مبانی اعتقادی و زمینه های اجتماعی و سیاسی نهضت عاشورا
دکتر احمد حسین یعقوب
نهضت عاشورا فرآیندی است طبیعی از عوامل متعددی که دست به دست هم داده و پیامدهای آنن در مکه و مدینه و دیگر نقاط دنیای اسلام ظاهر گردید. عوامل مزبور را (که در روح و قلب امام حسین(ع) با یکدیگر آمیخته) در چهار دسته می توان خلاصه نمود: 1- عوامل اعتقادی 2- عوامل تاریخی 3- عوامل سیاسی 4- عوامل اجتماعی.
در زمینه عوامل اعتقادی از دو جنبه می توان بحث را دنبال نمود:
1- جایگاه و مقام اهل بیت عصمت و طهارت که بر اساس این اصول اعتقادی، امامان اهل بیت عصمت، شرعاً خود را موظف به رهبری امت اسلامی پس از پیامبر و بیان « ما انزل الله علی النبی » می شمارند. چنانکه آنها یکی از ثقلین تلقی شده و مطهر پاک شمرده شده، و مودت و دوستی آنان واجب دانسته شده و نیز ارکان آن خانواده با عنایت و لطف الهی به تدریج تشکل یافته و زهرا(س) و علی(ع) مقام و منزلت خاص خود را یافته اند و حسن و حسین به آنها عطا شده است. و تنها از دیگر خانواده ها متمایز گشتند چنانکه آیه مباهله اشاره دارد، و نیز تعبیر کشتی نجات از پیامبر در مورد آنان به کار رفته. و صلوات و درود بر آنها از ارکان نماز تلقی گردیده است.
2- به اهل البیت از دید کلی تر و وسیع تری نگریسته شود. و میان اهل البیت و امت اسلام پیوند روحی و عاطفی خاصی ببینیم، و آنان را پناه امت در هنگام تهدیدها و رهبران شرعی دانسته و حزن اندوه آنان، حزن و اندوه امت تلقی شود. در زمینه عوامل تاریخی می توان گفت که در طول پانزده سال دعوت برای اسلام، قریش با تمام طوایف و فرق به سر کردگی خاندان اموی در برابر اسلام ایستاد و زمانی اسلام را پذیرفت که از هر سو محاصره شده و راهی دیگر نداشتند. و اکنون حسین می دید که دشمنان پیامبر که 23 سال با او جنگیدند، رهبری امت را تصاحب نموده اند در زمینه عامل سیاسی با توجه به ریشه
کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 191 داشتن مخالفت و ضدیت قریش با پیامبر در حسادت ورزی به بنی هاشم، با گذشت 23 سال و تثبیت پیامبر، تلاش آنان متوجه سلب امتیاز امامت و خلافت از خاندان محمّد گردید.و شعار نبوت از آن بنی هاشم و خلافت از آن دیگر طوایف قریش است، سر داده شد. سر دمداران قریش پیامبر خدا را در آخرین لحظات رها کرده و با توسل به بهانه های واهی در برابر انصار رهبری امت را منحصر به خود دانستند. و بدین ترتیب ابوبکر، عمر و عثمان روی کار آمدند. در زمان عثمان بنی امیه گرد هم آمده و خلافت رنگ اموی به خود گرفت.در نتیجه در زمان علی(ع) رشته امور حکومتی و دولتی در دست امویان بود که معاویه نیز با علی(ع) بیعت نکرده و اموال شام را حبس نمود. در حیطه زمینه های اجتماعی نیز از میان رفتن اصل برابری در پرداخت مقرری در زمان عثمان و پرداخت بیت المال به هر کس بر طبق میل او و در نتیجه تبدیل شدن جامعه اسلامی به جامعه ای طبقاتی و ذلیل و خوار شده فقرا و مردم فقیر در مقابل قشر برخوردار وسوء استفاده حاکمیت از این وضعیت را می توان اشاره نمود. آنگاه ورود مردم سرزمینهای فتح شده، کاستن شمار مسلمانان صدر، و قرار گرفتن مراکز و پستهای تبلیغاتی در دست دشمنان سرسخن دیروز اسلام و تبعید اهل بیت پیامبر و قطع حقوق پیروان آنها از بیت المال و لزوم تبری جستن از آنها، دولت را در مسیر خاصی در برابر پیامبر و شریعت او قرار داد. امام حسین(ع) در برابر چنین وضعیتی قرار گرفت. او می دید که پس از پیامبر کسی که عالم ترین مردم و با تقواترین مردم بوده و لیاقت منصب امامت را دارا باشد در مصدر کار قرار نگرفته و بلکه بهترین مردم برکنار مانده، و تلافی این نقص با مقدس شناختن خلیفه و او را در مرتبه رسول الله(ص) قرار دادن جبران می شود و حتی دستگاههای تبلیغی به این رسیده اند که خلیفه از پیامبر اکرم والاتر است. و بلکه حجاج طواف به دور خلیفه (مروان) را برتر از طواف به دور چوبه ها و قبر فرسوده می شمارد. و علما اطاعت خلیفه را مقدم بر حرمت کعبه می دانستند. و در نتیجه خلافت تبدیل پادشاهی شده و شرک به رنگ توصیه درآمده است.
کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 192