بخش سوم: منازل و مقامات سلوک
فصل یازدهم: رضا
مراتب و مبادی رضا
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1391

زبان اثر : فارسی

مراتب و مبادی رضا

مراتب و مبادی رضا

‏باید دانست که از برای رضا و دیگر کمالات نفسانیه، مراتب‏‎ ‎‏متکثره و درجات متشتّته است، و ما بعضی مراتب را مذکور‏‎ ‎‏می داریم:‏

رضا به مقام ربوبیت

‏     درجۀ اوّل، رضای بالله است ربّاً؛ یعنی، رضا به مقام ربوبیت‏‎ ‎‏حق است. و آن به این است که عبد سالک، خود را در تحت‏‎ ‎‏ربوبیت حق ـ تعالی شأنه ـ قرار دهد، و از سلطنت شیطانیه، خود را‏‎ ‎‏خارج کند، و به این ربوبیتِ الله تعالی راضی و خشنود باشد. و‏‎ ‎‏معلوم است مادامی که شیطان تصرّف در بنده دارد، چه در قلب او‏‎ ‎‏و چه در نفس او و چه در ملک بدن او، از تحت ربوبیت و تربیت‏‎ ‎‏الهیه خارج است، و «رَضِیْتُ بِالله رَبَّاً» نتواند گفت.‏

‏     پس اول مرتبه رضا آن است که پس از دخول در تحت ربوبیتِ‏‎ ‎‏الله، از این تربیت الهیّه خشنود باشد. و علامت آن، آن است که‏‎ ‎‏علاوه بر آن که مشقّت تکلیف برداشته شود، از اوامر الهیّه خشنود‏‎ ‎‏و خرم باشد، و آن را به جان و دل استقبال کند، و منهیّات شرعیه‏‎ ‎‏پیش او مبغوض باشد، و دلخوش باشد به مقام بندگی خود و‏‎ ‎‏مولائی حق.‏

‏     و اگر کسی در تحت تربیت حق تعالی در این عالم نرود، و خود‏‎ ‎‏را تسلیم به مقام ربوبیت نکند و سلطنت الهیه را در قلب و سایر‏‎ ‎‏اعضای مملکت خود جایگزین نکند، و از تصرفات شیطانی، خود‏‎ ‎‏را تطهیر نکند، معلوم نیست در عالم قبر و برزخ بتواند گفت: «ألله ـ‏‎ ‎‏جَلَّ جَلالُهُ ـ رَبِّی».‏

‏     شاید اختصاص این اسم در بین اسماء برای همین نکته باشد‏‎ ‎‏که منظور، وقوع در تحت تربیت ربّ العالمین است کمالاً؛ چنانچه‏‎ ‎‏تکویناً چنین است: چنانچه ‏رَضِیْتُ بِالإسْلامِ دِیْناً وَ بِمُحَمَّدٍ ـ صَلَّی الله عَلَیْهِ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 629

وَ آلِهِ ـ نَبِیّاً وَ رَسُولاًَ وَ بِالْقُرْآنِ کِتابَاً وَ بِعَلِیٍّ أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ أوْلادِهِ الْمَعْصُومِیْنَ‎ ‎ـ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ـ أئِمَّةً‎[1]‎‏ دعویهائی است که اگر خدای نخواسته، مشفوع‏‎ ‎‏به واقع نباشد از شؤون نفاق و دروغ محسوب شود.‏

‏     آن کس که در تحت قواعد دینی اسلامی واقع نشود، و خشنود‏‎ ‎‏به آن قواعد نباشد، و خرّم و فرحناک از احکام اسلامیه نباشد‏‎ ‎‏ـ گرچه به ضرر او و عائلۀ او باشد ـ او نتواند چنین ادعائی کند.‏

‏     کسی که ـ نعوذ بالله ـ به یکی از احکام اسلامیه در باطن قلب‏‎ ‎‏اعتراضی دارد، یا کدورتی از یکی از احکام اسلامیه در دل دارد، یا‏‎ ‎‏بخواهد که یکی از احکام غیر از این که هست باشد، یا بگوید که‏‎ ‎‏کاش این حکم کذایی این طور بود نه آن طور! این راضی به دین‏‎ ‎‏اسلام نیست، و نتواند این دعوی کاذب را بکند، و همین طور‏‎ ‎‏قیاس سایر مراحل.‏

‏     پس رضایت و خشنودی از نبوّت و امامت به مجرد این نشود‏‎ ‎‏که ما به چنین پیشوایان و هادیان راه سعادتی خشنود باشیم، ولی‏‎ ‎‏به طرق سعادت و کمال انسانیّتی که هدایت نمودند ما را عمل‏‎ ‎‏نکنیم. روح این دعوی رضایت، استهزاء است.‏

‏     عزیزا! دعوی مقامات و مدارج کردن سهل است. چه بسا باشد‏‎ ‎‏که به خود انسان نیز، مطلب مشتبه شود و خودش نیز نداند که مردِ‏‎ ‎‏میدان این دعوی نیست، ولی اتّصاف به حقایق و وصول به مقامات‏‎ ‎‏با این دعویها نشود، خصوصاً مقام رضا که از اشقّ مقامات است.‏

رضا به قضا و قدر

‏     ‏‏درجۀ دوم، رضا به قضاء و قدر حق است؛ یعنی، خشنودی از‏‎ ‎‏پیش آمدهای گوارا وناگوار، و فرحناکی از آنچه حق تعالی برای او‏‎ ‎‏مرحمت فرموده ـ چه از بلیّات و امراض و فقدان احبه باشد، و چه‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 630

‏ از مقابلات آنها ـ و پیش او بلیّات و امراض و امثال آن با مقابلاتش‏‎ ‎‏یکسان باشد در این که هر دو را عطیه حق تعالی شمارد، و به آن‏‎ ‎‏راضی و خشنود باشد؛ چنانچه روایت شده که حضرت باقر العلوم‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ در سن کودکی از جابر بن عبدالله انصاری‏‎ ‎‏ـ رحمه الله ـ سؤال فرمود که:‏

‏     چگونه است حال تو عرض کرد: من مرض را خوشتر دارم از‏‎ ‎‏صحت، و فقر را خوشتر دارم از غنی، و کذلک. حضرت باقر‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ فرمود: اما ما، پس هر چه را خداوند عطا فرماید‏‎ ‎‏می خواهیم. اگر مرض را عنایت کند آن را می خواهیم، و اگر‏‎ ‎‏صحت را عنایت کند صحت را دوست داریم، و کذلک‏‎[2]‎‏. (این‏‎ ‎‏حدیث نقل به مضمون شد).‏

‏     و حصول این مقام نشود مگر با معرفت به مقام رأفت و رحمت‏‎ ‎‏حق تعالی به عبد، و ایمان به این که آنچه حق تعالی مرحمت‏‎ ‎‏فرماید در این عالم برای تربیت بندگان و حصول کمالات نفسانیه‏‎ ‎‏آنها، و فعلیت فطریات مخموره در جبلّت آنان است. و چه بسا که‏‎ ‎‏انسان به واسطۀ فقر و تهی دستی به مقام کمال ذاتی خود برسد، و‏‎ ‎‏چه بسا که به واسطه مرض و ناتوانی به سعادات جاویدانی رسد.‏‎ ‎‏اینها در صورتی است که بنده در اوائل مقامات سلوک باشد، و الاّ‏‎ ‎‏اگر تحصیل مقام محبّت و جذبه کرده باشد و از کأس عشق‏‎ ‎‏جرعه ای نوشیده باشد، آنچه از محبوبش برسد محبوب او است.‏‎ ‎

‏زهر از قِبَل تو نوش دارو‏

‏ ‏‏فحش از دهن تو طیِّبات است‏‎[3]‎

‏ ‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 631

رضا به «رضی الله »

‏     ‏‏و این مقام، یعنی مقام محبت و جذبه را باید اوائل درجه ثالثه‏‎ ‎‏رضا دانست. و آن، آن است که از آن تعبیر کنند به رضاء برضی‏‎ ‎‏الله ‏‎[4]‎‏. و آن چنان است که عبد از خود خشنودی ندارد، و رضایت او‏‎ ‎‏تابع رضایت حق است؛ چنانچه ارادۀ او به اراده او است. چنانچه‏‎ ‎‏درحدیث شریف است: ‏رِضَی الله رِضانا أهْلَ الْبَیْتِ‎[5]‎‏. گرچه ممکن‏‎ ‎‏است این اشاره به مقام عالیتری باشد که آن عبارت است از قُرب‏‎ ‎‏فرایض که بقاء بعد الفناء است.(651)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

رضایت به عطای خداوند

‏ما باید کوشش کنیم که ذائقه مان را یک همچو ذائقه ای قرار بدهیم‏‎ ‎‏که برای ما هر چیز شیرین باشد. رضای به قضای خدا، معنایش‏‎ ‎‏همین است که یکوقت تسلیم است، آدم تسلیم می شود، خوب، ما‏‎ ‎‏سِلْمیم. یکوقت رضاست به آنچه او می کند، این دیگر فرق‏‎ ‎‏نمی کند بین اینکه آن کسی که راضی است، فرق نمی کند بین این‏‎ ‎‏که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت‏‎ ‎‏می داند. می گوید از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب‏‎ ‎‏انسان همین محبوبهای ظاهری هم اگر چنانچه فرض کنید که یک‏‎ ‎‏چیزی که نا گوار است بگوید، در ذائقۀ کسی که دوست دارد،‏‎ ‎‏خوش می آید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت‏‎ ‎‏برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانی. الآن ما می بینیم‏‎ ‎‏که این جوانهای ما که دارند می روند در جبهه ها، برای شهادت‏‎ ‎‏می روند، اینها همینند. اینها برای اینکه در ذائقه شان خوش آمده‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 632

‏است این معنا؛ این را از خدا می دانند ؛ چون از خدا می دانند از این‏‎ ‎‏جهت سخت برایشان نیست. ما باید خودمان را جوری تربیت کنیم‏‎ ‎‏که راضی باشیم به آنچه خدای تبارک و تعالی به ما اِعطا می کند.‏‎ ‎‏آنچه می دهد بلا باشد خوب است و واقعش هم اینطور است،‏‎ ‎‏برای اینکه خدای تبارک و تعالی بندگانش را می خواهد. گاهی‏‎ ‎‏وقتها «بلا» برای انسان نعمت است، گاهی وقتها نعمت «بلا»ست.‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی می خواهد مردم را تربیت کند. کسانی که به‏‎ ‎‏او متوجه می شوند تربیتش گاهی به این است که فشار برشان وارد‏‎ ‎‏بیاورد ؛ گاهی به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتی که فشار‏‎ ‎‏وارد می آید روحها پرواز می کنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست‏‎ ‎‏که اینطور می شود.(652)‏

1 / 1 / 64

*  *  *

‏ ‏

معرفت به جمال حق

‏بدان که چون مقام رضا از آثار و شؤون معارف الهیه است چون‏‎ ‎‏سایر مقامات اهل خصوص، از این جهت، اشارۀ به بعض مبادی‏‎ ‎‏آن خالی از مناسبت نیست. پس گوئیم: چون مبدأ رضاء از حق‏‎ ‎‏تعالی معرفت عبد است به جمیل بودن افعال حق تعالی، از این‏‎ ‎‏جهت، ما مقام جمال حق را ذاتاً و صفتاً و فعلاً بیان کنیم، و مراتب‏‎ ‎‏معرفت عبد را در این مقام ذکر کنیم.‏

‏     بدان که اول مرتبه ای که از برای عبد حاصل شود علم به جمیل‏‎ ‎‏بودن حق است ذاتاً و صفتاً و فعلاً ـ به حسب برهان علمی‏‎ ‎‏حِکمی ـ . و این مقام گرچه مفتاح ابواب معارف است. به حسب‏‎ ‎‏نوع و متعارف ـ و اگر کسی به مقامات عالیه عرفان از غیر این طریق‏‎ ‎‏برسد، از نوادر است و میزان در نوعیت نیست ـ ، ولی وقوف در‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 633

‏این مرتبه از حجب بزرگ است بطوری که درباره آن گفته شده‏‎ ‎‏است: «ألْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الأکْبَر».‏

‏     و از این علم برهانی که حظّ عقل است اخلاق نفسانیّه ـ که از‏‎ ‎‏توابع معارف است ـ حاصل نشود، و لهذا چه بسا حکماء بزرگ‏‎ ‎‏مرتبه در علمِ بحثی، که دارای مقام رضا و تسلیم و دیگر مقامات‏‎ ‎‏روحیه و اخلاق نفسانیّه و معارف الهیّه نیستند، در همان حجب‏‎ ‎‏علمیّه تا ابد باقی مانند.‏

ایمان به جمال حق

‏     ‏‏مرتبۀ دوّم آن است که همین مرتبه ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که جمال حق است و‏‎ ‎‏جمیل بودن اوصاف و افعال او است به قلب برساند، بطوری که قلب‏‎ ‎‏ایمان آورد به جمیل بودن حق. و آن، به آن است که با شدت تذکّر از‏‎ ‎‏نِعم الهیه و آثار جمال او قلب را خاضع کند تا کم کم صفت جمال حق‏‎ ‎‏را دل قبول کند، و این مقام ایمان است. و چون بنده به این مقام رسید و‏‎ ‎‏دل او ایمان به این حقیقت آورد، از حقیقت نوریه رضایت و خوش بینی‏‎ ‎‏و خشنودی در دل او جلوه ای واقع شود، و این اوّل مرتبۀ رضا است. و‏‎ ‎‏قبل از این، از آن اثری نیست. و لهذا در روایات شریفه، رضا را یکی از‏‎ ‎‏ارکان ایمان قرار داده؛ چنانچه از ‏‏کافی ‏‏شریف منقول است:‏

‏     ‏‏قالَ أمِیْرُ الْمُؤْمِنینَ ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ : ‏ألإیْمانُ أرْبَعَةُ أرْکانٍ: ألرِّضا بِقَضاءِ‎ ‎الله؛ وَالتَّوَکُّلُ عَلَی الله؛ وَ تَفْویْضُ الأمْرِ إلَی الله؛ وَ التَّسْلِیْمُ لِأَمْرِ الله.‎[6]‎

اطمینان به جمال حق

‏     ‏‏مرتبۀ سوّم آن است که عبد سالک به درجۀ اطمینان رسد ـ و‏‎ ‎‏اطمینان کمال این است ـ ، و چون طمأنینۀ نفس حاصل شد به مقام‏‎ ‎‏جمیلیّت حق، مرتبۀ رضا کاملتر گردد. و شاید اشارۀ به این معنی‏‎ ‎‏باشد آیۀ مبارکه سوره الفجر: ‏یا أیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إلی رَبِّکِ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 634

راضِیَةً مَرْضِیَّةً.‎[7]‎

‏    ‏‏رجوع به سوی ربّ که از مقامات کامله اهل اخلاص است،‏‎ ‎‏برای صاحبان نفس مطمئنه که راضی و مرضی هستند، قرار داده و‏‎ ‎‏قطع طمع متسخط را فرموده.‏

مشاهده جمال حق

‏     مرتبۀ چهارم، مقام مشاهده است. و آن از برای اهل معرفت و‏‎ ‎‏اصحاب قلوب است که شطر قلب خود را از عالم کثرت و ظلمت‏‎ ‎‏منصرف نمودند، و خانۀ دل را از غبار اغیار جاروب فرمودند، و‏‎ ‎‏رفض غبار کثرت از آن کردند، پس حق تعالی به جلوه های مناسبه‏‎ ‎‏با قلوب آنها به آنها تجلی فرماید، و دل آنها را به خود خوش کند،‏‎ ‎‏و از دیگران منصرف فرماید.‏

‏     ‏‏و از برای این مقام بطور کلی، سه درجه است: درجۀ اولی،‏‎ ‎‏مشاهده تجلّی افعالی است، و در این مقام رضا به قضاء الله به کمال‏‎ ‎‏مرتبت حاصل آید. درجۀ ثانیه، مشاهده تجلّی صفاتی و اسمائی‏‎ ‎‏است. درجۀ ثالثه، مشاهده تجلّی ذاتی است. و این دو مقام ارفع از‏‎ ‎‏اسم رضا و امثال آن است گرچه روح رضا، که حقیقت محبّت و جذبه‏‎ ‎‏است، در این مقام موجود است به طور کمال. و در احادیث شریفه‏‎ ‎‏اشاره به مقام کمال رضا فرموده:‏

‏     عَنْ أبِی عَبْدِالله ‏‏[‏‏علیه السلام‏‏]‏‏ قالَ: ‏إنَّ أعْلَمَ النّاسِ بِالله أرْضاهُمْ بِقَضاءِ‎ ‎الله عَزَّوَجَلّ‎[8]‎‏.(653)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تأثیر رضا در وصول به کمال

‏خُلق رضا، که یکی از اخلاق کمالیّۀ انسانیّه است، در تصفیه و‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 635

‏تجلیۀ نفس تأثیرات بسیاری دارد که قلب را مورد تجلّیات خاصّۀ‏‎ ‎‏الهیّه قرار می دهد و ایمان را به کمال ایمان، و کمال ایمان را به‏‎ ‎‏طمأنینه، و طمأنینه را به کمال آن، و کمال آن را به مشاهده، و آن‏‎ ‎‏را به کمال مشاهده، و کمال آن را به معاشقه، و معاشقه را به کمال‏‎ ‎‏آن، و کمال آن را به مراوده، و مراوده را به کمال آن، و کمال آن را به‏‎ ‎‏مواصله، و مواصله را به کمال آن،و آنچه در وهم من و تو ناید‏‎ ‎‏ترقّی دهد؛ و در ملک بدن و آثار و افعال صوریّه که شاخ و‏‎ ‎‏برگ است تأثیرات غریبی دارد: سمع و بصر و دیگر قوی و‏‎ ‎‏اعضا را الهی کند و سرّ ‏کُنْتُ سَمْعَهُ و بَصَرَهُ‏ را تا اندازه ای ظاهر‏‎ ‎‏گرداند.(654)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 636

  • . اقتباس است از آنچه که در اصول کافی؛ ج 2، ص 548، «کتاب الدُّعاء»، «باب الدعاء فی ادبار الصلوات»، ح 6، آمده است.
  • . امام باقر ـ علیه السلام ـ به جابر بن عبدالله أنصاری فرمودند: «کَیْفَ تَجِدُ حالَکَ؟ قال: أنا فی حال الفقر أحبُّ إلَیَّ من الغنی، و المرض أحبُّ إلیَّ من الصِّحَّة، و الموت أحبُّ إلَیَّ من الحیاة. فقال الإمام ـ علیه السلام ـ : أمّا نَحْنُ ـ أهْلَ الْبَیْتِ ـ فَما یَرِدُ عَلَیْنا مِنَ الله مِنَ الْفَقْرِ وَ الْغِنی وَ الْمَرَضِ وَ الصَّحَّةِ وَ الْمَوْتِ وَ الْحَیاةِ فَهُوَ أحَبُّ إلَیْنا»؛ جامع السعادات؛ ج 3، ص 285.
  • . کلیات سعدی؛ ص 550، طیبات.
  • . عبدالرّزاق کاشانی؛ شرح منازل السائرین؛ ص 209.
  • . «رضایت خداوند، رضایت ما اهل بیت است»؛ بحارالانوار؛ ج 44، ص 367.
  • . أمیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «ایمان دارای چهار رکن و پایه است: رضا به قضا و حکم خدا، توکّل بر خدا، واگذاری کار به خدا و تسلیم امر و فرمان خدا بودن»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 56، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب المکارم»، ح 5.
  • . «ای روح آرامش یافته، خشنود و پسندیده به سوی پروردگارت برگرد»؛ (فجر / 27ـ 28).
  • . «همانا آگاه ترین مردم به خداوند، راضی ترین آنها به حکم و قضای الهی است»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 60، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الرضا بالقضاء»، ح 2.