فصل دوم
تسلّط ائمه ـ علیهم السّلام ـ بر عالم
ولایت بر تمامی ذرات عالم
برای امام مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفه حکومت است؛ و آن، مقام «خلافت کلی الهی» است که گاهی در لسان ائمه ـ علیهم السلام ـ از آن یاد شده است. خلافتی است تکوینی، که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولیّ امر» خاضعند.(182)
***
خلیفۀ خداوند متصرف در خزانه های الهی
«و امداد النّبی الهمم مِنْ خزائن الجوُد وَ الکرم الّذی للحَضرة الالهیَّة انّما هو لقطبیّته و خَلافته فالخزائن لله و التّصرف لخَلیفته.»
قوله: «فالخزائن لله و التّصرّف لخلیفَته»، و الخلیفة یتصرَّف فی ملک المستخلف له بما شاء و تلک الخلافة لا تحصل الاّ بعد تصرّف الحقّ فی العَبد بمٰاشاء، و کماشاء و ذلکَ الیٰ غایة افق الفناء و اذا فنی عن نفسه ذاتاً و صفَةً و فعلاً، لا یکون تصرّف و متصرّف فیه و متصرّف الاّ من الله و لله ِ و فی الله و اذا ارجعَه الیٰ مملکته وقعت المجازات الألهیة بتصرّف العَبد فی الخزائن. فبوجه الخزائن لِلّٰه و التصرّف للَعبد و بوَجهٍ الخزائن و التصرّف لله ، و بوجه هما
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169
للعبد و بوجه عکس الأول تدبّر.(183)
***
خضوع جمیع عوالم در برابر ولیّ کامل
انّ العَوٰالم کلّها خاضعَة لِلولیّ الکامِل الّذی عنده مِنَ الاسْم الأعظمِ شی ء؛ و قدوَرد عَن موٰالینا انّ عندآصف حرفاً وٰاحداً منَ الأسْمِ الأعظم فتکلّمَ به فانخرقتْ لَهُ الأرض فیمٰا بینَهُ و بَین سَبا، فتنٰاوَل عرْش بَلقیْس حتّی صَیّرهُ اِلیٰ سلیمان ثم انبسطت الأرض فی اقلّ من طرفة عیْن؛ و انّه ای الأسم الأعظم ثلٰثة وَ سَبْعون حرفاً وَ عندهم ـ علیهم السلام ـ منه اثنٰان و سَبعون حرفاً و حرف عندالله اسْتأثر به فی علم الغیب.(184)
***
تسخیر هیولای عالم امکان
انّ هیولی عالم الامکان مسخّرة تحت یدی الولیّ یقلّبها کیف
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 170
یشاء؛ و جاءلهم فی هذا العالم الکتاب من الله العزیز الذی أخبر عنه رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ما نقل مخاطباً لأهل الجنّة مَن یکون مخاطباً له: «من الحیّ القیّوم الّذی لا یموت الی الحیّ القیّوم الّذی لا یموت؛ امّا بعد فانّی أقول للشیئی کن فیکون و قد جعلتک تقول للشیئی کن فیکون. فقال ـ صلی الله علیه و آله: "فلا یقول أحد من أهل الجنّة للشیئی کن، الاّ و یکون.»(185)
***
فرمانبرداری تمامی اجزاء و قوای عالم از ولیّ کامل
قوله (ص): «و إنّ الملائکة لخدّامنا و خدّام محبیّنا.» شاهد علی ما ذکرنا من أنّ العالم بجمیع أجزائه و جزئیّاته، من القوی العلاّمة و العمّالة، للولیّ الکامل. فبعض الملائکة من قواه العلاّمة، کجبرئیل (ع) و من فی طبقته؛ و بعضهم من العمّالة، کعزرائیل و من فی درجته، و کالملائکة المساویّة و الأرضیّة المدبّرة؛ و خدمة الملائکة لمحبّیهم أیضاً بتصرّفهم (ع) کخدمة بعض الأجزاء الإنسانیّة لبعض بتصرّف النفس.(186)***
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 171
مالک و متصرف جمیع ممالک وجود
بعضی از اهل ذوق گوید که معنی آیۀ شریفه «یا أیّها الّذینَ آمَنوا أوفوا بِالعُقودِ اُحِلَّتْ لَکُم بَهیمَةُ الأنعامِ.» به حسب باطن آن است که حلیّت بهیمه انعام موقوف به وفای به عهد ولایت است؛ و در احادیث وارد است که جمیع ارض از امام است و غیر شیعیان غاصب آن هستند؛ و اهل معرفت ولیّ امر را مالک جمیع ممالک وجود و مدارج غیب و شهود دانند و تصرّف کسی را در آن بی اذن امام روا ندارند.(187)
***
نفس امام متصرف در عالم و مظهر ارادۀ خدا
چون لیلة القدر، لیلۀ توجه تامّ ولیّ کامل و ظهور سلطنت ملکوتیّه اوست به توسط نفس شریف ولیّ کامل و امام هر عصر، و قطب هر زمان که امروز حضرت بقیة الله فی الارضین، سیدّنا و مولانا و امامنا و هادینا حجة بن الحسن العسکری ـ ارواحنا لمقدمه فداه ـ است تغییرات و تبدیلات در عالم طبع واقع شود. پس، هر یک از جزئیات طبیعت را خواهد بطیی ء الحرکة کند، و هر یک را خواهد سریع کند؛ و هر رزقی را خواهد توسعه دهد، و هر یک را خواهد تضییق کند و این اراده حق است و ظلّ و شعاع اراده ازلیّه و تابع فرامین الهیه است؛ چنانچه ملائکة الله نیز از خود تصرفی ندارند و تصرّفات همه، بلکه تمام ذرات وجود تصرّف الهی و از
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 172
آن لطیفۀ غیبیۀ الهیه است.(188)
***
سرّ تسلّط تامّه اولیاءالله
باید دانست که در تفویض مستحیل ـ که مغلولیت یدالله و تأثیر قدرت و اراده عبد باشد مستقلاً ـ مابین عظایم امور و صغایر آن به هیچ وجه فرقی نیست، چنانچه احیا و اماته و ایجاد و اعدام و قلب عنصری به عنصری، تفویض به موجودی نتواند بود؛ تحریک پر کاهی نیز تفویض نتواند بود ولو به ملک مقرّبی یا نبیّ مرسلی، از عقول مجرده و ساکنین جبروت اعلیٰ گرفته تا هیولای اولیٰ؛ و تمام ذرّات کائنات مسخّر در تحت اراده کامله حق [هستند] و به هیچ وجه و در هیچ کاری استقلال ندارند، و تمامت آنها در وجود و کمال وجود و در حرکات و سکنات و اراده و قدرت و سایر شئون محتاج و فقیر، بلکه فقر محض و محض فقرند چنانچه با قیّومیّت حقّ و نفی استقلال عباد و ظهور و نفوذ ارادة الله و سریان آن نیز مابین امور عظیمه و صغیره هیچ فرقی نیست، چنانچه ما بندگان ضعیف قادر هستیم به اعمال ضعیفه از قبیل حرکت و سکون و سایر افعال، بندگان خاصّ خداوند و ملائکه مجرده قادرند به افعال عظیمه احیا و اماته و رزق و ایجاد و اعدام و همان طور که جناب ملک الموت موکل به اماته است، و اماته او از قبیل استجابت دعا نیست، و جناب اسرافیل موکل به احیاست و از قبیل استجابت دعوت نیست و از قبیل تفویض باطل هم نیست، همین طور اگر ولیّ کامل و نفس زکیّۀ قویّه ای از قبیل نفوس انبیا و اولیا قادر بر اعدام و ایجاد و اماته و احیا به اقدار حق تعالی باشد
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 173 تفویض محال نیست، و نباید آن را باطل شمرد، و تفویض امر عباد به روحانیّت کامله ای که مشیّتش فانی در مشیّت حقّ، و اراده اش ظلّ اراده حق است، و اراده نکند مگر آنچه را حق اراده کند و حرکتی نکند مگر آنچه که مطابق نظام اصلح است، چه در خلق و ایجاد و چه در تشریع و تربیت، مانع ندارد بلکه حق است، و این حقیقتاً تفویض نیست.(189)
***
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 174