ولایت باطنی و ولایت ظاهری
حجةالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی
مقولۀ انسانِ کام و ولایت معنوی، در میان آثار و افکار عرفانی، فلسفی و کلامی سده های گذشته پیشینۀ غنی دارد.
نویسنده در این مقاله در صدد اثبات پیوستگی ولایت در ابعاد معنوی و اجتماعی است و می کوشد تا تفکیک میان جنبه های ولایت را رد کند و نشان دهد که در همه عصرها، به ویژه در عصر غیبت، نمی توان به گسستگی میان ابعاد باطنی و ظاهریِ ولایت و رهبری امت معتقد بود. از این رو، پاره ای از کسان که امامت سیاسی را از امامت معنوی و باطنی تفکیک کرده، از امام معصوم چهرۀ صرفاً بشری در مقام تدبیر و سیاست جامعه ارائه می دهند، سعی در قداست زدایی دارند. نگارنده ابتدا ضمن 13 بند مفروضات و مبانی دیدگاه خود را بیان می دارد. «1- ولایت باطنی، نهایت قرب به حق است؛ 2- ولایت ظاهری حکومت و ادارۀ کشور و اجرای قوانین اسلامی است و...» سپس مقاله را در قسمت های زیر سامان می دهد.
1) قلمرو ولایت باطن و ولایت ظاهر؛
2) احکام ولایت باطن و ولایت ظاهر؛
3) ملازمۀ ولایت باطن و ولایت ظاهر؛
4) پیوستگی ولایت ظاهر و باطن در حکمت؛
5) باطنِ ولایت ظاهری؛
6) تفکیک ناپذیری ولایت ظاهر و باطن در عرفان؛
7) امامت، جامعیت ولایت باطن و ظاهر؛
8) غیبت و ناگسستگی ولایت ظاهر از ولایت باطن؛
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 145
9) قداست باطنی در ولایت ظاهری؛
10) عنصر معنوی در ولایت سیاسی.
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 146