تواضع و فروتنی
از مقدمه کتاب سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)
پسر عزیزم، خداوند حاضر است و عالم محضر او است، و صفحه نفس ماها یکی از نامه های اعمالمان. سعی کن هر شغل و عمل که تو را به او نزدیکتر کند انتخاب کن که آن رضای او جلّ و علا است. در دل به من اشکال مکن که اگر صادقی، چرا خود چنین نیستی؛ که من خود می دانم که به هیچ یک از صفات اهل دل موصوف نیستم؛ و خوف آن دارم که این قلم شکسته در خدمت ابلیس و نفس خبیث باشد، و فردا از من مؤاخذه شود؛ لکن اصل مطالب حق است، اگر چه به قلم مثل منی که از خصلتهای شیطانی دور نیستم. و به خدای تعالی در این نفسهای آخر پناه می برم و از اولیای او
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 343 جلّ و علا امید دستگیری و شفاعت دارم.
سر الصلاة؛ مقدمه، ص 30
* * *
در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه نجف
تاریخ: قبل از شهریور 46
می ترسم که وقتی که رسید به اینجایی که موت آمد برای ما، ما از این مذهب شیعه و از این اسلام و از اینها اصلاً خارج بشویم ـ خدای نخواسته ـ از این دنیا برویم!...
من که حالا آمده ام به شما عرض می کنم، نه اینکه خود من یک آدمی هستم، آدم شدن، مرحوم آقای حاج شیخ می گفت محال است! من عرض کردم که سنم یک قدری از شما زیادتر است و شما وقتی به سراغ بنده می آیید اینجا حرف من را گوش کنید، از این جهت به شما عرض می کنم تا جوان هستید می توانید یک کاری انجام بدهید. ریشه های فساد در قلب جوان ضعیف است
صحیفه امام؛ ج2، ص 21 ـ 22
* * *
در جمع روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق
تاریخ: 23 / 2 / 57
تمام اینها با تحریک خود ایشان است، نه تحریک من. من یک طلبه ای هستم که مثل سایر آقایان طلاب، مثل سایر آقایان شهرها، من هم یک ناله ای
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 344 می کنم از دست این.
صحیفه امام؛ ج3، ص 391
* * *
مصاحبه با روزنامه فرانسوی جمعه، شنبه، یکشنبه
تاریخ: 7 / 10 / 57
خبرنگار: ممکن است درباره زندگی خصوصی خود از سال 1963 به بعد توضیحی بدهید؟
امام: زندگی خصوصی من مثل زندگی خصوصی همه مردم عادی است. من طلبه ای هستم مثل سایر طلبه ها.
صحیفه امام؛ ج5، ص 300
* * *
مصاحبه با روزنامه انگلیسی «تایمز»
تاریخ: 18 / 10 / 57
خبرنگار: مایلم که قدری درباره دوران کودکی شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شاید هم مختصری از دوران طفولیت شما و طریقی که از آن طریق به اعتقاد کنونی راه یافتید. کیفیتها و ارزشهایی که برای شما مهم بوده و هستند چیست؟ به عنوان یک مسیحی درباره فرهنگ شما زیاد نمی دانم. از این رو اولین سؤالم این است که اعتقادات شما چیست؟ کجا و چگونه این اعتقادات را فرا گرفتید؟ و چگونه آنها را عمل می کنید؟ و به عنوان سؤالی تکمیلی، لطفاً مختصری از شرح کار خود را بیان کنید.
امام: زندگی شخصی من هم مانند همه افراد، حادثه ای است جزئی از تمام حوادثی که در جهان می گذرد، که نیازی به شرح و توضیح آن نمی بینم.
صحیفه امام؛ ج5، ص 387
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 345 دیدار با اعضای کمیته برگزاری استقبال
تاریخ: 14 / 11 / 57
من نمی دانم چطور از عهده مراتب این زحمات برآیم. من خدمتی که مورد پسند باشد نکردم. و من از خدا می خواهم که توفیق بدهد که همه ما خدمت بکنیم به این کشور، خدمت بکنیم به احکام اسلام.
صحیفه امام؛ ج6، ص 50
* * *
در جمع صاحبان صنایع و بازاریان تهران
تاریخ: 15 / 4 / 58
همه تان در فکر این باشید که این مملکت را راهش بیندازید. شما خیال کنید دولت تنها بتواند، نمی تواند. مسأله این نیست که دولت بتواند کار بکند؛ یک قشر از مردم بتوانند؛ نمی توانند. باید هر کس در هر جا هست مشغول بشود به خدمت تا اینکه بشود این کار را انجام بدهیم. من که اینجا نشسته ام و یک طلبه هستم به اندازه طلبه ای به مردم سفارش کنم .
صحیفه امام؛ ج8، ص 474
* * *
در جمع اعضای انجمن اسلامی پزشکان اصفهان
تاریخ: 25 / 9 / 58
آنی که این ملت را پیش برد، آن یک قدرت غیبی بود. یک قدرت الهی بود. پای هیچ کس حساب نکنید شما. در عین حالی که تشکر می کنم از شما که این مقاله ها را خواندید. لکن تذکر می دهم این قدر تعریف نکنید از یک شخصی، برای اینکه چیزی نیست. هر چه هست، اوست. ما چیزی نیستیم. ما جز یک بنده ضعیف چیزی نیستیم. با یک فوت می توانستند اینها، ما را بیرون کنند. آنکه این قدرت را به این ملت داد، و آن
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 346 طور وارد شد به میدان و بیرون کرد حریف خودش را، آن یک قدرت روحی بود که خدا داد به اینها. یک قدرت الهی و غیبی بود که این ملت را متحول کرد به یک چیز دیگری.
صحیفه امام؛ ج11، ص 274
* * *
در جمع استادان دانشگاه تهران
تاریخ: 14 / 10 / 58
من تا آن قدر که هستم خدمت می کنم به شما. آن قدر که می توانم. البته من که نمی توانم خدمت صحیح بکنم. آن قدر که می توانم می کنم.
صحیفه امام؛ ج12، ص 28
* * *
دیدار با اهالی جماران
تاریخ: 28 / 2 / 59
بسیار مسرور هستم که با برادران و خواهران خودم در اینجا مواجهم. من از زحمت اهالی این محل جماران تشکر می کنم که زحمت زیادی کشیدند، در صورتی که من خدمتی به آنها نکردم. امیدوارم خداوند همه آنها را از همه بلیات حفظ کند و از شر شیاطین خصوصاً شیطان بزرگ حفظ کند.
صحیفه امام؛ ج12، ص 305
* * *
پیام رادیو ـ تلویزیونی به مردم و ارتش ایران و عراق
تاریخ: 4 / 7 / 59
شنیدم که امروز هم یک شایعه مرگ فلانی شده است و دلخوش کرده خودش را به اینکه فلانی مُرد. من بمیرم که ـ شما باید دعا کنید خدا بمیرد! ـ خدا هست، من کی
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 347 هستم. ملت ما خدا دارد. ملت ما از اول تا حالا، همیشه ملت پشتیبانش خدای تبارک و تعالی بوده، منتها گاهی ملموس بوده است و گاهی غیر ملموس.
صحیفه امام؛ ج13، ص 236
* * *
دیدار با روحانیون تهران
تاریخ: 10 / 4 / 60
من گاهی وقتی اینها را، این اجتماعاتشان، و این تعهدشان را [که ] می بینم، برای خودم حقارت قائل می شوم؛ اگر این پاسداری است که در کنار سنگر نماز شب می خواند و جانش را در محل خطر قرار می دهد، اگر این سربازی است که در جبهه جان خودش را در خطر می بیند و نماز شبش را می خواند و وصیت می نویسد ـ آن طور وصیتها ـ اگر اینها مسلمان هستند، خوب، من چه می گویم؟
صحیفه امام؛ ج15، ص 19
* * *
دیدار با محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران و فرماندهان سپاه در جنوب کشور
تاریخ: 26 / 10 / 60
شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامی به دست شما اجرا می شود، هر کس توفیق این عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنی چند از پاسداران به این فکر افتادم که ای کاش من هم یک پاسدار بودم، اینها چه می کنند و من چه کار. آنها می روند با دشمن اسلام می جنگند و من در اینجا هستم و نمی توانم.
صحیفه امام؛ ج15، ص 496
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 348 پیام به فرماندهان نیروهای ارتش و سپاه پاسداران
تاریخ: 10 / 1 / 61
این جانب هر وقت با یکی از این چهره ها روبه می شوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانی اش مشاهده می کنم احساس شرمساری و حقارت می کنم. و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا می کنند، و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن می نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمی گنجند، خود را ملامت می کنم و بر حال خویش تأسف می خورم.
صحیفه امام؛ ج16، ص 151
* * *
دیدار با سید محمد باقر حکیم سخنگو و اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق
تاریخ: 29 / 6 / 62
امروز ایران وضعی الهی دارد. وقتی جوانان ما در جبهه ها آن فداکاری ها را می کنند، یا می آیند و با من صحبت می کنند، از روح بزرگ و صافی آنها حسرت می خورم. این وضع هر کجا پیدا شد پیروزی را به دنبال دارد. این مطلب هر کجا باشد، عنایات خدا را به دنبال دارد. پس از عنایت خدا، پیروزی حتمی است. خداوند ما را اصلاح کند تا بتوانیم خدمت کنیم.
صحیفه امام؛ ج18، ص 136
* * *
دیدار با علی مشکینی، رئیس و اعضای مجلس خبرگان
تاریخ: 25 / 4 / 64
من قبلاً از حسن نظر آقای مشکینی تشکر می کنم و امیدوارم خداوند موافق حسن
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 349 نظر ایشان با من رفتار کند و همه ما را توفیق بدهد که در خدمت اسلام باشیم. و همچنین تشکر می کنم از آقایانی که من را مفتخر به زیارت خودشان کردند.
صحیفه امام؛ ج19، ص 317
* * *
دیدار با مسؤولین و اقشار مختلف مردم به مناسبت عید سعید فطر
تاریخ: 19 / 3 / 65
خدا می داند که من هر وقت نظرم به این جوانهایی که عازم جبهه هستند و با شور و شعف دارند به جبهه ها می روند، وقتی من آنها را نگاه می کنم، از خودم خجالت می کشم، ما کی هستیم، ما چی هستیم؟ ما قریب هشتاد و چند سال در این دنیا خودم را می گویم ـ بودم و به قدر این چند روزی که اینها مشغول خدمت هستند، ما خدمت نکردیم، ما خودمان را نساختیم. از من گذشت، لکن شما توجه کنید که خود را بسازید.
توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید، توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آن جا ما را راه بدهند.
صحیفه امام؛ ج20، ص 54
* * *
دیدار با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس، و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مهدی کروبی، حسن صانعی، محمد علی نظام زاده، و اعضای ستاد چهارمین کنگره بزرگداشت 15 خرداد
تاریخ: 13 / 3 / 66
و ما می دانیم که از عهده شکر خدا نمی توانیم به در بیاییم. من خودم را عرض می کنم؛ من شهادت می دهم که خودم تا کنون دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام، هر چه بوده برای نفس بوده. دلیلش هم این است که چنانچه جنت و ناری نباشد، آیا ما باز
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 350 همان طور مشغول می شویم به دعا یا خیر؟ دعای ما آنی که هست برای این است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کند و به ما روزی کند بهشت را و محترز کند از جهنم. آنی که غایت آمال ماست همین است و الاّ برای خدا آن وقت معلوم می شود که اگر کلید بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگویند که شما مختارید و هیچ کس از شما به جهنم نمی رود، هیچ کس از شما هم از بهشت محروم نیست، آن وقت آیا ما باز قیام می کردیم به دفع شهوات؟ قیام می کردیم به خواندن نماز؟ اینها پیش خود ماست. من خودم می دانم که نیست این جور؛ نیستم این طور.
صحیفه امام؛ ج20، ص 280
* * *
دیدار با سید علی خامنه ای (رئیس جمهور)، میر حسین موسوی (نخست وزیر)، اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی)، سید عبد الکریم موسوی اردبیلی (رئیس دیوان عالی کشور)، مسئولان کشوری و لشکری و ...
تاریخ: 19 / 8 / 66
من مطلب تازه ای ندارم و خودم را لایق نمی دانم که راجع به رسول خدا ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ و حضرت صادق ـ سلامالله علیه ـ چیزی عرض کنم؛ برای اینکه به آن مرتبه نیستم که بتوانم راجع به این مسائل صحبتی بکنم.
صحیفه امام؛ ج20، ص 408
* * *
دیدار با سید علی خامنهای (رئیس جمهور)، میر حسین موسوی (نخست وزیر) و اعضای هیأت دولت، نمایندگان سیاسی کشورهای خارجی و میهمانان شرکت کننده در جشنهای دهه فجر
تاریخ: 21 / 11 / 66
نباید در ذهن کسی بیاید که انقلاب مربوط به شخصی است. من باید عرض کنم که
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 351 از باب این که یک فردی از افراد جامعه هستم، به همان مقدار اگر دخالت داشتم، دارم. آنچه هست از خدای تبارک و تعالی است ... و ما باید این معنا را باور کنیم که ما از عنایت حق است که از هیچ به اینجا رسیدیم و از عنایات حق است که ما توانستیم این مملکت را ـ یعنی ملت توانست، من که چیزی نیستم ـ توانست این ملت، این ملت را از زیر یوغ ستمشاهی و بدتر از او، یوغ آمریکا و شوروی و امثال اینها بیرون بیاورد. سابقه ندارد که یک ملتی سرپای خودش بایستد و بگوید نه این و نه آن، این سابقه ندارد.
صحیفه امام؛ ج20، ص 470 ـ 471
* * *
پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ...(منشور روحانیت)
تاریخ: 3 / 12 / 67
آنان که حلقۀ ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ها و روحانیت را درک کرده اند در خلسۀ حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیۀ شهادت نخواسته اند. البته همۀ مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانۀ عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینۀ سیاه هوسها را دریده است و با سپیدۀ سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم عدمها به وجود نیامده ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می شنویم.
صحیفه امام؛ ج21، ص 274
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 352