بررسی دیدگاه حضرت امام (ره) در مقایسه با نظریات روانشناختی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مداحی، محمد ابراهیم ؛ حجازی، الهه

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

بررسی دیدگاه حضرت امام (ره) در مقایسه با نظریات روانشناختی

دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) در مقایسه با نظریات روانشناختی به عنوان اسوه تربیت

نوشته: محمد ابراهیم مداحی ـ دکتر الهه حجازی

‏هدف تربیت از دیدگاه امام: ‏

‏تربیت فرآیندی است که هدف آن شکوفا ساختن استعدادهای همه جانبه انسان می باشد و‏‎ ‎‏ تلاشی است گسترده، در جهت آماده ساختن افراد آدمی برای سازگاری بهتر با محیط. ‏

‏اگر چه این هدف در میان همه ملل مشترک بوده ولیکن کاربرد و عملی ساختن اصول تربیت‏‎ ‎‏امری نسبی و متاثر از فرهنگ هر جامعه می باشد. فرهنگ به مشابه مجموعه ای از ارزشها،‏‎ ‎‏اعتقادات، هنجارها و همچنین شرایط سیاسی ـ اجتماعی و آداب و رسوم بر تمامی سیستمهای‏‎ ‎‏جامعه (خانواده، مدرسه، محل کار ... ) تأثیر گذارده و بنابراین روند تربیت را نیز تحت تأثیر خود‏‎ ‎‏قرار می دهد. از اینروست که نمی توان اصول تربیتی را چون کالایی از کشوری به کشور دیگر‏‎ ‎‏صادر نمود. ‏

‏جها ن بینی اسلام با توجه به تعریفی که از انسان متکامل می دهد، دستورهای تربیتی را‏‎ ‎‏آنچنان ارائه نموده است تا انسان را به جایگاه حقیقی وی برساند و راه درست زندگی کردن را به‏‎ ‎‏او بیاموزد. قرآن برای تربیت جامعه بشری نازل شده و هدف از آمدن پیامبران و به ویژه پیامبر‏‎ ‎‏گرامی اسلام پاک ساختن اندیشه مردم از آلودگیها و ناپاکیها و انتقال اصول تربیت به آنان جهت‏‎ ‎‏رسیدن به هدف عالی انسان متکامل است. در این جهان بینی است که شعار تربیت شهروند‏‎ ‎‏شایسته، به آماده ساختن و پرورش انسان شایسته تبدیل می گردد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 139

‏اندیشه ها و رهنمودهای تربیتی حضرت امام(ره) درباره تربیت کودکان نشات گرفته از تعالیم‏‎ ‎‏ اسلامی و توجه به محیط فرهنگی، در همین راستا قابل بررسی و تحلیل می باشد. ‏

‏تأکید حضرت امام راحل بر این اصل است که فطرت انسان خوب است و این مربیان‏‎ ‎‏(محیط) هستند که می توانند بچه های انسان یا شیطان تربیت نمایند (10 / 11 / 59) در‏‎ ‎‏اندیشه های امام توجه داشتن به خداوند، محور فعالیتهای تربیتی است و امام با تأکید مکرر بر‏‎ ‎‏این امر، لزوم توجه به کودک در سالهای اولیه رشد (نقش مادر)، برنامه ریزی تربیتی جهت شکل‏‎ ‎‏دادن به رفتار کودک خانواده و نقش مکانهای آموزشی در پرورش اعتقادات و معیارهای ارزشی‏‎ ‎‏(مدرسه) را از محورهای اساسی تربیت دانسته اند. ‏

‏با بررسی اندیشه های امام(ره) و تحقیقات و مطالعات انجام شده در روانشناسی و‏‎ ‎‏نظریه های روانشناختی، سعی بر آن داریم تا در جهت بهتر شناساندن رهنمودهای امام سهمی هر‏‎ ‎‏چند کوچک داشته باشیم. ‏

‏روش تربیت از دیدگاه حضرت امام: ‏

‏برای رسیدن به این هدف روشن و مشخص، مردم را به آفریدگارشان متوجه می سازد و‏‎ ‎‏بدون هیچ مانع و حاجزی آنان را با وی مرتبط می کند و عالم را محضر خدا معرفی می کند.‏

‏توجه داشتن به خدا محور تمام عقاید اسلامی و محور روش تربیتی اسلام است. ‏

‏چون به پروردگار خود روی می آورند خود را با همۀ افراد بشر در انسانیت شریک می دانند و‏‎ ‎‏احساس می کنند. ‏

‏مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه حضرت امام:‏

‏منابع و مراجع اصلی و مهم در تعلیم و تربیت اسلامی همان منابع استخراج احکام در فقه‏‎ ‎‏می باشد که همواره مورد تأکید حضرت امام قرار داشته است. ‏

‏این منابع عبارتند از: ‏

‏کتاب، سنت، عقل، اجماع‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 140

نظریه های روانشناختی در مقایسه با دیدگاه حضرت امام(ره):‏

‏قبل از انجام هر بررسی می بایست به این نکته اشاره نمود که در اندیشه های امام انسان نه‏‎ ‎‏زائیده عوامل ارثی است و نه صرفاً زائیده عوامل محیطی است. ‏

‏رشد انسان نتیجه تعامل میان عوامل درونی و بیرونی می باشد. ‏

‏انسان از همان ابتدا موجودی است فعال که برای بالفعل درآوردن استعدادهای بالقوه خویش‏‎ ‎‏نیاز به محیطی فعال و آماده دارد. ‏

‏بنابراین دیدگاه حضرت امام اصالت را نه به محیط و تجربه های حاصله از آن داده و نه به فرد‏‎ ‎‏و فرایندهای ذهنی آن، بلکه با لزوم توجه بر عوامل محیطی موثر بر تربیت، اصالت متقابل فرد‏‎ ‎‏و محیط را مورد تأکید قرار داده است. ‏

‏از این رو است که انسان موجودی تصمیم گیرنده، تأثیرگذار و تأثیر پذیر می گردد و نه انسانی‏‎ ‎‏غیر فعال و تابع محیط و یا بی اعتنا به عوامل محیطی. ‏

‏امام به دفعات از نقش مادران در تربیت کودکان یاد کرده اند این پیام پر اهمیت امام که‏‎ ‎‏فرمودند: ‏

‏بچه ها از اول که در دامن مادر نباشند عقده پیدا می کنند و اکثر این مفاسد از این عقده هایی‏‎ ‎‏است که پیدا می کنند. ‏

‏در واقع سر لوحه اصول روانشناسی نوین در تعلیم و تربیت همین اصل ذکر شده از سوی‏‎ ‎‏امام می باشد، بودن مادر با کودک، در آغوش گرفتن او و شیر دادن به وی موجبات رشد سالم‏‎ ‎‏کودک را فراهم می سازد. ‏

‏اهمیت این مسئله را می توان در تمامی نظریات مربوط به رشد کودک و همچنین روانکاوی‏‎ ‎‏کودک پیدا نمود. ‏

‏نظریه ارزشمند ‏‎winnicoit‎‏ (1962) که بر لزوم برقراری ارتباط عاطفی مادر ـ کودک در‏‎ ‎‏چهار ماهه بعد از تولد تکیه دارد و همچنین نظریات روان تحلیلی آنافروید و ملانی کلاین که‏‎ ‎‏بی توجهی و عدم ارتباط صحیح مادر ـ کودک را علت بسیاری از ناراحتیهای روانی کودک‏‎ ‎‏می دانند خود دلیل محکمی بر اهمیت رهنمود حضرت امام است. ‏

‏از سوئی دیگر با ارائه نظریه دلبستگی (‏‎attachment‎‏) توسط شخصی به نام (‏‎ainsworih‎‏ - ‏‎ ‎‏1974) نقش ارتباط مادر ـ کودک به عنوان مبنای رشد سالم کودک مورد توجه مجدد قرار‏‎ ‎‏گرفت. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 141

تأکید این نظریه بر محبت مادر و لزوم توجه وی به کودک در ماههای نخستین پس از تولد‏‎ ‎‏می باشد. مادر، با توجه به نیازهای اساسی کودک، هدایت وی در جهت یادگیری و کشف محیط،‏‎ ‎‏امکان شکوفائی توانائیهای بالقوه فرزندش را فراهم می سازد. ‏

‏مادری که با کودکش رابطه ای امن را برقرار نموده او را در مقابل فشارهای محیطی محافظت‏‎ ‎‏می نماید و بر عکس مادری با رابطه ای ناامن کودک را آماده اضطراب کرده و او را به وابستگی‏‎ ‎‏سوق می دهد. ‏

‏در این جاست که رهنمود امام را به یاد می آوریم که فرمود: ‏

‏هدف این بود که شما را از مهر مادری و کودکان را از سرپرستی مادرانشان جدا نمایند. ‏

‏مهر مادری دارای آنچنان اهمیتی است که حضرت علی(ع) می فرمایند: ‏

‏در سالهای اولیه زندگی کودک همانند ریحان و گل خوشبو است که نیاز به مراقبت دارد و این‏‎ ‎‏مراقبت بدون محبت این گل خوشبو را پژمرده می سازد. ‏

‏اعتبار این سخن را تحقیقات گسترده ‏‎spitz‎‏ بصورت علمی به اثبات رسانده است کودک جدا شده‏‎ ‎‏از مادر مضطرب گشته و اگر این جدائی بیش از چند ماه بطول انجامد، به مرگ او منتهی‏‎ ‎‏می گردد. ‏

‏از این رو است که تأکید امام راحل بر لزوم نقش مادران بر رشد کودک باید سرلوحه اصول تربیتی‏‎ ‎‏والدین قرار گیرد. ‏

‏اریکسون در نظریه روانی ـ اجتماعی خود آورده است که، در ابتدای تولد کودک نیاز دارد که‏‎ ‎‏به محیط اطمینان داشته باشد و احساس امنیت کند. احساس امنیت شرط اساسی رشد و‏‎ ‎‏سلامت روانی است. ‏

‏زمانی که کودک احساس می کند والد او با ثبات و قابل پیش بینی است به او اعتماد می کند. ‏

‏ریشه نظریه اریکسون را می توان در سخنان حضرت پیامبر اکرم یافت که فرمود: به کودکان‏‎ ‎‏خود محبت کنید، نسبت به آنان مهربان باشید و هنگامی که وعده دادید به وعده خویش عمل‏‎ ‎‏کنید. ‏

‏اگر مادر دارای رفتاری ناهماهنگ باشد احساس عدم اعتماد (ترس، تهدید.) در کودک ایجاد‏‎ ‎‏می گردد. ‏

‏این توانائی مادر در ایجاد اعتماد از نوعی امنیت درونی نشأت می گیرد. این مسئله را حضرت‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 142

‏امام در رهنمودهایشان به مادران منتقل نموده اند. چنانچه فرمودند: ‏

((هدف بی تفاوت کردن زنان و بی اعتقاد ساختن آنان بود‏)) ‏

‏تأکید امام بر چارچوب اعتقادی در واقع دو هدف عمده را دنبال می کند: ‏

1 ـ برگرداندن امنیت به فرد 

2 ـ دادن اصولی جهت هماهنگ ساختن رفتارها 

‏این دو اصل به کودک در بهتر زندگی کردن و نشان دادن قابلیتهایش یاری می رساند. ‏

‏علاوه بر نقش مادر، در اندیشه های امام به لزوم برنامه ریزی تربیتی تأکید شده است. ‏

‏رهنمودهای حضرت امام متأثر از این سخن گهربار امام سجاد(ع) است که می فرماید: ‏

‏ «در سرپرستی کودک مسئولیت داری و مسئول هستی، که او را به بهترین وجه تربیت نمایی و بر‏‎ ‎‏عهده تو است که او را به خدای بزرگ راهنمائی کنی». ‏

‏این سخن ارزشمند را می توان چنین تفسیر نمود که والدین با رفتاری هماهنگ و توافق بر‏‎ ‎‏اصول تربیتی که ناشی از اعتقادات آنان است می توانند در شکل دادن به رفتارهای کودک نقش‏‎ ‎‏اساسی را ایفا نمایند. کودک با بودن در محیطی سازماندهی شده و با والدینی که رفتاری مناسب‏‎ ‎‏و قابل پیش بینی دارند، قادر خواهند بود که رفتارهایشان را کنترل و یادگیریهای جدیدی داشته‏‎ ‎‏باشند. ‏

‏در واقع والدین به مثابه الگوهای رفتاری می توانند در شکل دادن به رفتارها و اعتقادات کودک‏‎ ‎‏نقش مهمی را داشته باشند. ‏

‏در اندیشه های تربیتی حضرت امام، ما به وضوح به این مسئله بر می خوریم که نقش سرمشق و‏‎ ‎‏الگو بودن در تربیت بسیار اساسی است. ‏

‏امام خود به عنوان اسوه تعلیم و تربیت بر این امر عامل بوده اند. ‏

‏نظریه یادگیری بر اساس مشاهده که توسط آلبرت بندورا (1960) ارائه شده است‏‎ ‎‏بر این اصل قرار دارد که: فرد از طریق مشاهده رفتار و اعمال دیگران به یادگیری می پردازد. ‏

‏در واقع بسیاری از دانشها، مهارتها و سایر یادگیریهای جامعه بشری از راه مشاهده رفتار‏‎ ‎‏والدین، دوستان، معلمان و نیز از طریق مشاهده پیامدهای رفتاری آنان کسب می شود. ‏

‏در یادگیری مشاهده ای که در واقع همان سرمشق گیری است، فرد با انتخاب یک الگو یا سرمشق‏‎ ‎‏به تقلید از رفتار آن می پردازد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 143

در رهنمودهای امام(ره) رسالت مهمی بر عهده مربیان قرار داده شده است که همانا سالم بار‏‎ ‎‏آوردن مغزهای بچه ها است. ‏

‏از این روست که والدین و مربیان به عنوان الگوهای تربیتی محسوب گردیده اند و امام در مورد‏‎ ‎‏آنان می فرمایند: ‏

‏ «این بچه ها اماناتی هستند الهی که به دست شما سپرده شده اند» ‏

‏در واقع حضرت امام مربیان و والدین را به یک بازنگری در مورد اعمال و رفتار خود فرا‏‎ ‎‏می خوانند. (‏حاسبو قبل ان تحاسبو‏) و به این ترتیب آنان را به نظم دهی به رفتار خود دعوت‏‎ ‎‏می نمایند. ‏

‏سبب این تأکید آن است که کودکان به الگوهایی که موفق، محبوب و جالب باشند توجه بیشتری‏‎ ‎‏نشان می دهند. ‏

‏استمرار در دیدگاهها و ثبات رفتاری این الگوها این امکان را به کودک خواهد داد تا رفتارهای‏‎ ‎‏این مدل را به یاد سپرده و در فرصت مناسب آنان را تکرار نماید. از این روست که امام تاکید‏‎ ‎‏می فرمایند که مربیان و والدین رسالت تربیت را به عهده دارند. ‏

‏حضرت امام، انسان را موجودی فعال می دانند که در محیط خود تاثیر دارد و از این روست که‏‎ ‎‏تاثیر عوامل شناختی (ذهنی) بر رفتار انسان را در امر تربیت نادیده نگرفته اند. ‏

‏این عوامل هستند که تا حدی بر انتخاب رویدادهای مورد مشاهده ادراک آنها و چگونگی‏‎ ‎‏سازماندهی آنها دخالت دارند. ‏

‏با همین طرز تفکر است که امام راحل بر نقش مکانهای آموزشی در شکل دهی به رفتار کودک‏‎ ‎‏تأکید می‎ ورزند. ‏

‏اگر الگوهای مناسبی جهت پرورش انسان و فطرت انسانی در اختیار والدین نباشد، مربیان و‏‎ ‎‏مدرسه می توانند این رسالت را عهده دار شوند. ‏

‏امام به حق فرموده اند: «شماهایی که جوانها را تربیت می کنید به آنان حالی کنید که شما خودتان‏‎ ‎‏فرهنگ دارید، خودتان همه چیز دارید». ‏

‏در واقع الگوهائی را در اختیار آنان قرار دهید که متعلق به آنها است (هماهنگ با شرائط فرهنگی)‏‎ ‎‏و برای آنان به مثابه هدایت کننده است. ‏

‏روانشناسان رفتارگرا عوامل مؤثر بر تربیت را محیط بیرونی فرد می دانند و صراحتاً بر این‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 144

عقیده اند که فرد بر محیط عمل نمی کند بلکه محیط بر او عمل می کند و انسان را همچون گل‏‎ ‎‏کوزه گری در دست محیط می دانند، آنان بر این اعتقاد هستند که محیط در طول تاریخ تکامل نوع‏‎ ‎‏جاندار و در طول زندگی فرد همواره بر او تأثیر گذاشته است و بدین منوال در توجیه رفتار انسان‏‎ ‎‏و عوامل مؤثر بر تربیت سپرده های ارثی و تاریخچه فردی را کافی می دانند و توسل به‏‎ ‎‏پدیده های ذهنی یا روانی چون قصد و نیت و اراده را بی مورد می دانند. ‏

‏در مقابل، روانشناختی غیر رفتارگرا، از جمله شناخت گرایان می گویند انسان از یک نظام درونی‏‎ ‎‏تصمیم گیری برخوردار است که رفتار او را کنترل می کند. ‏

‏بنابر این اعتقاد، شخص در انجام اعمال خود صاحب اراده و دارای حق انتخاب است. ‏

‏ شناخت گرایان در پاسخ به آن ادعای رفتارگرایان که می گویند اراده آزاد امکان موجودیت علم‏‎ ‎‏رفتار را به خطر می اندازند، چنین نظر می دهند که در روش و نظریه علمی، فرض مربوط به علت‏‎ ‎‏قائل شدن برای تمام اعمال و کردارهای انسان ضرورت ندارد. ‏

‏در مقابل این دو رویکرد که هر کدام در یک گرایش متقابل و به غایت نظریه پردازی نموده اند،‏‎ ‎‏دیدگاه حضرت امام نه اصالت را به محیط و تجربه های حاصل از آن داده و نه اصالت را به فرد و‏‎ ‎‏فرایندهای ذهنی آن بلکه اصالت متقابل فرد و محیط را تواماً مورد تأکید قرار داده است و در‏‎ ‎‏واقع الفتی بین این دو رویکرد بر قرار ساخته است. ‏

‏از مطالعه و غور در نظریات حضرت امام(ره) اینگونه مستفاد می گردد که انسان نه به وسیله‏‎ ‎‏نیروهای درونی رانده می شود و نه محرکهای محیطی آن را به عمل سوق می دهد، بلکه‏‎ ‎‏کارکردهای روانشناختی بر حسب یک تعامل دو جانبه بین شخص و عوامل تعیین کننده محیطی‏‎ ‎‏تبیین می شوند. لذا در بررسی عوامل موثر بر رفتار نه تنها به تحلیل رویدادهای محیطی‏‎ ‎‏پیشایندی (که بر انگیزاننده رفتار هستند) و رویدادهای محیطی پیامدی (که در کنترل رفتار‏‎ ‎‏دخیلند) می پردازند، بلکه آنها طبقه دیگری از عوامل تعیین کننده رفتار، یعنی متغیرهای‏‎ ‎‏شخصی، اندیشه ها، برداشتها و تصورات ذهنی فرد را نیز مورد توجه خاص قرار می دهند. ‏

‏در یادگیری مشاهده ای که در واقع همان اسوه آموزی یا سرمشق گیری است که در آن فرد با‏‎ ‎‏انتخاب یک الگو یا سرمشق به تقلید از رفتار آن می پردازد. در این دیدگاه تربیت طی چهار مرحله‏‎ ‎‏حاصل می شود: ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 145

1 ـ مرحله توجیهی 

2 ـ مرحله به یادسپاری یا یادداری 

3 ـ مرحله تولیدی یا بازآفرینی

4 ـ مرحله انگیزشی 

‏اصول ارائه شده توسط حضرت امام و زندگی عملی ایشان نه تنها تأکید بر تربیت و یادگیری‏‎ ‎‏مشاهده ای دارد، بلکه جنبه های انگیزشی و شناختی را تواماً مدنظر دارد. ‏

 

‏ ‏منابع:

1 - جامعه شناسی و تعلیم و تربیت پ. دابلیو. ماسگریو

2 – رساله نوین امام خمینی مد ظلله العالی، مترجم عبدالکریم بی آزار شیرازی

3 – روانشناسی پرورشی، دکتر علی اکبر سیف، انتشارات آگاه (1368)

4 – روش تربیتی در اسلام محمد قطب (1362)

5 – صحیفه امام، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(ره) انتشارات وزارت ارشاد اسلامی‎ ‎(5 – 1361)

6 – مبانی تعلیم و تربیت اسلامی دکتر سید علی اکبر حسینی انتشارات فرهنگ اسلامی‎ ‎(1364)

 

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 146