اوضاع جسمانی
در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم فرانسه و دیگر کشورها
تاریخ: 17 / 7 / 57
این هم عرض کنم که من ـ مزاجم اقتضای اینکه هر روز بیایم اینجا، با این وضعی که الآن هست [ندارد]؛ من الآن خسته شده بودم؛ آمدم اینجا دیدم چاره ندارم [الاّ] اینکه با آقایان صحبتی بکنم. من معذرت می خواهم از آقایان که بتوانم بیایم. ... کدورتی نداشته باشید از این جهت که من مثلاً اگر رفتم بیرون برای استراحت، این یک چیزی بوده است که من مثلاً به آقایان رسیدگی نکنم، خدمت آقایان نرسم. من در خدمت همه آقایان هستم و آنجا هم، منزلم، درش باز است؛ هر کس از آقایان می خواهد، بیاید آنجا، لکن از اینکه بیایم در این محل و اینجا باشم، یا اینکه از آنجا هر روز پا شوم بیایم اینجا، از این معذرت می خواهم از باب اینکه مزاج من همچو اقتضایی ندارد؛ و من باید برگردم آنجا و استراحت بکنم، و انشاءالله خودم را حاضر کنم برای خدمت به همه آقایان.
صحیفه امام؛ ج 3، ص498 ـ 499
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 439 در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور
تاریخ: 7 / 8 / 57
از اینکه نمی توانم زیاد با آقایان تماس بگیرم به واسطه سنم، به واسطه ضعف حالم و اینها، خیلی معذرت می خواهم؛ و بین من و شما آقایان، هیچ حجابی نیست که اگر کسی با من کاری داشته باشد؛ من همه را می پذیرم، با همه برادر هستم و علاقه مندم به شما آقایانی که در خارج کشور برای ملت خودتان و برای اسلام خدمت می کنید، لکن اینکه نمی توانم زیاد بیایم بیرون، با شما تماس بگیرم، جهتی [ندارد] جز اینکه هم یک کارهای زیادی دارم و هم وقتم کم است و هم سنم زیاد است، که این حال را ندارم از این جهت؛ نه این است که نخواهم با آقایان تماس بگیرم. من مایلم که با همه آقایان همیشه تماس داشته باشم .
صحیفه امام؛ ج 4، ص194
* * *
در جمع گروهی از روشندلان
تاریخ: 30 / 7 / 58
من از کسانی که با من ملاقات دارند، می بینند من را، و هر روز دارند می آیند می بینند، خواهش می کنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانه مان باز است. من از بس که ملاقات می کنند خسته می شوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ضعف دارم؛ مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات می کنند، اخبار مردم به من می رسد. احتیاجات مردم به من می رسد.
صحیفه امام؛ ج 10، ص304
* * *
پیام رادیو ـ تلویزیونی به ملت ایران به مناسبت اولین انتخابات ریاست جمهوری
تاریخ: 4 / 11 / 58
من دو کلمه می خواهم صحبت کنم: یکی راجع به حال خودم که الحمدلله بد نیست
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 440 و شاید تشریفات زیاد برای من مهیا کردند آقایان اطبا، آقای وزیر بهداری. تشریفاتی که ما عادت به آن نداریم. ما طلبه ها عادی نیستیم به آن. و من وقتی خوشحال می شوم که بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود. بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا باشد. برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد.
صحیفه امام؛ ج12، ص 126
* * *
در جمع اعضای بسیج مستضعفین
تاریخ: 4 / 6 / 59
من شخصاً یک گرفتاری خاصی دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت بکنم یا روزی دو مرتبه صحبت بکنم، اطبا می آیند و به من اشکال می کنند و جمع می شوند که شما صحبت زیاد نکنید. و اگر دو ـ سه روز صحبت نکنم، رادیوهای خارجی می گویند که فلان چه شده و چه شده و حاصل [اینکه ] می رود همین دو ـ سه روزه و همین چند وقت و اینها. و من یک مثلی یادم آمد و آن این است که یک بچه ای دعا می کرد که معلمش بمیرد، معلم مرد. پدر، این را برد به یک مکتبخانه دیگر ـ به اصطلاح سابق ـ باز دعا کرد معلم بمیرد، مرد. باز پدر او را برد به یک جای دیگر؛ مکتب دیگر. به این پسر گفتند که دعا کن پدرت بمیرد و الاّ این معلم بمیرد یک معلم دیگر هم هست. حالا این خارجیها و آنهایی که تبع خارجیها هستند باید دعا کنند که این سلاح «الله اکبر» از ملت ما گرفته بشود و این دعا هم مستجاب نیست و الاّ من نباشم باز خود ملت هست. ملت ما امروز متوقف نیست نهضتشان و پیشبردشان به اینکه من باشم یا زید باشد یا عمرو باشد. ملت ما امروز راه را پیدا کردند و می دانند چه
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 441 بکنند و با همین راهی که پیدا کردند و همین ترتیبی که تا کنون پیش آمده اند به پیش می روند و این طور نیست که اگر من نباشم چه خواهد شد. بیخود اینها در رادیوهایشان نگویند این مسائل را.
صحیفه امام؛ ج13، ص 148
* * *
دیدار با گروهی از روحانیان و علمای استان کردستان
تاریخ: 4 / 6 / 59
من با اینکه از طرف اطبا محدود هستم به اینکه صحبت زیاد نکنم و امروز هم یک دفعه برای گروههای مختلفی صحبت کردم، لکن نتوانستم که حرف اطبا را قبول کنم در صورتی که برادرهای ما از کردستان، از محلی که همه در زحمت بودند و خصوصاً، روحانیون بزرگ کردستان اینجا تشریف آورده اند، با آنها بعض صحبتها را نکنم.
صحیفه امام؛ ج13، ص 151
* * *
در جمع گروهی از بازاریان تهران
تاریخ: 12 / 10 / 62
اگر امروز اسلام سیلی بخورد، دیگر سربلند نمی کند. به خاطر اسلام باید مقداری از ناراحتی هایمان را کنار بگذاریم. من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که برای من ناراحتی و خستگی هست برای شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم.
صحیفه امام؛ ج 18، ص274
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 442