فصل اوّل در سرّ جملی آن است
و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترک خویشتن و چشم بستن از ماسوی؛ و به معراج یونسی ـ که به فرو رفتن در بطن ماهی حاصل شد ـ متحقّق شدن به توجه به اصل خویش بی رؤیت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤیت جمال جمیل است در باطن قلب خاک و اصل عالم طبیعت. و آداب قلبیّۀ آن، یافتن حقیقت خویش و اصل ریشۀ وجود خود است، و نهادن ام الدّماغ، که مرکز سلطان نفس است و عرش الرّوح است، به ادنی
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 356 عتبۀ مقام قدس، و دیدن عالم خاک است عتبۀ مالک الملوک.
پس، سرّ وضع سجودی، چشم از خود شستن است؛ و ادبِ وضعِ رأس بر تراب، اعلی مقامات خود را از چشم افکندن و از تراب پست تر دیدن است. و اگر در قلب از این دعاوی که به حسب اوضاع صلاتی اشارت به آنها است علّتی باشد، پیش ارباب معرفت نفاق است. و چون خطر این مقام بالاترین خطرات است، سالک الی اللّه را لازم است به جبلّت ذاتی و فطرت قلبی متمسّک به ذیل عنایت حقّ جلّ و علا گردد و با ذلّت و مسکنت عفو تقصیرات را طلب کند، که این مقامی مخطور است که از عهدۀ امثال ما خارج است.
و ما چون در رسالۀ سرّالصّلوة این مقامات را به تفصیل ذکر نمودیم، در این رساله خودداری کنیم، و به روایت شریفۀ مصباح الشّریعة برای آداب آن اکتفا نماییم.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 357