صلح اسلام با کفر
علت عدم مصالحهbبا صدام
با کی صلح بکنیم؟ این همانی است که یک کسی بگوید که فرض کنید که پیغمبر اسلام با ابوجهل صلح بکنند. آخر قابل صلح نیست. تویی که این همه جنایات وارد کردی به کشور خودت و کشور ما، تویی که این همه مسلمانها را به کشتن دادی، تویی که این جنایات را که گمان ندارم در تاریخ نظیرش زیاد باشد، این همه جنایات را کردی، تویی که در دزفول آنطور جنایات را کردی، حالا ما و فرض کنید رئیس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزیر ما بنشیند در یک جلسه ای با شما جلسه کنند و دست بدهند و احوالپرسی کنند و بگویند بیایید، بسم الله ! شطالعرب مال شما، دیگر ما را رها کنید! مسأله این است؟! ما جوابملت عراق را چه بدهیم؟ حالا ملت خودمان هیچ، جواب ملت عراق را چه بدهیم که یک رژیمی که چندین سال بر او حکومت کرده است غاصبانه، و آنقدر از جوانهای آنها را کشته و آنقدر از جوانهای آن رامعیوب کرده و آنقدر از علمای آنجا را شهید کرده و حالا ما بنشینیم، ما که ادعا می کنیم مسلمانیم، بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم که بیایید با هم مصالحه کنیم؟ جواب ما، حالا جواب خدا هیچ کهجواب باید بدهیم. جواب انبیا هیچ که جواب باید بدهیم.
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 581
جواب ملائکة الله هیچ که جواب باید بدهیم. جواب مستضعفین هیچ که باید جواب بدهیم. جواب این ملت عراق را ما چه بدهیم. اگر از کربلا یک طوماری برای ما برسد که شما چرا با یک آدمی که علمای ما را شهید کرده، روشنفکرهای ما را در حبس کرده ـحبسهایشان الآن جا نمی شود، یک جاهایی را تخلیه کردند برای حبس از برای اینکه، از طوری که نقل کردند برای ما شما نشستید با اینها صلح می کنید؟! چه صلحی ما داریم؟ ما با این شهدایی که داریم چه جواب بدهیم؟ ما اینقدر شهید دادیم، حالا بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم؟! مسألۀ ما مسألۀ مکتبی است. مسألۀ دلخواهی نیست. ما سر اسلام دعوا داریم. ما می گوییم که یک نفر آدمی که اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش می داند، اسلامش اسلام عفلقی است که از اسلام کارتری هم بدتر است. یک نفر آدم و حزبی که اسلام را مخالف همه چیز خودش می داند، و با تمام قوا اگر دستش برسد می کوبد اسلام را، ما با او می توانیم مصالحه کنیم؟ یعنی اسلام را ما فدا کنیم؟ مگر اسلام زمین است؟ مگر اسلام آسمان است؟... ماها چکاره ایم که برویم بنشینیم با اینها صلح کنیم. این دنیایی که هی فریاد می زنند به اینکه بیایید با ما مصالحه کنید و به اسلام برگردید، اینها اسلام را مثل اینکه نشناختند.
بعضی از این آخوندهای درباری که ما را نصیحت می کنند که بیایید به اسلام برگردید. اینها اسلام را نمی دانند چه است.(989)
6 / 8 / 59
* * *
ممنوعیت صلح بین اسلام و کفر
صلح بین اسلام [و] کفر معنا ندارد. هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیر اسلام و مسلم و غیر مسلم باید صلح ایجاد بشود.(990)
10 / 12 / 59
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 582
دلیل مصالحه نکردن با صدام
اینکه ما و صدام که دشمن اسلام است ـاز اول دشمن اسلام بودند آن وقت که من نجف بودم می دانستم که اینها دشمن اسلام هستند؛ همینها را مرحوم آیت الله حکیم تکفیر کرد. اینها مشرکند، ملحدند. شما می پذیرید که ما با آنها سر یک میز بنشینیم و مصالحه کنیم؟ مصالحه اینکه خوب، حالا شما این کارها را کردید عذر بخواهید ما هم بگوییم که ما هم این کارها را کرده ایم؟ هیچ وجدان انسانی اسلامی می پذیرد این را؟ یا خیر.(991)
14 / 3 / 62
* * *
نپذیرفتن صلح امریکایی
امروز صدام دوره افتاده است و از هرکس تقاضا می کند که یک اصلاحی پیش بیاید، حتی از گروههای منحرف و اشخاص منحرف، باز دامن آنها را می گیرد که آنها پیشنهاد اصلاح بکنند، و اما یک اصلاح امریکایی آنها نمی دانند که آن چیزی که در ایران است و آن معنایی که در ایران است و آن چیزی که در اسلام است اجازه نمی دهد که با یک موجودی که به صغیر و کبیر کشور خودش و کشور ما رحم نکرده است، اصلاح پیش بیاید. لفظ اصلاح یک امری است که صلاحیت ندارد بین مسلمانها و یک طایفه ای که از اول به اسلام عقیده نداشتند و مؤسس آنها عَفْلَقی بوده است که به هیچ دینی از ادیان الهی اعتقاد ندارد. معنا ندارد که دولت اسلامی ایران با دولتی که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد، سر میز اصلاح بنشیند. ایران همان طور که سیلی زد به این موجود مفلوک، به سیلی زدن خودش و به پسگردنی زدن خودش ادامه می دهد تا اینکه آن چیزهایی که باید زیر بار بروند با فشار نظامی ایران و با فشار ملت ایران تحقق پیدا بکند. ملت ایران اگر می خواست که صلح امریکایی بکند، همان اول از
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 583 امریکا جدا نمی شد و قطع روابط نمی کرد، و دستش را از ایران کوتاه نمی کرد، و جاسوسان او را بیرون نمی کرد. و امروز هم اگر دستش را به صلح امریکایی دراز کند، صدام و امثال صدام کنار می روند، لکن مستشارهای امریکایی وارد معرکه می شوند. ما نمی توانیم صلحی را بپذیریم که طرح امریکایی دارد و صدام نمی تواند بپذیرد آن چیزهایی را که ما می خواهیم. کسی که ابتدائاً برای اینکه سردار قادسیه باشد تصریح کرد که من به کشوری که مجوس هستند دارم حمله می کنم، و کشور ایران را مجوسی خواند و حملۀ خودش را حمله سردار قادسیه خواند، و هیچ اعتقاد به اسلام و اخلاقیات اسلام نداشت، امروز هم در رادیو و هم در صحبتهای او دم از اسلام می زند.... آنهایی که از ما می خواهند که با صدام صلح کنیم و به جنگ ادامه ندهیم، آنها صلح امریکایی می خواهند. بعضی از آنها سرتا قدمشان امریکایی است و از عمال شاه سابق بوده اند، و حالا اسلامی شده اند و برای وطن شان و برای حفظ خون مردم وطن شان ناله می کنند و اشک تمساح می ریزند.
و ان شاءالله شما و سایر قوای مسلح به کار خودتان با قدرت، با اعتماد به خدای تبارک و تعالی ادامه بدهید، و حفظ کنید کشور خودتان را از اینکه دستهای قدرتهای فاسد در اینجا باز بشود. و من امیدوارم که دیگر نتوانند اینها یک همچو تخیلی را بوجود بیاورند و عملی کنند. البته آنها طمع دارند، باز طمع شان نبریده است. آنها هم پیشنهاد می کنند که باید صلح بشود، لکن صلحی که آنها می خواهند صلح امریکایی می خواهند و ما صلح اسلامی می خواهیم. ما می خواهیم آن کسی که تعدی کرده است به مسلمانها و آن اشخاصی که خون مسلمانها را در بلاد ما و بلاد خودش ریخته است و علمای اسلام را در بلاد خودش شهید کرده است، ما می خواهیم به حکم
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 584
اسلام از او انتقام بگیریم؛ ما می خواهیم قصاص کنیم، ما می خواهیم دست او را قطع کنیم، و ما می خواهیم که این حزب منحوس و این حزب عفلقی از بین برود و کشور عراق به دست خود عراقی ها، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود، نه به دست دیگران و امثال صدام که تمام حیثیت عراق را، حیثیت نظامی عراق را، حیثیت ملی عراق را زیرپا گذاشته است، و تمام ذخیره های عراق را برای نفهمی به باد فنا داده است که امروز مفلس شده است. و طلاها و جواهرات زنهای مردم را مأمورین می روند و به زور می گیرند و یک دسته از خودشان هم نمایش می دهند که صف کشیده اند برای اینکه ذخیره های خودشان را بدهند. با اینکه با زور دارد از ملت خودش طلاها را می گیرد و در کویت و درغیرکویت به فروش می رساند برای اصلاح حال خودش، و یا برای پر کردن جیب خودش و دیگران. یک همچو موجودی نباید دیگر در دنیا باقی بماند و نباید حکومت یک کشور اسلامی را داشته باشد. اسلام اجازه نمی دهد به یک همچو مسالمتی بین ما و او و بین مسلمان و یک کافر متعدی.(992)
1 / 6 / 62
* * *
محکومیت صلح با صدام
آنهایی که به ما اشکال می کنند که شما چرا سازش نمی کنید با این قدرتهای فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه می کنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیا را می کنند. آنها نمی دانند که انبیای خدا چه رویه ای داشتند؟ با ظالم چطور برخورد می کردند؟ یا می دانند و خودشان را به کوری و کری زدند؟ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم،
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 585
یعنی اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأی تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند.(993)
10 / 4 / 63
* * *
دفن اسلام در سازش با قدرتها
ممکن است بعضیها که این چیزها را ندیده اند، با خود بگویند خوب! با قدرتها باید ساخت. ولی باید بدانند که سازش، امروز نابودی تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنیا.(994)
18 / 6 / 63
* * *
نظر قرآن در صلح با مفسد
تبلیغات دنیا؛ سرتاسر تبلیغات راه افتاده است برای اینکه اسلام را زمین بزنند؛ «صلح بکنید!». این برخلاف نظام انسانی است، برخلاف نظام اسلامی است، برخلاف ایده انبیاست که با مفسد، با کسی که فساد به راه می اندازد و هر روز مفسده اش را دارید می بینید و به طبع مفسد است و مخالف همۀ چیزهای انبیا هست، صلح بکنید. این مخالف قرآن است، مخالف عقل است، مخالف اسلام است، مخالف ارزش انسانی است.(995)
16 / 2 / 64
* * *
صفات صلح طلبان داخلی
ملت غیور متعهد ایران در آن روزهای سخت مصیبت بار که دشمن جنایتکار از زمین و هوا و دریا غافلگیرانه به کشورشان حمله کرد و قسمت عظیمی از آن را متصرف شد و جنایتکاران داخل و قدرتهای
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 586
بزرگ خارج و عمالشان در سطح کشور به خرابکاری و قتل و غارت دست زدند، با ارتش از هم پاشیده و قوای مسلح ناچیز آرایش ندیده فقط با اتکال به خدای متعال و نیروی ایمان دشمن را با شکست و زبونی از کشور عزیز خود بیرون راند و هیچگاه ضعف و سستی و زبونی به خود راه نداد و از شهادت استقبال نمود و به سازش و صلح با افعی زخم خورده تن در نداد و جز معدودی ضعیف القلب یا خیانتکار و دنیاطلب و راحتخواه که به اسلام و مصالح مسلمین اعتنایی نداشتند و ندارند، با ضعف و دلهره از صلح و صفا دم می زدند و می زنند و تعمد داشته و یا نمی دانستند که صلح با این جنایتکاران در هر موقع باعث بر باد دادن حیثیت اسلام و کشور اسلامی بوده و نیز موجب گرفتاری همیشگی میهن عزیزمان در چنگال ابرقدرتهاست.(996)
16 / 5 / 65
* * *
صلح طلبان در محضر خدا
آنهایی که ما را دعوت می کنند به صلح و سازش، در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند. آنهایی که ما را دعوت می کنند به آتش بس در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند.(997)
25 / 1 / 66
* * *
محکومیت امان نامۀ کفر و شرک
کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینۀ دیرینه دارند و عقده ها و حسادتهای خود را نمی توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 587
واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامۀ کفر و شرک را امضا نمی کنیم.(998)
29 / 4 / 67
* * *
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 588