سفیه بودن
سفیه کسی است که در او حالت رعایت مصالح خودش نباشد و مال را در غیر محلش صرف و تلف کند و معاملاتش از روی تدبیر و کیاست نباشد و مبالات نداشته باشد در فریب خوردن و ضرر بردن،و بالجمله کارهایش برخلاف کارهای عرف و عقلا باشد بالنسبه به اموالش در خرج و دخل.
مسأله 1- شخص سفیه ممنوع است از تصرف در اموالش به نحوی که در نابالغ گذشت.و همینطور ممنوع از قرار دادن چیزی است به ذمهاش چنانچه در طفل گذشت و اگر سفاهتش متصل باشد به زمان طفولیتش؛به این معنی که وقتی به حد بلوغ رسید با حال سفاهت رسید،ممنوع بودنش از تصرفات موقوف به حکم حاکم شرع نیست،و اما اگر سفاهتش متصل نباشد به زمان طفولیت و در حال بلوغ عارض شود،ممنوعیت او متوقف به حکم حاکم است.
مسأله 2- اگر طفل،با سفاهت به حد بلوغ رسید،ولایت او با پدر و جد است،و اگر بعد از بالغ شدن سفیه شد ولایتش با حاکم شرع است.
مسأله 3- اگر عقدی را سفیه کرد و ولیّ او اجازه داد،آن عقد صحیح میشود،و همینطور اگر خودش رشید شد و اجازه کرد.
مسأله 4- نکاح سفیه بیاجازه یا اذن ولیّ صحیح نیست،لکن طلاق و خلع و ظهارش صحیح است،و اقرارش تا آنجا که مربوط به مال نباشد صحیح است و اگر اقرار به دزدی کند در مال صحیح نیست،لکن در حد صحیح است و اجرا میشود.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 286