قدردانی از مردم
پیام به ملت ایران به مناسبت مهاجرت از عراق
تاریخ: 14 / 7 / 57
من وقتی مطالعه روحیه مردان و زنانِ جوانْ از دست داده را می کنم که شجاعانه در مقابل مصایب ایستادگی کرده و می کنند، برای خود احساس شرمندگی می کنم. من می بایست با مصیبتهای شما قدم به قدم همراه و آنچه شما دیده اید دیده باشم؛ مع الأسف نتوانستم در بین شما باشم و آنچه شما لمس کردید بکنم لکن از این راه دور، چشمم به شما روشن و قلبم برای امت اسلامی می تپد.
صحیفه امام؛ ج3، ص 482
* * *
پیام به ملت ایران به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور (جمعه خونین)
تاریخ: 20 / 7 / 57
من هر چه بکنم و بر سر من هر چه بیاید در مقابل شمایی که خون در راه آزادی و
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 150 اسلام داده اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش می کند خدمت به شما است. من در غم خانواده های افتخارآفرین سراسر ایران خود را شریک می دانم .
صحیفه امام؛ ج3، ص513
* * *
در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور
تاریخ: 8 / 11 / 57
هر چه مصیبت بر برادرهای ایرانی وارد بشود یا تحمل زحمتها بکنند، این به منزله یک بار گرانی است که بر دوش من واقع می شود و من از عهده جواب آن نمی توانم برآیم. همین دو ـ سه روز، باز کشتارهایی در ایران واقع شده است که موجب تأثر ماست. و اهالی ایران، از جاهای مختلف ایران به تهران آمدند و تحمل زحمات کردند، در این سرمای زمستان هجوم کردند طرف تهران. و این هم موجب تأثر من است؛ و تمام آنها یک باری است به دوش من که سنگینی می کند.
من از خدای تبارک و تعالی توفیق ملت ایران را و مردم ایران را خواستارم. من سلامت همه آنها را از خداوند تعالی خواستارم. من بنا داشتم که بروم پیش رفقای ایرانی و در صف آنها خدمت بکنم و میل داشتم که اگر آنها برایشان غمی وارد می شود من هم شریک باشم؛ اگر خدای نخواسته خون آنها بریزد من هم با آنها شریک باشم .
صحیفه امام؛ ج5، ص 543
* * *
سخنرانی در فرودگاه مهرآباد
تاریخ: 12 / 11 / 57
من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم. من از طبقۀ روحانیون که در این قضایای
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 151 گذشته جانفشانی کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقۀ دانشجویان که در این مسائل مصایب دیدند، از طبقۀ بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمی که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگستری، قضات دادگستری، وکلای دادگستری، از همۀ طبقات، از کارمندان، از کارگران، از دهقانان، از همۀ طبقات ملت تشکر می کنم...
ما باید از همۀ طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطۀ وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمۀ مسلمین ـ همه، وحدت کلمۀ اقلیتهای مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسۀ علمی، وحدت طبقۀ روحانی و جناح سیاسی. باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و ـ خدای نخواسته ـ شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همۀ شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همۀ شما را طالب، و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادیِ بسته به آنها را خواهان هستم
صحیفه امام؛ ج6، ص 8ـ9
* * *
سخنرانی در بهشت زهرا
تاریخ: 12 / 11 / 57
ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهدۀ این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 152 نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.
صحیفه امام؛ ج6، ص 10
* * *
دیدار با سید عباس مُهری و گروهی از علاقه مندان انقلاب اسلامی در کویت
تاریخ: 6 / 12 / 57
تمام مسائل که واقع شد ما مرهون منتِ ـ بعد از خدای تبارک و تعالی ـ این ملت ایران، و خصوصاً طبقه مستمندان، نه طبقه اشراف و اعیان و بالا دستها، ما مرهون آنها هستیم. آنهایی که زن و مرد، صغیر و کبیر، در هر وقت که اقتضا می کرد در خیابانها می ریختند و هیچ در مقابل مسلسلها ابا نداشتند؛ سینه ها را باز می کردند و می گفتند: بزن. باید بگویم که گوشت و خون غلبه کرد بر تانک و مسلسل. و این قدرت خدای تبارک و تعالی بود...
من باید شکر این نعمت را و شکر این رحمت را و شکر این محنتها را که ملت ایران کشیدند، شکر اینها را بکنم؛ و من از عهده برنمی آیم. آنها بودند که همه کارها را انجام دادند، و خدا بود که اینها را مؤید کرد. و قدرت خدا و قدرت ایمان ملت که در این اواخر شکوفایی پیدا کرد، این قدرت بود که با دست خدا یک سلطنت 2500 ساله را از ریشه کند؛ در صورتی که پشت سر او امریکا ایستاده بود، شوروی هم سِرّاً بود، و چین هم بود، انگلستان هم بود؛ تمام ابرقدرتها پشت سر او ایستاده بودند. و آن هم دارای همه سلاحهای مدرن بود و ملت ما دست خالی بود؛ تفنگ هم نداشت، هیچ
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 153 نداشت! لکن قدرت ایمان بود، قدرت خدا بود. این تعجب ندارد.
صحیفه امام؛ ج6، ص 228 ـ 230
* * *
پیام امام به مردم به مناسبت ترک تهران و اقامت در قم
تاریخ: 9 / 12 / 57
در این موقع که قصد تشرف به قم ـ حرم اهل البیت علیهم السلام ـ را دارم لازم است از ملت بزرگ ایران عموماً تشکر نمایم. الحق به همت والای این ملت رنجدیده بود که با اتکال به قدرت لایزال الهی و اعتماد به ولی عصر ـ عجل اللّه فرجه ـ پیروزی بر قدرتهای شیطانی حاصل شد، و نیز از اهالی محترم تهران که از حین ورود تاکنون ـ که می خواهم صورتاً آنان را وداع کنم، گرچه روحاً و قلباً از آنان و سایر ملت عزیز دور نیستم ـ زحمات فوق العاده کشیده و عواطف پرشور از خود نشان دادند، تقدیر و تشکر می کنم. من مرهون عواطف همه جناحها و اقشار محترم هستم. خداوند تعالی به آنان استقلال و آزادی و استقامت و صحت عنایت فرماید و جمهوری عدل اسلامی را برای آنان مستقر فرماید...
من با کمال تواضع از کسانی که در ورود اینجانب با تلگراف یا نامه تفقد و لطف فرموده اند تشکر صمیمانه می کنم و از اینکه به واسطۀ کثرت نامه ها و تلگرافات و اشتغال جانفرسا و کمی وقت و فرصت نتوانستم جواب بدهم عذر می خواهم. من در خدمت همه هستم و طلب عفو از همگان می کنم. خداوند متعال به اسلام و ملت اسلام عظمت و قدرت مرحمت فرماید.
صحیفه امام؛ ج6، ص 261 ، 266
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 154 در جمع اهالی قم و دیگر شهرستانها به مناسبت ورود به قم
تاریخ: 10 / 12 / 57
من از عواطف شما ملت ایران تشکر می کنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش نمی کنم. من از عهدۀ تشکر شما برنمی آیم. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت ملت ایران را خواستارم. ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین؛ کوششهای قریب سیصد سالۀ استعمار و اجانب را خنثی کرد... من از شما ملت ایران و از شما قمیها باید تشکر کنم که در این قیام یکی دو سالۀ اخیر تمام نقشه های آنها را [نقش] بر آب کردید و عمال استعمار را از مملکت خودتان راندید، و بقیه ای که مانده اند اینها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را کوتاه کردید؛ منفعت خواهان را، چپاولگران بین المللی را، دستشان را قطع کردید. خون دادید، جوان دادید لکن خون و جوان شما به نفع اسلام و برای اسلام بود... شما ملت ایران که با خون خود، با جوانهای خود اسلام را بیمه کردید، دست اجانب را قطع کردید، شما بر همۀ ما منت دارید. من از همۀ شما منت می کشم؛ من خادم همۀ شما هستم. من نمی توانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن، غیرتمندان ایران ـ سرتاسر ایران ـ است، نمی توانم از عهدۀ شکر آنها برآیم...
من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنیهای خودم، قمیها [تشکر می کنم] من قبلاً گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر می شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال ـ یا قدری بیشتر ـ از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم.
صحیفه امام؛ ج6، ص 269 ، 270 ، 277
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 155 در جمع اهالی ورامین و قصر شیرین و کارگران سازمان آب
تاریخ: 8 / 2 / 58
من با هر قشری که از ملت بزرگ اسلام و ملت عظیم ایران مواجه می شوم، می بینم که به ما حق دارند. من هر قشری را که ملاقات می کنم، می بینم که حق خاصی به ما دارند.
صحیفه امام؛ ج7، ص 165
* * *
دیدار با جمعی از مراجع و روحانیون و گروههای مختلف
تاریخ: 15 / 3 / 58
از 15 خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم یعنی شما خون دادید، من که نشسته ام اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه کردید؛ ماها هیچ حقی نداریم. ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفاده عنوانی. خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده اش را ببرم!
صحیفه امام؛ ج8، ص 56 ـ 57
* * *
در جمع خانواده های شهدای انقلاب اسلامی و اعضای کمیته مرکزی انقلاب اسلامی
تاریخ: 26 / 6 / 58
من مطمئنم به اینکه شما پیروز می شوید انشاءالله؛ برای اینکه یک همچو روحیه ای امروز من در بین ملتمان می بینم. یک دفعه و دو دفعه نبوده است، از نجف تا اینجا، مواجه شدم من با جوانهای زیبا، جوانهایی که اول جوانی شان است، و اینها یکی شان
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 156 آمد در نجف آمد جلو من نشست بنا کرد قَسَم دادن من را، ... قَسَم داد که من شهید بشوم.
صحیفه امام؛ ج10، ص12
* * *
دیدار با کفن پوشان شهر کرد و بابل
تاریخ: 10 / 10 / 58
این عواطفی که من از اقشار ملت می بینم، عواطفی که آنها را وادار می کند از راههای دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در این راههای دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمی دانم چطور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم. امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او نزدیک دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من، فلانی را ندیدم، این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این عکس و باز عکسهای دیگری که از جوانهای ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی می کنم. بر دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزی که همه سنگینیها را سبک می کند، این است که ما از خدا هستیم و به سوی او می رویم. راه، راه خداست. شما از بختیاری که حرکت کردید تا اینجا برای خدا بوده است. من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده. و آن آقایان که از شمال آمده اند، آنها هم راه را که طی کرده اند، راه خدا بوده است، برای خدا بوده است. آن چیزی که سهل می کند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت می کنیم .
صحیفه امام؛ ج11، ص 511
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 157 دیدار با دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
تاریخ: 12 / 8 / 59
دیروز یک پیرمرد نزدیک به هشتاد ـ تقریباً بین هفتاد و هشتاد بود ـ آمد با من مصافحه کرد و رفت آن کنار. دوباره من دیدم ایستاد و دوباره دارد می آید. دفعه دوم که آمد اینجا، گریه می کرد. اشکهایش را من دیدم که آنجا جاری بود. می گفت من می خواهم بروم جنگ بکنم. من گفتم به او که من و تو باید دعا بکنیم، جوانها باید جنگ بکنند.
صحیفه امام؛ ج13، ص307
* * *
پیام به ملت ایران به مناسبت روز زن
تاریخ: 25 / 1 / 61
آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است ـ با اینکه تمام صحنه ها چنین است ـ ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود. آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.» عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمه های الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمی توانند بیان و یا ترسیم کنند. و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمی تواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.
صحیفه امام؛ ج16، ص194
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 158 در جمع روحانیون قم، تهران و آذربایجان
تاریخ: 25 / 7 / 61
انصافاً ما رهین منت این توده های بزرگواری هستیم که همه چیزشان را می دهند و چیزی هم نمی خواهند. از آن پیرزنها که آن چیزی که در طول عمرشان تهیه کردند، حالا می آیند برای اسلام می دهند تا آن اشخاصی که قلکشان را می شکنند و پولش را می آورند برای اسلام می دهند. من نمی توانم توصیف کنم از این ملت و نمی توانم تجلیل کنم. ما واگذار می کنیم تا خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت خاص خودش را اعطا بفرماید.
صحیفه امام؛ ج17، ص 61
* * *
پیام رادیو ـ تلویزیونی به مناسبت حلول سال جدید و عید نوروز
تاریخ: 1 / 1 / 64
من فراموش نمی کنم قصه روز جمعه را که آن طور با شکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمأنینه، با آن صداهایی که می آمد، با آن رگبارهایی که می آمد، من ملاحظه می کردم، نگاه می کردم، مخصوصاً نگاه می کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن طور گوش کردند، آن طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. یکی از اینهایی که شهید شده است ـ یا اینکه چند نفر، یکی ـ دو نفر ازشان ـ به من گفتند که این وصیت هم کرده است، همین که من می روم برای شهادت، وصیت کرده و از همانهایی است که در همین جا شهید شده. با یک همچو ملتی کسی نمی تواند مقابله کند. ملتی که این طور است؛ آن روزی که اعلام می کنند که می خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آنهایی که نمی آمدند برای نماز، [از] قراری که برای من نقل کرده اند،
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 159 آنهایی که برای نماز جمعه هم نمی آمدند هفته های دیگر، این هفته آمده اند؛ این یک همچو ملتی است. ... این یک مطلبی است گفتنی، تاریخی، تا کسی نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند، باورش نمی آید که زن بچه اش تو بغلش است، مرد بچه اش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگباری که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشسته اند سر جای خودشان و هیچ ابداً حرکتی نمی کنند. و ملت، یک همچو ملت است.
صحیفه امام؛ ج19، ص 195 ـ 196،199
* * *
دیدار با سید علی خامنه ای(رئیس جمهور)، میر حسین موسوی(نخست وزیر) و اعضای هیأت دولت
تاریخ: 12 / 6 / 64
من لازم می دانم که از مجموعه این هیأتها و این جمعیتها تشکر کنم، و اگر تشکر نکنم ظلم کردم، قدردانی کنم که اینها خدمت کردند از روی حقیقت و واقعیت .
صحیفه امام؛ ج19، ص 364
* * *
تنفیذ حکم ریاست جمهوری سید علی خامنهای
تاریخ: 13 / 6 / 64
ما و همه مقامات جمهوری اسلامی مرهون ملت فداکار، خصوصاً قشر ضعیف و مظلوم هستیم که با جانبازی و فداکاری آنان دست جباران کوتاه و به جای طاغوتیان، حکومت مستضعفان پایه گذاری شد. این حقیقت همیشه باید در پیش چشم همه باشد،
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 160 که همه خدمتگزار این قشر باشیم و هر چه در راه این ملت عزیز در طبق اخلاص بگذاریم، از عهده شکر آنان برنخواهیم آمد.
صحیفه امام؛ ج19، ص 371 ـ 372
* * *
در جمع مسئولان کشور و میهمانان خارجی دهه فجر
تاریخ: 22 / 12 / 64
من خدا را شکر می کنم که در یک ملتی واقع هستم، یک فرد از یک ملتی، یک خدمتگزار یک ملتی هستم که تحول معنوی حاصل شده و این تحول به دست خداست.
صحیفه امام؛ ج19، ص 480
* * *
پاسخ به یک نامه
تاریخ: 23 / 5 / 67
فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسی نورانی
نامه پر احساس شما را خواندم. از شما و افرادی مانند شما نمی دانم چگونه باید قدردانی کرد. من که در مقابل این همه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری نمی توانم انجام دهم. دستبندت را برایت می فرستم تا از جانب من هدیه ای باشد برای تو؛ و معادل آن را با نذر حقوق شش ماهه ات را من خود به جبهه می فرستم. از قول من به فرزندان عزیزت، این عزیزان ملت شریف ایران، سلام گرمم را برسان. خدا یار و نگهدارت باد.
صحیفه امام؛ ج 21، ص109
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 161 پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ... (منشور روحانیت)
تاریخ: 3 / 12 / 67
اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند... من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم اینهمه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می کنند سفارش و نصیحت می کنم که در گفتار و کلمات و نوشته ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشتها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.
صحیفه امام؛ ج 21، ص286
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 162