391

زبان اثر : فارسی

عالمان حقیقی قرآن

عالمان حقیقی قرآن

‏ ‏

‏ ‏

ائمه(ع) حامل ظاهر و باطن قرآن 

‏فهذا الکتاب التکوینی الإِلهی و اولیائه، الذین کلهم کتب سماویة،‏‎ ‎‏نازلون من لدن حکیم علیم و حاملون للقرآن التدوینی. و لم یکن‏‎ ‎‏احد حاملاً له بظاهره و باطنه إلاّ هؤلاء الاولیاء المرضیین، کما ورد‏‎ ‎‏من طریقهم، علیهم السلام.‏

‏     فمن طریق ‏‏الکافی‏‏ عن أبی جعفر ـ علیه السلام ـ انه  قال: ‏ما‎ ‎یستطیع احد أن یدعی أن عنده جمیع القرآن کلِّه، ظاهره و باطنه، غیر‎ ‎الأوصیاء.‎[1]‎

‏    ‏‏و من طریق ‏‏الکافی‏‏ ایضاً عن جابر قال: سمعت ابا جعفر‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ یقول: ‏ما ادعی احد من الناس انه جمع القرآن کلَّه کما أنزل إلاّ‎ ‎کذّاب. و ما جمعه و حفظه کما انزله اللّه تعالی الاّ علی بن ابی طالب و الائمة من بعده،‎ ‎علیهم السلام.‎[2]‎‎[3]‎‏(164)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فهم حقیقت قرآن، مخصوص اولیا(ع)

‏فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن‏‎ ‎‏شریف الهی قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیّه‏‎ ‎‏از شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت است و آن‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131

‏حقیقت «کلام نفسی» است که مقارعۀ ذاتیّه در حضرات اسماییّه‏‎ ‎‏است؛ و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه‏‎ ‎‏به معارف قلبیّه و نه به مکاشفۀ غیبیّه مگر به مکاشفۀ تامّۀ‏‎ ‎‏الهیّه برای ذات مبارک نبیّ ختمی ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ در‏‎ ‎‏محفل انس ‏قاب قوسین‏ بلکه در خلوتگاه سرّ مقام أو ادنی. و دست‏‎ ‎‏آمال عائلۀ بشریّه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء اللّه که‏‎ ‎‏به حسب انوار معنویّه و حقایق الهیّه با روحانیّت آن ذات‏‎ ‎‏مقدس مشترک و به واسطۀ تبعیّت تامّه فانی در آن حضرت‏‎ ‎‏شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّی کنند و‏‎ ‎‏حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن‏‎ ‎‏حضرت تجلّی کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزّل به‏‎ ‎‏منازل و تطوّر به اطوار؛ و آن قرآن بی تحریف و تغییر است و از‏‎ ‎‏کتاب وحی الهی کسی که تحمل این قرآن را می تواند کند وجود‏‎ ‎‏شریف ولی اللّه مطلق، علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏؛ و‏‎ ‎‏سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزّل از مقام غیب به‏‎ ‎‏موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوۀ الفاظ و‏‎ ‎‏حروف دنیاویّه.(165)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

معرفت کامل برای مَن خوطِبَ بِهِ 

‏قرآن همه چیز دارد، احکام شرعیۀ ظاهریه دارد، قصه هایی دارد‏‎ ‎‏که لبابش را ما نمی توانیم بفهمیم، ظواهرش را می فهمیم. برای‏‎ ‎‏همه هم هست، یک چیزی است که همه از آن استفاده می کنند؛‏‎ ‎‏لکن آن استفاده ای که باید بشود ‏‏[‏‏نمی شود‏‏]‏‏. آن استفاده را به‏‎ ‎‏حسب: ‏إنَّما یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ‏، خود رسول اللّه می بَرد.(166)‏

‏ ‏


کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132

مشاهده حقیقت قرآن توسط نبی(ص) 

‏قضیه، قضیۀ ادراک عقلی نیست، قدم برهان نیست، قضیه مشاهده‏‎ ‎‏است، آن هم «مشاهدۀ غیبیه». مشاهدۀ با چشم نیست، مشاهدۀ با‏‎ ‎‏نفس نیست، مشاهدۀ با عقل نیست، با قلب نیست. آن قلبی که‏‎ ‎‏قلب عالم است، قلب نبی، مشاهده با اوست، دریافته لکن‏‎ ‎‏نمی تواند بیان کند، مگر در لفافۀ امثله و الفاظ. به یک آدمی که کور‏‎ ‎‏است چطور شما می توانید بفهمانید که نور چیست؟ با چه زبانی،‏‎ ‎‏با چه حرفی؟ جز این است که می گویی نور یک چیزی ‏‏[‏‏است که‏‏]‏‎ ‎‏روشن می کند؟ آدمی که ندیده است نور را، چطور آن کسی که نور‏‎ ‎‏را دیده می تواند به او افهام کند؟ جز اینکه عقده در لسانش هست؛‏‎ ‎‏و این عقده برای این است که طرف، عقده در گوشش است؛ آن‏‎ ‎‏عقده ای که در لسان انبیا بود پیغمبراکرم، عقده اش از همه بیشتر‏‎ ‎‏بود، برای اینکه آنچه او یافته بود، آنچه از قرآن در قلب او نازل‏‎ ‎‏شده بود برای چه کسی بیان بکند.(167)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کشف ابعاد قرآن با نزول از مقام غیب 

‏لسان قرآن که از برکات بعثت است، از برکات بزرگ بعث رسول‏‎ ‎‏خداست، لسانی است که سهلِ ممتنع است. بسیاری شاید گمان‏‎ ‎‏کنند که قرآن را می توانند بفهمند، از باب اینکه به نظرشان سهل‏‎ ‎‏است. بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان می کنند که‏‎ ‎‏قرآن را می توانند بفهمند؛ برای اینکه، آن بُعدی که برای آنها جلوه‏‎ ‎‏کرده است و آن بُعدی که در پس این ابعاد است برای آنها معلوم‏‎ ‎‏نشده است. قرآن دارای ابعادی است که تا رسول اکرم ـ صلی اللّه ‏‎ ‎‏علیه و آله و سلم ـ مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از‏‎ ‎‏آن مقام غیب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوۀ نزولی اش در‏‎ ‎‏قلب رسول خدا جلوه نکرده بود، برای احدی از موجودات ملک‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 133

‏و ملکوت ظاهر نبود. بعد از آنکه اتصال پیدا کرد مقام مقدّس نبوی‏‎ ‎‏ولی اعظم با مبدأ فیض به آن اندازه ای که قابل اتصال بود، قرآن را‏‎ ‎‏نازلتاً و مُنزَّلاً کسب کرد، در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به‏‎ ‎‏مراتب هفتگانه به زبان مبارکش جاری شد. قرآنی که الآن در‏‎ ‎‏دست ماست نازلۀ هفتم قرآن است و این از برکات بعثت است؛ و‏‎ ‎‏همین نازلۀ هفتم آنچنان تحولی در عرفان اسلامی، در عرفان‏‎ ‎‏جهانی به وجود آورد که اهل معرفت شمّه ای از آن را می دانند و‏‎ ‎‏بشر از همۀ ابعاد او، یعنی جمیع ابعاد او برای بشر باز، معلوم نشده‏‎ ‎‏است و معلوم نیست معلوم شود.(168)‏

21 / 2 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

«من خوطب به» درک کنندۀ حقایق قرآن 

‏در همین آیات وارد شده است، ‏معکم‎[4]‎‏ یعنی همراه ماست، او‏‎ ‎‏اینجاست و ما اینجا. این معیت، مثلاً فلاسفه «معیت قیّومیّة»‏‎ ‎‏می گویند، قیّومیّة ولی مسأله را حل می کند؟ مثل معیت علت و‏‎ ‎‏معلول است؟ مثل معیت جلوه و ذی جلوه است؟ مسائل این‏‎ ‎‏نیست. متعمّقین آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراکشان بهتر از‏‎ ‎‏دیگران فهمیده اند، و الاّ حد قرآن آن است که ‏إنّما یَعْرِفُ القُرآنَ مَنْ‎ ‎خُوطِبَ بِهِ‏. این «یعرف القرآن من خوطب به» این نحو آیات است و‏‎ ‎‏الاّ بعضی آیاتی که مربوط به احکام ظاهریه است و مربوط به‏‎ ‎‏نصایح است که همه می فهمند. آنی که «لاٰ یَعْرِفُهُ اِلاّ مَنْ خُوطِبَ بِه»‏‎ ‎‏یعنی خود رسول اکرم، یعنی واسطه هم نمی تواند بفهمد، جبرئیل‏‎ ‎‏هم نتوانسته است. جبرئیل امین هم یک واسطه ای بوده است که‏‎ ‎‏خوانده است بر حضرت، این آیاتی که از غیب بر او وارد شده‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 134

‏است، و مأمور شده است که برساند، اما آن هم «مَنْ خُوطِبَ بِه»‏‎ ‎‏نیست. «مَنْ خُوطِبَ بِه» فقط خود رسول اکرم است، و دیگران هم‏‎ ‎‏که به واسطه آن نوری که از حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله ـ در‏‎ ‎‏قلب ـ آن تعلیم نورانی که از قلب او به قلب خواص او بوده است،‏‎ ‎‏به واسطه او فهمیده اند؛ و اما دست امثال ما و بشر عادی کوتاه‏‎ ‎‏است از اینکه واقعاً بداند که ‏هومعکم‎[5]‎‏ یعنی چه، چه معیتی است‏‎ ‎‏این؟ ـ و هو ‏نورالسّمواتِ والارْضِ‏ ـ ‏اللّه نُورُالسّمواتِ والارْضِ‎[6]‎‏ این چی‏‎ ‎‏است؟ «نورالسموات» چی است؟ چطور «نور سموات» است؟‏‎ ‎‏ولهذا «منوّرالسموات» گفته اند و هیچ ربطی به آیه ندارد. تحول‏‎ ‎‏معنوی و تحول عرفانی که به واسطه قرآن پیدا شده است فوق همۀ‏‎ ‎‏مسائل است؛ و بشر، هر کس از یک بعد به قرآن نگاه کرده است،‏‎ ‎‏و بعضی بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعی را، بعد مسائل‏‎ ‎‏سیاسی را، بعد مسائل فلسفی، بعد مسائل عرفانی؛ لکن آن بعد‏‎ ‎‏حقیقی که بین عاشق و معشوق است، آن سرّی که بین خدا و‏‎ ‎‏پیغمبر اکرم است، آن یک مطلبی نیست که ماها بتوانیم بفهمیم‏‎ ‎‏چی است قصّه. ‏

‏     آنکه از حضرت باقر ـ سلام اللّه علیه ـ نقل شده است که‏‎ ‎‏فرموده است که من از «صمد»، تمام احکام و شرایع را، تمام‏‎ ‎‏حقایق را از «صمد» می توانم نشر کنم، مسأله هست این. البته ما‏‎ ‎‏هم از «صمد» می توانیم اصول معارف رابفهمیم، لکن او زاید بر‏‎ ‎‏این مسائل می گوید. در هر صورت کمال تأسف است برای انسانها‏‎ ‎‏که نمی خواهند بدانند، در راه دانستن نیفتاده اند، در راه معرفت‏‎ ‎‏کتاب خدا قدم برنداشته اند، ارتباط با مبدأ وحی برقرار نکردند که‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 135

‏از مبدأ وحی تفسیر بشود برایشان. آن ارتباط فقط بین رسول خدا و‏‎ ‎‏خدا بود و به تبع او هم بین خواصی که بوده اند.(169)‏

1 / 10 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفاوت استفاده پیغمبر و دیگران از قرآن 

‏قرآن یک نعمتی است که همه ازش استفاده می کنند، اما‏‎ ‎‏استفاده ای که پیغمبر اکرم می کرده است از قرآن، غیر استفاده ای‏‎ ‎‏است که دیگران می کردند. ‏انّما یعرف القرآن من خُوطِبَ به‏، دیگران‏‎ ‎‏نمی دانند، ماها یک ذره ای، یک چیزی، یک خیالاتی پیش‏‎ ‎‏خودمان داریم، آنکه قرآن برش نازل شده می داند چیست، چه‏‎ ‎‏جور نازل شده، کیفیت نزول چیست، چه مقصد در این نزول است‏‎ ‎‏و محتوا چیست و غایت این کار چیست، او می داند. آنهایی هم که‏‎ ‎‏به تعلیم او تربیت شده اند، آنها هم برای خاطر تربیت او می دانند.‏‎ ‎‏هنر انبیا این بوده است که مسائل را، مسائل دقیق عرفانی را با یک‏‎ ‎‏لفظی می گفتند که هر کسی یک جوری ازش، خودش می فهمیده،‏‎ ‎‏ولی واقعش مال آنهایی است که بالاتر از این افقشان است، و این‏‎ ‎‏هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعیه هم هست.(170)‏

5 / 6 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قرآن، مبدأ تمامی معارف 

‏قرآن کریم اشارات بسیار لطیفی دارد، لکن چون برای عموم وارد‏‎ ‎‏شده است به یک صورتی گفته است که هم خواص از آن ادراک‏‎ ‎‏می کنند، هم عموم از آن ادراک می کنند. قرآن کریم مرکز همه‏‎ ‎‏عرفانهاست، مبدأ همۀ معرفتهاست، لکن فهمش مشکل است.‏‎ ‎‏آنهایی فهمیدند که ‏مَنْ خُوطِبَ بِه‏ بودند و کسانی که متصل به رسول‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 136

‏خدا بودند، آنها می دانند قضیه چی است، آنها مقاصد انبیا را‏‎ ‎‏می دانند چی هست، مقصد را می دانند چی است. ما دوریم از آن‏‎ ‎‏و مهجور، لکن خوب، عنایات حق تعالی زیاد است. از ما‏‎ ‎‏مهجورها هم این قدری که ازمان می آید قبول می کنند، لکن باید ما‏‎ ‎‏این قدری که ازمان می آید دنبالش برویم؛ در عمل، در علم و در‏‎ ‎‏اخلاق و در سایر چیزها، و اگر همین قدر هم برویم خوب، جنات‏‎ ‎‏عدن هست.(171)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

9 / 9 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علی(ع) عارف به قرآن 

‏در بُعد معارف، کسی که ادعیۀ حضرت را ملاحظه کرده باشد و‏‎ ‎‏نهج البلاغه‏‏ را بررسی کرده باشد، می داند که پایه اش روی چه‏‎ ‎‏پایه ای هست؛ یعنی، آنکه معارف قرآن را فهمیده است این‏‎ ‎‏بزرگوار است و کسانی که مورد تعلیم او بودند مثل ائمۀ هدیٰ.‏‎ ‎‏دعوی معارف خیلی آسان است که شعری انسان بگوید، نثری‏‎ ‎‏بگوید و ادعا کند که ما دارای چه معارفی هستیم، این آسان است،‏‎ ‎‏دعوی هم خیلی کرده اند؛ اما واقعیت مطلب چطوری است؟ آنی‏‎ ‎‏که به حسب واقع هست و ما بخواهیم وجداناً آن را بیابیم، وقتی‏‎ ‎‏درست در حال خودمان دقت بکنیم نمی توانیم پیدا کنیم یک‏‎ ‎‏شباهتی ما بین خودمان و او.(172)‏

4 / 1 / 65 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

درک خلّص اولیا(ع) از قرآن 

‏این کتاب آسمانی ـ الهی که صورت عینی و کتبی جمیع اسما و‏‎ ‎‏صفات و آیات و بینات است و از مقامات غیبی آن دست ما کوتاه‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 137

‏است و جز وجود اقدس جامع ‏مَنْ خُوطِبَ بِهِ‏ از اسرار آن کسی آگاه‏‎ ‎‏نیست و به برکت آن ذات مقدس و به تعلیم او خلص اولیای عظام‏‎ ‎‏دریافت آن نموده اند و به برکت مجاهدات و ریاضتهای قلبیه،‏‎ ‎‏خلص اهل معرفت به پرتوی از آن به قدر استعداد و مراتب سیر‏‎ ‎‏بهره مند شده اند و اکنون صورت کتبی آن، که به لسان وحی بعد از‏‎ ‎‏نزول از مراحل و مراتب، بی کم و کاست و بدون یک حرف کم و‏‎ ‎‏زیاد به دست ما افتاده است، خدای نخواسته مباد که مهجور شود‏‎ ‎‏و گر چه ابعاد مختلفۀ آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از‏‎ ‎‏دسترس بشر عادی دور است لکن به اندازۀ علم و معرفت و‏‎ ‎‏استعدادهای اهل معرفت و تحقیق در رشته های مختلف، به بیانها‏‎ ‎‏و زبانهای متفاوت نزدیک به فهم از این خزینۀ لایتناهای عرفان‏‎ ‎‏الهی و بحر مواج کشف محمدی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ‏‎ ‎‏بهره هایی بردارند و به دیگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با‏‎ ‎‏بررسی رموزی که خاص این کتاب الهی است و با اشارات از آن‏‎ ‎‏مسائل عمیق گذشته، براهین فلسفۀ الهی را کشف و حل کرده، در‏‎ ‎‏دسترس اهلش قرار دهند؛ و وارستگان صاحب آداب قلبی و‏‎ ‎‏مراقبات باطنی رشحه و جرعه ای از آنچه قلب عوالم از ادَّبَنی‏‎ ‎‏رَبِّی‏‎[7]‎‏ دریافت فرموده، برای تشنگان این کوثر به هدیه آورند و‏‎ ‎‏آنان را مؤدب به آداب اللّه تا حد میسور نمایند؛ و متقیان تشنۀ‏‎ ‎‏هدایت بارقه ای از آنچه به نور تقوا از این سرچشمۀ جوشان ‏هُدیً‎ ‎لِلْمُتَقین‏ هدایت یافته اند، برای عاشقان سوختۀ هدایت اللّه به ارمغان‏‎ ‎‏آورند.(173)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

16 / 5 / 65 

‏ ‏

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 138

  • )) اصول کافی؛ ج 1، ص 228، «کتاب الحجّة»، «باب انّه لم یجمع القرآن کلّه الاّ الائمة(ع)»، ح 2.
  • )) همان؛ ح 1.
  • کتاب تکوینی الهی و اولیای خدا که همه کتابهای آسمانی اند، فرود آمدگان از نزد خداوند حکیم علیم و حاملان قرآن تدوینی می باشند و هیچ کس جز اولیای پسندیدۀ حق را یارای حمل ظاهر و باطن آن نیست چنانکه از امامان اهل بیتع روایت شده است.   در کافی از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود: «کسی جز جانشینان پیغمبر (ص) نمی توانند ادعا کنند تمام قرآن، ظاهر و باطن آن پیش آنهاست».   و همچنین در کافی از جابر روایت می کند که گفت: از امام باقر (ع) شنیدم که فرمودند: «کسی جز دروغگو نمی تواند ادّعا کند که تمام قرآن را همان گونه که فرو فرستاده شده جمع کرده است. قرآن را گرد نیاورده و حفظ نکرده است همان طور که خداوند نازل کرده مگر علی بن ابی طالب و امامان پس از او».
  • )) (حدید / 4).
  • )) «او با شماست...»؛ (حدید / 4).
  • )) (نور / 35).
  • )) «پروردگارم مرا تربیت کرد»؛ شرح توحید الصدوق؛ ج 1، ص 404.