فصل نهم: امور شخصی
اوضاع جسمانی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1395

زبان اثر : فارسی

اوضاع جسمانی

اوضاع جسمانی

‏در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم فرانسه و دیگر کشورها‏

تاریخ: 17 / 7 / 57

‏این هم عرض کنم که من ـ مزاجم اقتضای اینکه هر روز بیایم اینجا‏‎[1]‎‏، با این وضعی که ‏‎ ‎‏الآن هست [ندارد]؛ من الآن خسته شده بودم؛ آمدم اینجا دیدم چاره ندارم [الاّ] اینکه با ‏‎ ‎‏آقایان صحبتی بکنم. من معذرت می خواهم از آقایان که بتوانم بیایم. ... کدورتی نداشته ‏‎ ‎‏باشید از این جهت که من مثلاً اگر رفتم بیرون برای استراحت، این یک چیزی بوده ‏‎ ‎‏است که من مثلاً به آقایان رسیدگی نکنم، خدمت آقایان نرسم. من در خدمت همه ‏‎ ‎‏آقایان هستم و آنجا هم، منزلم، درش باز است؛ هر کس از آقایان می خواهد، بیاید آنجا، ‏‎ ‎‏لکن از اینکه بیایم در این محل و اینجا باشم، یا اینکه از آنجا هر روز پا شوم بیایم ‏‎ ‎‏اینجا، از این معذرت می خواهم از باب اینکه مزاج من همچو اقتضایی ندارد؛ و من باید ‏‎ ‎‏برگردم آنجا و استراحت بکنم، و ان‌شاء‌الله خودم را حاضر کنم برای خدمت به همه ‏‎ ‎‏آقایان.‏

صحیفه امام؛ ج 3، ص498 ـ 499

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 439

‏در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور‏

تاریخ: 7 / 8 / 57

‏از اینکه نمی توانم زیاد با آقایان تماس بگیرم به واسطه سنم، به واسطه ضعف حالم و اینها، ‏‎ ‎‏خیلی معذرت می خواهم؛ و بین من و شما آقایان، هیچ حجابی نیست که اگر کسی با من ‏‎ ‎‏کاری داشته باشد؛ من همه را می پذیرم، با همه برادر هستم و علاقه مندم به شما آقایانی که در ‏‎ ‎‏خارج کشور برای ملت خودتان و برای اسلام خدمت می کنید، لکن اینکه نمی توانم زیاد بیایم ‏‎ ‎‏بیرون، با شما تماس بگیرم، جهتی [ندارد] جز اینکه هم یک کارهای زیادی دارم و هم وقتم ‏‎ ‎‏کم است و هم سنم زیاد است، که این حال را ندارم از این جهت؛ نه این است که نخواهم با ‏‎ ‎‏آقایان تماس بگیرم. من مایلم که با همه آقایان همیشه تماس داشته باشم ‏‎.‎

صحیفه امام؛ ج 4، ص194

*  *  *

‏در جمع گروهی از روشندلان ‏

تاریخ: 30 / 7 / 58

‏من از کسانی که با من ملاقات دارند، می بینند من را، و هر روز دارند می آیند ‏‎ ‎‏می بینند، خواهش می کنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانه مان باز است. من از ‏‎ ‎‏بس که ملاقات می کنند خسته می شوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ‏‎ ‎‏ضعف دارم؛ مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات می کنند، ‏‎ ‎‏اخبار مردم به من می رسد. احتیاجات مردم به من می رسد. ‏

صحیفه امام؛ ج 10، ص304

*  *  *

‏پیام رادیو ـ تلویزیونی به ملت ایران به مناسبت اولین انتخابات ریاست جمهوری ‏‏ ‏

تاریخ: 4 / 11 / 58

‏من دو کلمه می خواهم صحبت کنم: یکی راجع به حال خودم که الحمدلله بد نیست ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 440

‏و شاید تشریفات زیاد برای من مهیا کردند آقایان اطبا، آقای وزیر بهداری. تشریفاتی که ‏‎ ‎‏ما عادت به آن نداریم. ما طلبه ها عادی نیستیم به آن. و من وقتی خوشحال می شوم که ‏‎ ‎‏بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشین‌های ‏‎ ‎‏شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود. ‏‎ ‎‏بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا ‏‎ ‎‏باشد. برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد.‏

صحیفه امام؛ ج12، ص 126

*  *  *

‏در جمع اعضای بسیج مستضعفین ‏

تاریخ: 4 / 6 / 59

‏من شخصاً یک گرفتاری خاصی دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت ‏‎ ‎‏بکنم یا روزی دو مرتبه صحبت بکنم، اطبا می آیند و به من اشکال می کنند و جمع ‏‎ ‎‏می شوند که شما صحبت زیاد نکنید. و اگر دو ـ سه روز صحبت نکنم، رادیوهای ‏‎ ‎‏خارجی می گویند که فلان چه شده و چه شده و حاصل [اینکه ] می رود همین دو ـ سه ‏‎ ‎‏روزه و همین چند وقت و اینها. و من یک مثلی یادم آمد و آن این است که یک بچه ای ‏‎ ‎‏دعا می کرد که معلمش بمیرد، معلم مرد. پدر، این را برد به یک مکتب‌خانه دیگر ـ به ‏‎ ‎‏اصطلاح سابق ـ باز دعا کرد معلم بمیرد، مرد. باز پدر او را برد به یک جای دیگر؛ ‏‎ ‎‏مکتب دیگر. به این پسر گفتند که دعا کن پدرت بمیرد و الاّ این معلم بمیرد یک معلم ‏‎ ‎‏دیگر هم هست. حالا این خارجی‌ها و آنهایی که تبع خارجی‌ها هستند باید دعا کنند که ‏‎ ‎‏این سلاح «الله اکبر» از ملت ما گرفته بشود و این دعا هم مستجاب نیست و الاّ من ‏‎ ‎‏نباشم باز خود ملت هست. ملت ما امروز متوقف نیست نهضت‌شان و پیشبردشان به ‏‎ ‎‏اینکه من باشم یا زید باشد یا عمرو باشد. ملت ما امروز راه را پیدا کردند و می دانند چه ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 441

‏بکنند و با همین راهی که پیدا کردند و همین ترتیبی که تا کنون پیش آمده اند به پیش ‏‎ ‎‏می روند و این طور نیست که اگر من نباشم چه خواهد شد. بیخود اینها در رادیوهایشان ‏‎ ‎‏نگویند این مسائل را.‏

صحیفه امام؛ ج13، ص 148

*  *  *

‏دیدار با گروهی از روحانیان و علمای استان کردستان ‏

تاریخ: 4 / 6 / 59

‏من با اینکه از طرف اطبا محدود هستم به اینکه صحبت زیاد نکنم و امروز هم یک ‏‎ ‎‏دفعه برای گروه‌های مختلفی صحبت کردم، لکن نتوانستم که حرف اطبا را قبول کنم در ‏‎ ‎‏صورتی که برادرهای ما از کردستان، از محلی که همه در زحمت بودند و خصوصاً، ‏‎ ‎‏روحانیون بزرگ کردستان اینجا تشریف آورده اند، با آنها بعض صحبت‌ها را نکنم.‏

صحیفه امام؛ ج13، ص 151

*  *  *

‏در جمع گروهی از بازاریان تهران‏‏ ‏

تاریخ: 12 / 10 / 62

‏اگر امروز اسلام سیلی بخورد، دیگر سربلند نمی کند. به خاطر اسلام باید مقداری از ‏‎ ‎‏ناراحتی هایمان را کنار بگذاریم. من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار ‏‎ ‎‏آن قدر که برای من ناراحتی و خستگی هست برای شماها نیست. اگر بنا باشد کنار ‏‎ ‎‏رویم من باید کنار روم. ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم ‏‎ ‎‏شکست می خوریم.‏

صحیفه امام؛ ج 18، ص274

*  *  *

‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 442

  • . اقامتگاه امام در پاریس. نک: ص 68.