حکومت اسلامی، حکومت قانون بر مردم است
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : بجنوردی

ناشر: عروج

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

حکومت اسلامی، حکومت قانون بر مردم است

حکومت اسلامی، حکومت قانون بر مردم است

 حضرت آیت الله بجنوردی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته

‏ابتدا به مناسبت پنجمین سالگرد رحلت امام بزرگوار، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، معلم ما و مرشد ما و استاد ما، الگوی تمام نمای اسلام ناب محمدی (ص) به تمام خواهران گرامی و برادران عزیزم تسلیت عرض می کنم. ‏

‏ ‏

فرهنگ، مجموعه عادات ها و سنت ها

‏اساساً مجموعه عادات و سنتها در هر جامعه ای، فرهنگ آن جامعه را تشکیل می دهد. بنابراین فرهنگ هر جامعه ای، آن مجموعه عادات و سنن و روشهایی است که در آن جامعه حاکم است و فرهنگ آن جامعه را تشکیل می دهد و هر چه آن سنن و عادات در مسیر عقل عملی باشد قهراً فرهنگ آن جامعه، یک فرهنگ مترقی خواهد بود، یک فرهنگ الهی خواهد بود. اگر به تاریخ مراجعه بکنیم می بینیم بزرگانی که یک سری حرکتهای اصلاحی در جوامع داشتند به شکل یک انقلاب فرهنگی، سنتهای غلط و آن عادات منحرف از مسیر فطرت را که براساس عقل عملی نبوده، دگرگون کرده و جامعه را در مسیر عقل سوق داده اند. ‏

‏اساساً همه ادیان الهی و تمام پیامبران اعم از پیامبران اولوالعزم که کتاب داشتند و دینشان ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 195

‏تقریباً جهانی بود مثل حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت مسیح، خود پیغمبر بزرگوارمان و غیر آنها، همگی بزرگترین انقلابهای فرهنگی را در جامعه پدید آورده اند. من یک بحث حقوقی می کنم تا اینکه نتیجه بگیرم. انسان دو نوع تفکر و اندیشه دارد یکسری از تفکرات انسان مربوط به هستها و نیستها هست و کاری به عمل ندارد صرفاً از حقایق و اعیان موجودات، نظر هست و نیست می دهد. ‏

. و نوع تفکر و اندیشه انسان

‏فلسفه اولی تقریباً در همین مسیر گام برمی دارد، از هست ها و نیست ها بحث می کند، فلذا، ما می بینیم بزرگانی مثل صدرالمتألهین و دیگران در تعریف حکمت می گویند ‏«الحکمه هی العلم باحوال اعیان الموجودات علی قدر الطاقة البشریة» ‏یا به قول سقراط و افلاطون و ارسطو الحکمة هی العلم باحوال حقائق الموجودات علی قدر الطاقة البشریة» این نوع تفکر و اندیشه صرفاً با هستها و نیستها سر و کار دارد، ذات باری تعالی هست، صفات ذات باری تعالی عین ذات هست، شریک الباری نیست. این هستها‏‎ ‎‏و نیستها نشأت می گیرد از یک واقعیتهایی که سروکاری با جوامع عقلایی ندارد. ‏

‏اما این گونه تفکرات و اندیشه های انسان به بایدها‎ ‎‏و نبایدها مربوط است این بایدها و نبایدها از خصوصیات طبیعت انسان است، یعنی هر انسانی که به «ما هو» انسان است قطع نظر از عادات منطقه ای، عادات قبیله ای، تأثرات منطقه ای و تأثرات مذهبی نسبت به یک سری امور عقلا «باید» می گویند و یک سری مسائل را «نباید» می گویند. این بایدها و نبایدهایی که عقلا با وجود این اختلاف شدید چه در مکاتب، یا اختلاف در مکانها و زمانها و رنگها و عادات می گویند نسبت به یک سری چیزها همه در یک مسیر هستند. در نظام حقوقی اکثر مسائل در ابعاد مختلف عقلایی است، در حقوق ایران مراجعه بکنید مثلاً فرض کنید می گویند ید، اماره ملکیت است، در حقوق ژاپن برویم آن هم می گوید ید اماره ملکیت است. در هرجا که برویم بدون استثناء آنها قاعده ید را اماره ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 196

‏ملکیت می دانند. یا اصل صحت را که هر فعلی و هر عقدی از کسی صادر بشود بنا را بر صحت می گذارند این هم یکی از اصول مسلم حقوقی است. در هر جا که برویم می بینیم که این اصل حاکم است. از این شکل اصول و قواعد ما زیاد داریم که این بایدها و نبایدها نشأت از مکاتب و ادیان و عادات نمی گیرد و صرفاً از همان فطرتهای خود انسانها نشأت می گیرد. در واقع فطرت است که انسانها را وامیدارد که به یک سری چیزها بگویند «باید» و به یکسری چیزها بگویند «نباید» و فطرت هم که در انسان فرق نمی کند. انسان ایرانی با انسان اروپایی، امریکایی، ژاپنی فطرت یک معنا دارد. یک حقیقت واحده هست که تمام انسانها به یک نحو این فطرت را دارند و خداوند تبارک و تعالی این نعمت را به انسان عطا فرموده است. و در واقع فطرت مراد است به اراده تکوینیه ذات باری تعالی. ‏«فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها.»

‏ ‏

احکام امضایی و تأسیسی

‏ما می بینیم ادیان که می آیند یک سری چیزها را اسمش را ما می گذاریم احکام امضایی، یک سری احکام، احکام تأسیس هست مثلاً احکام امضایی چه هست؟ امضاء کردن معنایش چه هست؟ چرا امضاء کرده؟ ابتدا خود دین مقدس اسلام را مورد بحث قرار می دهیم. ما می بینیم یک سری احکام که در اسلام هست در جاهلیت هم بوده، حالا کاری نداریم که در ادیان سابق هم بوده است. در بعضی از این کتابها که مراجعه می کنیم مثل کتاب «‏المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام‏» 10 مجلد است یک مجلد آن مخصوص فقه جاهلیت است. من مراجعه می کردم دیدم اکثر معاملاتی که ما در اسلام داریم، اکثر بحثهایی که ما داریم در فقه جاهلی بوده، اسلام اینها را امضاء کرده، امضاء کرده یعنی چه؟ آیا اسلام روش جاهلی را امضاء کرده یا آن عقلایی که قبل از اسلام بودند آنها براساس فطرتشان به این چیزها گفتند باید، این عقودی که در اسلام داریم مثل اجاره، عاریه، مضاربه، رهن، بیع می بینیم قبل از اسلام هم بوده، قرآن آمده و فرموده که ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 197

«احل البیع و حرم الرباء»‏ یعنی همان بیعی که در نزد عقلا به همان مفهوم خودش بیع است اسلام هم آمده آن را امضاء کرده و نسبت به انحرافی که در جامعه پدید آمده‏ «حرم الرباء» ‏یعنی آن معامله ربویه را تخطئه کرده و آن را اعلام می کند که انحراف است. اما بیع مورد تنفیذ قرار می گیرد «باید» حسنه و نیکو است، چون یک معامله ای است که نظم عمومی و ثبات اقتصادی جامعه متوقف بر آن است. بنابراین یک سری از احکام امضائی هستند و یک سری احکام را تأسیس می کنند و آن بستگی دارد به آن جامعه ای که هست. اگر آن جامعه، یک جامعه منحطی باشد آن عادات و رسوم و سنت هایی که بر آن جامعه حاکم باشد اکثر آن سنتها و عادات یک سری سنتهای انحرافی است. ما می بینیم آن دینی که در آن منطقه می آید خط بطلان می کشد روی همه اینها و یک سری احکام جدید می آورد. ‏

‏اما در بعضی از ادیان هست که می بینیم احکام کمتری می آورد. مثلاً فرض کنید حضرت مسیح(ع) در عهد جدید انجیل، به  غیر از تورات چیزی ندارد و عمدتاً احکام در تورات است. عهد قدیم و انجیل به مسائل اخلاقیات پرداخته است. الان هم مسیحیت به تورات عمل می کند هم به انجیل، آن را تعبیر می کند به عهد قدیم و این را عهد جدید و محتمل است که زمان حضرت مسیح انحرافات فرهنگ آن زمان کمتر بوده، یعنی آن فرهنگی را که حضرت موسی ایجاد کرده بود اثر خودش را گذاشته بود. اسلام هم که ظهور کرد پیغمبر اکرم(ص) ایشان را هم ما می بینیم آن انقلاب فرهنگی را شروع کرد. در مسائل بعدی، در مسائلی که عمدتاً رابطه بنده با خدا هست نه رابطه اجتماعی. در رابطه بنده با خدا می بینیم یک مسائل تعبدی جدید در اسلام آمده است. اگرچه همین نماز در ادیان قبل بوده، همین روزه در ادیان قبل بوده، حج بوده مثلاً ‏«کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم»‏ حج هم اول باری که آیه حج آمد زمان حضرت ابراهیم آمد. ما می بینیم کثیری از همین احکام تعبدی که ما داریم در ادیان گذشته هم بوده، اما اسلام به اعتبار اینکه خاتمیت دارد به نحو اتم و اکمل است. چون دینی است که بعد از آن دینی ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 198

‏نمی آید. باید جامع باشد و مانع باشد و کامل باشد. ملاحظه تمام این مسائل شده است. در رابطه با امام راحل من احساس می کنم قدر آن بزرگوار، آن طوری که باید و شاید از حیث بعد علمی، آن طوری که جوامع اسلامی باید بشناسند نمی شناسد بعد انقلابیش به مسائل دیگر بر بعد علمی چربیده. در حالی که مجسمه علم بودند در همه ابعاد، متخصص بودند. در هر بعدی که ما می خواستیم وارد بشویم. از این حیث من همیشه نظرم این هست که امام راحل مظلوم است. در مسائل علمی و آن طوری که باید باشد در جامعه گفته نشده است. ‏

‏مجبورم این مقدمه را عرض کنم در باب عقل عملی، فلاسفه تقسیم می کنند مباحث اخلاقی، و سیاست مدن، تدبیر منزل، اینها همه مربوط به عقل عملی است. یعنی بایدها و نبایدهایی که راجع به اخلاقیات و سیاست مدن و تدبیر منزل گفته می شود. ما اگر بخواهیم اینها را خوب خلاصه بکنیم، حقوق خانواده، حقوق خصوصی، حقوق عمومی، حقوق مدنی، حقوق جزایی، حقوق کار، حقوق دریا، حقوق تجارت، حقوق بین الملل عمومی، حقوق بین الملل خصوصی این 12 گرایش که الان در حقوق، در دنیا مطرح است و خیلی برای خودشان شعار می دهند ما ادعا می کنیم، که در حقوق اسلام تمام این 12 گرایش که الان در جاهای دیگر هست و همه اینها از عقل عملی نشأت وجود دارد. ‏

‏یعنی فلاسفه که می آیند عقل عملی را در بعد اخلاقیات و سیاست مدن و تدبیر منزل می آورند در همین 3 موضوع، تمام این 12 گرایش که در علم حقوق بحث می شود هست. مکتب اسلام که ظهور کرد جامعه را سوق داد به طرف فطرت، این بزرگترین انقلاب فرهنگی بود که در تاریخ بشر به وجود آمد. خوب این نمی تواند بماند بر همین اساس و بر همین برهان، ما قائل به این هستیم که امامت هم باید انتصابی باشد به مقتضای قاعده لطف همان قاعده لطفی که می گوید: ‏«ارسال رسل و انزال کتب»‏ باید بشود. همان قاعده هم مقرر می دارد که امامت هم باید باشد. ما اگر آن آیه که در روز 18 ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 199

‏ذی حجه در حجةالوداع در غدیر خم نازل شد در همان نقطه خاص ذات باری تعالی پیغمبر اکرم(ص) را تهدید کرد ‏«فان لم تفعل فما بَلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس»‏ این را می رساند که پیغمبر اکرم یک مقداری وحشت داشت که یک شورش عمومی نشود. چون امیرالمؤمنین(ع) - حالا یک واژه ای به کار می برند که می گویند انتحار سیاسی - خودش را فدای اسلام کرده بود. از تمام قبایل عرب آدم کشته شده بود. در جنگهای مختلف متأسفانه عرب این عادت بد را داشته اگر یک فرد از آن قبیله کشته بشود تا انتقام نگیرد مسأله را حل نمی کند. به همین جهت امیرالمؤمنین(ع) دشمن زیاد داشت. علی هذا پیغمبر اکرم(ص) خوف شورش عمومی را داشت و لذا تأخیر می کرد. از این آیه ما استفاده می کنیم که می گوید ‏فان لم تفعل فما بلغت رسالته‏ تهدید می کند پیغمبر اکرم را ‏والله یعصمک من الناس ‏ما پشتیبان تو هستیم وحشت نداشته باش. همان جریان کذایی را، آن بیعت کذایی با آن شکل کذایی را انجام دادند. تمام مفسرین اسلام می گویند که این آیه آنجا نازل شد «‏الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً‏» می رساند که امامت این قدر مسأله اش مهم هست که جزء متمم رسالت هست که اگر جزء متمم نیاید رسالت ابتدا می ماند. این مسأله به این مهمی، یک جریان به این مهمی متأسفانه در معرض حوادثی واقع شد که سید  حُمیری مرد بزرگواری که قصیده ای در رابطه با غدیر گفته است شب، مولا را در خواب دید «مولا فرمود این بیت را هم اضافه بکن» که ایشان از خواب بیدار شد و این بیت را نوشت: ‏

و لم اری مثل ذاکَ الیوم یوما  و لم اری مثله حقاً اضیعا

‏مثل آن روز، روزی را ندیدم که در آن گرما و آفتاب، عده ای چند کیلومتر رفته بودند جلو، همه را برگرداندند با آن کیفیت و آن خطبه کذایی پیغمبر اکرم و آن بیعت گرفتن و ‏(بخ بخ لک یا ابا الحسن الیوم اصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنه)‏ با تمام آن حرفها ‏و لم اری مثله حقاً ارضیعا ‏یک حق به آن آشکاری را از بین ببرند. ‏

‏در حوزه های علمیه اگر کسی اسمی از حکومت اسلامی می برد این معنا را‏‎ ‎‏داشت که ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 200

‏یک روحانی، یک مجتهد، ملّا، یک مرجع تقلید، باید حکومت اسلامی تشکیل بدهد. این مساوی با فسق بود و فاسق محسوب می شد. تکرار می کنم من بچه حوزه هستم یعنی چشمم را که باز کردم در حوزه علمیه نجف اشرف بودم و سر و کارم همه اش با مراجع و علما و بزرگان بود باور بکنید این معنا حاکم در حوزه های علمیه بود در سال 44 که امام راحل که نجف تشریف آوردند از ترکیه روز سوم بود که درس مکاسب را شروع کردند. من این توفیق را داشتم از همان روز اول در درس شرکت کردم تا اینکه بحث به ولایت فقیه رسید. حالا یک جوّی حاکم است. آن بزرگوار این حرفها را می خواهد آنجا بزند چکار باید بکند. یک بحث جدیدی را ایشان شروع کرد که من باز همین جا بهترین جایی هست که باید اعلام کنم این حرفی که امام در درس آنجا گفت نمی دانم چرا گفته نمی شود در کشور، یعنی حکومت اسلامی را همه مبتنی می کنند بر ولایت فقیه، ایشان یک حرف نویی را در درس بیان کرد. ایشان فرمودند که اسلام را همه مبتنی می کنند بر آن ولایت فقیه ایشان یک حرف نویی را در درس بیان کرد. ایشان فرمودند که اسلام سیستم حکومتی دارد. یک بحثی کردند که اصلاً سیستمهای حکومتی در دنیا حکومت جمهوری، حکومت سلطنت، حکومت دموکراسی، حکومت مردم بر مردم حکومت است. مجلس بر مردم حکومت فرد بر مردم ایشان یک چیز تازه ای بیان کرد که اسلام یک سیستمی است که با تمام اینها فرق می کند و آن عبارت است از سیستم حکومت در اسلام، حکومت قانون بر مردم. یعنی هیچ وقت فرد حکومت نمی کند. در نظام اسلامی شخص اول که خود رسول الله(ص) می باشد ایشان رسول و پیامبر است، یعنی خودش نمی تواند قانون تشریع کند، شرع اعظم، ذات باری تعالی هست و آنی که حاکم در جامعه اسلامی است قانون هست. قانون حکومت می کند. ‏

‏بنابراین اگر ما قائل بر ولایت فقیه هم باشیم کما اینکه اکثر علمای شیعه قائل بر ولایت فقیه نیستند. مع الأسف حالا آیا ولایت فقیه را در بعد امور حسبه می دانند؟ در چنین جوّی امام راحل می خواهد مسأله حکومت اسلامی را مطرح بکند. حالا با آن بیان ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 201

‏شیرینشان، آن مطالب عالی را بیان کردند و فرمودند اسلام سیستم حکومتی دارد حکومت قانون بر مردم. بنابراین حکومت، جزء احکام اولیه است. کاری به ولایت فقیه ندارد. شما قائل به ولایت فقیه باشی یا نباشی اسلام حکومت دارد همان طوری که نماز واجب، روزه واجب، حج واجب، تشکیل حکومت اسلامی هم واجب بر همه مسلمین است که هر وقت قدرت پیدا کردند باید حکومت اسلامی را تشکیل بدهند. ‏

‏حالا هر چی می خواهد باشد یعنی به نحو جمهوری می خواهد باشد به همین شکلی که الان هست، یا به هر شکل دیگر که ملت همه قبول بکند، عقلایی باشد یا حکومت عقلایی باشد، لکن این مطالب را که بیان کردند بعد وارد بحث ولایت فقیه شدند. این حرف اولی دهنها را بست. الحمدلله هیچ کس نتوانست صحبت بکند آنجا. با آن جور خفقانی که بود مع الأسف دستگاه ساواک شاه هم آنجا خیلی نفوذ داشت به اعتقاد من بزرگترین تحول را در حوزه های علمیه به وجود آورد. که این را کوچک نگیرید. ‏

‏حوزه علمیه هزار ساله حوزه ای است که شیخ طوسی آن را تأسیس کرد و تمام بزرگان از آنجا آمدند. خود حوزه علمیه قم که مؤسس آن مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری است طلبه نجف و از شاگردان مرحوم آقای آخوند در نجف بوده است خوب یک حوزه ای به این عظیمی که تا به حال این معنا برایش حاکم بود که حکومت اسلامی را صحبت نکنید من یادم می آمد که به خود ما می گفتند آن وقت جوان بودم می گفتند امام حسین نتوانست حکومت اسلامی تشکیل بدهد شما یک مشت بچه می خواهید بلند شوید حکومت اسلامی تشکیل بدهید، استدلالشان همیشه این بود. بعد امام راحل  این معنا را آورد و واقعاً در نسل جوان حوزه تحولی پدید آمد و کم کم آن جوانها درس خواندند، فاضل شدند، مدرس شدند، استاد هم خیلی تأثیر دارد در افکار شاگرد، خوب اینها کارهایشان را کردند. ترجمه کردند به عربی که ما هم دست زیادی داشتیم ترجمه شد و در تمام شهرهای عراق به نام «‏الحکومة الاسلامیه‏» منتشر شد. بنابراین امام راحل(رض) با افکار مترقی اش در ارتقاء فرهنگ عمومی، چه در حوزه های ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 202

‏علمیه، چه در دانشگاه ها، دانشگاههای ما یک استاد که می آمد یک حرفهای بی دینی که می زد این مد بود. اصلاً یکی از راههایی که می گفتند فلان استاد آدم باسوادی هست این بود که یک مقدار حرفهای بی دینی می زد. الحمدلله حالا برعکس شده است. حالا هر استادی می آید و حرفهای اسلامی می زند. این از برکات امام بود که مد را از بی دینی به دین داری انتقال داد. مدارس ما هم همین طور، تمام مراکز آموزش ما همین طور، ایشان بزرگترین خدمت را به جهان علم کرد، بزرگترین خدمت را به حوزه های علمیه کرد. ‏

‏حوزه های علمیه بدانند این عظمتی که امروز دارند این شوکتی که امروز دارند این مرهون همان زحمات بیست و چند ساله امام راحل است. مثلاً ببینید روش تحقیق حالا در دانشگاهها خیلی رسم است. حالا چند واحد برای روش تحقیق دارند. ولی درس امام راحل، عملاً یک روش تحقیقی بود. شاگردها را طوری بار می آورد که همین طور بدون چون و چرا چیزی را قبول نکنند. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید که هر کسی شما چیزی به او گفتید بدون اینکه از شما بپرسد «چرا» و قبول کرد این از فطرت انسانیت خارج است. امام راحل در حوزه های علمیه عملاً پیاده کرد که بدون چون و چرا کسی حرفی را قبول نکند واقعاً آن شاگردها را طوری بار می آورد که محقق بار می آمدند. تعبداً هیچ چیزی را قبول نمی کردند، یعنی بهترین روش تحقیق امروز. این نیست که حالا بیاییم دو واحد روش تحقیق در دانشگاهها بگذارند که یک استادی بیاید چند تا تحقیق بدهد و بگویند این  روش تحقیق است. این به درد نمی خورد. اگر استادی در وقت درس دادن طوری تدریس کند که عملاً شاگرد را محقق بار بیاورد این بهترین روش تحقیق است. امام راحل چه آن وقت که در قم بود چه آن چهارده سالی که در حوزه علمیه نجف بود در تمام این درسهایی که می داد عملاً شاگردهایش را محقق بار می آورد و روش تحقیق را عملاً در اعماق آنها می پروراند. ‏

‏در پایان امیدوارم که روح پر فتوح امام راحل که در اعلیٰ علّیین هست متنعم تر بشود و ما هم مورد نظر ایشان باشیم و امیدواریم که شکرگزار خدمت ایشان باشیم و ملت ایران ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 203

‏بالخصوص و جهان اسلام بالعموم، باید همه تقدیر کنند. هم چنین در جهان سخن، باید از ایشان تقدیر بشود. ایشان اسلام را زنده کردند. ایشان اسلام را سربلند و تمام جهان کفر را به هراس انداخت. این یک واقعیتی است که دوست و دشمن می دانند. امیدوارم که تمام شما موفق بشوید که در راه امام بزرگوار سیر بکنید و همان راه را ادامه بدهیم. ‏

و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 204