فصل هفتم: ویژگی های اعتقادی و اخلاقی
شجاعت و شهادت طلبی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1395

زبان اثر : فارسی

شجاعت و شهادت طلبی

شجاعت و شهادت‌طلبی 

‏در جمع روحانیون، طلاب و اهالی قم ‏

تاریخ: 29 / 12 / 41

‏إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنا‌الله ثُمَّ استَقاموُا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ الا تَخافُوا وَ لا تَحزَنوُا وَ أَبْشِروُا ‏‎ ‎‏بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ توعَدوُنَ. آنها که گفتند مربی ما خداست و سپس استقامت ورزیدند، ‏‎ ‎‏ملائکه بر آنها فرود می آید، قلب‌هایشان را تسکین می بخشد و آنها را دلداری می دهد ‏‎ ‎‏که مترسید و اندوهگین نشوید و شادمان شوید به بهشتی که وعده داده می شدید. پس ‏‎ ‎‏برای چه بترسیم برای چه اندوهگین باشیم، اینها که آدم نیستند که ما از آنها بترسیم. ما ‏‎ ‎‏را به چه تهدید می کنند اینها؟ روحانیت نباید از چیزی بترسد، روحانیت نباید از ‏‎ ‎‏عربده کشی‌ها، وحشیگری‌ها و غوغای مشتی رجاله و اراذل وحشت کند. علما و ‏‎ ‎‏روحانیان باید تا آخرین قطره خون خود را در راه اسلام، در راه قرآن و در راه اعلای ‏‎ ‎‏کلمة‌الله نثار کنند. ...‏

‏من امسال 63 سالم تمام است. پیغمبر اکرم ـ صلی‌الله علیه و آله ـ 63 سالش بود که ‏‎ ‎‏وفات کرد، حضرت امیر ـ علیه السلام ـ 63 سالش بود که به شهادت رسید. ما از ‏‎ ‎‏پیروان پیغمبر اکرم هستیم، ما از پیروان حضرت امیر هستیم، ما از پیروان حضرت ابا ‏‎ ‎‏عبد‌الله هستیم. کسانی که پیروان آن بزرگواران باشند هر گز نمی ترسند، ترس برای ‏‎ ‎‏کسانی است که اعتقاد به عالم آخرت ندارند. غم و غصه برای آنهایی است که فقط ‏‎ ‎‏همین دنیا را دارند و آمالشان دنیا است، اما آنها که می دانند در جنت نعیم و مقام کریم ‏‎ ‎‏جا دارند از چه می ترسند؟‏

صحیفه امام؛ ج1، ص 158 ـ 159 و 164 ـ 165

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 353

‏در جمع علما، روحانیون، بازاریان، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ‏

تاریخ: 26 / 1 / 43

‏ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد ‏‎ ‎‏است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین ‏‎ ‎‏را ارتجاع می دانید، به قانون اساسی عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر ‏‎ ‎‏اطلاعات ] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدم‌ها ‏‎ ‎‏نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه ‏‎ ‎‏می افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا ‏‎ ‎‏می کند که یک حرفی بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم ‏‎ ‎‏بحمد‌الله تعالی. و‌الله، تا حالا نترسیده ام آن روز هم که می بردندم، آنها می ترسیدند؛ من ‏‎ ‎‏آنها را تسلیت می دادم که نترسید. آخر اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که ‏‎ ‎‏انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای ‏‎ ‎‏بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبس‌های طولانی ‏‎ ‎‏کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم. دیندار هم برای اینکه ‏‎ ‎‏خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته ‏‎ ‎‏باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا. بترسیم؟ از ‏‎ ‎‏چه چیز بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر این عالم جایی ندارد. خدای تبارک و تعالی ‏‎ ‎‏وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید، اگر چنانچه به دین من رفتار کنید؛ و ما ‏‎ ‎‏امیدوارم که رفتار کنیم؛ امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسی ما داریم ‏‎ ‎‏از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید؛ اول زندگی راحت ماست؛ ‏‎ ‎‏از این کثافتکاری‌ها بیرون می رویم؛ از این رنج و مِحَن خلاص می شویم. آقای ما ‏‎ ‎‏فرموده: و‌الله، لَابْنُ ابیطالبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدْیِ امِّه. خوب ایشان فرموده اند، ما ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 354

‏البته نمی توانیم همچو دعواها بکنیم، لکن ما شیعه او هستیم.‏

صحیفه امام؛ ج1، ص 292 ـ 293

*  *  *

‏در جمع روحانیون و طلاب نجف ‏

تاریخ: 1 / 4 / 50

‏ملت ایران موظف است که با این جشنْ‏‎[1]‎‏ مبارزه منفی بکند ـ مثبت نه، لازم ‏‎ ‎‏نیست. از خانه بیرون نیایند وقتی که این جشن‌ها هست، شرکت نکنند در جشن‌ها؛ ‏‎ ‎‏جایز نیست شرکت کردن در این جشن‌ها. هر چه می توانند از زیر بار این طور ‏‎ ‎‏چیزها در بروند. اگر علمای ایران دسته جمعی اعتراض کنند همه شان را می گیرند؟! ‏‎ ‎‏همه علمای ایران را می گیرند و اعدام می کنند یا تبعید می کنند؟! اگر از تمام ‏‎ ‎‏مملکت ایران، علمای ایران ـ که اقلاً صد و پنجاه هزار نفر معمم در ایران دارد و ‏‎ ‎‏آن همه ملا و مرجع و حجت الاسلام و آیت‌الله دارد ـ اگر اینها اعتراض کنند و این ‏‎ ‎‏مُهر سکوت را بردارند و این امضا را (که به سکوت آنها امضا حساب می شود) این ‏‎ ‎‏مُهر را بردارند، سکوت را بردارند، همه آنها را از بین می برند؟! آنها اگر می خواستند ‏‎ ‎‏از بین ببرند اولش خوب بود مرا از بین ببرند؛ نبردند هم؛ صلاحشان نمی دانند. ای ‏‎ ‎‏کاش صلاحشان بود!‏

‏من می خواهم چه کنم این زندگی را؟ مرگ بر این زندگی من. آنها خیال ‏‎ ‎‏می کنند که من از این زندگی، خیلی خوشی دارم می برم که تهدید من می کنند. چه ‏‎ ‎‏زندگی است که من دارم. هر چه زودتر بهتر. بیایند؛ هر چه زودتر بهتر. خوب، ‏‎ ‎‏«عِنْدَ أکْرَمِ الْأکْرَمین» انسان می رود. آنجا کریم است؛ خدا کریم است. لا اقل گوش ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 355

‏انسان از این طور چیزهایی که می شنود، هر روز می شنود، هر روز ناله مردم را ‏‎ ‎‏می شنود، هر روز اطلاع می دهند که دخترها را چه کردند، دخترها را کشتند ‏‎ ‎‏بعضی شان را، سر ناهار ریختند آن قلدرها و چماق‌کِش‌ها، ریختند سر ناهار، دیگ، ‏‎ ‎‏نمی دانم، [آب یا غذای ] جوش را ریختند به سر این بیچاره ها. چه شده است؟ ‏‎ ‎‏گفتند مثلاً مرده باد زید، زنده باد زید. این آدم کشتن دارد؟! گفتند ما جشن 2500 ‏‎ ‎‏ساله را می خواهیم چه کنیم؟! جشن را آنها باید بگیرند که زندگی دارند، آنها باید ‏‎ ‎‏بگیرند که یک حکومتی دارند که در تحت نظر آن حکومت در رفاه هستند، در پناه ‏‎ ‎‏هستند. جشن برای حضرت امیر باید بگیرند که در زیر شمشیر او مردم در پناه ‏‎ ‎‏هستند، مردم در امان هستند؛ هیچ کس نمی ترسد در حکومت او الاّ از خودش؛ از ‏‎ ‎‏حکومت نمی ترسد. برای اینکه حکومتْ حکومت عدل است. اصلش حکومت عدل ‏‎ ‎‏ترس ندارد؛ از خودش انسان باید بترسد. اما اینجا این طوری است؟ مملکت ما این ‏‎ ‎‏جور است که مردم از خود شما بتوانند یا ... همه در فکر این هستند که چه وقت ‏‎ ‎‏مأمورْ درِ خانه بیاید. بیگناه است اما خوب چه بکند با احتمال، با احتمال ضعیف؛ ‏‎ ‎‏همان طوری که در زمان حجاج و ابن زیاد و اینها بود که همان احتمال این معنا را ‏‎ ‎‏که شیعه علی علیه السلام باشد کافی بود. حالا هم یک احتمال ضعیفی بدهند که ‏‎ ‎‏این مثلاً چطور است؛ این کافی است برای اینکه او را بگیرند، او را زجر کنند، او را ‏‎ ‎‏چه بکنند. یک کلمه نصیحت کسی می کند و یک کلمه نصیحت را یک کسی منتشر ‏‎ ‎‏می کند، می گیرند او را. حالا معلوم هم نیست از کجا هست. یک کسی یک کلمه در ‏‎ ‎‏سر منبر حرف می زند، یک کلمه ای که اصلاً خیلی هم برخورد ندارد؛ همان ادنی  ‏‎ ‎‏کلمه همان و او را گرفتن و حبس کردن همان! ما موظف نیستیم که این جنایات را ‏‎ ‎‏لااقل ذکرش بکنیم؟! من وظیفه می دانم، چه بکنم؟ من وظیفه می دانم، وظیفه خودم ‏‎ ‎‏می دانم که تذکر به شما بدهم [و] تا آن اندازه که صدای من می رسد فریاد کنم، تا ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 356

‏آن اندازه ای که قلم من می رسد بنویسم منتشر کنم.‏

صحیفه امام؛ ج 2، ص 366 ـ 368

*  *  *

‏پیام به ملت ایران به مناسبت فاجعه 17 شهریور‏

تاریخ: 21 / 6 / 57

‏من به نیابت حضرت ولی عصر امام زمان به همه مسلمانان جهان، مصیبت چهارم ‏‎ ‎‏شوال سال 98 ه. ق (17 شهریور) را خاصه به خانواده های داغدار تسلیت می گویم و در ‏‎ ‎‏عین حال تبریک. و خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود که سالش نزدیک است، ‏‎ ‎‏بلکه همه به خاک و خون کشیده های حادثه شوال، مصطفاهای من بوده اند. من این ‏‎ ‎‏استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود به پدران و ‏‎ ‎‏مادران و همه بستگانشان تبریک می گویم. و چنین کشته شدنی که افتخار دارد، ‏‎ ‎‏بزرگترین آرزوی من است .‏

صحیفه امام؛ ج3، ص 462

*  *  *

‏مصاحبه با تلویزیون «ان. بی. سی» امریکا‏

تاریخ: 20 / 7 / 57

‏خبرنگار: آیا حضرت آیت‌الله هیچ گونه نگرانی یا ترسی از امنیت شخصی خود دارند؟‏

‏امام: اینها مهم نیست و اشکالی ندارد. اصولاً اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل ‏‎ ‎‏خود برسد، چرا به چنین امری راضی نباشم؟ خون من از خون سایر ایرانیان رنگینتر ‏‎ ‎‏نیست. در هر صورت خداوند، عالِم و حافظ است.‏

صحیفه امام؛ ج4، ص 439

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 357

‏مصاحبه با خبرنگار فرانسوی ‏

تاریخ: 7 / 10 / 57

‏خبرنگار: شما در پنجشنبه گذشته احتمال حوادث وخیمی را هنگام ورود خود به تهران ‏‎ ‎‏دادید. حوادث ساعات اخیر مؤید این بیم هست؟‏

‏امام: تا این رژیم هست و تا این دولت غاصب سرِ کار است این احتمال‌ها را می دهم. ‏‎ ‎‏وقتی این دولت برود اوضاع آرام می شود. شخص من مطرح نیست. من از خدا ‏‎ ‎‏می خواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در کنار آنها کشته شوم. من بارها گفته ام ‏‎ ‎‏که من با یک شخص عادی یکی هستم‏‎.‎

صحیفه امام؛ ج5، ص 539 ـ 540

*  *  *

‏در جمع کارکنان شهرداری اهواز‏

تاریخ: 17 / 8 / 58

‏و ما هیچ خوفی در دلمان نیست راجع به اینکه این یک کاری بکند، یک تروری ‏‎ ‎‏بکند. ترور را کسی از آن می ترسد که اینجا را جایگاه، خیال کند و جا گرم بکند. کسی ‏‎ ‎‏که میل دارد از اینجا برود پیش آنهایی که جهاد کردند و مُردند و کشته شدند، دیگر ‏‎ ‎‏ترس ندارد این حرف‌ها؛ ترور به جهنم. همین پریروز به من مکرّر گفتند، نه، همین ‏‎ ‎‏پریروز، پریروز هم باز بعضی از آقایان آمدند که توطئه ای شده است در اینجا. گفتم ‏‎ ‎‏خوب، این هم جزء آنها باشد، جهنم. ملت ما دیگر احتیاجی به افراد ندارد، احتیاج به ‏‎ ‎‏یک فردی مثل من ندارد. ملت ما همه شان الآن راه خودشان را پیدا کردند و دارند ‏‎ ‎‏می روند. من هم نباشم راه را می روند. شما هم نباشید راه را می روند. ملت ما این طور ‏‎ ‎‏شده، دیگر خوفی در کار نیست تا ما را بترسانند از قدرت‌ها.‏

صحیفه امام؛ ج11، ص 17

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 358

‏در جمع سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت عید سعید قربان ‏

تاریخ: 28 / 7 / 59

‏خدای تبارک و تعالی این عید را بر همه مسلمین مبارک کند. و این عید و این روز ‏‎ ‎‏مبارک است بر ملت ایران که در جنگ است و مبارک است بر آنهایی که شهید شدند و ‏‎ ‎‏مبارک است بر آنهایی که شهید دادند. خدای تبارک و تعالی به ما هم این فرصت را ‏‎ ‎‏بدهد که در راه او شهید بشویم.‏

صحیفه امام؛ ج13، ص 281

*  *  *

‏پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت‌الله‌الحرام به مناسبت برگزاری مناسک ‏‎ ‎‏عظیم حج ‏‏   ‏

تاریخ: 6 / 5 / 66

‏هیهات که خمینی، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن ‏‎ ‎‏کریم و عترت رسول خدا و امت محمد ـ صلی‌الله علیه و آله و سلم ـ و پیروان ابراهیم ‏‎ ‎‏حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من ‏‎ ‎‏خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده ‏‎ ‎‏نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم. قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها و نوکران آنان مطمئن ‏‎ ‎‏باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و ‏‎ ‎‏شرک و بت پرستی است ادامه می دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این ‏‎ ‎‏پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و ‏‎ ‎‏سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهد کرد.‏

صحیفه امام؛ ج20، ص 318 ـ 319

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 359

‏پیام به ملت ایران به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطع‌نامه 598‏

تاریخ: 29 / 4 / 67

‏امروز جهان تشنۀ فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یک تشکیلات ‏‎ ‎‏بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ‌های سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز ‏‎ ‎‏خمینی آغوش و سینۀ خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همۀ توپ‌ها ‏‎ ‎‏و موشک‌های دشمنان باز کرده است و همچون همۀ عاشقان شهادت، برای ‏‎ ‎‏درک شهادت روزشماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز ‏‎ ‎‏نمی شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادی مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به ‏‎ ‎‏راه اندازیم.‏

صحیفه امام؛ ج21، ص 87

*  *  *

‏نامه به آقای محمدحسن قدیری‏‎[2]‎‏ ‏

تاریخ: 12 / 7 / 67

‏ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ‏‎ ‎‏ناب محمدی ـ صلی‌الله علیه و آله ـ برسیم. و امروز غریبترین چیزها در دنیا همین ‏‎ ‎‏اسلام است. و نجات آن قربانی می خواهد. و دعا کنید من نیز یکی از قربانی‌های آن ‏‎ ‎‏گردم.‏

صحیفه امام؛ ج 21، ص160

*  *  *

‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 360

  • . جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، نک: ص 55.
  • . از اعضای دفتر امام در قم، نک: ص 336.