فصل ششم: آثار و فوائد تهذیب نفس
تصرف حق تعالی در نفس انسان
پس، اگر صورت ملکیّۀ انسانیّه را برای خدا خالص کردی و جیوش ظاهریّۀ دنیاویّۀ نفس را که عبارت است از قوای متشتّته در ملک بدن به پناه حق بردی و اقالیم سبعۀ ارضیّه را که چشم و گوش و زبان و بطن و فرج و دست و پا است تطهیر از قذارات معاصی نمودی و به تصرف ملائکة الله که جیوش الهیه اند دادی، کم کم این اقالیم حقّانی شود و به تصرف حق متصرف گردد تا آنجا که خود نیز ملائکة الله شود، یا چون ملائکة الله لا یَعْصُونَ الله ما اَمَرَهُمْ و یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُون گردد؛ پس، مرتبۀ اُولای استعاذه صورت گیرد، و شیطان و جیوشش از مملکت ظاهر کوچ کنند و به باطن رو آورند و به قوای ملکوتیّۀ نفسانیّه هجوم کنند.(208)
* * *
روشنایی قلب به نور جمال حق
انسان اگر قیام به امر کند و جهاد در راه خدا نماید، حق تعالی از او
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 155
دستگیر فرماید و او را از ظلمات عالم طبیعت به ید غیبی نجات دهد، و ارض مظلمۀ قلب او را به نور جمال خود روشن فرماید و او را مبدل به سموات روحیه فرماید. و مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً اِنّ الله غَفُورٌ شَکُور.(209)
* * *
اصلاح همه چیز و همه کس
و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود.(210)
* * *
آسان شدن مشکلات
با مجاهده و تحکیم مبانی تقوا، حب دنیا و نفس را که رأس تمام خطیئات است، از قلب خود خارج نمایند؛ تا مشکلات زندگانی بر آنها آسان شود، و شداید در راه خدمت به حق تعالی و احکام مقدسۀ اسلام در ذائقۀ آنها شیرین گردد.(211)
20 / 9 / 44
* * *
گوارا شدن رنج و زحمت
ای عزیزان اسلام و سرمایه های ملت، مجاهده کنید که خودیت را از سرّ قلب خود بزدایید. و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او. جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بکوشید تا حجاب خودیت را بردارید، و جمال جمیل او جل و
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 156
علا را ببینید. آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گوارا؛ و فدا شدن در راه او اَحلی از عسل، بلکه بالاتر از هر چیز، به گمان آید.(212)
22 / 11 / 62
* * *
عدم تأثیر مقام در فرد مهذب
چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند، تغییر می کنند به واسطۀ ضعفی که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامی که پیدا می کنند واقع می شوند، و اشخاصی هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسی که دارند. و آقای رجایی، آقای باهنر در عین حالی که خوب، یکیشان رئیس جمهور بود، یکیشان نخست وزیر بود، اینطور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنی ، آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش. و این یک درسی است که انسان باید از اینها یاد بگیرد و الحمدلله در این جمهوری بسیارند همچو اشخاص که تفاوتی به حالشان نکرده است. آن وقتی که در طلبگی بودند یا در بازار بودند با وقتی که مقام پیدا کردند فرقی نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادی به غبغب بیندازد و یک هیاهویی به جا بیاورد و اینها نشده است و این مسئله ای است که اهمیت دارد.(213)
8 / 6 / 65
* * *
تواضع و عدم تأثیر قدرت در روح
انبیا و اولیا که هر چه [بر آنها] وارد می شد، هر چه قدرت در عالم وارد می شد بر آنها، هیچ در آنها تأثیری نمی کرد. آن کسی که زمام
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 157 یک مملکتی که از حجاز گرفته تا مصر و همۀ اینجاها را؛ ایران و سایر جاها تحت سلطۀ او بود، و قدرت جسمی و روحی خودش آنطور بود، می بینیم که از یکی از افراد پایین و متوسط متواضعتر است. و این قدرتها ابداً در روح او تأثیر نکرده. برای اینکه، روح این قدر بزرگ است که همۀ عالم را می گیرد. یک روح مجردی که از این آلایشها تجرد پیدا کرده است، اینقدر وسیع است که همۀ عالم مثل یک نقطه می ماند در آن.(214)
25 / 9 / 58
* * *
آزادی انسان در پرتو رهایی از وابستگی نفس
تمام وابستگیها منشأش وابستگی ای است که انسان به خودش دارد. تمام وابستگیها از خود آدم پیدا می شود. وقتی انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهاتی که مال خودش است، به نفسیت خودش، به وضعیت خودش، این تمام وابستگیهایی که در خارج هم برایش پیدا می شود، منشأش اینجاست. وقتی این وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این وابستگی هست، تحمیل می کند، قبول می کند. وقتی ببینند یک چیزی با این آمالی که دارد مخالف است، اگر نکند، یک وقت به هم می خورد، این خاضع خواهد شد. اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، آزاد شد از این، این دیگر آزاد است، این دیگر از کسی نمی ترسد؛ همۀ قدرتهای عالم جمع بشوند، این نمی ترسد؛ برای اینکه آخرش این است که من از بین می روم، دیگر بالاتر از این که نیست.(215)
7 / 6 / 61
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 158
وارستگی و عدم اعتنا به جاه و مقام
من مجلس آن وقت را هم دیده ام. کانَّهُ مجلس منتظر بود که مدرس بیاید؛ با اینکه با او بد بودند، ولی مجلس کانَّهُ احساس نقص می کرد وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس می آمد، مثل اینکه یک چیز تازه ای واقع شده. این برای چه بود؟ برای اینکه یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک؛ هیچ اعتنا نمی کرد؛ نه مقامی او را جذبش می کرد، [نه دارایی ]ایشان وضعش این طور بود که ـ برای من نقل کردند این را که ـ داشت قلیان خودش را چاق می کرد. خودش این طور بود. فرمانفرمای آن روز ـ حالا که من می گویم «فرمانفرما»، شما به ذهنتان نمی آید که یعنی چه ـ فرمانفرمای آن روز وارد شده بود منزلش. گفته بود که به او، حضرت والا، من قلیان را آبش را می ریزم، تو این را، آتش سرخ کن را درست کن یا بعکس. از اینجا، همچو او را کوچک می کرد که دیگر نه، طمع دیگر نمی توانست بکند. وقتی این طور با او رفتار کرد که بیا این آتش سرخ کن را گردش بده، آن آدمی که همه برایش تعظیم می کردند، همه برایش چه می کردند، این وقتی این طوری می رسیده، این شخصیتها را این طوری از بین می برد که مبادا طمع کند که از ایشان چیزی بخواهد.
من بودم آنجا که یک کسی یک چیزی نوشته بود. زمان قدرت رضاشاه، زمانی که آن وقت باز شاه نبود ـ آن وقت یک قلدر نفهمی بود که هیچ چیز را ابقا نمی کرد ـ یک کسی آمد گفت: من یک چیزی نوشتم برای عدلیه، شما بدهید ببرند پیش حضرت اشرف که ـ یک همچو تعبیرهایی ـ که ببینند. گفت: رضاخان، که باز نمی داند اصلش عدلیه را با «الف» می نویسند یا با «ع» می نویسند؛ من بدهم این را او ببیند؟ نه اینکه این را در غیاب می گفت، در حضورشان هم می گفت. این جوری بود وضعش.
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 159 این چه بود؟ برای اینکه وارسته بود، وابسته به هواهای نفس نبود، اتخذ الهَهُ هَویهُ نبود. این، هوای نفسانی خودش را اله خودش قرار نداده بود، این اله خودش را خدا قرار داده بود. این برای مقام و برای جاه و برای وضعیت کذا نمی رفت عمل بکند، او برای خدا عمل می کرد. کسی که برای خدا عمل می کند، وضع زندگی اش هم آن است، دیگر از آن وضع بدتر که دیگر نمی شود برایش . برای چه دیگر چه بکند؟ از هیچ کس هم نمی ترسید. وقتی که رضاشاه ریخت به مجلس که فریاد می زدند آن قلدرهای اطرافش که زنده باد کذا و زنده باد کذا، مدرس رفت ایستاد و گفت که مرده باد کذا، زنده باد خودم. خوب، در مقابل او، شما نمی دانید حالا، در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.(216)
7 / 6 / 61
* * *
تأثیرپذیری دیگران
آن وقتی که نَفْس شما قوی شد و اعتنا نکردید، اعتنا به این زخارف نکردید، آن وقت است که از شما حساب می برند.(217)
15 / 12 / 57
* * *
آسیب ندیدن کشور
شما خودتان را درست کنید، کشورتان درست می شود و آسیبی هم نخواهد دید.(218)
5 / 6 / 59
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 160 عدم خلاف فرد مهذب
اگر همۀ عالم خلاف بکنند، یک آدمی که تربیت شدۀ تحت مکتب انبیاست او خلاف نمی کند.(219)
17 / 4 / 58
* * *
تزکیه رافع اختلافها
اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچگاه باهم اختلاف نمی کنند؛ برای اینکه تزکیه شده اند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همۀ ما برای این است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شده اند، تربیت نشده اند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشده اند. و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است.(220)
11 / 3 / 60
* * *
حق خواهی و دوری از باطل
باید اشخاصی که می خواهند صحبت کنند ببینند که آیا حق را می خواهند برای حق؟ بزرگتر چیزی که انسان اگر آن را داشته باشد کمال بزرگ دارد این است که حق را برای حق بخواهد. از حق خوشش بیاید برای اینکه حق است. و از باطل متنفر باشد برای اینکه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد، این مالکیت را داشته باشد بر نفس خودش که آن حق را تعریف کند. و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این مالکیت را داشته باشد که از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر کند. کسانی که حق را برای حق خواهند اندک اند، بسیار اندک. کسانی
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 161
که باطل را برای باطل بودنش بُغض بر آن دارند و تنفر از آن دارند اندک اند، و بسیار اندک.(221)
4 / 12 / 59
* * *
افزایش قدرت جسمانی
پرورش روحانی که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود، آن وقت قدرت جسمانیش هم مضاعف می شود.
و شما کوشش کنید که آن قدرت را هم، که قدرت الهی است، آن قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ در شما پیدا بشود، که یک مرد روحانی قَوی و جسمانی قَوی بشوید که هم جانب روحتان قوی باشد؛ و هم جانب جسمتان قوی باشد.(222)
17 / 7 / 58
* * *
اقرار به اشتباه
عدل از هر کس صادر بشود عدل است. و جرم و جور از هر کس صادر بشود جور است. انسان کامل اوست که آن کاری که از او صادر می شود اگر باطل است، دنبال این باشد که اصلاحش بکند، و اِبایی از این نداشته باشد که اقرار بکند. البته نه اینکه معصیتی که در خفا کرده بیاید در عَلَن بگوید؛ این حرام است. لکن اگر یک خطایی کرد فرض کنید روزنامۀ شما که حالا منتشر شده است، اگر دیدید در یک مقاله ای، در یک سر مقاله ای، در یک جایش اشتباهی شده است که انسان مصون از اشتباه نیست، و بر خلاف آن چیزی که میزان اقتضا می کند شده است، قدرت روحی انسانِ صحیح آن است که بتواند همان اول بنویسد که من اشتباه کردم.
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 162
مسئله این است هر که این قدرت را پیدا کند این مالک خودش است. و اگر این قدرت در انسان نباشد، مالک خودش نیست؛ شیطان مالک آدم است.(223)
12 / 12 / 59
* * *
نترسیدن از مرگ
اگر تصفیه کردید، اگر نفْس خودتان را تطهیر کردید، اگر اعمال خودتان را با قرآن کریم وفق دادید، با احکام اسلام وفق دادید، اگر اخلاق خودتان را اخلاق قرآن کردید، اگر نفْس خودتان را تصفیه کردید، باک از هیچ چیز نداشته باشید. مردن چیزِ سهلی است، چیز مهمی نیست. این است که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ مولای همه می فرمود که من به موت آنقدر انس دارم که بیشتر از انسی که بچه به پستان مادرش دارد. برای اینکه او فهمیده بود که دنیا چیست و ماورا چیست؛ فهمیده بود که موت یعنی چه. موتْ حیات است.(224)
14 / 12 / 57
* * *
قدرت مقابله با طاغوت
جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتی بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتی مقابله کنند. ولی آنگاه که به دست توانای حق ـ جل و علا ـ به انسان انقلابیِ دور از علایق شیطانی متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند.(225)
7 / 3 / 63
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 163
ایجاد نیروی خدایی
در پیروزی شما عکس بود مطلب. از آمال خودتان دست برداشته بودید. آن وقت اگر یک کسی به شما می گفت که شغل شما آیا خوب است، آیا دکانتان مثلاً چطور است، شاید مسخره اش می کردید، که حالا وقت این حرف نیست. پشت کردید به آمال خودتان و رو کردید به خدا. این توجه به خدا و هجرت از خود به خدا که بزرگترین هجرتهاست، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب شما را تقویت کرد. یعنی دیگر برای شما مطرح نبود که من چند روز زنده بمانم، این هم مطرح نبود. جوانها می دیدند که دارند تیراندازی می کنند، می دیدند که تانکها دارند می آیند، می دیدند که مسلسلها در کار است. لکن حمله می کردند. این نیروی خدایی است. آن نیروی خدایی که از اول اسلام را تقویت کرد. همینی است که در شما پیدا شده بود: پشت به دنیا و رو به عالم غیب، پشت به انانیت خود، و رو به رحمت الهی، قدرت الهی. این را حفظش کنید.(226)
1 / 10 / 58
* * *
چیرگی بر دشمن
توجه به خدای تبارک و تعالی و مبدأ قدرت است که شما را پیروز می کند. شما و همۀ دوستانی که می خواهند مهیا بشوند از برای این ارتش بیست میلیونی، که ان شاءالله موفق بشوند، به همۀ آنها سفارش این معنا را که یک قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید. اطمینان قلبی پیدا بکنید. قوه، قوۀ الهی در خودتان ایجاد کنید. این قوۀ الهی و قدرت الهی موجب این معنا می شود که خدای تبارک و تعالی طرف شما را بترساند، و هر چند زیاد باشند شما غلبه به آنها بکنید.(227)
28 / 1 / 59
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 164
ایجاد وحشت در استعمارگران
ایادی استعمار از انسان می ترسند؛ از آدم می ترسند. استعمارگران که می خواهند همه چیز ما را به یغما ببرند، نمی گذارند در دانشگاههای دینی و علمی ما آدم تربیت شود. از آدم می ترسند. اگر یک آدم در مملکتی پیدا شد، مزاحم آنان می شود و منافع آنها را به خطر می اندازد.(228)
* * *
تأثیرنپذیرفتن از تهدید و تطمیع
ما احتیاج به آدم داریم. مملکت ما احتیاج دارد به اینکه انسان درست بشود در آن؛ مؤمن باشد. این آدمی که از زیر دستگاه شما یا از دستگاه ما بیرون می آید، اگر مؤمن باشد، دیگر نمی شود که زیر بار ظلم اجانب برود و یا تطمیع بتوانند بکنند او را. این تطمیعها و تهدیدها را همۀ آنی که تطمیع می شود و تهدید [در] آنها اثر می کند آنهایی [هستند] که ایمان ندارند. آنی که تقوا و ایمان دارد نه تطمیع در او تأثیر می کند ـ که خیانت کند ـ برای اینکه ببرد یک چیزی؛ و نه تهدید در او اثر می کند؛ برای اینکه تهدیدها را با خلاف تکلیف کردن موازنه می کند.(229)
3 / 3 / 58
* * *
گرایش همه اقشار به عدالت
آن کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا می کنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت است، تابع آن حکومت است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می کند. عدالت گسترده
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 165
می شود. در صورتی که یک نفر که به مردم حکومت می کند مزکّی باشد و تزکیه شده باشد. اگر همۀ ملت تزکیه بشوند، همین دنیا بهشت آنهاست؛ تمام گرفتاریها از بین می رود.(230)
26 / 4 / 58
* * *
تأمین سعادت کشور
یک مملکتی که دارای انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است. انسان آگاه مهذب همۀ ابعاد سعادت را برای کشور تأمین می کند. انسانی که ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد، انسانی که متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه می کند.(231)
8 / 3 / 58
* * *
سرایت تهذیب زمامدار به دیگران و مردم
اگر یک انسان، یک شاه، یک رئیس مملکت، مهذب و صحیح باشد، آنهایی که اطرافش هستند همه صحیح خواهند شد؛ و آنها هم سرایت می کند صحت عملشان، به پایینترها. یکوقت می بینید که اگر بیست سال یک حاکم عادل در بین مردم باشد، یک مملکت عادل پیدا می شود.(232)
24 / 2 / 58
* * *
حصول وحدت در بین مردم
باید ید واحده باشیم، همان که تعبیر اسلام است، ید واحده باشیم عَلی مَنْ سِوی. ید واحده دوتا هم نه، یک دست، یک کار بکنیم، باز اگر دو تا دست گفته بود، این دست، گاهی یک کاری موافق او
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 166
نمی کند. ما باید ید واحده باشیم، ید واحده این است که سرکوب کنید نفس خودتان را، سرکوب کنید آمالی که خیال می کنید یک چیزی است. حساب کنید که ما چی هستیم، و این منظومۀ شمسی چی هست و این کهکشان ها چی هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهمید که ما درگیر یک شیطنت کثیف هستیم، نه یک شیطنتی که باز یک چیزی هست. ما گرفتار یک شیطنت هایی در خودمان هستیم که کثافتکاری است و پستی است. و خودتان را نجات بدهید و خودمان را نجات بدهیم. اگر از این بند نجات پیدا بکنید، آن بعدش آسان می شود، وحدت آسان می شود، اما از این بند باید نجات پیدا بکنیم، از این بند خودخواهی، هر چه هست برای خودم، خود محوری، من، نه غیر. این در همۀ نفوس هست مگر اینکه تهذیب بشود.(233)
21 / 4 / 62
* * *
سرایت فساد والدین به فرزندان
و فساد عملی پدر و مادر از هر چیز بیشتر در اطفال سرایت کند. چه بسا که یک طفل، که عملا در خدمت پدر و مادر بد تربیت شد، تا آخر عمر با مجاهدت و زحمت مربیان اصلاح نشود.(234)
* * *
ستم و ستم پذیری
اگر همین ماه مبارک رمضان مسلمین خودشان را به طورجمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیربار ظلم رفتن مثل ـ ظالم ـ ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ قَدْاَفْلَحَ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 167
مَنْ تَزَکّی، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزکیه و ذکرالله ، ذکر اسم الله : قَدْاَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی و ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی. تزکیه، ذکر اسم الله و صلوه، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا می کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم. دولتها تزکیه نشدند و نخواهند شد ـ مگر خدا عنایت کند ـ و ظالمند. ملتهایی هم که تزکیه نشده اند، بار ظلم را به دوش می گیرند.(235)
10 / 4 / 63
* * *
عدم ایجاد آرامش در جامعه
تا تزکیه در رده های بالا حاصل نشود و تصفیه در رده های بالا حاصل نشود، این مملکت و همۀ ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد. آنهایی که این انقلاب را مفید می دانند و این انقلاب را پشتیبانی می کنند و این انقلاب را از ملت می دانند و این انقلاب را می خواهند به نتیجه برسد باید آرامش را به هر نحو که هست در کشور ایجاد کنند و این آرامش از ردۀ بالا باید شروع بشود. مادامی که در ردۀ بالا آرامش نیست، پایینها آرامش پیدا نمی کنند. مادامی که تزکیه در ردۀ بالا نباشد و تصفیه در ردۀ بالا نباشد و خدا خواهی در ردۀ بالا نباشد و فرار از خود در ردۀ بالا واقع نشود، تزکیه نباشد و خودبینیها به جای این تزکیه ها باشند و خودخواهیها به جای تصفیه ها باشند، در ردۀ بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هرچه فریاد بزنید که آتش بس، نخواهد شد.(236)
11 / 3 / 60
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 168
بدبختی های کشور به سبب عدم تهذیب نفس
مبارک آن وقتی است که خودمان بتوانیم خودمان را بسازیم و دنبال آن کشور را. هر اصلاحی نقطۀ اولش خود انسان است. چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند. و شما دیدید که در این طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهای اخیری که بسیاریتان همه اش را درک کردید و بعضی از شما بعضی اش را که چون کارها دست اشخاصی بود که تربیت اسلامی نداشتند و خودشان درست نشده بودند، برای خاطر همین نقیصۀ بزرگ، کشور ما را کشاندند به آنجایی که ملاحظه می کنید و ملت ما را هم کشاندند به آنجایی که سالها باید طول بکشد تا اینکه ان شاءالله ، اصلاح بشود. از این جهت، آن چیزی که بر همۀ ما لازم است ابتدا کردنِ به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر درست باشد و از قلبمان شروع کنیم، مغزمان شروع کنیم و هر روز دنبال این باشیم که روز دوّممان بهتر از روز اوّلمان باشد. و امیدوارم که این مجاهدۀ نفسانی برای همۀ ما حاصل بشود و دنبال آن، مجاهده برای ساختن یک کشور.(237)
23 / 10 / 60
* * *
جنایت آدمهای فاسد
یک کشوری اگر انسانهایش، آدمهایش، صحیح باشند، کشور است. اگر آدمهایش آدم صحیح نباشند، کشور نمی تواند صحیح باشد. تمام این خیانتهایی که به این مملکت ما شده، برای اینکه ما آدم نداشتیم. اگر ما آدم داشتیم، نمی شد این خیانتها؛ مملکت ما را از آدم خالی کردند.(238)
16 / 4 / 58
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 169
مفاسد حاکم غیرصالح
یک فرد غیر صالح یک مملکت را خراب کرد. همه دیدیم یک فرد غیر صالح، که اسمش محمدرضا پهلوی است، وزیر وقتی می خواهد تعیین کند، غیر صالح است. باید به جنس خودش باشد! ـ هرکسی مایل به... دزدها با دزدها رفیقند! دزدها که با مقدسین رفیق نیستند ـ وکیل می خواهد معین کند، به جنس خودش درست کند. وکیل هم که دست مردم نبود. مردم در این پنجاه سال آزادی نداشتند. نه یک وکیل و نه یک مجلس و نه یک دولت، هیچی مربوط به ملت نبود؛ همه چیز متکی به خارج بود. یک آدم فاسد را وقتی آوردند گذاشتند سر مملکتی، تحمیل کردند بر مملکتی، به آنجا رسید که همه چیز مملکت ما را از دست داد و [دائماً ]ثناخوانی خودش کرد و وادار کرد که رادیوها هم بگویند و وادار کرد که مطبوعات هم بگویند ـ همه را الزام کرد که باید بگویید، همه ثناخوانی باید بکنید.(239)
14 / 11 / 57
* * *
تصویب طرحهای ننگین توسط مجلس غیرصالح
اگر مجلس ما یک مجلس صالحی بود و این ابزار دست صُلَحا بود، این قوانین را می گذاشتند بگذرد؟ مصونیت مستشارهای امریکایی که ذلت ایران و ننگ ایران است و بود، اینها می گذاشتند تصویب بشود؟(240)
دی 1356
* * *
رجال فاسد عامل وابستگی
همۀ این پیوستگیهایی که ما به خارج پیدا کردیم دنبال این بود که ما رجال صالح نداشتیم. آن وقت اگر رجال صالحی بودند، کنار
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 170
بودند؛ کنار گذاشته بودند. آنهایی که در میدان بودند رجال صالح نبودند، دانشمند هم بودند، اما رجال صالح نبودند، به درد مملکت نمی خوردند! و آنها بودند که ما را پیوستۀ به خارج کردند و سالهای طولانی مملکت ما در حلقوم خارجیها منافعش فرورفت؛ و به ما آن کردند که الآن می بینید که هیچ نداریم.(241)
17 / 4 / 58
* * *
فساد ملت عراق توسط حزب بعث
یعنی، این قشرهایی که دارند دنیا را اداره می کنند اینها رو به سراشیبی هستند.
و ملتها باید متوجه به این معنا باشند که ملتها را اینها نکشانند همراه خودشان رو به سراشیبی. ملت عراق باید متوجه این معنا باشد که اگر چنانچه صدام در عراق باقی بماند، آنها را رو به فساد می کشد، جوانها را رو به فساد می کشد. و خدا می داند که آن قدر لطمه ای که بر عراق وارد شده است از این حزب کافر عفلقی و بر جوانهای آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقی بوده که وارد شده است! آن که انسان را و کشورها را تهدید می کند این انحرافات اخلاقی است که تهدید می کند، و الاّ سلاح ـ فی نفسه ـ چه اشکال دارد؟(242)
14 / 1 / 61
* * *
فساد کشور توسط زمامداران فاسد
بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است. اگر چنانچه هیأت حاکمه، کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست، اینها فاسد
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 171
باشند، مملکت را به فساد می کشند؛ همۀ بُعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد می برند.(243)
10 / 10 / 57
* * *
دیکتاتوری نفس انسان
بدانید که این چیزهایی که در نفس خودتان هست، این اوصافی که در نفس خودتان هست، اگر مهار نکنید یک وقت یک دیکتاتور از کار در می آیید. این طور نباشد که آن قدر خودتان را ببینید که هرچه می گویید همان درست است؛ و آن قدر خودبین باشید که اگر نادرستی را فهمیدید هم، حاضر به تسلیم نباشید.
انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان اظهار کند ومطالبش را برهانی بفهماند. اینکه در قرآن کریم دارد که لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ برای اینکه تحمیل عقاید نمی شود کرد. امکان ندارد که همین طوری یک کسی تحمیل عقاید بکند. این باید با یک توطئه هایی [باشد] که بد را به دیگران به عنوان خوب جلوه بدهد. یا اینکه اگر انسان باشد و اگر تربیت شده باشد با برهان آن مطلبی را که دارد به مردم بفهماند.(244)
24 / 11 / 59
* * *
تأثیر خودمحوری در تشخیص عدل و ظلم
اگر این حکومت اسلامی دست مثلاً یک دسته دیگری بود می گفتند خیلی خوب است، حالا که نیست دست آنها می گویند خیلی بد است. اگر این قوۀ قضایی که این قدر خدمت کرده است، دست یک دسته دیگری بود می گفتند خیلی ما خدمت کردیم،
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 172
حالا که دست آنها نیست می گویند این قوه قضایی نیست، این ظلم است، نه عدل. این برای همان است که باطن ذات انسان تهذیب نشده که عدل را برای عدل بخواهد، نه برای خود. و ما اگر عدل هم بخواهیم، برای خودمان می خواهیم خودمان را نباید بازی بدهیم. ما هر چی می خواهیم برای خودمان می خواهیم. ما عدل را برای عدلش دوست نداریم، اگر این عدل برای ما جاری بشود و خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستیم. اگر یک ظلمی به نفع ما باشد دوست آن ظلم هستیم. همۀ اینها ریشه اش در خود انسان است، اگر این ریشه کنده بشود و لااقل تضعیف بشود، کارها حل می شود، همه با هم دوست می شوند، ایراد به هم نمی گیرند، کمک هم می کنند. اگر یک کسی قیام به یک امری کرد، دیگران زیر بغلش را می گیرند، وقتی می بینند می خواهد یک کاری بکند. اگر یک ارگانی یک تصمیم مثبتی بگیرد، دیگران که می بینند این خوب است می روند دنبالش. و اگر آن ریشۀ فاسد در قلب انسان باشد صددرصد هم عدل بداند می گوید این درست نیست. آن ریشۀ فاسد منحرف می کند انسان را.(245)
21 / 4 / 62
* * *
وسوسۀ نفس در صاحبان قدرت
شما اگر بخواهید مقایسه کنید ـ شمایی که می گویید که من برای مصلحت مسلمین فلان کار را می کنم ـ شما فکر این را در خلوت بکنید که اگر یک کسی دیگر به جای شما بود و بهتر هم مصالح مسلمین را انجام می داد، شما باز همان طور بودید؟ می خواستید خودتان نباشید و او باشد؟ یا نه، می خواهید که این مصلحت مسلمین ـ به اصطلاحتان ـ به دست شما انجام بگیرد؟ «منم که این
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 173 مصلحت را دارم ایجاد می کنم»، این همان شیطان است؛ همان شیطانی که اغوا می کند آدم را. اکثر اغوائاتش این است که انسان را بازی می دهد، وسوسه می کند در انسان؛ وسوسه های دامنه دار از همه طرف. وسوسه می کند که تو حالا صاحب قدرت هستی، تو حالا صاحب کذا هستی، دیگران چکاره اند؟ شما حالا وزیر هستید، دیگران باید اطاعت بکنند، چشم بسته باید اطاعت بکنند! شما وکیل هستید، دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشم بسته هم باشند! این همه برای این است که انسان خودش را نساخته. اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی هم به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمی آمد، از انتقاد بدش نمی آمد.
اگر انتقاد دو انسان را فرض کنید؛ یکی خودتان یکی دیگری، هر دو دارای یک صفت متوازی هستید. اگر یک کسی از آن رفیقتان تکذیب کند برای خاطر آن صفتش، شما خوشتان می آید؛ برای اینکه آن را مقابل خودتان می دانید. از این جهت، همان صفتی که در شما هست، در دیگری اگر باشد و انتقاد بکنند، شما خوشتان می آید، او بدش می آید. او هم وقتی ببیند همان را در شما عیبجویی می کنند، خوشش می آید و اگر از خودش عیبجویی کنند، بدش می آید. اینها همه از حیله های شیطان است که شیطان، بزرگتر از همۀ شیطانها ـ حتی از این شیطان بزرگ معروف ـ این شیطان نفس امارۀ خود آدم است.(246)
20 / 6 / 59
* * *
انتخاب همکاران فاسد توسط شخص فاسد
آدم فاسد نمی تواند یک نخست وزیر صالح معرفی کند. نمی تواند یک آدم فاسد یک مجلس صالح را تأیید کند برای اینکه اگر
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 174
مجلس صالح شد، جلوی مفاسد را می گیرد؛ خوب خودِ این مبدأِ همۀ مفاسد است. اگر یک نخست وزیر صالحی یا یک دولت صالحی باشد، گوش به حرف شاهی که بخواهد برخلاف مصالح عمل بکند نمی دهد. اگر آدمِ فاسد باشد یک هیأت دولت فاسد درست می کند، یک مجلس فاسد درست می کند. دنبال او فرهنگ فاسد، نظام فاسد، اقتصاد فاسد بد ـ همۀ اینها دنبال بدی آن مرد است ـ از آنجا شروع می شود همۀ اینها. اگر آن مرد، آن کسی که در آن نقطۀ بالا به خیال خودش واقع شده، یک آدم صلاحیتداری باشد، یک آدمی باشد که به فکر ملت باشد، یک آدمی باشد که بستگی به غیر را عار بداند برای خودش، یک نفر مُسْلمی باشد که ـ مسلمانی باشد که ـ تحت فرمان خدا باشد، که نباید زیر بار اجانب برود، نباید فرمانبردار اجانب باشد؛ اگر یک همچو آدمی رئیس یک مملکت بشود، تمام مملکت را همان اصلاح می کند.(247)
10 / 10 / 57
* * *
جلب افراد فاسد توسط زمامدار فاسد
از آن طرف، از باب اینکه حکومتهایی که در رژیم طاغوتی بر مردم حکومت کردند حکومتهایی بودند که تزکیه نشده بودند وقتی حکومت تزکیه نشد، شخص اول یک مملکتی به حسب حکومت تزکیه نشد، اخلاقش مزکّی نباشد، عقاید تزکیه شده نباشد، اعمال، اعمال مزکّی نباشد، همین یک نفر یک مملکت را به هلاکت می کشاند. چنانچه شما دیدید سرچشمه می گرفت از رضاخان تمام مفاسد و تمام قشرهایی که دوروبَر او جمع شده بودند از خودش بودند. در پاریس که بودیم، یک نفر ـ که حالا یادم نیست کی بود ـ آمد پیش من نقل کرد از یکی دیگر که او گفت که
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 175
اگر پنج نفر آدم فاسد در ایران پیدا بشود؛ این محمدرضا هر پنج تا را انگشت رویش می گذارد و جلبش می کند! آن اشخاصی که مزکّی نیستند با تزکیه شده ها سرو کار ندارند؛ نمی روند سراغ اشخاص امین. آدمی که خودش امین نیست جنس خودش را طالب است؛ می رود سراغ اشخاصی که نظیر خودش باشند، چنانچه اشخاص امین باشند، آنها می روند سراغ پیدا کردن اشخاصی که همجنس خودش باشند. و لهذا از حکومتها سرچشمه می گیرد مفاسد و سرچشمه می گیرد مصالح. حکومتِ عدل، تمام مصالح کشور را تأمین می کند به اندازۀ قدرت. و حکومت ظلم، تمام بدبختیها را برای یک ملتی ایجاد می کند.(248)
26 / 4 / 58
* * *
تأثیر هوای نفس در انتخاب افراد
و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی، به شما آقایان که برگزیدۀ این ملت هستید، برای این مسئله ای که در قانون اساسی است و برای تعیین رهبر یا شورای رهبری توجه به این معنا بسیار داشته باشید که آیا تعیین فلان آدم که در ذهن من است، برای خدا من می خواهم تعیین کنم یا چون دوست من است، چون رفیق من است؟ و آن که می گوید این صلاحیت ندارد، برای خدا دارد این حرف را می زند یا برای اینکه مثلاً رقابتی با او دارد؟ شک نکنید که ما نباید پیش خودمان به خودمان تعمیه کنیم. شک نکنید که اینها ریشه اش اصل ریشه اش در نفس انسان است، و انسان تا آن دم آخر، آنوقتی هم که می خواهد بمیرد این ریشه هست؛ آن وقت بیشتر هم شاید ظاهر بشود. یکی از علمای قزوین ـ رحمه الله ـ گفتند که من رفتم بالای سر یک کسی که محتضر بود، گفت به من
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 176 که آن ظلمی را که خدا به من کرده است هیچ کس به هیچ کس نکرده، برای اینکه من این بچه ها را با ناز و نعمت بزرگ کرده ام، حالا دارد من را می برد. و این مسئله خطرناک است برای انسان، خطر جدی دارد برای انسان که انسان گمان کند که شیطان از او دست بر می دارد در آخر عمر. از حالا، حالا که فرصت هست ـ وقتی که پیرمرد شدید مثل من دیگر نمی توانید کاری بکنید ـ از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید. همۀ گرفتاری ها روی همین هوای نفس است. در تعیین رهبر، در تعیین رهبری، نه دسته بندی باشد که خیر، ما می خواهیم آن کسی که با ما دوست است باشد، و نه اشکال باشد به اینکه این چون با من خیلی دوست نیست، نباشد. حق را ملاحظه کنید؛ آنکه مرضیّ خداست، نه آنکه مرضیّ نفس شیطانی ماست. مسئله مهم است، اهمیت حیاتی دارد مسئله. این مسئله مهم الآن در عهدۀ شما آمده است. شما قبول کرده اید این را، و این مسئله مهم را باید با توجه به خدا، استغاثه به خدای تبارک و تعالی که نبادا خدای نخواسته، لغزشی در انسان پیدا بشود و خودش هم توجه به آن نکند از باب اینکه سِتاره هایی بین انسان و نفس اماره اش هست. با اخلاص به خدای تبارک و تعالی، و خالی کردن ذهن از همۀ امور، در این امر، در این امر خطیر که اگر لغزش در آن پیدا بشود ممکن است لغزش در جمهوری اسلامی پیدا بشود و می شود و آن وقت به عهدۀ شما آقایان است.(249)
28 / 4 / 62
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 177
تأثیر هوای نفس در انتقادها و اعتراض ها
یک ملتی که یک مملکت را به شما سپرده است برای اینکه حفظش بکنید و مصالحش را ایجاد بکنید و متحقق بکنید،اگر بنا باشد که شما با هم شروع کنید به جنگ و نزاع و آن هم نه برای خاطر اینکه یکی مصلحت را این می داند، یکی نمی داند؛ اینها شعر است. همه خودمان را می خواهیم. اگر من یک دفعه گفتم به اینکه بیایید فلان کار را بکنید برای مصلحت، و انتقاد از شما کردم برای اینکه شما چنین کنید، این از نفس اماره است که بروز می کند. و لهذا، مقایسه اش همین است که اگر آن دیگری همین کار را بکند، این آقایی که ـ مثلاً ـ حالا اعتراض کرده او، دیگری همین کار او را بکند، اگر او همین اعتراض را بکند، اشکال می کنند به او. این حیله های نفسانی، حیله های شیطانی بسیار دقیق است و بسیار مشکل است شناختنش که ما بتوانیم بفهمیم، لکن خوب، حالا این چیزهای واضحترش که انسان می تواند بفهمد.(250)
20 / 6 / 59
* * *
اختلاف و طغیان بر پایه طغیان نفس
تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشه اش همان طغیانی است که در نفس هست. ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمی شود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز می شود، تجاوز که شد، اختلاف حاصل می شود و این فرق نمی کند، از آن مرتبۀ نازلش طغیان است تا آن مرتبۀ عالی آن. از مرتبۀ نازلی که دریک روستا بین افراد اختلاف حاصل می شود ریشۀ آن همین طغیان است، تا مرتبۀ بالاتر و هرچه بالاتر برود طغیان زیادتر می شود.
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 178
فرعونی که طغیان کرد و أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلَی گفت، این انگیزه در همه است، فقط در فرعون نیست. اگر انسان را سر خود بگذارند، أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلَی خواهد گفت. انگیزۀ بعثت این است که این نفوس سرکش را و این نفوس طاغی را و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغیگری کنترل کند و تزکیه کند نفوس را.
همۀ اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطۀ تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه بشوند، طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه خودش را مستغنی نمی داند و إِنَّ الْاِنْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی؛ وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است. اختلافاتی که بین همۀ بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همۀ بشر هست، این اختلافات ریشه اش این طغیانی است که در نفس هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته می شود.(251)
11 / 3 / 60
* * *
ایجاد اختلاف بر اثر هوای نفس
البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد ـ که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم ـ که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد. رئیس جمهور و رئیس
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 179
مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضی و شورایعالی قضایی و شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و غیر نظامی، روحانی و غیر روحانی، دانشجو، غیر دانشجو، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است، بگذریم.(252)
10 / 8 / 67
* * *
اختلاف و نزاع حاصل باطن انسان
در اینجا لازم است شما را به یک نکته نصیحت کنم و آن این است که، اتحاد و انسجامتان را حفظ کنید. شما باید بدانید که هر اختلاف و نزاعی شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامی که حاصل شود از خداست.(253)
20 / 2 / 61
* * *
خودبینی سبب طغیان نفس
همۀ اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطۀ تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه بشوند، طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه خودش را مستغنی نمی داند و إِنَّ الْاِنْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی؛ وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است. اختلافاتی که بین همۀ بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همۀ بشر هست، این اختلافات ریشه اش این طغیانی است که در نفس
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 180
هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته می شود.(254)
11 / 3 / 60
* * *
اختلاف بر سر «من»
بسیار از اینها گاهی رنج می برم که می شنوم مثلاً در فلان جا بین فلان و فلان اختلاف هست. و بدانید که اختلاف، اختلاف سر اسلام نیست. اختلاف سر «من» هست، من اسلام را باید تقویت کنم، اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم، اسلامی که رفیق من تقویت کند نه، او را من قبول ندارم. این در باطن ذات آدم هست ولو نگوید؛ نمی گوید البته اما در باطن ذات انسان این مسئله هست؛ مگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش را مُهذَّب کند.(255)
28 / 4 / 62
* * *
فساد و سلطه گری قدرتمندان غیرمهذب
قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیرمهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است، لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را به فساد می کشانند. دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است که از انسانیت بهره ندارند. ابرقدرت ها، قدرت های بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 181 می کنند. قدرت اگر در دست انسان کامل باشد، کمال برای ملت ها ایجاد می کند. اگر قدرت در دست انبیا باشد، اولیا باشد باعث می شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق پیدا بکند. و چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند مصیبت بارمی آورد. امروز که مشاهده می کنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکمفرمایی می کنند، و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملت های دیگر باید در تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار می آورد. قدرت در دست ظالم، دنیا را به فساد می کشاند. و اگر چنانچه در رتبه های پایین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانی که از آن قدرت های بزرگ بهره ندارد، در همان محیطی که قدرت دارد آنجا را به فساد می کشاند. آنها عالَم را به فساد می کشانند، اینها یک کشور را یا دو کشور را. و پایین تر بیاییم، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله هست، آن محله را به فساد می کشد. در یک خانواده هست، آن خانواده را به فساد می کشد. قدرت در وقتی کمال است و می تواند که کمال خودش را بروز بدهد که در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد.
مرحوم مدرس ـ رحمة الله علیه ـ آن طوری که من شنیدم که ایشان گفتند. ایشان گفتند که شیخ الرئیس می گفته است که من از گاو می ترسم، برای اینکه شاخ دارد و عقل ندارد. این یک مسئله است. حالا فرضاً هم شیخ نگفته باشد، اما مسئله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اینهایی هم که در دنیا الآن فساد راه می اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانیت ندارند. شما ملاحظه بکنید که
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 182 امریکا در جهان چه دارد می کند و شوروی هم از آن طرف. و خدا خواسته است که این دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر یکیشان بود دنیا را می بلعید. این دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ایستاده اند، آن از او می ترسد و او از او می ترسد. اگر اینها از هم نترسند دنیا را از بین می برند. نه این است که ادعاهای آنها که ما برای صلح می خواهیم چه بکنیم. اینها راه افتاده اند آمده اند به بیروت، به لبنان، برای اینکه ما می خواهیم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نیستید، بر فرض اینکه باشید، آمدن شما به چه مناسبت در کشورهای دیگر؟ حکومت هایی که در بعضی از این کشورها هستند، حکومت های ملی نیستند، به ملت مربوط نیستند. اگر شما انسان بودید و انسانیت را و امور اخلاقی ای که در انسان و ارزشمندهایی که در انسان معتبر است پیش شما هم مقداری از آن بود، ملاحظۀ حال مستمندان و ملت های ضعیف را می کردید. نه اینکه یک دولتی را که بر خلاف میل یک ملتی است، سرکار آمده است، شما او را به عنوان اینکه می خواهیم دولت را تقویت کنیم، در کشورشان به طور غصب وارد بشوید. این برای این است که مهذب نیستند، انسانیت در کار نیست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند.
شما ملاحظه بکنید در هر جای دنیا که یک فسادی وارد می شود برای همین معنا است که آن کسی که در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، این قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانیت ندارد. این عقلی که من عرض می کنم آن عقلی است که ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن والاّ ـ تدبیر ـ شیطنت و تدبیر را اینها هم دارند. اما آن عقلی که عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش های انسانی
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 183
برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به یک معنا، این فایده ندارد. ممکن است که یک کسی دانشمند بسیار بزرگی باشد لکن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بکند، صرف تباه کردن ملت ها بکند. اینها دارند قدرت خودشان را صرف می کنند در اینکه ملت ها را تباه بکنند، تحت ستم بکشند.(256)
15 / 8 / 62
* * *
فساد و تباهی در دنیا بر اثر طغیان نفس
اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنۀ توحید، در صحنۀ معارف الهی، در صحنۀ فلسفه، در صحنۀ فقه و فقاهت، در صحنۀ سیاست، در هر صحنه ای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطر اینها بر بشر خطرهای بزرگ است. و باید کسانی که می خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند و کسانی که در بشر می خواهند زمامداری کنند اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهای شیطانی نکنند، باید تزکیه کنند خودشان را و بعثت برای همین است که همگان را تزکیه کند.
و این تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولتها و برای سردمداران بیشتر لازم است تا برای مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک طغیان بسیار محدود است. یک نفر در بازار یا یک نفر در روستا اگر طغیان بکند، یک نقطۀ محدودی را به فساد ممکن است بکشد، لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم اورا پذیرفته اند، در عالمی شد که مردم آن عالم را پذیرفته اند، در سلطانی شد که مردم
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 184 آن سلطان را پذیرفته اند، در رؤسایی شد که مردم آنها را پذیرفته اند، این گاهی یک کشور را به فساد می کشد و گاهی کشورها را به فساد می کشد. این طغیانها که موجب این است که کشورهایی به تباهی کشیده بشود برای این است که تزکیه نشده است کسی که زمام امور به دستش است. شما مقایسه کنید صدام را با یک نفر آدم عادی؛ یک نفر آدم عادی هرچه طغیان بکند و هر چه فرعونیت داشته باشد جز اینکه یک افراد معدودی را به تباهی بکشد یا خانواده خودش را به تباهی بکشد کار دیگری از او نمی آید، اما صدام را ببینید که طغیان کرده است و طاغی است و این طغیان موجب به فساد کشیدن یک مملکت، دو مملکت، بلکه منطقه ممکن است بشود و اگر این طغیان در رئیسهای جمهور بزرگ دنیا باشد، اگر رئیس جمهور امریکا طغیان بکند طغیان او یک کشورهای بسیار را به فساد می کشد. جنگهای بزرگی که در دنیا واقع شد، مثل جنگ اول و جنگ دوم، برای همین بود که طغیان در آن طبقۀ بالا بود. آن طبقۀ بالا که مهذب نبودند طغیان کردند و کشورهای بزرگ را به فساد کشاندند. اگر رئیس حزب جمهوری سوسیالیستی شوروی طغیان کند، طغیان او محدود نیست به این حدود معین، طغیان او کشورهایی را به فساد می کشد.
کسانی که در یک مقامی هستند، چه مقامهای پایین و چه مقامهای بالا، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود، اگر بخواهند این کشور آرامش پیدا بکند، آنها باید آرامش را از بالا شروع کنند؛ از پایین آرامش نمی شود حاصل بشود. باید اشخاصی که زمامدار امور هستند، هر نحو زمامداری، باید از آنجا آرامش را شروع کنند. آرامش آنها کشور را به آرامش می کشد و اگر خدای نخواسته
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 185
طغیان کنند، طغیان آنها کشور را به هلاکت می کشاند.(257)
11 / 3 / 60
* * *
جنگ و خونریزی نتیجه هوای نفس
این مفاسدی که در دنیا هست و الآن این جنجالی که در دنیا هست و اینطور به جان هم افتاده اند همه اش برای این است که، توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهی ندارند، اخلاق حیوانی؛ و هر روز این اخلاق حیوانی را زیاد می کنند. اگر جنگ برای ایران پیش می آید نه این است که برای اینکه اسلام را تقویت کنند جنگ با ایران می کنند، برای این است که هوای نفس به آن اندازه شده است که نمی تواند یک کس دیگری را قدرتمند ببیند.
اگر دنیا در آتش این دو ابرقدرت می سوزد برای همان هوای نفسی است که عمال این دو ابر قدرت و خود آنها دارند. اگر کشورهای اسلامی در آتش این مفاسد می سوزد برای این است که کسانی که متصدی آن امور هستند هواهای نفسانی دارند و خودشان را می بینند و همه را برای خود می خواهند.(258)
21 / 3 / 62
* * *
تهدید جهان توسط انحرافهای اخلاقی
آن چیزی که دنیا را تهدید می کند، سلاحها و سر نیزه ها و موشکها و امثال این نیست. آن چیزی که دارد این سیارۀ ما را در سراشیبی انحطاط قرار می دهد، انحراف اخلاقی است. اگر انحراف اخلاقی نباشد، هیچ یک از این سلاحهای جنگی به حال بشر ضرر ندارد. آن چیزی که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 186
به انحطاط می کشاند، این انحطاطهایی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این حکومتها، از انحطاط اخلاقی، دارد تحقق پیدا می کند و همۀ بشر را دارد سوق می دهد به سراشیب انحطاط و نمی دانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمایید که این سلاحهای بزرگ مدرن، که الآن در دست ابرقدرتهاست، این سلاحها در چه امری از امور کار می رود؟ آیا برای خیر بشر است؟ برای تأمین صلح است، چنانچه مدعی هستند؟ یا برای هلاکت بشر و برای خودخواهیهایی که این سران دارند؟(259)
14 / 1 / 61
* * *
نابودی بشریت
انسان است که با اغلوطه و شیطنت و مکر و خدعه، خانمانهایی را به قبرستان نیستی فرستد و عائله هایی را به باد هلاکت دهد.(260)
* * *
جنگ افروزی بر اثر هوای نفس
اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ می ترسد کسی، نه از صلح ابا دارد؛ از هیچی باک ندارد. اما وقتی تهذیب نفس نیست، می گوید: اگر جنگ نکنیم، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگ افروزیهایی که الآن می بینید در منطقه دارد می شود، روی همین معناست، روی هوای نفس است، هوای نفس وادار می کند که به یک کشوری حمله کنند. هوای نفس وادار می کند که منطقه را به آتش بکشند و انسان می سوزد در این هوای نفس خودش، در همین عالم هم می سوزد.(261)
10 / 4 / 63
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 187
درندگی بشر بر اثر عدم تهذیب
اگر انسانها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان، اینها واحد واحدهایی هستند که علاوه بر اینکه نمی توانند اصلاح جامعه را بکنند، فساد هم در جامعه می کنند. همه فسادهایی که در عالم واقع می شود، برای این است که آن جهاد واقع نشده؛ آن جهاد اکبر واقع نشده. تمام این گرفتاریهایی که بشر دارد از دست خود بشر دارد. بشر است که به بشر جنایت وارد می کند. سایر موجودات، سایر حیوانات ولو سبع هم باشند، آن قدری که بشر جنایت می کند آنها نمی کنند. این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است، این از همۀ حیوانات سبعتر است. هیچ سبعی مثل انسان نیست. و هیچ حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمی رسد.
آن قدر که این انسان؛ این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد می کند هیچ موجود دیگری نمی کند.(262)
2 / 10 / 58
* * *
مفاسد مسلّح بودن افراد ناصالح
من شنیده ام که در زمان رضا خان، مرحوم مدرس به رضا خان ـ پدر این خان ـ گفته بوده است که من شنیدم که «شیخ الرئیس» گفته من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد. این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلاً ثابت نباشد، یک حرفی است حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیرصالح افتاد و ناشایسته چه مفاسدی دارد. از اول، بشر مبتلای به همین بوده که اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. از اولی که بشر تمدن پیدا کرد، به خیال خودش، اسلحه ها در دست ناصالحها بوده و همۀ مشکلات بشر همین معناست. تا خلع سلاح نشوند این
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 188
اسلحه دارهای ناشایسته، کار بشر سرانجام پیدا نمی کند. انبیا هم آمدند که این اسلحه دارهای بی صلاحیتِ بی عقل را خلع سلاح کنند و نتوانستند؛ آنها قلدر بودند. در هر عصری هم اشخاص لایق که خواستند این اسلحه را از نالایقها بگیرند و [خود به] دست بگیرند موفق نشدند، و این اسلحه در دست نالایقها و بی عقلها و غیرصالحها بود. همۀ این مشکلاتی که شما ملاحظه می کنید همین معناست. از اولی که بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیرصالح پیدا شده است، در همۀ این دوره ها، اسلحه ها دست غیرصالحها بوده ـ مگر بسیار کم، بسیار نادر. و با این اسلحه ها چه جنایتها که واقع شده است. حالا ما به آن تاریخهای خیلی دور نمی رویم، این جنگهایی که اخیراً ـ یعنی در این صد سال ـ در دنیا اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی، این جنگهایی که در ویتنام در این آخر اتفاق افتاد، این کشتارهایی که از مردم شد، برای این بود که اسلحه ها در دست غیرصالحها بود؛ ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند.(263)
دی 1356
* * *
پشتیبانی از جنگ و خونریزی
ما با این دولتهای اسلامی می خواهیم دوست باشیم، دست اخوت به هم بدهیم، با ملتها می خواهیم همراه باشیم، همقدم باشیم و اگر این طور بشود دیگر ظلمی در این ممالک اسلامی از طرف قدرتهای بزرگ نخواهد شد، لکن حکومتها تزکیه نشده اند؛ حکومتها وارد به صیام نشده اند، وارد به ضیافة الله نشده اند. دامن می زنند به جنگ و به این که جنگ را توسعه بدهند. نمی دانند که توسعۀ این جنگ، خانه خرابی برای آنهاست. آن که با یک زندگی
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 189
متوسط ساخته است، از جنگ نمی ترسد. پاسدارهای ما که یک زندگی عادی هم کمتر دارند، از جنگ نمی ترسند. ارتشی ما که یک زندگی عادی دارد، از جنگ نمی ترسد. جنگ به او ضرری نمی زند. آنهایی که دارای کاخها و بساط هستند آنها باید بترسند، ضرر به آنها می رسد. ما مهیا کردیم خودمان را برای اینکه برویم دنبال رفع ظلم، تا آنجا که می توانیم با نصیحت، با دست دوستی، با محبت با این اشخاصی که همسایه ما هستند از این کشورهای اسلامی، با موّدت، با دوستی، دائماً مسئولین ما این حرف را می زنند، لکن آنها از باب این که وارد به ضیافة الله نشده اند ـ عَلی قُلُوبِهِمْ حِجابْ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقلِوُن ـ با دست خودشان، خودشان را فانی می کنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس انسانی است، از جای دیگر به ما چیزی نمی رسد، هر چی می رسد از ماست ـ اِنَّما هِیَ اَعْمالَکُمْ تَرُّدُ اِلَیْکُمْ ـ همه چیزهایی است که از خود ما هست؛ چه مفاسدی که در دنیا بر بشر وارد می شود، از فساد خود آدم است، فساد حکومتهاست، نفسهای خبیثه است، و چیزهایی که در آن عالم به ما می رسد، آنها هم از خود ماست.(264)
10 / 4 / 63
* * *
مفاسد منحرفین سیاسی
اینکه در روایت هست که اِذا فَسَدَالعالِمُ فَسَدَالعالَم مصداق بالاترش همین ها هستند که علمای سیاست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد کشاندند. الآن عالم برای خاطر دانشمندان به فساد کشیده شده، آن دانشمندانی که سلاح های کوبنده درست می کنند. آن
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 190
دانشمندان سیاستی که اعوجاج دارند و این سلاح ها را به کار می برند. الآن دنیا به واسطۀ خاطر این علما هست و این دانشمندان هست که ناآرامی دارد. اگر اینها حذف بشوند از دنیا، مردم آرامش بهتر پیدا می کنند.(265)
16 / 9 / 62
* * *
ایجاد اختلاف بر اثر حب نفس
اگر ما مشی مان را اینطور قرار بدهیم، مطمئن باشید که آسیبی به ماها نمی رسد. آن روز آسیب به ما می رسد که از باطن بگندیم؛ افراد باطنشان بگندد و این گند هم سرایت کند و یک دسته ای را از بین ببرد و متعفن کند. آن دسته، دستۀ دیگر را، آن دسته، دستۀ دیگر را. آنوقت است که کودتا می شود و از بین می روید، آنوقت است که ممالک بزرگ به شما طمع می کنند و با دست خودتان شما را از بین می برند.(266)
11 / 9 / 61
* * *
ابتلای بشریت به علم بی تهذیب
علم و تخصص بدون تهذیب و تربیت، بلایی است که امروز بشر مبتلای به آن است و می رود تا عالَم را به آتش کشد. و مسابقه و رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاحهای مدرن اتمی و هسته ای که از مبادی شیطانی و نفسانی سرچشمه می گیرد، چه مصیبتهایی برای بشریت دارد؛ مگر آنکه دستی از غیب بیرون آید و بشریت را نجات دهد.(267)
12 / 1 / 62
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 191
فساد قلم ناصالح
قلم خودش یکی از اسلحه هاست؛ این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد. وقتی که قلم دست اراذل افتاد، مفسده ها زیاد خواهد شد. الآن قلم دست اراذل است، در یک محیطهایی و در یک جنبه هایی. و این اراذل هر چه آن رذلِ فوقشان انجام می دهد، به یک صورت زیبایی، با یک قلم شیوایی، اینها خوب بزک کرده نشان می دهند. این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد. مفسده هایی که آنها می کنند، جنایاتی که آنها می کنند، خونریزیهایی که آنها می کنند، این اهلِ قلم غیر صالح که این حربه در دستش است، این با قلم فرسایی خودش، و می نشیند توی خانه اش و قلم فرسایی می کند و همۀ چیزها را وارو نشان می دهد، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند. این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد.(268)
دی 1356
* * *
حمایت ابرقدرتها از قدرتمندان فاسد
اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را برای خودش به کار می گیرد. وقتی برای خودش به کار گرفت دولتهای بزرگی که هستند، ابرقدرتهایی که هستند یک همچو آدم قدرتمندی را پیدا می کنند و این آدم قدرتمند را به او بال و پر می دهند و این را به مقام می رسانند تا اینکه ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد.(269)
19 / 11 / 60
* * *
بی توجهی به سرنوشت مسلمین
من حالا به شما اخلاق بگویم؟! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین می برند، من برای شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم؟! مهذب
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 192
نیستم که در فکر نیستم؛ اگر مهذب بودیم در فکر بودیم.(270)
1 / 4 / 50
* * *
تأثیر عمل زشت در جامعه
عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد. جامعه عبارت ازاین اشخاص اند. یک چیز دیگری نیست. عمل هر یک از شما تأثیر دارد. وقتی شما یک عمل زشتی کردید، دیگران هم که می بینند در آنها تأثیر می کند.(271)
22 / 9 / 59
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 193
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 194